رفتن به محتوای اصلی

هزار بار خواهم گفت !هزار بار خواهم نوشت!
29.09.2023 - 09:54

 

آیابرای اپوزیسیون زمان یک گفتگوی جدی وسازنده رودر رو فرا نرسیده است ؟ جدیت ومیزان واقعی اعتقاد ما در قالب افراد وسازمان ها در مبارزه با حکومت جمهوری اسلامی ! به میزان پرداختن شبانه روزی و صمیمانه ما بدون پیش داوری ،بدون در نظر گرفتن منافع شخصی وگروهی وعشق به آینده این سرزمین ومردم آن مشخص می گردد.

در تلاش تک تک افراد وجربان های سیاسی برای شکل دادن و واقعیت بخشیدن بیک نیروی متشکل فرا گیر که بتواند یک پارچه از مبارزه مردم وخواسته های آن ها حمایت کند. هم پای آن هادر صحنه مبارزه که روزانه جریان دارد! حضور یابد.

استفاده از تمامی، امکانات ، پتانسیل و توانائی های خود بدون چشم داشت فردی وگروهی صرفا در خدمت به جبهه مبارزه با جمهوری اسلامی وحرکت برای ایجاد یک هم گامی و اتحاد عمل مشترک است که معیار پای بندی ما را به مردم نشان میدهد.

هر گونه فاصله گرفتن از واقعیت های اجتماعی وبرجسته کردن مسائل جنبی که مارا از پرداختن به مسئله اصلی باز می دارد و در عمل ما را در لابیرنتی اسیر می کند که مرتب دور خود بچرخیم وکلافی تنیده شده ،بخشی واقعیت، بخشی ذهنیت، بخشی پیش داوری، بخشی عادت، بخشی نقش افرادجا افتاده در سیستم تفکر وعادت کرده بیک شیوه مبارزه را بیشتر بدور خود به پیچانیم وگرفتارش شویم..

ارزش گذاری های پوپولیستی باقی مانده از دوران انقلابی گری که هرگز عمیقا به نقد آن ننشسته ایم وهنوز آن دوره را در قضاوت نهائی قسمتی قابل توجه از افتخارات خود می دانیم و نا خود آگاه در بر خورد با مسائل بخصوص در ارتباط با دیگر جریان های سیاسی وافراد بهمان شیوه عکس العمل نشان می دهیم! نقطه ضعف جدی ما در بر خورد با دیگر جریان های سیاسیست.

نگاهی که هنوزملاک دوری ونزدیکی ما به این یا آن جریان سیاسی واجتماعی را تعین می کند! که حاصل آن در جا زدن ، نهایت دل خوش کردن به گروه یا سازمانی است که به آن تعلق داریم،درآن فعالیت و بگونه ای سلطنت می کنیم!شاید از این روست که در هیچ جبهه ای نمی گنجیم.در حوزه های استحفاظی گروهی وفردی خود که همیشه تعدادی در اطراف آن می چرخند، به بسیاری از نیازهای روحی وشخصی ما که از نظر من بیشتر ریشه در دیده شدن ،مطرح شدن و مورد تمجید قرار گرفتن ما دارد،جواب میدهد .

تعدادی بیننده و خواننده تائید کننده ، هر چند در دایره محدود هم که باشد!دور خود جذب می کنیم که ارضایمان کنند وسرخوش از عملکرد خود بخانه برمان بر گردانند .نانی قرض می دهیم و نانی می گیریم!

عادت ورضایت گروهی بحث کنندگانی که سخت بر هم می تازند ،بحث وجدل می کنندو فکرمی کنند! بحث های پایان ناپذیر نظری که چندین دهه است در شکل های مختلف در این سازمان ها جریان دارد!تنها بحث های مهم جنبش انقلابی است که سر نوشت انقلاب و ائتلاف ها را روشن می نماید واز استقلال سازمانی آن ها دفاع میکند.

