رفتن به محتوای اصلی

بانو یاسمین پهلوی! جایگاه شما محدودیت هایی دارد که لازم است داوطلبانه از «حق آزادی بیان کامل» تان بگذرید!
10.06.2023 - 07:45

 

 

 (من کلی جستجو کردم که اصل بیانیه بانو یاسمین را پیدا کنم. والا در این غوغای فوتوشاپ و فیک آدم میمونه که کدام واقعی و کدام فیک است. عکسی که در بالا آوردم احتمال میدهم واقعی باشد و روی عبارت «مرگ بر» خط کشیده و پاک کرده اند ولی کانال کوچه عکسی که کار کرده اند کلمه مرگ دیده میشود. نمیدانم کانال کوچه سهوا این کار را کرده است و در جستجویش عکس اصلی را پیدا نکرده یا عمدا عکس همراه با کلمه مرگ را کار کرده است. بهرحال من اصل استوری بانو یاسمین را پیدا نکردم نمیدانم عکسی که اینجا گذاشتم واقعی است یا خیر اگر نبود دیگه زورم بیش از این برای یافتن حقیقت نرسید و بر من ببخشایید. بهرحال هدف از مقاله امر دیگریست)

 

 آنجا که سکوت انتخاب بهتری است! 

بانو یاسمین پهلوی اخیرا در بیانیه ای صادر کرده اند که از نگاه من کاملا نالازم و نیز فاقد زیرکی و سیاستمداری لازم برای فردی در موقعیت ایشان بود و میدان را برای تاخت و تاز به ایشان و ایجاد مشکلات بیش از پیش برای شاهزاده و اپوزیسیون نظام اشغالگر اسلامی بیشتر باز کرد. چند ماه قبل که ایشان در یک استوری بدون مطالعه کافی عکسی را گذاشتند که در آن دست یک نفر شعاری بود بر مبنای «مرگ بر سه مفسد ملا، چپی، مجاهد»! من گفتم که ایشان به زیر و بم مسائل سیاسی زیاد وارد نیستند و یک نفر موذیگری کرده و این عکس را به ایشان رسانده و ایشان بدون این که از محتوای این شعار به اندازه کافی آگاهی داشته باشند (به نظر من حتا آن شعار را در آن عکس ندیدند و استوری کردند!) آنرا استوری کردند. روی این قضیه چند روزی بحث شد و تا حدی برطرف شد و نیروهای سیاسی هم با درکم متقابل ندید گرفتند. اما بعدها با پی گیری سلطنت طلبان و سایبری های رژیم و تاکید بر این شعار درنهایت این رژیم بود که برد کرد و این شعار هم در کنار توهینی که به عالی پیام شد مسائل ایران و اعدام جوان ها را در حاشیه قرار داد.  

 بانو یاسمین در بند 2 بیانیه بجای انقلاب 57 آورده اند «فتنه 57». خوب است به ایشان یادآوری کنیم که اعلیحضرت فقید  که من از تلویزیون مستقیما دیدم و شنیدم نفرمودند « من نیز پیام فتنه شما ملت ایران را شنیدم» بلکه فرمودند «من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم!». بانو یاسمین توجه داشته باشند که تا قبل از آن کسی حرکت اعتراضی سال 57 را بطور رسمی انقلاب نخوانده بود و این اعلیحضرت فقید بودند که این لقب را به حرکت اعتراضی مردم دادند و آن را نه فتنه که انقلاب خواندند. خوب است این بخش از پیام اعلیحضرت را در اینجا بیاورم که بانو من بعد توجه بفرمایند: 

شاهنشاه آریامهر: 

ملّت عزیز ایران!

در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش به تدریج ایجاد می‌شد، شما ملّت ایران علیه ظلم و فساد بپا خواستید. انقلاب ملّت ایران نمی‌تواند مورد تأیید من به‌عنوان پادشاه ایران و به‌عنوان یک فرد ایرانی نباشد.

