رفتن به محتوای اصلی

فعالیت در دنیای مجازی ، انتقام در دنیای واقعی _1
03.08.2008 - 15:10

در دنیای مجازی ، سایت ایران گلوبال هم بمانند سایتهای دیگر با منشور خاص خودش فعالیت میکند و صفحه اظهارنظر آن برخلاف سایتهای دیگر آنلاین عمل میکند گاهی افرادی سعی میکنند برخلاف مقرارات سایت ، خشم خود را در قالب توهینهای ناشایست در کامنتها بیان کنند مطمعن هستم این نه با اهداف مسئول اصلی و گرامی سایت آقای توکلی همخوانی دارد و نه دیگر همکاران سایت ، موافق با چنین رفتاری بچه گانه و بیمقدار هستند و لازم هم نیست مسئولین و همکاران سایت ایران گلوبال تا حد فحش دادن و آرزوی مرگ برای دیگران به چنان فازی خود را تنزل دهند چرا که تمام مسئولین سایت و همکاران آن خود از قلم زنان شناخته شده سایت و جامعه اینترنتی محسوب میشوند حتی در بین شان نویسندگان سابقه دار و شناخته شده ای در سطح ایران موجودند نظریات خود را شفاف بیان میکنند و هیچوقت خود را درحد یک فحش دهنده ارائه نخواهند کرد و بجرات میتوان گفت هیچ سایت دیگری ، نتوانسته است اینهمه همکار قلم زن از سراسر ایران داشته باشد و در هیچ سایتی اینهمه فراگیر بوسعت ایران و تنوع آن ، بحث نشده است . در سایت هر کسی در سطح و توان خود اوضاع و حوادث ایران را از منظر خود تحلیل و به آن واکنش نشان میدهد و این تنوع باید که به فال نیک گرفته شود و باز با قاطعیت میتوان گفت انسان از هر قسم آن برای همکاران سایت در اولویت اندیشه و رفتار آنان قرار دارد و اگر ناشناسی در این دنیای مجازی عبارتی مینویسد این ربطی به سایت و افراد سایت ندارد و آنانی که تصور دیگری دارند لطف کنند صفحه اظهار نظر سایت مورد نظر خوشان را آنلاین کنند و آنوقت جواب خودشان را هم خواهند گرفت. پس هیاهو برای چیست ؟ آیا روش سایت را تاب نمی آورند ؟ خوب سایت نقشی در رفتار شخصیتی و کم ظرفیتی دیگران ندارد راه حل بسیار ساده است این دیگران باید سعی کند با تمرین ، تحمل خود را قدری ارتقا بخشد رشد خود را نه در حد جامعه و پوپولیسم بلکه تا حد یک انسان مدرن تکامل بخشند چرا که نسلها عوض میشوند حتی جهان در حال عوض شدن است باید دیگران را هم شنید و باید چندصدایی را جایگزین تک صدایی ساخت به باور من ایران گلوبال در چنین مسیری گام برمیدارد و اگر هم چنین نمی کرد دیگران چنین میکردند اما سایت ایران گلوبال و مدیر آن با درک تغیر و تحولات در سطح جهان و اوضاع پیچیده خود ایران ، آگاهانه مسیر چند صدایی و تنوع را انتخاب کرده است آیا همین انتخاب و تنوع را برگزیدن ، عامل واکنشهای خشمگینانه میشود ؟ آیا سنت شکنی و خطی عمل نکردن سایت ، عامل ناخرسندی عده ای شده است ؟

 