رهبرانیکه در یک ماراتن نیم قرنی بهم نزدیک می شوند ، دور می گردند ! همدیگر را تائید با تکذیب می کنند! دلخور می شوند،با یاد آوری خاطرات و سال ها در کنار هم بودن محبتشان گل می کند.با خوش قلبی بدون کینه همدیگر را در آغوش می کشند ،دور هم می نشینند اندکی استراحت می کنند !اما درنهایت با صرف این همه وقت، نیرو به هیچ نتیجه گیری مشخص!وتاثیر گذار که بتواند عامل وصل کننده ونزدیکی جریان های اپوزیسیون خارج از کشور بهم باشد. جذاب برای نسل جدیدی که جنبشی به عظمت جنبش مهسا و نوع دیگری از نگاه به مسائل اجتماعی و همکاری درعمل را بنمایش نهادند !

تشکیلاتی ها وافرادی که متاسفانه گذشت ایام نقش خود بر چهره وتوان رهبران پا از هفتاد بیرون نهاده زده است ! توان گرفته، بر جزمیت فکرافزده .بر توهم بسیار دانی ،درست دیدن ،وبدرستی رهنمود دادن آنها افزوده است . بی آن که رابطه نزدیک فکری وعملی با نیروی جوان ،شاداب وپرتلاش حاضر در میدان داشته باشند وحتی در سطح فرزندان خود !

نگاه کنیم به یک نواختی نوشته ها ،به نثر یادگار مانده از یک دوران که ما نیز به آن تعلق داریم ،به محافظه کاری شدید در بطن هر نوشته واعلامیه که بصورت شرطی شده در طول چند دهه! خود را بر نوشته ها ونوع نگاهمان به مسائل اجتماعی وسیاسی تحمیل کرده ومی کند. ابعادی از خود خواهی وفردیت که نتیجه آن شکل گیری ده ها تشکل سازمانی حزبی وگروهی است .تمامی این جمهوری خواهان در جریان چنین پروسه وا گرائی وعدم تحمل یک دیگر برای کار مشترک شکل گرفته اند.

از این رو هر گونه دوری گرفتن اعضا و هوادران سابق از این سازمان ها بمثابه فاصله گرفتن از مبارزه طبقاتی ودل سپردن به غرب و سلطنت طلبان ارزیابی میشود. بی آن که نگاه وتحلیلی که مانع ازدیدن واقعیت های اجتماعی جامعه امروز ایران می گردد مورد توجه قرار گیرد.

هنوز تئوری توطئه ترس ، توطئه های امپریالیسم غربی از تندی برخورد های ما در ارتباط با جمهوری اسلامی می کاهد ومانع ازهمگام شدن ما با دیگر جریان های سیاسی حداقل در این دوره معین زمانی که جمهوری اسلامی با تمامی سیمای سرکوب گرخود در صحنه ظاهرشده و چنین بی مهابا کشتار می کند! تخم نا امیدی،یاس وترس دردل مردم می پاشد .گستاخ ترعمل می کند. حداقل در خارج از کشور،بخشی ناشی از عملکرد ضعیف ماست.

اپوزیسیونی که می تواند در خارج از کشور آب در خوابکهش بریزد! و به چالشش بکشد وانرزی از او بگیرد! وقتی چنین پراکنده وبی تاثیراست .نتیجه اش همین خواهد بود.که هست.

یکی از راه های امید بخشیدن بمردم و استوار بودن بر دفاع از منافع آن ها تلاش وحرکت کردن در جهت ایجاد یک جبهه متحد از تمامی نیروهای اپوزیسیون تا آن جائی که مقدور است می باشد.

د.

شکل دادن به یک اپوزیسیون هم رای ویکپارچه در همین بازه زمانی معین با توجه برمسئولیت ما در قبال آن چه که اندرون آتش گرفته نسل جوان تداوم دهنده جنبش مهسا می گذرد . وظیفه اصلی ماست.

