رفتن به محتوای اصلی

اسلام بدون روحانیت
13.11.2010 - 13:32

 اینک، تقریبا همه به این نتیجه رسیده اند که روحانیت عامل اصلی عقب ماندگی ایران، تجزیه مملکت، جنگ های شکست خورده فراوان با همسایگان، انزوای ایران در میان مسلمانان، خرافاتی کردن مردم، رواج دادن فساد و تبعیض و کشتار مکرر روشنفکران ایرانی در طول پان صد سال اخیر بوده است.

 ‫روحانیت هم متوجه شده است که در سی یک سال گذشته، آن چنان تشیع و اسلام را منبع فساد و کشتار کرده است، که، ایرانیان بطور کلی از آن بیزار شده اند. دیگر بمساجد نمیروند و اگر میروند صرفا برای حفظ شغل و موقعیت شان است. اکنون، تمام ایرانیان در ایران و اقصی نقاط جهان به این احساس رسیده اند که روحانیون بدترین و فاسدترین و سنگدل ترین مردم هستند. حالا، بندرت روحانی پیدا میشود که قابل احترام باشد و بندرت ایرانی پیدا میشود که به یک روحانی احترام گذاشته و به او علاقمند باشد.

 ‫حتی درمیان طبقه حاکم هم تشخیص عمومی این است که تنها راه نجات اسلام و تشیع، راندن روحانیون، نه تنها از حکومت و دولت، بلکه از مذهب هم هست. چرا که تفسیر انها از تشیع، باعث جعل ولایت فقیه، بعنوان یک نظام سیاسی، و، سپس سیطره انها بر مملکت و فاسد کردن اسلام گردید و چنان ضربتی به احساسات پاک مذهبی مردم وارد کرد که شاید، هر گز، مردم با یاد کردن اسلام، آن احساسات زیبای ‫پیش از انقلاب را نتوان‌ند در خود تولید کنند. ‫بهمین دلیل بود که خامنه ای اجازه نداد که روحانیون روسای مجلس و جمهور بشوند. در همین رابطه است آنچه اصلاح طلبآن و اصول گرایان میطلبند. انها، بارها گفته اند اسلام باید بدون روحانیت باشد.

 مصطفی تاج زاده در ملاقات کابینی هفته گذشته با همسرش گفته است،‫ " شعار همیشگی جناح اصولگرا این بود که ما نمی گذاریم مشروطه تکرار شود و روحانیت پل پیروزی جماعتی قرار گیرد که پس از کسب قدرت آن را خراب کنند. حالا ناگهان بخشی از اصول گراها به خود آمده و می بینند که ای دل غافل چه کلاه بزرگی سرشان رفته است! عده ای که در جلسات خصوصی می گویند ریشه مشکلات کشور روحانیت است، از دوش اصولگراها بالا رفته اند و اکنون بی اعتنا به روحانیت و مرجعیت درصدد تخریب یاران قدیم برآمده اند و قصد دارند در انتخابات آتی متحدان امروز خود را حذف کنند. " (۱)

 ‫آنچه باعث تنفر مردم و سپس شروع روند حذف روحانیت از قدرت شد، اعمال و کردار خود روحانیت بود. وقتی که خامنه ای عمق فساد رفقای سابق خود را دید، احمدی نژاد را با تقلب روی کار اورد. ولی احمدی نژاد که ساخته و پرداخته خود روحانیت بود، در کشتار و فساد دست کمی از نها نداشت و برای حفظ موقعیت خود، تا توانست، با افشای فسادهای انها، تتمه ابروی انها را بر باد داد. ‫در فرهنگی که اصول ببازی گرفته شود، زرنگی موزیانه اولویت پیدا میکند. ‫به قول فردوسی،" زیان کسان در پی سود خویش === بجویند و دین اندر ارند پیش."

 ‫تقلب بزرگ در انتخابات دوره دوم احمدی نژاد نشان داد که خود خامنه ای از همه آخوند های سابق فاسد تر است. ناگزیر همه کسانی که بنحوی در حاکمیت اسلامی مشارکت داشته اند و مخصوصا سپاه، به این نتیجه رسیده اند، که روحانیت چنان لطمه هایی بر اسلام وارد کرده اند که باید، بطور کلی از مذهب و سیاست اخراج گردند. زمزمه های اسلام بدون روحانیت شروع شده و روحانیت را در مقام دفاع انداخته است. این روز ها، آخوند ها مرتبا مصاحبه و تبلیغ میکنند که اسلام بدون روحانیت معنا ندارد؛ زیرا که هر موضوعی احتیاج به متخصص دارد. اما انها غافل از این هستند که بهترین متخصصان اسلام، روحانی نیستند و ممکن است که مسلمان هم نباشند. از سوی دیگر، هیچ متخصصی مدعی این نشده است که بخاطر تخصص خود، انحصار قدرت را در دست داشته باشد. تا کنون، هیچ فیلسوف و سیاست دانی مدعی نشده است که چون متخصص علوم سیاسی است باید، پادشاه، رییس جمهور، نخست وزیر، وزیر و مدیر کل بشود و قدرت سیاسی در انحصار طبقه او باشد. ‫احترام یک متخصص در این است که که احترام تخصص های دیگر را داشته باشد.

