رفتن به محتوای اصلی

آقای کرمی میگوید؛ ملتی بنام فارس وجود ندارد. آیا واقعا چنین است؟
25.06.2013 - 22:16

برای درک آنچه من در تعریف مختصات ملت در مقالهء "انتخابات و پاسخ به سه پرسش" نوشته ام به تحصیلات دانشگاهی و یا حتی تخصص علمی نیاز ندارد. من از واقعیت های جاری در باره مختصات "ملت یا اتنیک فارس" در ایران سخن گفته ام. آقای کرمی چنان برآشفته اند که گویا گناه بسیار بزرگی را مرتکب شده ام.  اما من با توضیح کوتاه دیگری قضاوت در این خصوص را به خوانندگان وامیگذارم و سپس به حاشیه های سخنان آقای کرمی و برخورد اهانت آمیز وی با ملت ترک که وی آن را "قوم مهاجم"  خوانده است، خواهم پرداخت.

من بر اساس تعریف آلمانی، ملت و یا اتنیک فارس را چنین تعریف کرده ام. ملت یا خلق فارس آن گروه وسیع انسانی ایست که زبان مشترک اش فارسی، مذهب مشترکشان عمدتا شیعه، سرزمینشان مشترکشان فارس یا فارسستان (مناطق زیستی فارس ها در ایران از تهران تا جنوب ایران در اصفهان، کرمان، یزد و در شمال شرق ایران خراسان و...) و دارای آداب و رسوم عموما مشترک فرهنگی و حتی دارای روح مشترک سیاسی هستند. تبارز روح مشترک سیاسی این ملت نیز در دولتمداری موجود ایران تبلور می یابد (مقصودم از دولتمداری دولت "state" است و نه حاکمیت "Government". چون حاکمیت دولت ایران حاکمیت استبداد دینی و... است که می بایست به یک حاکمیت دمکراتیک تغییر ماهیت یابد) و نوشته ام که، ملت یا اتنیک فارس در آذربایجان و یا کردستان و یا بلوچستان و ... زندگی نمیکند، هرچند که ممکن است بخش کوچکی از مردم این مناطق را فارسی زبانان تشکیل دهند. اما "وطن ملی خلق فارس"، همانگونه که مطرح کردم منطقه فارس و یا "فارسستان" است و عنوان کرده ام که نخبگان سیاسی فارس تاریخ خلق فارس را به دو هزار و پانصد سال عقب میبرند و هخامنشیان را سرآغاز تاریخ سیاسی خود معرفی میکنند.  

اما آقای ناصر کرمی با خشم تمام مینویسد: "ملّتی بنام فارس وجود ندارد، پارسه و یا پارسی وابستگی قومی و اِتنیکی نیست، بلکه نام یک ایالت و یا جغرافیای سیاسی ...است. مردمان باستانی و امروزی ساکن این جغرافیای سیاسی را بر حسب سکونت و تعلق به این جغرافیا "پارسی" مینامند."

آقای کرمی از فرط عصبانیت قافیه کلام را باخته و از مبحث جامعه شناسی در جغرافیای سیاسی و در تاریخ مدرن به یکباره سر از دشت پارسه در تاریخ باستان درآورده است. نمیدانم توضیح چگونگی زیست مردم در دشت پارسه چه ربطی به مختصات ملت و یا اتنیک فارس در شرایط کنونی دارد. تازه ایشان این تعریف من از ملت فارس را حمل بر فروپاشاندن ایران کرده اند. اگر تعریف مختصات ملیتها در ایران به فروپاشی دولتها منجر میشد، تمامی کشورهای کثیرالملله مثل سوئیس، هندوستان، افغانستان و یا هر کشور دیگری از هم فرومی پاشید. اما علیرغم خیالات آقای کرمی اغلب کشورهای جهان چند ملیتی هستند و در اغلب آنان این ملییت ها به رسمیت شناخته میشوند و اما این کشورها از هم فرونپاشیده اند. مگر کشورهایی ( مثل اتحاد شوروی و یوگسلاوی)  که در آن ستم و ظالمیت نهایت نداشته است. حالا اگر ایران چنین وضعیت خاصی دارد بحث دیگریست.

آقای کرمی مینویسد "فردوسی پارسی گوی هست ولی پارسی نیست". واقعا کرمی با این سخن چه میخواهد بگوید؟ آیا مقصود اینست که محل تولد فردوسی (طوس) جزو سرزمین پارسه یا پارسی محسوب نمیشود؟ اما این پرسش همچنین باقی استکه بالاخره فردوسی از نظر اتنیکی فارس و یا بقول آقای کرمی پارس هست یا نه؟ از نوشتار آقای کرمی چنین برمی آید که پارس و یا فارس اسم قومیت و یا ملت نیست.

باید از جناب کرمی بپرسیم که بالاخره قومیت بیش از سی ملیون انسانی که زبان مشترکشان فارسی، دین مشترکشان عمدتا اسلام (شیعه)، و دارای آداب و رسوم مشترک و سرزمین مشترکشان فارس و یا فارسستان است، چیست؟ آیا واقعا این آقای کرمی است که میخواهد به ملت یا اتنیک فارس اسم جدیدی انتخاب کند؟ این سخن خنده دار نمی نماید؟

آقای کرمی مدام در طول کامئنت کوچک خود از "قوم مهاجم" سخن میگوید بدون اینکه اسمی از این قوم مهاجم ببرد. البته که غرض ایشان خلق یا ملت ترک در ایران است. من نمیدانم این چه قوم مهاجمی است که هزار سال قدرت سیاسی را در سرزمینی که امروز ایران خوانده میشود، در دست داشته است؟ اگر هم قوم مهاجمی بوده، به یقین قومی بسیار توانا نیز بوده است که توانسته امپراتوریهای عظیمی را در طول صدها سال در فلات ایران برپا کند. رفتار تحقیر آمیز نسبت به این ملت و یا هر ملت دیگری شایسته یک انسان نیست. امروز مردمی با ملیتهای مختلف در ایران زندگی میکنند که تقریبا از نود سال پیش به دنیا آمده اند و اگر پدرانشان هم به زعم نادرست آقای کرمی مهاجم بوده اند، ربطی به نسل کنونی ندارد. نسل کنونی ملیتهای ساکن ایران با تمامی فراز و نشیبهای تاریخ، میخواهند که تحت یک نظام عادلانه و برابر زندگی کنند. میتوانم از آقای کرمی بپرسیم که آیا عدالت خواهی و برابری طلبی ملتهای ساکن ایران  از نظر ایشان جرم محسوب میشود؟ و باید برای ایشان یادآور شوم که یک نظام عادلانه و برابر باید که از مسیر به رسمیت شناختن "هویت ملی" ملتهای ساکن در ایران یعنی فارس، ترک، کرد، بلوچ، عرب و ترکمن و... بگذرد. آیا آقای کرمی آمادگی طریقت چنین مسیری را دارند، یا اینکه میخواهند برای ملت فارس در ایران جایگاه ویژه ایی قائل باشند؟ به نظر میرسد تبعیض محور اصلی نگاه ناصر کرمی در برخورد با ملیتهای ساکن در ایران است. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

یونس شاملی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.