رفتن به محتوای اصلی

بینابین سطرها (1)
26.01.2012 - 19:40

 

     هذیانهای بیهودگی­تان را به هنرمندی هنر می­نامید، چندانکه ابزاری در گیره­ی ابزاری دیگر جا خوش کند، حرف را و جمله را و مطلب را به تصنع می سازید، آنگاه فریاد و فغان­تان بر می شود که من نابغه را دنیای نابینا نادیده بگرفته­است. راستی بینایی چیست وقتی که بیحسی با سکوت دامن می­گسترد؟!

     دلم بر شمایان،  شما خوبان و محبوبان مظلوم و خیالباف آه... چه بیدریغ می سوزد! کاش جهان­تان را بامی بود و مرا نیز توانا دستی تا بر بلندترین بامهاتان بنشانم، تا پرشوید، از غروری مضحک پرشوید، و گرنه بر پستی سیال پشت­سر که هیچ، بر سطح بی­بامی­تان وقوف یابید و آدمیزاد را اندیشه کنید که چه جانور خیالپردازیست، هم در دوستی و هم در دشمنی!

     شمایان "بَر"اید، نه، بی­گمان بَرتر و برترینِ برترینانید، اگر دانش بر این برتری­تان آرامش تواند بخشید! اما کسی که دستکم ماغ­کشیدن نتواند و چریدن در صحرای خوشباوری دیگرانش عادت نیست، به درستی می­یابد که ابَربر بربریست مطلق. و شما جانوران دوست­داشتنی و کوچک که نام آدمیزاد را بنوشته به­روی کاغذی خردتر از خردک با خود یدک می­کشید، در جستجوی کدام برتری پیشینیان­تان را مکرر کرده و چنین به حماقت پیر گشته­اید؟! آه... خدای را، به جوانی­های بی­جواب­تان چه بی­امان پدرانه بایدم گریست، چرا که همه جوانی­ام نصیب پیری شمایان شد!

     شمایان، شما برترینان، به گاه مرگ برایم برگی نیلوفر به هدیه­ آورید تا که "بی­تر"ی­تان را بپوشانم،  شاید که ابر خیال و وهم­تان از هم شد و شما با پاهای خویش به روی خاک پدرهاتان به راه افتادید و پستی را بخاطر بسپردید! بخاطر بسپردید که آدمی هرگز ابَر نیست و بر نیست و برتر نیست،  مگر در بربریتی که اینکش دچاریم!

 

                                ***

 

    باید از موهبت به دنیا آمدن شاکر باشی، از آسمانی که بالای سر توست، و از نظمی که گاهی هست و بسیار گاهان نیست هم همینطور. امروز هوا ناجور است، از فردا گزارش موثقی در دست نیست، پس فردا حتماً خوب می شود؛ از رقص و ولگردی خورشید پس فردا و تلاش شبانه­روزی هواشناسان حاذق شکرت را مبادا دریغ ورزی! حیران کار دنیایی؟ چه مهمل. نگاه کن، کفشهایت خوب راهت می برند، زمین دارد تحملت می کند، و همسایه­ات هنوز چنگ بر گلوگاهت نبرده است؛ شاکر باش!

 

                                ***

 

    هوای خودت را داشته باش؛ آینه­ها چندیست که دیوانه گشته­اند و نگاههای عاقل را دنبال می کنند!

 

                                 ***

 

شب است و شهر حافظه­اش را از دست داده است. ستارگان مبهوت به زمین خیره شده­اند، و شهروندان در تهی فراگیر به بستر می روند.

 

                                 ***

 

بانوی پیری عکس خود را به عابران نشان می دهد و مستأصل از آنان می پرسد که آیا او را تاکنون ندیده­اند.

 

                                 ***

 

    راه­های موقت، رابطه­های موقت، خانه­ها و خوابها و خیالهای موقت. چه وهم جاویدی، گویی خود خدا نیز موقتی است!

 

                                 ***

 

    آه ای یگانه، ای بخشنده، ای بزرگ پروردگار، رسولانت را یک به یک به اقلیم مقدس آسمانی­ات بازخوان؛ زمین از ویرانی و خون و آتش خسته است.

 

                                 ***

 

  آنقدر چشم به راه مانده­ای که چشم به راهی عادتت شده است.

 

                                 ***

 

    دیروز از درخت بالا می رفتی، امروز خیالت از درخت بالا می رود، فردا درخت از تو بالا خواهد رفت.

 

                                 ***

 

    حیران رفتار درختان باش که سرد و گرم فصول و گذر سالیان را چه سان تاب آورده­اند.

 

                                 ***

 

    هدف هرگز پیدا نیست، راهها پیدایند. تو گاهی راهی برگزیدی و به خطا پنداشتی هدفی­ات در سر است. از بی هدفی مرنج. راهها ترا منتظرند، عابرانی چند هم.

 

                                 ***

 

    از تو و من و این همه که در برمان بگرفته­اند جز جستجوی مأنوس نیاکانمان چیزی به نخواهد ماند؛ جستجوی جاوید.

 

www.y-k-shali.com

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.