جامعه طاعون زده بیمار،گرفتار در فقر ، فساد وسرکوب مداوم مردم ،پایمال کردن حداقل خواسته های اجتماعی از تسویه دانشگاه گرفته تا اعدام های بی رویه،استبداد بی حد وحصر رهبر مطلق العنان که روزانه اتفاق می افتد و زندگی را بر مردم جهنم ساخته بر دامنه نفرت مردم از رژیم جمهوری اسلامی می افزاید.بایستی که تمامی مخالفان حکومتی را بهم گرائی نزدیک تر سازد .مهم ترین وظیفه عاجل ولازمی که تمامی نیروهای سیاسی مخالف رژیم باید مسئولانه جواب دهند.

امروزکمتر کسی است که درطول چهل سال حکومت خشن ،فاسد وجنایتکار حکومت اسلامی صابون این حکومت به تنش نخورده باشد و بگونه ای جدی خواهان سرنگونی آن نباشد.

آیا جنبش مهسا وفریاد آزادی خواهی بر خاسته از درون آن که با خون زیبا ترین فرزندان این اب وخاک در هم آمیخته .ما را موظف نمی کند که پا بر روی تعصب های گروهی ،مرز بندی های ایدئولوژیکی خود بگذاریم ؟ با دور ریختن پیشداوری ها ، مفاهیم و تزهائی که سال هاست درعالم انتزاع در ذهن خود ساخته ایم گامی اساسی در راستای یک ائتلاف ملی بر داریم ؟پس کی؟ ودر کدام هنگام زمان حداقل نشستن دورهم نیروهای اپوزیسیون فرا خواهد رسید؟

زمانی برای یک گفتگوی آغازین با نشستن رو در رو و تلاش برای نزدیک کردن نقطه نظرها جهت یافتن راه هائی برای یک اتحاد عمل !که سال هاقبل باید صورت می گرفت

این است وظیفه بزرگی که امروز بر گردن تک تک ماست! ایحاد یک فضای سالم برای گفتگوی میهنی ویافتن راهی جهت شکل دهی بیک تشکل گسترده از نیروهای اپوزیسیون خارج از کشور برای یک مبارزه جدی وتاثیر گذاردر حمایت از جنبش مهسا ونیرو های مبارز داخل ایران.

ما باید مسئولانه وپیگیربر خورد کنیم وبا عملکرد خود بر امید مردم بیفزائیم ویاری رسان و منعکس کننده توانمند صدای آن ها در جهان باشیم؟ هزار بار هم که شده خواهم گفت! خواهم نوشت! تا سرانجام از جائی پاسخی بشنوم . ابوالفضل محققی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

دیدگاه‌ها

دارا گلستان

عنوان مقاله
آقای محققی هزار بار.....

اجازه بدهید پس از سلام و احوال پرسی، از خود شما شروع کنیم!!

باز هم حکایت آخر شاهنامه شد؟!!!

از همین دیروز شروع کنیم که هزار بار خواهی..... و هزار بار...

دقت کنید البته که شما هزار بار نگفتید و هزار بار ننوشتید!!!!

خواهید گفت که مثل هست، بله؟

"گر بو بری زین روشنی آتش به خواب اندر زنی....."

ش., 30.09.2023 - 04:19 پیوند ثابت
نظرات رسیده

Lotkachi Gilani

آرزوی تشکیل یک ائتلاف بزرگ فراجناحی را که خود از مدافعین آن بودم و هستم را شاید من بگور ببرم ولی این آرزو روزی محقق خواهد شد که من هفتاد ساله با صداقت اعلام کنم که دیگر وقت بازنشسته شدن است اما واقعا این سیاست باز های قدیمی با شعار دموکراسی درکی از دموکراسی و گفتگو با غیر خودی و حتی میدان را برای جوانها باز گذاشتن و به یک ائتلاف وسیع رسیدن را دارند ؟ یا اینکه باز در اندر خم یک کوچه ماندن را ادامه می‌دهند.

جمعه, 29.09.2023 - 20:32 پیوند ثابت
فرامرز حیدریان

عنوان مقاله
تاریخچه ای که کمپلکسی شده است!

درووود بر ابوالفضل عزیز! !

 توضیحی در باره  کمپلکس لاینحل.

