انتخابات ترکیه و چگونگی تدابیر بکار گرفته شده، میزان انحراف حکومت مسلط بر میهنمان را که متکی به زر، زور و تزویر بوده و صاحب اقتداری پوشالی بر مردمانی گرفتار معاش را، بخوبی نشان داد ...
* این جماعت هماهنگ در مسیر منافع گروهی برخواسته از بینش محدود و متحجرانه بعنوان نمونه؛ نحوه برگزاری انتصخاباتی !
کاریکاتوری که آخرین آن خرداد ۱۴۰۰ بود و با ادامه این وضعیت در پایان همین امسال برای اعزام گروهی سرسپرده که خود را نماینده ملت فرض میکنند و طبعا بتدریج امر بر آنان مشتبه میشود راهی مجلس قانون گذاری باهمه ویژگی ها خواهند نمود
* این جمع بظاهر یکدست با اینهمه دست آورد منفی در تمامی صحنه ها ! نمیخواهند درک کنند که قدرت واقعی و افتخار حکومت در نحوه، میزان احساس مسئولیت و درجه علاقمندی به مراجعه به افکار عمومیست که بشدت ازتوسل و پناه بردن به آن بیمناکند ...
* رفاه مردم تحت تأثیر برنامه های معیوب البته جهت دار اقتصادی حکومت قرار گرفته تا آنجا که به راحتی سیاستهای فسادزای خود را به پیش میبرند …. جریانی که ردپای حمایت نیروهای امنیتی نیز در آن بخوبی دیده میشود و نشانگر این مهم که
اقتصاد حاکم فعلی نشأت گرفته از سیاستهای ایدئولوژیک حاکمیت در جهت تأمین مصالح و منافع مردم حرکت نمیکند......
* بررسی روند اجرائی برنامه های «به اصطلاح :دولتها و مجالس انتصابی و تحمیلی» طی دهههای اخیر نشان میدهد که؛ سیاستهای اعمال شده در جهت عکس عمل کرده و ارزش ها و معیارهای حداقلی مردم را نیز تحت الشعاع قرار داده است.
* از بعدی مهم تصمیمهای لحظهای طراحان اقتصادی رژیم در پوشش دولت های کارپرداز، مخصوصا جماعت فعلی ،عاملی شده تا نگرانیهای جامعه نسبت به ناتوانی درتامین معاش «اولین و ابتدائی ترین نیاز زندگی» افزون شود.
*** اشاره ای گذرا به نیازهای مردمان با تعریف « آبراهام هَرولد مَزلو » ( ۱۹۰۸ - ۱۹۷۰ ) روانشناس انسانگرای آمریکایی شناخته شده بعنوان «پدر روانشناسی انسانگرایانه ..» که در ۱۹۵۴ کتاب «انگیزه و شخصیت» را – دربارهٔ «نظریه سلسله مراتب نیازها» منتشر کرد؛ آنچنانکه معیار دول پیشرفته در برنامه ریزی های اجتماعی - فرهنگی ست و باعث توسعه و پیشرفت جوامع ...در این مبحث ضروریست :
۱نیازهای زیستی اولین در این سلسله مراتب هستند و بیشترین تأثیر را بر رفتار فرد دارند یعنی: خوراک، پوشاک، مسکن، سکس و خواب و تا زمانی که نیازهای اولیه در واقع اساسی برای فعالیتهای بدن به حد کافی ارضاء نشدهاند، عمده فعالیتهای شخص را تحت تاثیر قرار می دهد - این نیازهای ابتدائی، سطحی تعریف شده و البته بسیار نقش آفرین، اساسی و بنیادی میباشند.
۲نیازهای امنیتی رهایی از وحشت تأمین جانی و عدم محرومیت از نیازهای اولیه ؛ به عبارت دیگر نیاز به حفاظت از خود در زمان حال و آینده .
۳احساس تعلق و محبت
انسان موجودیست اجتماعی و هنگامی نیازهای اجتماعی اوج میگیرد که آدمی برای روابط معنیدار با دیگران، سخت میکوشد.
۴احترام این احترام قبل از هر چیز نسبت به خود است و سپس قدر و منزلتی که توسط دیگران برای فرد حاصل میشود.
اگر آدمیان نتوانند نیاز خود به احترام را از طریق رفتار سازنده برآورند، در این حالت ممکن است فرد برای ارضای نیاز جلب توجه و مطرح شدن، به رفتار خرابکارانه یا نسنجیده متوسل شود.
۵ خودشکوفایی و خودانگیزشی
یعنی شکوفا کردن تمامی استعدادهای پنهان آدمی؛ حال این استعدادها هر چه میخواهد باشد.
*** در وضعیتی که نزدیک به ۵۰ میلیون یعنی بیش از نیمی مردمان ساکن این دیار خاموشان در محدوده فقر زندگی میکنند.....
اعمال چنین سیاستهائی خلاف منزلت ادمیان ومخرب ،این گمانه را در اذهان عمومی شکل میدهد که مجموعه نظام نه تنها به فکر تأمین منافع و رفاه آنان نیست بلکه با سیاستهای مغرضانه و معیوب خود ، مردمان را بیشتر در تنگنا قرار میدهد تا در تامین نیازهای اولیه بمانند و فرصت هیچگونه تعمقی در سایر موارد نداشته باشند !
* پرسش اینست : دولت منصوب حکومت که فاقد توان جلوگیری از رانت، قاچاق و فساد است .... با همه ادعا و شعارها چگونه ازعهده اداره امور کشور در راستای حفظ و صیانت از حقوق و منافع ملی بر میآید ؟؟ و قادر به «مدیریت هیجانات »در پیش جامعه ، که خواه و ناخواه به نابودی زیرساختها و سرمایه های ملی علاوه بر جان عزیز انسانها مخصوصا نسل آزرده جوان بدور مانده از اعتبار و منزلت - با این وضعیت نابهنجارو نامانوس غیر اصولی - منتهی میشود ... خواهد بود !