بانو یاسمین توجه بفرمایند که اعلیحضرت در آخرین بیانیه ای که از تلویزیون خطاب به ملت شریف ایران ایراد فرمودند سخنی از «ارتجاع سرخ و سیاه» که سابقا بکار می بردند نراندند و نیز مشکل را به «ملا چپی مجاهد» و ارتجاع سرخ و سیاه ربط ندادند بلکه به «ظلم و فساد» دستگاه اداری کشور که زیر نظر ایشان اداره میشد مربوط دانستند و قول دادند که  خطاهای گذشته هرگز تکرار نشود، بلکه خطاها از هر جهت نیز جبران گردد

بانو یاسمین! اعلیحضرت خودشان به لفظ مبارک مشکل را دستگاه اداری کشور دانستند شما چطور «بانیان فلاکت امروز ایران» را ملا، چپی، مجاهد میدانید و نقشی که خود اعلیحضرت فقید بر آن تاکید کرده اند یعنی ظلم و فساد دستگاه اداری کشور را در نظر نمی گیرید؟ هنگامی که انقلاب مردم را فتنه میخوانید، همه آن کسانی که در این انقلاب سهیم بودند میشوند فتنه گر!  فتنه گر اول شخص پادشاه که تاکید کرد که ظلم و فساد دستگاه زیر نظر او باعث انقلاب ملت شده است!  فتنه گر دوم همه آن کسانی که در کنار پادشاه طی دهه ها زحمت و رنج کشور را به آن درجه از پیشرفت رساندند و بجای دفاع از دستاوردهایشان در مقابل «ملا چپی مجاهد» طی تابستان و پاییز 57 با آگهی در روزنامه کیهان خانه و زندگی ماشین و دار و ندارشان را فروختند و به لس آنجلس فرار کردند و تا سالها سرشان را میدزدیدند که کسی آنها را نشناسد و امروز با گند زدن 44 ساله رژیم اسلامی شیر شده اند و به میدان آمده اند! وقتی آن سلطنت طلبان فرار کردند شاه از همه جا نا امید شد و دچار افسردگی گشت و همه اعتماد بنفسش را از دست داد. و حال امروز این فراریان به شاه ایراد میگیرند که چرا نایستاد و مقابله نکرد! شماها چرا فرار کردید؟؟  همین امروز هم شاهزاده بگویند میخواهند یک لشکر چریکی فراهم کنند حتما از میان جوانان ایران لشکری فراهم خواهد شد اما از این سلطنت طلبان لس آنجلسی بخاری بلند نخواهد شد و مثل سال 57 سوراخ موش میخرند و سراغی از شما نمیگیرند مبادا از آنها بخواهید پسر جوان شان را با شاهزاده در کوه و کمر ایران همراه کنند! و در آخر بر اساس «نظریه فتنه» همه آن مردمی که بر علیه شاه برخاستند میشوند فتنه گر!  در نتیجه ملاحظه میفرمایید که از شاه تا گدای این مملکت باهم اشتباه کردند و  در این انقلاب سهیم بودند بر اساس نظر شما میشوند فتنه گر. فتنه گر خواندن آنها چیزی بجز تف سربالا نیست که به شما و من و شاهزاده و همه ملت ایران باز میگردد! به خودمان توهین نکنیم! 

خب، حال که رجز ام را خواندم برگردم به قالب اصلی خودم. بانو یاسمین، راستش علیرغم فرموده های پادشاه فقید، به نظر من آن بیانیه که ایشان خواندند و آن فاجعه سال 57 را انقلاب خواندند و با آن موافقت کردند نه تنها اشتباهی سیاسی و مهلک از جانب ایشان بود بلکه بکلی نظری ظالمانه و غیر منصفانه نسبت به خودشان و دستگاه دولت و همه کسانی بود که پادشاه را در رساندن کشور به دروازه های تمدن بزرگ یاری رساندند. آنها که  با شنیدن عبارت «تمدن بزرگ» شاهنشاه پوزخند میزنند،  پوزخند شان بیشتر از سر بلاهت و نادانی است توجه نفرمایید!    من نیز با شما موافقم که بدبختی ما در درجه اول نه تنها به گردن «ملا چپی مجاهد»، بلکه به گردن جبهه ملی چی ها و مصدقی ها و حتا مرده  میراث مصدق هم هست! بحثش مفصل است. 

بانو یاسمین! ما با سیاست سروکار داریم. در سیاست هر سخن جایی و هر نقطه مکانی دارد که بدون تعارف متاسفانه شما به زیر و بم هایش آشنا نیستید و پای تان را جایی میگذارید که پر از مین است و شما به دلیل نداشتن تجربه یا تحت تاثیر قرار گرفتن اطرافیانی که آگاهانه شما را به طرف میدان مین راهنمایی می کنند قادر به دیدن مین ها نیستید!  برای برخورد با مارهایی که در داخل و خارج در میان اپوزیسیون کمین کرده اند باید یک مقدار زیرکی و فراست و آگاهی و تجربه سیاسی داشت که بدون تعارف شما ندارید! چرا وارد بازی میشوید که براحتی شما را کیش و مات می کنند؟ شاهزاده به اندازه کافی مشکلات دارند و باور بفرمایید «تلاش های شما» نه تنها باری از مبارزات این ملت بر علیه جمهوری اسلامی نمی کاهد بلکه بر مشکلات ما می افزاید!

