
امیر مهدی فرخیپور چهار روز قبل از جشن تولد ۱۸ سالگیاش در تهران کشته شد؛ در روز پنجم مهر، یعنی دقیقا یکسال پیش در روزی مانند امروز.
او سال یازدهم رشته گرافیک بود. سه سالی بود در کارگاه کفاشی و فروشگاه کیف و کفش پدرش کار میکرد. و علاقه زیادی هم به برقکاری داشت.
جمهوری اسلامی اصرار دارد که او در تصادف رانندگی کشته شده است.
اما خانوادهاش میگویند شواهد کافی در دست دارند که نشان میدهد او به دست ماموران کشته شده؛ از جمله پیامهایی که او ساعتی پیش از کشته شدن برای دوستدخترش فرستاده بود.
به گفته یکی از منابع نزدیک به خانواده، چهار شب قبل از کشته شدنش، خواهرش از او پرسیده بود که آیا نمیترسد که در اعتراضها اتفاقی برایش بیافتد؟ امیرمهدی پاسخ داده بود: «اگه من نرم، اون یکی نره، پس کی باید بره؟ من میرم که بلایی که سر مهسا اومد، سر تو، دخترهای دیگه، همسر آیندهم و دخترم نیاد و در آینده، آزاد زندگی کنن.»
این منبع که امکان افشای نامش وجود ندارد، به بیبیسی فارسی گفت که امیرمهدی از ابتدای آغاز اعتراضهای تهران، در تظاهرات خیابانی نقشی فعال داشت:
«کسانی که او را دیده بودند، میگفتند چندباری مامورها با او فیزیکی درگیر شده بودند و امیرمهدی از دست آنها فرار کرده بود. سردسته خیلی از اعتراضها بود، شناساییاش کرده بودند. ۵ مهر به خانواده زنگ زدند و گفتند امیرمهدی تصادف کرده.»
این منبع میگوید به رغم ادعای حکومت مبنی بر تصادف امیر مهدی، وقتی آنها به بیمارستان رسیدند متوجه حضور ماموران امنیتی شدند: «یکی از پرستارها به خانواده گفت که تصادفی درکار نبوده و امیرمهدی را با گلوله کشتند. شکم امیرمهدی شکافته شده بود. بخیه زده بودند. پشت کمر و گردنش رد باتوم داشت.»
فشارها بر خانواده فرخی از همان داخل بیمارستان شروع شد؛ جایی که خانواده را مجبور کردند روایت حکومت را تکرار کنند. ماموران امنیتی از بسیاری از خانوادههای کشتههای اعتراضهای سراسری خواستهاند روایت آنها را تکرار کنند.
منبع نزدیک به خانواده میگوید: «از پدر امیرمهدی به اجبار فیلم گرفتند. تهدیدش کردند که اعتراف کند که امیرمهدی تصادف کرده. گفتند اگر اعتراف نکنی بلایی را که سر پسرت آوردیم، سر دو تا دخترت هم میآوریم. گفتند دو تا دختر دانشجو داری مواظب باش.»
ماموران امنیتی همچنین بعد از مراسم خاکسپاری، خانواده امیرمهدی را زیر نظر گرفتند: «روز سوم امیرمهدی، ماشین ون و یک ماشین شخصی پر از مامور جلوی خونهشان بود. تا مسجد خانواده را تعقیب کردند. سی چهل تا مامور ایستاده بودند.»
در گواهی فوت امیرمهدی فرخیپور، علت فوت «برخورد اجسام سخت یا تیز» عنوان شده و نشانی از تصادف نیست. این عبارت برای توصیف علت فوت بیشتر کشتههای اعتراضهای سراسری ایران استفاده شده است.
به گفته منبع نزدیک به خانواده فرخیپور، ماموران فیلمی به خانواده امیرمهدی نشان دادهاند که بعد از راستیآزمایی مشخص شده پسرشان در آن فیلم نبوده:
«ماموران امنیتی فیلمی از یک صحنه تصادف به خانواده فرخی نشان دادند و گفتند صحنه تصادف امیرمهدی است. آنها فیلم را به یک کارشناس و تدوینگر نشان دادند. خانواده میگویند رنگ لباس شخصی که در فیلم بوده روشن بوده درصورتیکه امیرمهدی لباس مشکی به تن داشته. دوربینی که فیلم تصادف رو گرفته بود ساعت ۲۱:۵۲ دقیقه رو نشون میداد، اما امیرمهدی ساعت ۲۲:۰۶ دقیقه آخرین تماس را با نزدیکانش داشته.»
فایل صدایی از امیرمهدی فرخیپور به دست بیبیسی رسیده که پیش از کشته شدن برای دوستش فرستاده و در آن از سوزش چشمانش بدلیل شلیک گاز اشکآور میگوید.
او در این فایل میگوید که باید نزد دکتر چشم برود چون در اعتراضها بوده و انقدر پشت موتور گاز اشکآور به چشمش رفته که چشمانش مرتب اشکآلود و مات است.
او در این فایل صوتی به کنایه میگوید که شاید آشغال در چشمش رفته یا سرما خورده و بلافاصله میگوید نمیخواهد توضیح بدهد و خود دوستش میداند که برای چشمش چه اتفاقی افتده.
همچنین یک فرد نزدیک به خانواده امیرمهدی فرخیپور پیامکهایی را که او پیش از کشته شدن به دوستدخترش فرستاده بود، در اختیار بیبیسی قرار داد. در این پیامکها امیرمهدی توضیح داده که بسیجیها او را گرفته بودند و آنقدر به سرش باتوم زدهاند که سر درد دارد.
در پیامک دیگری گفته که چشمانش بخاطر گاز اشکآور میسوزد و قفسه سینهاش درد میکند.
پیامک دیگری از او به دست بیبیسی رسیده که در آن نوشته ریهاش بخاطر گاز اشکآور آسیب دیده است.
یک منیع نزدیک به خانواده او به بیبیسی گفت امیرمهدی بوکسور بود و پنج سال نزد یکی از «بهترین مربیهای بوکس تهران» تمرین کرده بود؛ تمریناتی که سرانجام به دلیل کشته شدن او در اعتراضها متوقف شد.
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!
افزودن دیدگاه جدید