رفتن به محتوای اصلی

سنگ خارای ذهن وباور را می توان شکست
24.05.2007 - 13:30

 هدف این نوشته نه کوبیدن کس ویا کسانی است ونه پرداختن به ادعاهای دفاع گری آنها ازیک مکتب خاص. درجهان رویدادها وواقعیات بهترین گواه هستند وخود هستند که سخن می گویند ولازم نیست برای اثبات این واقعیات های جاری تلاش بسیاری کرد. کسانی که بخواهند ببینند می بینند وکسانی که نخواهند این واقعییات را درک کنند نمی توان آنها را مجبور به پذیرش کرد. اما می توان به آنها گوشزد کرد که هر آن چه که گویید گوهر نیست وانتظارخریدارداشتن وبازارگرمی هم را نداشته باشید.

 اخیرا جمعی بنام هواداران سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) در داخل کشور دست به انتشار اطلاعیه ومقالاتی دراینترنت زده اند. تاکنون روشن نشده است که این جمع کدام است و تعداد آنها به چند نفر می رسد. جمع می تواند از دونفر شروع شود وسر به تعداد بیشماری بزند. این جمع بیشتر ازنام سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) استفاده می کنند و این نام است که برای آنها مهم است ومی خواهند ازآن نام استفاده لازم را ببرند. واقعییت این است که هر سازمان وحزبی در هر کجای جهان هواداران خاص خود رادارند. اعلام این هواداری بیشتر هواداری از یک سازمان است نه تقابل با این سازمان، اما از انتشارات این جمع بیشتر تقابل ونقد با سازمانی که ادعای هواداریش را دارند مشاهده می شودوآن هم به یک شیوهء بسیارخاص. البته این که این جمع ها چه هستند وبه چه صورتی ساخته وپرداخته می شود، به سازمانی ربط دارد که مسئولانه بخواهد به مردم بگوید که این جمع ها به آنها تعلق دارند ویانه؟ برای انسانی مثل من این مهم است که در این جهان آزاد هر انسانی می تواند و مختار است که از هرحرکت وگروهی هواداری و یابه آن نزدیکی وبا آن معارضه کند، اما این نزدیکی درستتراست تاحد ممکن شفاف باشد تا بتوان حرفهای آنها راباورکرد وبه آن پرداخت. اگر بدلایل امنیتی و یا هر مسئلهء دیگری این امکان وجود ندارد، باید امکان اعلام این اشخاص ویا گروه ها هم وزن با وجودشان باشد. اگر این طور نباشد، به نظر می آید که اعلام این نوع گروهها بیشتر در رقابت ویا استفاده ازنام یک گروه وسازمان ویا حرکت است.

هرجمعی می تواند با این شیوه ها خود را به سازمانی متعلق بداند، آیا می توان ادعا کرد که این جمع ها وجود خارجی دارند و یا این که هدف تشکیل آنها کمک به آن سازمان می باشد. درعرف سیاسی هواداران یک سازمان سیاسی خاص تا حدی مجاز هستند که حرکت کنند ونمی توانند با آن سازمان تقابل کنند. این هواداران نمی توانند سازمان موردهواداریشان را به باد نقد تند بکشند، مگر آن که گروه دیگری باشند وهدف دیگری درسرداشته باشندو الی هواداری چه معنا می دهد؟ اگر هواداری ازحد معقول خود خارج شود، بیشتر به نظر می رسد این نوع هواداران همطراز بایک سازمان می خواهند عمل کنند تا هواداری از خط ومشی وراه این سازمان سیاسی. پس دراین صورت این سازمان آنها را یا جذب می کند ویا پس می زند. سازمانی که دمکراتیک است وشفاف عمل می کند با سازمان بی دروپیکر کاملا فرق اساسی دارد و هرکسی نمی تواند ازنام وسنگ آن استفاده کند وبه مردم بفهماند که ما هوادار آن هستیم، اما باآن همسنگی می کینم. این سازمان می تواند بپرسد که شما هوادران چه کسانی هستید ومی توانید ازاین نام استفاده کنید یا نه؟ تجربه کار مخفی درجوامع استبداد زده این مهم را می رساند که باید بیشتر هوشیار بود و به هر چیزی فورا باور نکرد. هسته هاویا گروه های هوادار می توانند وجود داشته باشند وسیاست یک سازمان را تبلیغ وترویج کنند، اما محدود هستند ونمی توانند ازنام آن سازمان استفاده کنند ودردل مردم این شبهه را بوجودآورند که آنها هستند که سازمان هستند. این درمعنی عرفی خود یعنی ربایش یک نام سیاسی. گروه های خودجوش هم در این راه می توانند تشکیل شوند، اما همسنگ کردن خود ودادن این شبهه که بخشی ازیک سازمان هستند را نمی توانندبه مردم بخورانند. اگر بخشی هستند، دیگر چه رابه این که بانام های هوادار و... به میدان بیآیند.