 

کنسول انگلیس در اصفهان در جنگ جهانی دوم عقیده داشت که «دو ایرانی هرگز باهم متحد نمیشوند حتا اگر هدف از این اتحاد گرفتن طلب شان از نفر سومی باشد!».

 با توجه به بیانیه تان که فرموده اید «من نظریات خودم را دارم و همسرم نظریات خودش را» باید نظر کنسول انگلیس را بسط داد که « بسیار پیش می آید که یک زن و شوهر ایرانی هم گاها در سیاست متحد نمی شوند حتا اگر هدف شان سرنگونی جمهوری اسلامی باشد!». در مورد «چپی و مجاهد»  همسرانی داشته ایم که همسرشان را در راه هدف سیاسی شان به کشتن داده اند!

در مورد شما بانو یاسمین که فرموده اید «من نظریات خودم را دارم و همسرم نظریات خودش را»،  باید بعرض برسانم که اگرچه این یک امر واضح و حقوق بشری است که هر انسانی مستقل و دارای کرامت انسانی است و عقاید نظری و ایدئولوژیک و رفتار  سیاسی خود را حق دارد داشته باشد اما با کمال تاسف باید بعرض برسانم که این مقوله (آزادی بیان و رفتار و کردار و عقیده ) در مورد خاندان سلطنتی حتا اگر آلترناتیو باشند و در قدرت نباشد همیشه صدق نمی کند و بهتر است شما و سایر اعضای خاندان پهلوی از امروز این مهم را تمرین کنید! نه شما، نه شاهزاده، و نه شهبانو و نه هرکس دیگری از خاندان پهلوی در جایگاهی که دارند شایسته نیست که هر بیانی را بر زبان بیاورند و هر موضع سیاسی را اتخاذ کنند! شما (خاندان پهلوی و وابستگان)  مثل ما مردم عادی نیستید! ما مردم عادی میتوانیم یک روز جمهوریخواه و یک روز سلطنت طلب باشیم. امروز لیبرال دمکرات و فردا کمونیست و پس فردا ملا چپی مجاهد باشیم، امروز تمرکز گرا و فردا فدرالیست باشیم و و و ... اما شما نمیتوانید مثل ما باشید و از آزادی بیان و رفتار کردار ما مردم عادی برخوردار باشید! 

یک خاندان سلطنتی آن روز که مطابق قانون اساسی دربار ایران تشکیل شد و آنها جزو این دربار شدند با قوانین کشوری و درباری محدود میشوند و باید ها و نباید هایی به آنها تحمیل میشود که بر دیگر ایرانیان نمیتواند تحمیل شود و خوب است که شما از امروز این مهم را تمرین کنید تا برای بعهده گرفتن وظایف احتمالی آمادگی داشته باشید. از جمله یک خاندان سلطنتی ایرانی موظف است همواره به چارچوب و تمامیت ارضی ایران، پرچم شیر و خورشید و زبان فارسی و هرآنچه که از مجلس موسسان و قانون اساسی کشور بیرون می آید  وفادار باشد! اما مردم میتوانند  با تکیه بر اصول جهانی حقوق بشر با اصولی از قانون اساسی مخالف باشند که شما نمیتوانید. مردم میتوانند با گردن نهادن بر قانون اساسی در عین حال تلاش کنند بندهایی از آن را تغییر دهند اما خاندان سلطنت چنین امکان و اجازه ای را ندارند. یک خاندان سلطنت و شخص پادشاه تنها پادشاه سلطنت طلبان نیست بلکه موظف است پادشاه «ملا چپی مجاهد» هم باشد و مدافع حقوق انسانی آنها مطابق قانون اساسی کشور باشد (نه مدافع ایدئولوژی آنها).  

نتیجه این که برگردیم به بند 5 بیانیه شما: 

شما بعنوان آلترناتیو سلطنتی آینده ایران، در حال حاضر که قانونا مسئولیتی به گردن ندارید اگرچه حق اظهار نظر دارید اما به لحاظ  مصالح آینده  کشور و مسئولیتی که بعهده خواهید گرفت به صلاح نیست که از امروز «با ایده چپ، ملا و مجاهد مخالف باشید و آنرا به زیان آینده ایران بدانید» چرا که در آینده نیز قانون اساسی شما را دراین مورد محدود خواهد کرد.   

