رفتن به محتوای اصلی

شما مقصر نیستید این ژن شماست
13.02.2009 - 13:24

قبل از اینکه بخواهم وارد اصل مطلب بشوم ابتدا خبر زیر را که انگیزه این نوشته بوده است را در معرض دید خوانندگان قرار میدهم :

 یک نوع ماهی که یک میلیون سال نابینا بود با استفاده از علم ژنتیک صاحب بینایی شد

 هفت تیر/دانشمندان آمریکایی در این پروژه به ایجاد تغییراتی اساسی در فرآیند نیم میلیون ساله تکاملی ماهی blind cave fish دست زده اند. به گفته آنها این ماهی دنباله نسلی از ماهی های قدیمی است که بالغ بر یک میلیون سال پیش در نقاط تاریک و به دور از نور دریاها زندگی می کردند. عمده گونه های این ماهی حداقل در نیمی از این مدت طولانی توانایی دیدن را نداشته اند. پروفسور ریچارد بروفسکی از زیست شناسان سرشناس دانشگاه نیویورک و مولف اصلی این مطالعه گفت : اما با ترکیب مجدد ژن های صحیح با استفاده از تکنیک هیبرید شدگی، می توان بینایی را به صورت نسبی بازگرداند. وی افزود : در این فرآیند نه تنها بینایی تا حدود زیادی باز می گردد بلکه تمامی ارتباطات مغزی مورد نیاز برای پردازش اطلاعات نیز احیا می شوند. بر اساس گزارش سی.بی.سی نیوز ، دانشمندان معتقدند از نتایج این دستاورد می توان برای بازگرداندن قدرت بینایی به نابینایان انسانی استفاده کرد . پایان خبر

حال این خبر را از زاویه ای کاملا متفاوت اما بیطرفانه مورد بررسی قرار میدهم هر چند محتوای آن ناخواسته میتواند قدری به چاشنی مزاح آغشته گردد که این از اوضاع حاکم برایران و انسانهایش ناشی میشود اما تغییری در ماهیت پرسشها ایجاد نخواهد کرد .

با دیدن این خبر اولین چیزی که به ذهنم خطور کرد ارتباط دادن این پیشرفت علمی به مورد انسانها بود و بدون اینکه عمدی در کار باشد اتومات وار پرسشی برایم پدیدار شد : اگر بشر و علم کنونی او قادر است کوری ژنیتکی یک میلیون ساله ی یک ماهی را آنهم ماهی کم جثه را برطرف سازد آیا همین بشر قادر است با همین علم ، همنوعان غول پیکر خود را نیز ( البته در مقایسه با ماهی مد نظر میباشد ) مثلا در عرصه های خاصی تغییر ژنیتکی داده و بعضی از رفتارهای ویرانگر آنان را برطرف سازد ؟ مواردی که بخصوص ذهن مرا بیش از هر چیزی مشغول کرد رفتاری نیستند که خوشایند من نوعی نباشند بلکه رفتاری هستند که بشر از زمان اندیشدن دچار آن شده است مثلا چند مورد از این قبل اند : ولع خاص به قدرت و دیگران را تابع این قدرت ساختن ، که نشانه های این رفتار را در تمام جاها میتوان مشاهده کرد از حضور دو نفره تا جمع خانواده ، از برتری ملتی بر ملتی دیگر در مواجه با همدیگر ، از برتری فردی تا برتری نژادی ،از برتری کشوری بر کشوری تا برتری قاره ای بر قاره ای دیگر ، ... و اینکه احتمالا ژنی نامرغوب و علیل عامل این رفتار خودخواهانه در بخشی از انسانها شده است که صرفا تحت فرمان این ژن دست به جنایتهای فردی و کلان میزنند. بخود آرزومندانه گفتم : چقدر خوب خواهد شد اگر روزی این ژن جنایت را از حاملان این بخش از بشریت دور سازند و اصلاح ژنیتیکی کنند و در ادامه همین آرزوها که بود که توانستم دنیای دیگری را برای اولین بار در عالم تخیل خود تصور کنم دنیائی که در آن خود خواهی ، عقده ، جنایت و جنگ ، برتری ناشی از قدرت و اسارت دیگران و...رفتاری بیگانه و ناشناخته بودند . عمر این آروزهای رویا گونه بیشتر از چند ثانیه طول نکشید چرا که واقعیتهای جهان پیرامون چنان سنگین هستند که اجازه ظهور و بقای چنین آرزوها را نمیدهد یعنی حتی اگر این علم بتواند چنین انقلابی را در انسانها ایجاد کند از کجا معلوم همان دارندگان این علم عکس آنرا عمل نکنند ؟ بفرض بجای اینکه ژن جنایت را از انسانها جدا کنند در صدد برآیند ژنهای مربوط به شعور و منطق ، احساس همدردی ، مهر و محبت و ... را از انسانها چدا سازند و بجای آن ژن جنایت را به پیشرفته ترین فرم خود برسانند و آنوقت چه اتفاقی میتواند رخ دهد قابل تصور است . اوضاع جهان چنان پریشان شده است که باز بدون اینکه خود نقشی در مسیر تخیل خویش داشته باشم تخیل خودکار گونه من برای خلاصی از اینهمه فجایع در مقیاس جهانی از تطبیق خبر ماهی نابینا به آن صرفنظر کرد و بناگاه متوجه حوزه محدود یعنی ایران شد و خودم هم راضی از سیستم مغزی خود که مرا از جهان پر آشوب رهانیده تا در حیطه خاصی و جغرافیای خاصی تز تطبیقی خود را پرورش دهم به آرامشی آنی دچار شدم ولی این آرامش هم طولی نکشید چرا که حتی این حوزه محدود نیز مرا متوجه اموری ساخت که سخت دردناک بود مثلا اینکه دیگران را تحقیر کردن ، متهم کردن ، بی دلیل و بی سبب دشمن دیگران شدن و بعد با لجن مال کردن دیگران خود را مطرح کردن و حق بجانب دانستن و غیره . از همین رو سئوالی نامتعارف در عالم تخیل برایم مطرح شد آیا همه اینها ریشه ژنیتکی دارد و ربطی به فرهنگ و آموزش و تاریخ و دین و مذهب ندارد ؟ و اگر چنین است پس دیالوگ و بحث و همدیگر را اقناع ساختن نیز بیهوده نیست ؟ یعنی براستی ژن را باید مقصر بدانیم ؟ و اگر چنین فریضه ای اثبات گردد همین ژن بیمار اجازه اصلاح را تاب خواهد آورد ؟ تا برای همیشه ریشه تمام دشمنیها و زشتیها کنده شود شاید در آرامش متولد شد و در آرامش هم مرد .

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.