اگر گاهی فردی از روی عصبانیت و یا جهالت عاجز از درک زمان ، کامنتی را در ایران گلوبال مینویسد و به زعم خودش با مرگ نوشتن ، نظر خود را بیان میکند سایت را بهمین خاطر متهم کردن امری غیر اخلاقی است . فارغ از انگیزه چنین افرادی ، لازم است یادآوری کنم که آرزوی مرگ حتی برای دشمن خویش نیز یکی از غیرانسانیترین و بدوی ترین رفتار و حتی آرزو می باشد در تمامی رفتارهای اینچنینی ، زمینه های فرهنگی نقش عمده ای دارند . بنظرم چنین کامنتی را باید در حد یک کامنت خشم آلود دید و این رفتار زشت نمیتواند چنان فاجعه آمیز باشد که بعضی ها به آن دامن میزنند . در ضمن این توهینها حتی متوجه همکاران و نویسندگان سایت هم بوده است مثلا فردی ، راننده تاکسی بودن نویسنده سایت را چماق کرده و آنرا بعنوان نقطه ضعف نویسنده با ولع خاصی تحت عنوان کامنت بارها نوشته است در هیچ کجای دنیا فردی را بخاطر شغل اش سرزنش نمیکنند بلکه قدردانی هم میکنند که عیلرغم کار شبانه روزی ، رسالت انسانی خود فراموش نکرده و تولید اندیشه را باوجود مشکلات عدیده روزمره پیش میبرد . بنابرین این نویسنده نیست که باید شرم کند آنانی باید شرم کنند که بخاطر روحیه مستبدانه خود ، مرزبندی کرده نویسندگان خاصی را حمایت نمیکنند و چنین رفتاری خاص جامعه استبدادی و افراد مستبد جامعه ما میباشد که تحمل دیگران را ندارند و انتقام بخاطر عدم همخوانی ، رمز رفتارهای آنهاست.آیا جامعه شناسان و روانشناسان ما نباید قدری عریانتر این رفتار جمعی را باز کنند و اگر به روان درمانی جمعی نیاز است آنرا بدون ملاحظه ای بیان کنند ؟ امروزه داشتن تعصب نسبت به جمع خود و پنهان داشتن اختلالات ، خود همدستی با این جمع متعصب قلمداد میشود و زیانبار میباشد.

 

بدون رودربایستی باید پرسیده شود کدام مجموعه ای و منبعی ، آغازگر این فرهنگ آلوده به خشم و تاسف بار بوده است و آنرا پخش نموده و می نماید ؟ براستی فاجعه آفرینان برای ایران و مردم آن چه کسانی هستند ؟ فاجعه آمیز برای ایران آنانی میتوانند باشند که در سطحی بسیار وسیعی و با امکانات فراوان و باد آورده به میلیونها انسان دیگر توهین میکنند و عقده ها و کمبودهای خود را چاشنی مقالات و مباحث به اصطلاح سیاسی و غیره کرده و به خورد خلایق میدهند ایران گریزی را دامن زده و حتی میتوان گفت چنان بذر نفرتی را در میان مردمان ایران گاشتنند که کاری طاقت فرسا لازم است تا بتوان عوارض این سم پاشی را در یک پروسه طولانی از اذهان زدود و شکاف ایجاد شده را پر کرد آنهم بخاطر رضایت حمع خود. در این میان این ایران گلوبال است که بهمراه دیگر سایتهای مشابه ، باید با کار خردمندانه خود ، سازنده چنین احساسی باشند که صدای همه انسانها هستند و اگر کسی قصد تبلیغ نژاد برتر و یا اهداف برتر خود را دارد در ایران گلوبال شانسی برای چنین تئوریها وجود نخواهد داشت چون آماج ایران گلوبال نه محفلی خاص با اتیکت مشخص بلکه مردم سراسر ایران هستند ضمنا سایتهای مخصوص این قبیل محافل ، خود ارضاکن و تمامیت خواه به اندازه کافی موجود است و هم در طی سی سال گذشته کارنامه خود را بنمایش گذاشتند و هیچ عاقلی این مسیر سی ساله را دنبال نخواهد کرد . خطرناک برای ایران و انسانها کسانی هستند که تمامیت خواه هستند و قطب نمای تحلیل شان بر اساس برتری نژادی ، مذهبی و سیاسی تنظیم میشود . آنانی که با الهام از این منبع بغیر از قبیله خوشان ، دیگران را زیر حملات روانی گرفته ودر خفا به پابوس مکتب ملایان رفته و در جبهه واحدی قرار میگیرند در ظاهر بنام نجات ایران در باطن فقط و فقط برای به کرسی نشاندن امیال خود تلاش میکنند . اینان باید میآموختند که نباید کار سیاسی و مطبوعاتی را بر اساس خود ارضایی استوار میکردند برای همین هم با وجود داشتن امکانات مالی و تبلیغی ، دوران اینان در حال رنگ باختن و سپری شدن است و اگر ایران و مردم آنرا را دوست دارند بیش از این منافع گروهی خود را نهایتا موج سواری را ببهای کوبیدن دیگران انجام ندهند ضرورت دارد قبل از هر چیزی یاد بگیرند انسانها را بعنوان مجموعه بشری در نطر داشته باشند . در ضمن آهنگ و مسیر رشد یک جامعه متاثر از جند نفر نخواهد بود و کسانی که فکر میکنند در فقدان آنان نظم جهان هستی بهم خواهد خورد در حقیقت بلوغ خود را نشان میدهند . از سوی دیگر در جامعه تبعیدیها وقتی مطلبی چاپ و علنی شد همه حق دارند آنرا در معرض عموم قرار دهند و تاکنون چنین بوده است (با استثنا نمودن کتاب و دیگر مطالب که ناشر دارد و به اجازه نیاز دارد) بنابراین در چنین حالتی میتوان درک کرد که اصرار به باز چاپ نشدن یک نوشته در سایت خاصی ، تنها انگیزه سیاسی دارد و بهانه ساختن نویسنده خاص و یا کامنت خاص سرپوش گذاشتن بر ضعف خودشان میباشد. البته باید به چنین رسمی باید تاسف خورد که میزان رشد اینان را بیان میکند .شاید هم یکی از ارزانیهای زمان ، به مردم ایران این باشد که ماهیت مدعیان دروغین هر چه بیشتر روشنتر میشود و آنانی که نمیتوانند یک سایت متفاوت را تحمل کنند فردا چگونه انسانهای متفاوت را تحمل خواهند نمود ، از همنجا دروغین بودن شعار شهروندی اینان را نیز میتوان متوجه شد.