مخالفت با ایده چپ و ملا و مجاهد وظیفه ما مردمان و نیروهای لیبرال ایران است نه شما! وظیفه شما در موقعیت تبعید تنها مبارزه با جمهوری اسلامی است و تلاش در راه سرنگونی آن و نه مخالفت با بخشی از مردم ایران که عقایدی دارند که شما نمی پسندید. 

 با توجه به مثال هایی که ما پادشاهی خواهان همواره برای توجیح نظام پادشاهی و مناسب بودن آن برای ایران از پادشاهی های غربی می آوریم شاید خاندان سلطنتی انگلیس نمونه خوبی برای شما باشد. بنا بر محدودیت هایی قوانین انگلستان بر خاندان سلطنتی انگلیس تحمیل کرد ادوارد هشتم برای ازدواج با همسر مورد علاقه اش ناچار شد از پادشاهی استعفا بدهد، پرنس چالرز با همسر دلخواهش ازدواج نکند و پرنسس مارگرت نتوانست با مرد دلخواهش که همسر سابقش را طلاق داده بود ازدواج کند. پرنس هری که مقابل چشم تان برای آن که از امتیاز مردم عادی مثل ماها برخوردار شود ناچار شد خود و همسرش از کلیه امتیازات سلطنتی چشم پوشی کند.

متاسفانه والاحضرت یاسمین عزیز... شما از امتیازاتی که ما مردم عادی برخوردار هستیم برخوردار نیستید. لذا به مسئولیت سنگین و تعهد نانوشته تان با ملت ایران از امروز وفادار باشید و در امور سیاسی دخالت نکنید. شاهزاده در شرایط تبعید ناچار هستند مواضع سیاسی آنهم با هزار اما و اگر داشته باشند و همین یک عضو خاندان سلطنتی برای در افتادن با اشکال تراشی های مخالفان داخلی و خارجی نظام پادشاهی  کفایت می کند شما لطف کنید و دیگر به مشکلات ما مشروطه خواهان  نیافزایید که ما به اندازه کافی گرفتاری داریم. 

عدم دخالت شما در این مسائل و پیروی از شاهزاده (بجای داشتن عقیده سیاسی مستقل از ایشان) مبرم ترین وظیفه شما بعنوان همسر شاهزاده و احتمالا شهبانوی آینده ایران است و کفایت می کند. 

به امید ایرانی آزاد و آباد

 

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

محسن کردی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

نظرات رسیده

نتیجه گیری، اینجا مقام شهبانو فرح و دانایی ایشان دیده می شود ، چند سال کنار پادشاه و بعد از ایشان کسی نتوانست نکته ای از ایشان بگیره، یا سمین لطمه به اعتبار شاهزاده هم میزند،