قبل از اینکه گرایشهایی و سازمانها و فرقه ها و نحله ها و امثالهم را بخواهیم به «همبستگی و تشکیل صف آرایی متّحد و منسجم» برای مصاف با مقتدران الهی و معمّم و فکل کراواتیهای محلّل و متابعین با ریشهای آنکارد شده! دعوت کنیم، نیک است در باره علّت و چگونگی شکلگیری گرایشهای مطرح و مدّعی و هل من یزیدی بیندیشیم و تاریخچه آنها را که چندان هم کهنه و فرسوده نیست؛ بلکه خیلی خیلی ریش سفید شده باشند، مسن ترینشان هشتاد ساله است و جوانترینشان شاید قنداقی و ریقو!.

حضرات مدّعو حتّا همان مذهبیها و الاهیون، تاریخچه هل من یزیدی و هویّتی خود را در «تعریف دشمنان خود که همانا پدر و پسر سلسله پهلوی باشند» عبارتبندی میکنند به این معنا که از زمان «پادشاهی رضا شاه تا پایان پادشاهی محمّد رضا شاه»، فاصله ای تقریبا پنجاه و چهار ساله را در برمیگیرد که چند و چون گرایشها را رقم میزند. آنچه در این حیص و بیص، اتّفاق افتاده است، باید موضوع اندیشیدن و پرسیدن و «علّت یابیهای کلیدی» برای شکلگیری سازمانها و گروهها و احزاب و فرقه های مدّعو بشود تا بتوان دلایل موضعگیریها و رفتارها و گفتارها و رقابتها و حسادتها و کینه ها و حماقتها و شاخه شونه کشیدنها و پدر سوختگیها و بدذاتیها و فلاکتها و ریاکاریها و عصبیبتهای روانی و جنونی و از همه بدتر، بی شخصیّتی و بی پرنسیپی و بی مغز و مایه بودن حضرات مدّعو را علیه یکدیگر فهمید و به سنجشگری آنها تلاش کرد.