 

برای انجام کاری ادعا کافی نیست باید زمینه و فرهنگ آن کار را هم بهره مند بود چرا که هر کجا جوامع بشری از نظر فرهنگ و انسان محوری پسرفت داشته است به همان نسبت جان دادن و جان ستاندن از مظاهر قبیله ای اندیشیدن رشد نموده است این قبیله ای اندیشیدن تنها مختص فاشیسم شناخته شده نیست بلکه در زمینه برتری نژادی ، اعتقادات دینی ، فرقه ای ، سیاسی و فرهنگی نیز خود را بروز میدهند و خودی و غیر خودی را در عرصه های گوناگون پدید میاورد و با دامن زدن به جندش آورترین و بدوی ترین اختلافات زمینه تصیفه نژادی ، دینی و سیاسی را فراهم میسازد فقر فرهنگی رشد چنین بستری را تسریع میسازد و بدترین نوع آن زمانی است که حاملان چنین تفکری در لوای سیاستمدار ، مروج اخلاقیات و نویسنده ، توده ها را در خدمت اهداف خود مورد استفاده قرار میدهند. چنین افرادی میدان عمل وسیعی را در اختیار دارند سوار شدن بر موج عوامزدگی و احساسات توده ها که سنت و هویت سابق خود را در معرض فروپاشی میبینند و حاضرند برای حفظ این هویت رسوبی و ته نشین شده ، دست به جنایتی غیر قابل تصور بزنند . مروجان این اختلافات و پلیدیها میان مردمان همیشه در نقش ناجی و دلسوز ظاهر میشوند کالبد شکافی این ناجیان ، چندان هم سخت نیست اینان با هدف قرار دادن نبض احساسی توده ها که خاص جوامع رشد نیافته و استبدادی است امیال خطرناک و غیرانسانی خود را پیش میبرند البته اینان هرچقدر هم با بزک و عناوین پرطمطراق داعیه رسالتی را داشته باشند چیزی را در ماهیت عقب مانده و سنتی آنها تغییر نخواهد داد اینان جاده صاف کن های اهریمن مرگ هستنند اینان از قرار گرفتن در صف آتش بیاران معرکه جنایت پیشیمان نخواهند شد چرا که اینان فقط در بازتولید نفرت و دشمنی ، به لذت آنی و رضایت درونی خود دست مییابند و اطرافیان حود را ارضا میکنند اسم آنرا هم« تسط داشتن به امورسیاسی و بازی شطرنجی» میگذارند اینان بازی و فریبکاری در محدوده رقابتهای شغلی ، خانوادگی و منافع شخصی را با حیات یک کشور اشتباهی گرفته اند آنرا حیاط خلوت خود میدانند . در مورد اینان همینقدر کافی است که با یک فاکت تجربه شده اندرون پنهان این افراد و مجموعه را نمایان ساخت هر چند چنین افرادی تلاش وافر دارند خود را در پس القاب شیک مخفی سازند اما رشد علوم در رشته های مختلف چنین امکانی را در اختیار بشر قرار داده است تا زمینه ها و تاثیر تربیت دیکتاتورمابانه محیط و دوران کودکی را برچنین افرادی مشخص کرد و این اشخاص را تحلیل نمود و روشن ساخت که جدا شدن از سنت و رفتار اعتیادی چقدر برای اینان دردناک است . امروزه ثابت شده است که کلمه من فرد و انسان نه ، بلکه من برتر بیانگر یک نمونه از اختلالات شخصیتی است ( خود را مغرورانه سرآمد دانستن و از دیکران نفرت داشتن ) که ماهیت این افراد و تفکر را بنمایش میگذارد . من برتر در تدام رشد غیر عادی خود از حوزه شخصی مسیر خود را به انبوه و همراهان زیاد پیوند میزند تا بتواند ارضای اختلال آمیز خود در ابعادی وسیعی تحقق بخشد وبا بسیج جمع ، نابودی دشمنان فرضی خود را عملی سازد دشمن جستن و علم کردن آن از .