ی., 11.06.2023 - 18:22 پیوند ثابت
نظرات رسیده

بله، نظر شما درست است. همینطور که در مقاله انتقادی آقای کردی به صراحت ذکر شده، این خانم نه سیاست را می فهمد و نه نکته سنج است. سایبری های رژیم و فسیل های سلطنت طلب به راحتی حرف در دهانش می گذارند و او تکرار می کند.                                                                     در کشورهای سلطنتی مشروطه و دمکراتیک اروپایی مانند سوئد شاه و خانواده سلطنتی حق دخالت در سیاست و حتی اظهار نظرهای صریح سیاسی در مطبوعات را ندارند، آنوقت این خانم به صرف اینکه همسر فرزند محمدرضا شاه  است به خود حق می دهد هرچه دلش خواست بگوید و در مصاحبه هم بگوید " من نظرات خودم را دارم مستقل از همسرم و هرکس در مورد گفته های من سوال دارد از خودم بپرسد"! او توجه ندارد که دقیقا بواسطه پیوند با شاهزاده او حق ندارد هرچیزی را بگوید مضاف بر اینکه با این حرفها شان و اعتبار همسرش را پایین می آورد. او باید از دیگر خانواده های سلطنتی اروپا بیاموزد که چگونه در مجامع عمومی و در ارتباط با رسانه ها دهان باز کند و چه بگوید.                                                                       مثالی می زنم از رفتار شاه سوئد که باعث انتقاد شدید از او در مطبوعات شد. در نروژ فک ها را به شکل خشنی شکار می کردند. همه طرفداران محیط زیست و دوستداران حیوانات به شیوه و وسعت شکار انتقاد داشتند، کارل گوستاو شاه سوئد نیز در مصاحبه به رسانه ها نسبت به شکار فک ها اعتراض کرده بود، مثل همه دیگر دوستداران طبیعت، آخر ایشان هم پیشاهنگ و طبیعت گرد است. ولی از همه طرف به او حمله شد که چرا او در اینمورد بصورت علنی اظهار نظر کرده چرا که اظهارات او بعنوان شاه یک نظر سیاسی تلقی شده و به مناسبات فیمابین سوئد و نروژ لطمه خواد زد. بین مردم گفته می شد سوئد کشوری دمکراتیک است که آزادی بیان برای همه هست بجز شاه. در واقع رسانه ها بعنوان رکنی مهم در یک دمکراسی مدافع آزادی بیان است اما اگر جلوی اینگونه تخلفات از طرف مقامات حتی شاه را نگیرد، رفته رفته میل به اعمال قدرت در آنان تشدید و تعمیق می شود. بقول معروف: سرچشمه شاید گرفتن به بیل     چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!                                            این حکم حکیمانه در کشور ما که میل به دیکتاتوری در حکام بشدت قوی است باید از این پس مورد توجه ویژه ما قرار گیرد. ما بکرات شاهد بوده ایم که حتی قهرمانان ملی ما بعد از رسیدن به قدرت تحت تاثیر عوامل زیاد از جمله تلقینات اطرافیان و حتی پذیرش آسان مردم تبدیل به هیولاهایی وحشتناکی شده اند. بنابراین شاهزاده رضا پهلوی باید مراقب رفتار و گفتار اطرافیان خود و به طریق اولی همسرش باشد. اینگونه گفتار از جانب خانم یاسمین پهلوی به مواضع اعلام شده شاهزاده لطمه می زند.بله، نظر شما درست است. همینطور که در مقاله انتقادی آقای کردی به صراحت ذکر شده، این خانم نه سیاست را می فهمد و نه نکته سنج است. سایبری های رژیم و فسیل های سلطنت طلب به راحتی حرف در دهانش می گذارند و او تکرار می کند.                                                                     در کشورهای سلطنتی مشروطه و دمکراتیک اروپایی مانند سوئد شاه و خانواده سلطنتی حق دخالت در سیاست و حتی اظهار نظرهای صریح سیاسی در مطبوعات را ندارند، آنوقت این خانم به صرف اینکه همسر فرزند محمدرضا شاه  است به خود حق می دهد هرچه دلش خواست بگوید و در مصاحبه هم بگوید " من نظرات خودم را دارم مستقل از همسرم و هرکس در مورد گفته های من سوال دارد از خودم بپرسد"! او توجه ندارد که دقیقا بواسطه پیوند با شاهزاده او حق ندارد هرچیزی را بگوید مضاف بر اینکه با این حرفها شان و اعتبار همسرش را پایین می آورد. او باید از دیگر خانواده های سلطنتی اروپا بیاموزد که چگونه در مجامع عمومی و در ارتباط با رسانه ها دهان باز کند و چه بگوید.                                                                       مثالی می زنم از رفتار شاه سوئد که باعث انتقاد شدید از او در مطبوعات شد. در نروژ فک ها را به شکل خشنی شکار می کردند. همه طرفداران محیط زیست و دوستداران حیوانات به شیوه و وسعت شکار انتقاد داشتند، کارل گوستاو شاه سوئد نیز در مصاحبه به رسانه ها نسبت به شکار فک ها اعتراض کرده بود، مثل همه دیگر دوستداران طبیعت، آخر ایشان هم پیشاهنگ و طبیعت گرد است. ولی از همه طرف به او حمله شد که چرا او در اینمورد بصورت علنی اظهار نظر کرده چرا که اظهارات او بعنوان شاه یک نظر سیاسی تلقی شده و به مناسبات فیمابین سوئد و نروژ لطمه خواد زد. بین مردم گفته می شد سوئد کشوری دمکراتیک است که آزادی بیان برای همه هست بجز شاه. در واقع رسانه ها بعنوان رکنی مهم در یک دمکراسی مدافع آزادی بیان است اما اگر جلوی اینگونه تخلفات از طرف مقامات حتی شاه را نگیرد، رفته رفته میل به اعمال قدرت در آنان تشدید و تعمیق می شود. بقول معروف: سرچشمه شاید گرفتن به بیل     چو پر شد نشاید گرفتن به پیل!                                            این حکم حکیمانه در کشور ما که میل به دیکتاتوری در حکام بشدت قوی است باید از این پس مورد توجه ویژه ما قرار گیرد. ما بکرات شاهد بوده ایم که حتی قهرمانان ملی ما بعد از رسیدن به قدرت تحت تاثیر عوامل زیاد از جمله تلقینات اطرافیان و حتی پذیرش آسان مردم تبدیل به هیولاهایی وحشتناکی شده اند. بنابراین شاهزاده رضا پهلوی باید مراقب رفتار و گفتار اطرافیان خود و به طریق اولی همسرش باشد. اینگونه گفتار از جانب خانم یاسمین پهلوی به مواضع اعلام شده شاهزاده لطمه می زند.