یک سازمان سیاسی باید بداند که هوادارانش چه کسانی هستند واگر این برای یک سازمان روشن نشود، کاملا شکستش درمبارزه سیاسی در یک جامعه دیکتاتورزده محرزاست. حداقل این سازمان می تواند بفهمد که این گونه گروه ها درکناراین سازمان هستند ونزدیک به آن وهیچ مشکلی برای آن سازمان ندارند، اما زمانی که یک گروه خود رانمی خواهد حتی به سازمانش معرفی کند وادعای هواداری ازآن راداردرا باید دید هدفش چه می باشد و چرااین گونه عمل می کند وبه مردم گفت که تا چه حدی روی آنها حساب کنند. یک سازمان دراین موارد دربرابر مردم مسئول است. در بعد دیگر دردنیای اینترنتی می تواند هرامکانی بیافتد. هر کس می تواند باداشتن صفحه ای خود راحتی سازمانی بنامد ویا از این وآن هواداری بکند. این ها همه امکان دارد وروی داده است، اما بیشترین اهمیت را مردم به خود آن جریان می دهند که چه می گوید وعکس العملش چه می باشد، این بیمه کننده آن سازمان است نه آن که هرکسی ازآن استفاده کندوبخواهد ازنامش استفاده کند.

بخش دیگری ادعای این نوع هواداران دفاع از سوسیالیسم است و دیگران را به بهانهء دشمنی باآن به باد ناسزا می گیرند. براستی که درمیان گروه های سیاسی ایرانی چند نوع هوادارسوسیالیسم وجود دارد و همهء این ها که ادعای سوسیالیسم را می کنند برای این قبیل هواداران جایی ندارند. هوادارانی که می خواهند کل جریانی را به چالش بکشند، آیا بهتر نیست مثلا از حزب تودهء ایران هواداری بکنند که همهء ایدهء آنها به آن می خورد. آیا چراغی که به این مکتب و حزبش رواست را به هدردادن نیست تا درمقابله وتلاش برای حرکتی مصروف کرد که در بینش آنها جایی ندارد. درسازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) کسان زیادی طی این سالها بودند که با این شیوه برخوردکردند وبه بهانه این سازمان چرا کمونیسم نیست صفوفش را با جنگ وجدل ترک کردند وسایت وپالتاک زدند وهدفشان کوبیدن درسایه این سازمان شد. آیا با درکنارهم قرار دادن این ادعای هواداران و آنها وسر درآوردن این گونه اطلاعیه هانباید این نتیجه را گرفت که همهء این ها ازیک کانال مشخص با نام های مختلف سرچشمه می گیرد وبادنیای اینترنت درست کردن این هاکار دشواری نیست.

