رفتن به محتوای اصلی

مقاومتي كه هرگز نبود! وقتي نصاب دزدگير، دزد از آب بيرون مي آيد
11.05.2013 - 17:41

 براي آن كه به شيادي كشورهايي پي ببريم كه خود را "محور مقاومت" در مقابل اسرائيل جار مي زنند، نياز نيست تا از نزديك آنان را بشناسيد كه چه حكومت هاي دروغگو، فاسد، آدم كش و حيوان صفتي هستند كه حتي به نزديكترين كسان شان هم براي حفظ قدرت، كوچكترين رحمي نمي كنند، بلكه كافي است تا دو واقعيت روبروي مان را با تأمل بنگريم:

1- سوريه كه مدام مدعي مقاومت در مقابل اسرائيل در اين محور است، تنها كشوري در منطقه است كه اتفاقاً پس از پيوستن به اين به اصطلاح محور مقاومت، حتي يك تف به سوي اسرائيل پرت نكرده، در حالي كه بارها اسرائيل عمليات نظامي اي بر عليه كشور و مردم سوريه صورت داده و از تأسيسات مهم تا مراكز توليد جنگ افزار و سلاح هاي كشتار جمعي را نابود كرده است؛ حمله اخير تنها آخرين شان بود. حتي فلسطينياني كه قلوه سنگ تنها سلاح شان بوده، همواره يك حركتي بر عليه تجاوز اسرائيل از خود نشان داده اند، اما ارتش مجهز سوريه تنها جمله اي را -كه اينك مضحك نيز شده تكرار كرده است: سوريه حق مقابله را براي خود محفوظ مي داند! جالب تر اين كه درست در زماني كه سوريه درگير يك جنگ تمام عيار بوده و تازه چند روز از حمله اسرائيل مي گذرد، اسرائيل آنقدر نسبت به عدم واكنش سوريه مطمئن است كه دولت اش با خيال راحت و طبق برنامه به سفر به چين رفته است! اسد حداقل براي ردگم كني هم كه شده چند راكت و خمپاره به كوه ها و كوير برهوت اسرائيل شليك نكرده است. سوريه مدتي است كه با نقاب "محور مقاومت" يك دكان تضميني براي خودش ساخته است. هم از ملاهاي ايران از اين بابت تيغ مي زند و هم از آن طرف پنهاني امتيازهاي كليدي به اسرائيل و آمريكا مي دهد تا بر سر قدرت بماند كه پس از قتل عامي كه راه انداخت، حمايت اش از طرف آمريكا را جداً از دست داد. بارزترين اين امتيازهاي مخفي، ترور عماد مغنيه، آن درست جلوي درب سازمان امنيتي سوريه بود. البته اين نخستين دروغ شان نبود و از اين قبيل مردم فريبي ها براي دكان شان هم توسط رژيم اسد و هم حكومت هاي حامي شان زياد انجام داده اند كه بارزترين اش معرفي علويان به مثابه فرقه اي و شاخه اي از مذهب تشيع است؛ كه اصلاً صحت ندارد و كذّب محض است (آن را از هر كسي كه اندك شناختي از فرقه علوي داشته باشد مي توانيد بپرسيد و من بخاطر حساسيت آن و خطر جنگ هاي فرقه اي در سوريه نمي خواهم اينك بيش از اين بدان بپردازم).