ی., 11.06.2023 - 18:20 پیوند ثابت
محمود علوی

عنوان مقاله
بانو یاسمین پهلوی جایگاه شما محدودیتهایی دارد.......

همینطور که در مقاله انتقادی آقای کردی به صراحت ذکر شده، این خانم نه سیاست را می فهمد و نه نکته سنج است. سایبری های رژیم و فسیل های سلطنت طلب به راحتی حرف در دهانش می گذارند و او تکرار می کند. در کشورهای سلطنتی مشروطه و دمکراتیک اروپایی مانند سوئد شاه و خانواده سلطنتی حق دخالت در سیاست و حتی اظهار نظرهای صریح سیاسی در مطبوعات را ندارند، آنوقت این خانم به صرف اینکه همسر فرزند محمدرضا شاه است به خود حق می دهد هرچه دلش خواست بگوید و در مصاحبه هم بگوید " من نظرات خودم را دارم مستقل از همسرم و هرکس در مورد گفته های من سوال دارد از خودم بپرسد"! او توجه ندارد که دقیقا بواسطه پیوند با شاهزاده او حق ندارد هرچیزی را بگوید مضاف بر اینکه با این حرفها شان و اعتبار همسرش را پایین می آورد. او باید از دیگر خانواده های سلطنتی اروپا بیاموزد که چگونه در مجامع عمومی و در ارتباط با رسانه ها دهان باز کند و چه بگوید. مثالی می زنم از رفتار شاه سوئد که باعث انتقاد شدید از او در مطبوعات شد. در نروژ فک ها را به شکل خشنی شکار می کردند. همه طرفداران محیط زیست و دوستداران حیوانات به شیوه و وسعت شکار انتقاد داشتند، کارل گوستاو شاه سوئد نیز در مصاحبه به رسانه ها نسبت به شکار فک ها اعتراض کرده بود، مثل همه دیگر دوستداران طبیعت، آخر ایشان هم پیشاهنگ و طبیعت گرد است. ولی از همه طرف به او حمله شد که چرا او در اینمورد بصورت علنی اظهار نظر کرده چرا که اظهارات او بعنوان شاه یک نظر سیاسی تلقی شده و به مناسبات فیمابین سوئد و نروژ لطمه خواد زد. بین مردم گفته می شد سوئد کشوری دمکراتیک است که آزادی بیان برای همه هست بجز شاه. در واقع رسانه ها بعنوان رکنی مهم در یک دمکراسی مدافع آزادی بیان است اما اگر جلوی اینگونه تخلفات از طرف مقامات حتی شاه را نگیرد، رفته رفته میل به اعمال قدرت در آنان تشدید و تعمیق می شود. بقول معروف: سرچشمه شاید گرفتن به بیل چو پر شد نشاید گرفتن به پیل! این حکم حکیمانه در کشور ما که میل به دیکتاتوری در حکام بشدت قوی است باید از این پس مورد توجه ویژه ما قرار گیرد. ما بکرات شاهد بوده ایم که حتی قهرمانان ملی ما بعد از رسیدن به قدرت تحت تاثیر عوامل زیاد از جمله تلقینات اطرافیان و حتی پذیرش آسان مردم تبدیل به هیولاهایی وحشتناکی شده اند. بنابراین شاهزاده رضا پهلوی باید مراقب رفتار و گفتار اطرافیان خود و به طریق اولی همسرش باشد. اینگونه گفتار از جانب خانم یاسمین پهلوی به مواضع اعلام شده شاهزاده لطمه می زند.

ی., 11.06.2023 - 08:32 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.