* اغلب مردمان گرفتار به استناد شواهد فراوان باور دارند که متولیان جاهل فاسد فعلی فارغ از بدور ماندن از حداقل شایستگی ها به دلایل بسیار طریق ثواب و اصلاح را حتی با ضوابط و قانونهایی که طی ۴ دهه خود مصوب کردهاند هر چند در موارد بسیاری مغایر استانداردهای حتی منطقه ای - نمیتوانند بپیمایند.
* مردمانی با انبوه مشکلات، بدون برنامهریزی، درگیر تامین معاش، گرفتاران خط فقر و فلاکت و آنان که از نیازهای اولیهی زندگانی و بتبع آن از سلامت جسم، فکر و روان محرومند ... با توسل به تقدیر الهی و اینکه سرنوشت آدمیان از پیش تعیبن شده و مقدر است ... با امواج سهمگین تلویزیونهای داخلی، از سوئی سیاه نمائی مطلق تریبونهای در دست مهاجرین آزرده از عملکردها، از همه اثرگذارتر تاثیر غیرقابل انکار دنیای مجازی و ورود لحظه ای این رسانه های ارزان در دست همگان، حتی انتشار کوچکترین رخدادها، محاصره شدهاند .. که از انصاف نباید گذشت رژیم واقعا مستحق چنین برنامه هائی میباشد !
* اندیشمندان و روشنفکران منقاد، آگاه و متخصص - در واقع و در همه حال مسئول اصلاح امور، دوستان دگراندیش و همهی میهندوستان در صحنه و واقف به امور و امکانات ... با اشراف به جمیع جهات؛ راه چاره را در پیمودن باور «گام به گام شادروان بازرگان» میدانند.
*دلسوزان جامعه و آنان که از علایقشان به میهن، مردم و انسانیت با همه ناملایمات ، هنوز نشانههایی بر جای مانده، با همه
موانع و روش های مخالف منافع ملی ... باید راه کارهایی که آزردگی عمیق و بیانگیزگی وافر جامعه و انحرافهای موجود را کمترکند - ارائه دهند.
**در مبحث و تعریف مدیریت اصل «مسئولیت، اختیار و پاسخگویی» را مرور کنید، اختیار تصمیمگیری در مسائل کلان بدون تخصص وپاسخگویی، محصولی چنین دارد و همهی مسئولان ریز و درشت، چون پاسخگوی رفتار و دیدگاههای خود نیستند و از مجازات معاف … چنین دستاوردی را به ملت ارائه دادهاند.
*بیان و انعکاس مجموعهی عملکردها و به فراموشی سپردن خیانتها در پوشش و عنوان خدمت، طی سالیان متمادی این واقعیت را به دنبال داشته که نبایستی انتظار داشت بانیان نظام بتوانند و بخواهند عرصه را به صاحبان فکر، برنامه، اندیشه و وطندوستان
سلیم النفس، متخصص و خیرخواه واگذار کند … به این دلیل که نگران پاسخگویی خود میباشند.
*باید به آنان اطمینان داد که به اعتبار منافع ملی و جلوگیری از خسارتهای انسانی و مادی، برکناری آنان با آرامش کامل همراه خواهد بود تا تجدید نظری اساسی به عمل آید و تدبیر و میانهروی ... مشکلات را کاهش دهد.
* طبعا فرصت حساب رسی به عملکردها با توجه به درجه مسئولیت ها و شایستگی های ناداشته متولیان با اینهمه دست آوردها با متانت کامل فراهم شدنیست و نبایستی نادیده گرفته شود !
*عدم اطمینان به آینده، نبود برنامهریزی و سکوت بر آنچه که مخصوصا طی سال گذشته از لحاظ اقتصادی جامعه با آن مواجه بود، افت شدید مرتبهی علمی، اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی منطقهای و بینالمللی ایران و ایرانی را در پی داشته است.
* تا زمانی که از دشمنی، نفوذ خارجی، جاسوسی، استکبار و شعارهایی بدین گونه سخن میرود درب بر همان پاشنه خواهد چرخید و صاحبان قدرت «ادامهی وضعیت فعلی» را به دلیل تضمین استمرار حضورشان بر هر تغییری ترجیح میدهند.
** بعبارتی بهتر و خلاصه اینکه :
شکست مفتضحانه «حکومت مدعی حزب الهی» که عارف و عامی برآنند .. همه چیز را در خدمت ذوب شدگان در ولایت بکار گرفته و از «ترکیب انفجاری، ایدئولوژی، قدرت، ثروت» از منظر منافع ملی اینهمه خیانت را بوجود اورده است.
امید اینکه مطبوعات و وسایل ارتباط جمعی با همه مشکلات در انتشار دخالتها و نظارت های بی مورد و خلاف قوانین - بعنوان چشم و گوش جامعه - بتوانند بدون نگرانی از توقیف و در پی آن بیکاری جوانان شاغل در خود … خدمتها و خیانتها را با ادبیات مناسب به اطلاع ملت برسانند و جامعه در کمال متانت پاسخ متولیان امور که هریک در ایجاد شرایط فعلی نقشی داشتهاند را از آنان بخواهند ... تا ضمن پاسخ به چرایی وضعیت موجود - به دلیل ناتوانی در هدایت امور، منتخبین واقعی اکثریت با گزینشی درست برمبنای شایستگی ها، با وضع قوانین مناسب روز و زمان - امور را بتدریج سامان داده و جبران مافات نمایند و با شکافتن سقف، طرحی نو و بایسته در خور این ملت صبور براندازند ....
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید