رفتن به محتوای اصلی

یک سناریو، یک پرسش و چند پاسخ!
26.06.2013 - 13:55

امروز مملکت ما در معرض خطرحمله دشمنی خارجی مانند صدام قرار نگرفته است و خطری آنچنانی تمامیت ارضی و استقلالش را تهدید نمیکند  ولی خطری بزرگتر که بند بند بافت و انسجام آنرا تهدید میکند بحرانی است که تقریباً هیچ گوشه ایی از زندگی را در این سرزمین سالم و بی گزند باقی نگذارده است.

رادیو بی بی سی، دربرنامه صبگاهی خود به نقل ازمنابع داخلی گزارش داد که قرار است در تهران اردوگاهی برای الکلیها تشکیل شود. همین گزارش افزود که طول مدت سفارش الکل تا دریافت سفارش آن فقط 17 دقیقه است.

بنظر میرسد، دیر یا زود باید چنین اردوگاهاه هایی با ظرفیت 3 ـ4 میلیونی برای معتادان نیز تشکیل شود.

سایت کلمه از قول یک روان پزشک دیروز نوشت:

".. متاسفانه در جامعه کنونی سن مصرف شیشه کاهش و مصرف آن بین دختران افزایش داشته است.

دکتر آذرخش مکری روانپزشک در گفتگو با باشگاه خبرنگاران با بیان اینکه درگذشته حوزه روانپزشکی و اعتیاد را جدا از یکدیگر دانسته و عنوان می داشتند که این دو را به راحتی می توان تفکیک کرد گفت: امروزه با ورود مواد مخدر نو ظهور؛ اعتیاد و روانپزشکی با یکدیگر مخلوط شده و تفکیک ناپذیرند .

وی با اشاره به اینکه امروزه به جرات می توان گفت همه علائم روانپزشکی از جمله جنون،‌ اضطراب،‌ افسردگی، خودکشی، ‌اختلال حافظه، اختلال شخصیت و … با مصرف مواد مخدر نو ظهوری بروز می کند .. .

... این روانپزشک تصرح کرد: ورود مواد مخدر شیشه ،هزینه های بسیاری را به جوامع تحمیل کرده به طوری که یک سوم تخت های روانپزشکی به مصرف کنندگان شیشه اختصاص یافته است."

 با تعمیم موارد مورد گزارش آن روانپزشک  به سایر آسیبهای اجتماعی، باید گفت اگر قرارشود برای آنهایی هم که از افسردگی عمیق رنج میبرند و درمعرض خطربهم ریختگی روانی هستند اردوگاهی درست شود، ظرفیت آن نباید از 10 ـ 15 میلیوین کمتر باشد.

همین سایت درگزارش دیگری از خطر افزایش سرطان در اثر ریزگردها  مینویسد:

"هشدار در مورد موج جدید سرطانهای ناشی از ریزگردها

عضو هیئت رئیسه فراکسیون محیط زیست مجلس با اشاره به کاهش بودجه گرد و غبار، در خصوص موج جدید سرطان ناشی از ریزگردها هشدار داد ... . کمال الدین پیرموذن در گفتگو با مهر؛ با اشاره به خطرات ریزگردها و تهدید سلامت مردم، گفت: متاسفانه موج جدید سرطانهای ناشی از ریزگردها در راه است و سلامت مردم با وجود این معضل به خطر افتاده است. لذا می بایست اعتبار مورد نیاز هرچه سریعتر در اختیار سازمان محیط زیست قرار گیرد."

اگر قرار شود تابرای همه آن تن فروشانی هم که برای گذران زندگی خود و احتمالاً خانواده اشان بطور پراکنده در خیابانها ی شهرها به اینکار مشغولند، قرار گاه هایی درست شود، باید قلعه هایی چندین برابر شهرنوی سابق ساخته شده تا این پدیده ناهنجار، تحت کنترول قرار گیرد. از ریشه کنی آن سخنی نمیتواند در میان باشد.

قربانیان فحشاء، الکلیسم و اعتیاد تنها به آنها که گرفتار این بلایا میشوند، محدود نمیماند و جانب خطرناکتر دیگری نیز دارد که دیده نمیشود و آنهم رشد شبکه های مافیایی در این عرصه ها است که در تمام بدنه جامعه، دیوانسالاری نظامی و اداری و قضایی نیز نفوذ کرده و سرانجام بطور قطعی بر آن دیوانسالاری هم چیره میشود. زیرا با گذشت هر روز، دامنه سرایت این آسیب ها توسعه مییابد و دلالان و تجار مرگ و تباهی بموازات آن نیرومند تر میشوند.

بر فهرست آسیبهای فوق؛ میتوان بیکاری، طلاق و ازهم پاشیدگی خانوادگی، موج ورشکستگی، بیکاری جوانان،انباشت بدهیهای دولت و مؤسسات دولتی به سیستم بانکی، بحران فراگیر مالی در همه واحد های تولیدی، معوقات بانکی و فرار سپرده ها از بانکهای کشور بسوی عملیات سفته بازانه و دلالیگری، هجوم بسیار مخرب نقدینگی از فعالیت های تولیدی بسوی فعالیتهای انگلی و...  را افزود. از بحران دیپلماتیک و اتمی و منطقه ایی چیزی نمیگویم.

 فکر نمیکنم کسی در دامنه  و ابعادِ مختصر توضیح داده شده بحرانی که مملکت و ملت را فرا گرفته است دوچار توهم باشد. و فکر نمیکنم زیاد احتیاج به فکر کردن باشد که شکستن کاسه کوزه ها روی سر دولتی بنام دولت احمدی نژاد، نیز فرار از نگاه عمقی به مسئله وریشه اصلی آنست.

اگر در انتخابات 84 بجای احمدی نژاد رفسنجانی، و اگر در 88 بجای او موسوی و یا کروبی قدرت را بدست میگرفتند، فکر نمیکنم میتوانستند در مسیر اصلی و این"چاهبرد"  چشم اندازی، بجای راهبرد،بحران زدایی، تغیر جدی بدهند بلکه فقط با مدیریت سالمتر خود این بحران را به تعویق می انداختند. زیرا علت اصلی این بحران قبل از آنکه این یا آن دولت باشد، قطب نمای راهبردی است که مسیر  دریانوردی کشتی میهن ما را نشان میدهد. اگر قطب نمای یک کشتی سمتگیری 180 درجه ایی اشتباهی را نشان دهد نهایت هنری که یک کاپیتان ماهر و هوشیار میتواند انجام دهد، هدایت موقتی ماهرانه کشتی از میان تلاطم امواج است و نه بیش.

در یازدهمین دوره ریاست جمهوری برای چندمین بار، باز یک معمم و روحانی بعنوان ناخدادوم ِ کشتی میهن ما پشت سکان دولت* قرار گرفت. (ناخدا اول حکومت* جایش ثابت است).

 34 سال است که این گروه دریانوردان با تحمیل هزینه زیاد به مملکت، برمبنای دانش فقهی و حوزوی خود؛ فراگیری کشورداری، یا دریانوردی سیاسی و مدیریتی مدرن را آموخته اند ولی بعلت زمینگیر بودنشان در میدان گفتمان دینی و الزام به حکومت ولایتمدار طی این سالها کوشیده اند تا قبای آموزه های مذهبی و حوزوی و فرهنگ رفتاری خود را بر تن ملت و دولت بپوشانند و قصد تغیر مسیر این سفینه مرگیاب را ندارند و عقربه قطبنمای آن همچنان بسوی جهنم نشان گرفته است.

شوربختانه اگر شانسی برای عبور از طوفانهای مرگبار کنونی که خطر نابودی آنی را دارند وجود داشته باشد؛ همین دریانورانی هستند که عزم رساندن آنرا به جهنمی دارند که در آنجا مدیریت و سروری ابدی خود را جاودانه میبینند و بخاطر سالم رسیدن خود هم که شده مجبورند فعلاً مملکت ما را از این گردابهای مرگ نجات دهند. گذر از این گردابها فقط فرصتی برای باز اندیشی است و نه نجات از طریق تغیر مسیر.  

اگر تصور شود که کسانی دیگری خارج از این قافله در شرایط کنونی قدرت اینرا دارند تا فرماندهی این کشتی را بدست گیرند و آنرا از این مخمصه های آنی مرگ برهانند، تصوری بس غیر واقعی است.

آنها که طی این ۳۴ سال مدعی بوده اند بعنوان اپوزیسیون رژیم، خواهند توانست سپهر قدرت سیاسی کشور را نظم دیگری دهند، نه تنها به این هدف خود، قدمی نزدیکتر نشده اند بلکه خودشان بعلت فقدان هرگونه قطب نمایی که جهت واحدی را بدانها نشان دهد، درکلنجار داخلی روی رهیافت هایشان، با اوضاع کاملاً بیگانه شده و شانس خود را برای همیشه از دست داده اند. نفسِ عدم درک همین نکته، بنوبه خود بازتاب همان فقدان قطب نما و سرگردانی پایان ناپذیر است.  از درون تحریمهای این ۳۴ ساله نه تنها سازمانی و شخصیتی رهبری کننده یا گفتمانی راهبردی بیرون نیامده است بلکه اگر ، ایده،آرمان و شخصیتهای معتبری هم وجود داشتنه اند توسط رهبری طلبانی  به تعداد کل اپوزیسیون سوزانده شده اند. اگر این اپوزیسیون سرگران  و تحریمگر امروز به افتادن پشت سر همین روحانی اکتفاء نکند با  تعیقیب راهی که تا کنون رفته است باید در آینده آماده باشد تا پشت سر سردار قالیباف و سپس نازلتر از او برود.

سئوال من از همه آنها که این انتخابات را تحریم کردند اینست: ـ  آیا فکر میکنند اگر تحریم موفق شده بود و سکاندار  دولت آینده، بجای حسن روحانی، سعید جلیلی شده بود، اوضاع بهتر یا شانسی بیشتر برای آنان و مملکت فراهم میشد؟ آیا تغیر مسیری هم رخ میداد؟ آیا با شکست حسن روحانی؛ که اگر هم فردی از خانواده حکومتی است ولی عملاً حکم خود را نه از سر کاپییتان حکومت بلکه از مردم و نیروهایی گرفته است که بیشترشان به تغیر مسیر کشتی فکر میکنند و عبور از طوفان بحران فعلی را هم از این زاویه می بینند، وضع بهتری فراهم میشد؟

دخالت روحانیت و نهاد دین، و جلوس روحانیون در پستهای حکومتی آن قطب نمایی است که بی هیچ تردیدی سمتگیری بسوی جهنم دارد. هدف نهایی اینست که برای همیشه  باید به دخالت دین در سیاست خاتمه داده شده و آنهایی که از نردبان دین و نهاد های دینی و مذهبی به سریر  قدرت سیاسی جلوس کرده اند پیاده شوند. چون تا هنگامیکه مدیریت سیاسی مملکت  از نهاد دینی تفکیک و منفصل نشده است در این مسیر جهنمی، از این طوفانها  که با هر لحظه پیش روی بسوی آن هدفِ نارسیدنی؛ قدرتشان چنان مهیبتر هم خواهد شدکه سر انجام نه از ملت، نه از کشتی مملکت و نه  ازاین حکومتگران تشنه قدرت اثری باقی خواهد ماند. ولی اینک و در این لحظه تاریخی قایقی که مملکت، ملت و همین حکومت را میتواند نجات دهد یکی است و جز پریدن بداخل آن چاره ایی نیست و بقیه تخته پاره ها بهیچوجه قابل اطمینان تر نیستند.

 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
سایت ایران سبز

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.