مشکل کلیدی تمام حضرات مدّعو طبق رفتارهای عملی؛ نه ادّعاهای کائناتسوزشان، فقط و فقط «قدرت و امتیاز» است. آنها به هیچ وجه من الوجوه، پشیزی برای مردم و فرهنگ و میهن، ارزش قائل نیستند؛ بلکه این مفاهیم فقط جنبه ابزاری دارند برای رسیدن به هدف که همانا «قدرت و امتیاز» است. بنابر این، اصل کلیدی (=قدرت و امتیاز) برای جنجالها و گریز از همدیگر که هر کدام از گرایشهای مدّعو با تمام انرژی و امکانهایی که در اختیار دارند، به کتمان و پرده پوشی و در سایه و تاریکی گذاشتن آن، همّت بی شائبه میکنند، همچون گرده ماهی میماند که لغزنده است و نصیب هیچکدام از حضرات مدّعو فعلا با حاکمیّت اقتلویی و گیوتینی زمامداران معمّم دست یافتنی نیست؛ آنهم برغم اینکه فضای نامحدود کائنات، حجم نفرتی را که مردم ایران از حکومت فقاهتی دارند، نمیتوانند در خود جای بدهند.
اینکه میگویم کنشگران و حضرات مدّعو – مهم نیست در کدام باتلاق ایدئولوژیکی و مذهبی و علمی و اولترا پیشرفته و غیره و ذالک غوطه ور باشند- چهره هایی ریاکار وفاقد رادمنشی و بی دانشی و بی ظرفیتی و سطحی بین و فقط «جاه طلب و قدرتپرست» هستند، برچسب و اتّهام نیست؛ بلکه نتیجه گیری از رفتارها و گفتارها و قلمفرسائیهای آنها در طول چهل و سه سال اخیر است که من مدام تا همین امروز زیر میکرسکپ و تلسکوپ سنجشگری گذاشته ام.
بردار مرد و مردانه، یک نگاهی تورّقی بینداز به کتابهایی که مثلا «ناصر مکارم شیرازی» و کثیری امثال او تا قبل از فاجعه 1357 نوشته و منتشر کردند با کتابهایی که بعد از فاجعه 1357 نوشت و منتشر کرد و ببین تفاوت آنها را از زمین تا آسمان. قبل از سیطره یافتن بر اریکه قدرت و فعّال مایشاء شدن در پشت کاتیوشا و اهرم گیوتین الهی شدن، آقای مکارم شیرازی و امثال او، اشخاصی «خیرخواه نمیگویم ایرانیان؛ بلکه مسلمانان» بودند و چنان و چنین میگفتند و در هر سوراخی نیز سرک میکشیدند تا حقّانیّت «خیرخواهی» خود را برای مسلمانان؛ آنهم نوع شیعه دوازده امامی، قنطور کنند و مردم را مُجاب کنند [بخوان فریب دهند] که اسلامیّت نوع شیعه، تنها راه سعادت بشریست. ولی حقیقت حکومت چهل و چهار ساله اسلامیّت شییعی اثبات کرد که کثیف ترین مذهب تاریخ بشر به طور کلّی، تشیّع دوازده امامیست که خاصم سر سخت «زندگی و آزادی» است. شیعه گری هیچ معنایی دیگر ندارد سوای کشتار و شکنجه و غارت و تحقیر و تجاوز و بیدادگری و ویرانگری و حماقت و خرافات و دانش ستیزی و ریاکاری و پستی و رذالت و در یک کلام، جمیع خصلتهای منفور و مذموم و کثیف مسلمانان ایرانی را «تشیّع» میگویند.
امروزه روز، ابوالفضل عزیز، مردم ایران به هیچکس در هیچ نقطه ای از ایران و جهان اعتمادی ندارند؛ ولو خیرخواه اصیل آنها باشد. مردم فهمیده اند که در هر قدمی از زندگی شمعسان خودشان و فرزندانشان که رو به طوفانها و بادهای مهیب دارند، فقط و فقط و فقط شیّادان رنگارنگ؛ بویژه از نوع الهی و اسلامی اش در کمین نشسته اند و چند صد متر آنورتر از محیط زیست مملوّ از خطرات و وحشتها و غافلگیر شدنها، انواع و اقسام شیّادان و رمّالان سیّاسگر با شعارها و قیافه ها و آرایشهای خوشگل و تیتیش مامانی؛ دامهای مهلک و خوش نقش و نگار برافراخته اند.
امروزه، مردم ایران فهمیده اند به آنانی که ادّعاها دارند، هیچ امیدی نیست؛ زیرا هیچ بودن خودشان را سالهای سال است که در میادین کارزارهای مردم با حکومتگران فقاهتی به محک زده اند [= از نخستین خیزشهای اعتراضی علیه حکومتگران اسلامی بگیر و بیا تا همین زلزله مهسا] و مدّعیون کاذب، سفت و سخت خودشان را با حالتی مفتضح رسوای رسوا کرده اند. من بارها تاکید کرده ام و با صدای رسا فریادها زده ام که اگر حضرات به اندازه خردلی فهم فرهیخته و اخگری سوسو از شعور در وجود خودشان حسّ میکنند، باید در گام نخست به انحلال و لغو سازمانها و گروهها و احزاب خودشان اقدام کنند و یکپارچه فقط برای «آزادی» در کنار یکدیگر بایستند و با تمام نیرو علیه حکومتگران معمّم و ارگانهای تابع آنها پیکار کنند. اگر چنین آرزویی واقعیّت پیدا کند، من ای ابوالفضل عزیز، تضمین میکنم که حکومت نظامی آخوندها با آنچنان سرعتی درهم فرو خواهد ریخت و اخانید، فورا عزل و خلع ید خواهند شد؛ طوری که تصوّرش نیز در مخیله ات نگنجد.
نه ابوالفضل جان. اینانی که شما دعوت به همبستگی میکنید، مرام و مسلک و عقاید و همّتشان فقط بریدن تار و پود و متلاشی کردن شیرازه هر نوع همبستگی است که با منافع و ایدئولوژی و اراده معطوف به قدرت آنها همسویی و همپایی و مطابقت نداشته باشد.
شاد زی و دیر زی!
فرامرز حیدریان
جمعه, 29.09.2023 - 12:52 پیوند ثابت

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.