ترفندهای این مجموعه است . خود را و جمع خود تا سرحد پرستش دوست داشتن ، نفرت از غیر خودی و دیگران را تا نابودیشان از علایم این اختلال میباشد که حتی جوامعی را میتواند مسخ کرده و تحت یوغ خود در آورد . نژادپرستان ، دینداران متعصب و سیاستمداران فناتیک از این قبیل اند و علیرغم تفاوتها ، حامل پیام واحدی هستند این پیام انهدام دیگران و غیرخودیها را در دستور کار خود قرار داده است نباید فراموش کرد که در جهان آدمیان برای هر جهانبینی و آرمانی ، چه مقدسترین آن و چه غیرمعمول ترین آن ، دلایل و برهانهای قابل قبول و توجیهات متفاوتی در رد ویا قبول آن موجود است حتی پرستشگران بیهوده ترین باورها هم منطق خاص خود را برای باور خویش و نابودی غیرخودی دارند پس دلایل اثباتی برای به کرسی نشاندن فرضیه خود در جهت پست نشان دادن و نابودی دیگران تنها پوششی است برای استتار اختلالات روان و ضمیر نامتعادل که افرادی اصرار بر آن دارند و اگر قرار است برتری نژاد خاصی را اثبات کرد هر نژادی که باشد خلق کردن دلایل و توجیهات برای برتری آن نژاد ، سخت نخواهد بود بنابراین وارد شدن به این حوزه امتحان پس داده ، بازی با موجودیت یک کشور است و چنین افرادی همان بهتر که مباحث خود را درمحافل بقول خودشان محفلی و محافل پشت پرده دنبال کنند و آینده ایران را بگذارند تا آنانی که انسان و حقوق انسان را برسمیت میشناسند چاره جویی کرده و پیش ببرند . من با مبدا قرار دادن همین موضوع که چون خوره ، جامعه ایران و مردم آن را تا درجه پوچی و بی هویتی از درون متلاشی ساخته است پلی به یک مسئله حیاتی میزنم تا مگر بتوان بحثی را در خویشتن ایجاد کرد چرا که برخود با سایت ایران گلوبال را نمونه ای از رفتار غالب جامعه باید ارزیابی کرد و این زمانی دردناک میشود که عده ای از مدعیان و روشنفکران این جامعه به مرضی چون مرض عوام پسند دچار شوند و رسالتی را هم برای خود قایل شوند و این راضی ساختن عوام و جمع خودی میباشد. با در نظر داشتن این معضلات در بخش دوم نوشته سعی کردم جهان هستی انسان را و نقش انسان ایرانی را در جهان هستی یادآوری کنم که بدون تعریف جهان هستی و نقش انسان ایرانی در آن ، نه به هویت جهانشمول خواهیم رسید ونه توان درک همدیگر را خواهیم داشت ما باید به سرگردانی خود در زمان و مکان پایان دهیم و این با ماندن در محدوده ایران و تعریف خود از این جایگاه ، عملی نخواهد بود.. .

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.