این به اصطلاح هواداران با نام های مختلف اخیرا به نقد نوشته های من پرداخته اند که مثلا من سوسیالیسم را قبول ندارم. این خبر جدیدی نیست من اعلام کرده ام که نه سوسیالیسم راه نجات بشریت است ونه کمونیسم. اینها مکاتبی هستند که به هرنیتی بوجود آمدند واما نتوانستند موفق شوند ودرثانی دردنیا مکاتب بیشماری بوجود آمده وخواهند آمد. انسان نمی تواند ادعا کند که این ها هستند که انسان ها را صددرصد از فقر و بدبختی نجات می دهند. این مکاتب درعمل هم نشان دادند که نتوانستند مردم راازفقر وبدبختی نجات دهند وبمانند بسیاری دیگر ازایدئولوژی ها مردم رادراسارت نگه داشته وعرصهء زندگی را برآنها راتنگ کردند. کسانی که بخواهند چشم خودرابرواقعییات روی داده ببندند مختارهستند، اما نمی توانند دیگران راتحت فشار قراردهند که چرا مثل ما چشمت رابرواقعییات نمی بندی ونمی گویی که فلانی وفلان نام توطئه وخیانت کردند. این ها برای انسانی که بخواهد خودرافریب دهد ویا بخواهد که فریبش دهند سخت نیست. انسان دوست دارددخیل به هرچیزی ببندد. سخت ترین کار شک دراین دخیل بستن خود است که ازتوان هرانسان معتقدی برنمی آید. انسانی که نمی تواندواقعییات روی داده را باورکند، دوست دارد که دیگران هم مثل او فکر کنند وبرای همین هم هرحرف وتلاش ودست وپایی را می زند. این گونه افراد درمیان مکاتب بسیار هستند ومتاسفانه اگر دستشان به قدرت برسد خطرناک تشریف دارند، چون به قولی نمی خواهند یگران مثل آنها فکر نکنند.

جنبه دیگر قضیه آن است که این می خواهند به مردم بباورانند که آنها هستند که طرفدار عدالت وخواهان نابودی فقر هستند وهرآن کس که تفکر ومکتب آنها رارد کرد نمی خواهد فقر ازجهان رخت بربندد. باید به این قبیل انسان ها فهماند که درجا زدن افکار شما بیشترین کمک را به ثبات فقر می کند وتلاش انسان ها رابرای پیدا کردن راه هایی برای پایان دادن به فقر سد می کند. اگر مکتب شما می توانست فقر راریشه کن کند، پس چرا با دردست داشتن نیمی ازجهان نتوانست این کاررابکند. جهانی که باهمهء امکاناتش درزیرسیطرهء این نوع تفکر بود، دنیایی راساخت که مردم به زیرش کشیدند. جهانی پراززندان ودیوار وحبس. آیا مردم باید برای این نوع جهان ها بکوشند ویا این که بکوشند راه های عملی تررابرای ازبین بردن فقر دست وپا کنند؟ متاسفانه هوادارن این نوع جهان ها درمیان افرادی که داعیهء آزادی خواهی را دارند بیشترین ضربه را به مردم فقیر زده است وآنها را درگیر جنگ وتقابل که خود یکی از دیوهای فقیر کردن مردم است کرده است. نمونه اش اتیوپی وسومالی وامریکای لاتین و... بود که دردنیایی ازآتش وباروت سوختند وفقر وبدبختیشان بیشترشد. افغانستان وسومالی هنوز هم درآتش جنگ می سوزند ومردمشان همچنان فقیر. آیا این ها لازم نیست تا انسان ها به این گونه باورها شک کنند؟ کسانی که نخواهند باور کنند مسئلهء خودشان است، اما یقهء دیگران را چسپیدن های بی هنرانه هم حدی دارد. انسان خلاقیت آفریدن فکر رادارد واین افکارهستند که به انسان زندگی کردن را آموخته اند، اما همهء افکار نباید مقدس شوند و باید همیشه فکری جایش را به دیگر افکار بدهد تا زندگی ادامه یابد. برای انسان های دگم این افکارهمیشه باید به یک نوع وجود داشته باشند وهیچ گونه شکی درآنها جایزشمرده نمی شود. بهترین راه برای این افراد نگرش درجهان پیرامون است با هیچ گونه ازپیش قضاوت وداوری تا راحت بتوانند بدانند که افکاری که به آنها القا شده است می توانند چندان هم درست نباشند. آنها به این نیازمندند تا بتوانند ازآن سنگ خارایی که درذهن خود درست کرده اند رها شوند والی تا ابد هم باید با افراد مختلف بجنگند ودرآخر خود ازرمق بیافتند.

 24 می 2007

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.