2-  دوم، تمامي اسلام گراياني كه اينك بر عليه اسرائيل شعار مي دهند و توانستند در سطح امنيتي نه تنها خود را حفظ كنند، بلكه ديگران را حذف كنند، به شكلي كاملاً تصادفي (!) زماني به وجود آمدند كه اسرائيل يا سرزمين هايشان را اشغال كرد و يا موساد قبلاً بر نهادهاي امنيت شان مسلط شد؛ ايران، لبنان و غزه بارزترين شان هستند. جالب تر آن كه جملگي شان نيز پس از خروج رسمي اسرائيل از آنجا، باز به شكلي "كاملاً تصادفي" چنان قدرت يافتند كه دولت هاي ملي بر سر قدرت را سرنگون كردند!! اين در حالي است كه سرويس هاي امنيتي شاه در دوران جنگ سرد به سبب اهميت ژئوپلتيك ايران، توسط بلوك غرب از قوي ترين سرويس هاي امنيتي منطقه تشكيل شده بود؛ به طوري كه از كشورهاي ديگر منطقه مي آمدند و در ايران دوره مي ديدند. مشكلات درست از زماني شروع شد كه موساد توانست آمريكا را متقاعد كند تا براي تقويت نهادهاي امنيتي ايران و به خصوص تشكيل سرويس ضد اطلاعات، مأموران ايراني از اين پس به اسرائيل بيايند و توسط موساد دوره هاي ويژه ببينند. درست از همين زمان است كه باز به شكلي كاملاً تصادفي، نخستين زمزمه هاي تشكيل حكومت اسلامي نزد اسلام گرايان آس و پاس ايراني كه تا قبل از آن عرضه تصاحب يك منبر را نداشتند، شنيده مي شود؛ مهمتر از آن زماني كه سرويس هاي جاسوسي اين كشورها آنقدر سخت گير بود كه حتي كتب اشعاري كه با هزار استعاره و پنهان كاري كوچكترين اشاره اي به نكته مي كرد كه بوي انتقاد از آن بيايد (واژه هايي چون شب، زمستان، و غيره) مجوز نمي گرفتند و اگر در خارج چاپ مي شدند، نويسندگان شان مورد پيگرد قرار مي گرفتند، اسلام گرايان كتب شان تحت عنوان حكومت اسلامي و خلافت اسلامي كه علناً سرنگوني رژيم وقت و جايگزيني رژيمي ديگر را ارائه مي كرد، به راحتي بيرون مي آمدند!! با پشتوانه"طرح كمربند سبز" غرب براي مقابله با "كمونيست" كه ظاهراً توسط برژنيسكي –آن يهودي كهنه كار- مطرح شده بود و پشت اش، توطئه "اتحاد جماهير بربريت اسلامي" با طراحي موساد در خاورميانه قرار داشت. از اين پس است كه در منطقه مي بينيم، نيروهاي تجددگرا و مترقي منطقه در بازي هاي سياسي كه پيش از آن مدام برنده بودند، ناگهان مدام بازنده مي شوند، و عرصه را به اسلام گرايان نوظهوري مي بازند كه تا ديروز آداب طهارت شان را درست نمي توانستند بگيرند، چه رسد فهم سياسي داشته باشند و كار سازماندهي و برنامه ريزي گروه ها و جريانات شان را ترتيب دهند، آن هم زماني كه به ظاهر سرويس هاي امنيتي ملي گرا و عمدتاً نظامي كشورهاي خاورميانه با اسلام گرايان بر سر ستيز بودند، اما انگار دستي نامرئي از پشت زدوبندهاي سياسي، آنان را بالا مي كشد و اينان را پس مي زند. قضيه خيلي پيچيده نيست. اسرائيل در دوران جنگ سرد توانست سياستمداران آمريكا را خام كند كه به سبب آن كه موساد بزرگترين منبع نفوذي غرب در بلوك شرق است، آموزش، سازماندهي و راه اندازي ضد اطلاعات برخي از كشورهاي منطقه را به موساد بسپارد. كار از اينجا اجرايي مي شود و ضد اطلاعات موساد در تمامي اين كشورها شروع به شكل دهي، رشد و گسترش تندروهاي اسلامي و ناتوان سازي و حتي خلع يد كردن سازمان هاي اطلاعاتي كشورهاي خاورميانه و حكومت هاي ملي گراي شان مي پردازند. درضمن، در كشورهايي رقيب مثل ايران و عربستان نيز كافي بود تا هر يك را براي مقابله با ديگري، به تشكيل و تقويت گروه هاي اسلامگراي در تقابل با ديگري ترغيب كرد. اين گونه بود كه طيف اسلام گرايان وابسته ايران در مقابل طيف سلفي هاي عرب رشد كردند و رديف شدند و موجب پسرفت منطقه گشتند و حالا نيز بسياري از آن ها در سوريه در حال جنگ نيابتي با يكديگرند. قضيه كاملاً روشن است: اگر پيشرفته ترين دزدگير موجود در بازار را براي منزل تان نصب كرديد و در حالي كه پيش از آن منزل تان را دزد نزده بود، حالا پس از نصب دزدگير جديد، دزد به سيستم امنيتي تان نفوذ كرده و منزل تان را زده است، بي شك دزدي، كار همان كسي است كه سيستم دزدگير امنيتي تان را نصب كرده است.

اگر كسي ترديدي در آن دارد كه اسرائيل درخصوص رسيدن به صلح با فلسطينيان صادق نبوده و يكي از اهداف اش از بابت تشكيل اين گروه هاي اسلام گراي به ظاهر بر عليه اسرائيل، چيزي به جز ساخت يك "دشمن هالو" نبوده كه هديه اي به اسرائيل دهد كه بزرگترين متحدان اش نمي توانند بدهند، و مهمتر از آن با تشكيل و راه اندازي بخش هاي امنيتي شان توسط موساد همچون ايران بر چپاول پنهاني منابع سرشار انرژي شان –كه اسرائيل تاكنون فاقد آن بوده-  جامه عمل بنشاند، كافي است اينك به اظهارات مقامات امنيتي سابق اسرائيل –كه عمدتاً بازنشسته هم شده اند، رجوع كند كه به صراحت مي گويند كه جنگ با اعراب و اسلام گرايان منطقه از اسرائيل كشوري بزرگ در منطقه ساخت و گرنه آنان كشوري كوچك در جوار كشورهاي ثروتمند عرب باقي مي ماندند. ما مي توانيم چيزي را كه اسنادش بيرون نيامده به شكلي به"تئوري توطئه" نسبت دهيم، اما نه اسنادي كه اينك فاش شده و به صراحت از پروژه هاي مذكور سخن مي گويد (كافي است تا آن ها را چون يك پازل در كنار هم بچينيم كه طرح كلي، خود را نشان دهد)؛ در آن صورت خود را به حماقت زدن خواهد بود.

دکتر کاوه احمدی علی آبادی

عضو هئيت علمي دانشگاه آبردين با رتبه پروفسوري

عضو جامعه شناسان بدون مرز(ssf)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.