 ‫روحانیت ایران توانست بمدت صدها سال مردم را فریب بدهد، اما اکنون، مردم بیدار شده اند و از تمام کردار های انها خبر دارند. خودشان هم خطر را بخوبی حس کرده اند. وقتی عده کثیری از روحانیت در قم، نه تنها بدیدار خامنه ای نمیروند، بلکه، آن آخوند هایی را که با او دیدار کرده اند، از مرجعیت می اندازند و بمردم سفارش میکنند که از انها تقلید نکنند، روشن است که میدانند که کار های خودشان، کار انها را تباه کرده است.

 ‫روحانیت تا سالها پیش اجازه نیمداد که در ایران مدرسه مدرن ایجاد شود. بلایی را که انها بر سر رشدیه، بنیادگزار مدارس مدرن اوردند در اینجا آورده میشود تا بدانیم که اگر روزی اجازه تاسیس مدرسه نمیدادند، امروز که بهمت ملت، مدارس باز است، چرا میخواهند آموزش و فرهنگ را خرافاتی و ضد عقل و خرد نمایند؟ ‫آیا انها نمیدانند که خرد ستیزی موجب خرد زایی میگردد؟

 "حاجي ميرزاحسن رشديه در سال ۱۲۶۸ خورشيدي به زادگاه خود تبريز بازگشت و در مسجدي در محله ششكلان تبريز مدرسه‌اي به شيوه جديد راه اندازي كرد كه به دو زبان فارسي و تركي آذربايجاني در آن تدريس مي‌شد. تخته سياهي جلوي شاگردان آويخت و الفباي آسان شده را به سرعت به آنها آموخت، از كتاب‌هاي آسان حكايت‌ها را خواند و نظم و انضباطي را در ميان شاگردان حاكم كرد. پس از چندي تابلوي مدرسه رشديه را بر سر در مكتب خانه ششكلان تبريز آويزان كرد.

 گروهي از روحانيون آن روز اين شيوه نوين آموزشي را كه با اصول قديم آموزش متفاوت بود، برنتافتند و هر روز بر عليه وي شايعاتي درست مي‌كردند. متحجران زنگ مدرسه وي را ناقوس كليسا مي‌ناميدند و اعلام مي‌كردند كه كساني كه فرزند خود را به مدرسه مي‌فرستند كافرند. رشديه براي آرام كردن اوضاع تصميم گرفت ديگر از زنگ مدرسه براي صف بستن و... استفاده نكند و به‌جاي آن يكي از دانش‌آموزان با صداي بلند شعر زير را كه سروده خود او بود مي‌خواند:

 هر آنكه در پي علم و دانايي است بداند كه وقت صف آرايي است

 البته اين كار نيز فايده‌اي نداشت و پس از آن برخي طلاب تحريك شده به مدرسه رشديه حمله كرده، تابلوي آن را پايين آورده و تخته سياه آن را آتش زدند و ميرزاحسن رشديه را از مسجد ششكلان بيرون راندند. .. وي سرانجام تكفير شد و فتواي انهدام مدارس جديد صادر شد. به دنبال آن عده‌اي به مدارس جديد حمله كردند و شروع به تخريب اموال مدرسه كردند، دانش‌آموزان را زخمي كردند و حتي چند تن از دانش‌آموزان نيز در اين واقعه كشته شدند. جالب اينجا بود كه در هنگام تخريب يكي از اين مدارس وي مي‌خنديد و مي‌گفت: «اين جاهلان نمي‌دانند كه با اين اعمال نمي‌توانند جلو سيل بنياد كن علم رابگيرند. يقين دارم كه از هر آجر اين مدرسه، خود مدرسه ديگري بنا خواهد شد. من آن روز را اگر زنده باشم، خواهم ديد." (۲)

 حرف رشدیه درست از آب در امد. امروز هزاران مدرسه و دانشگاه در ایران وجود دارد. هر شاگرد یک رشدیه است. هر تلاشی که برای فریب مردم انجام دهند، تبدیل به هزا ر مشت خواهد گشت و در مقابل انها خواهد ایستاد. علم را میشود موقتا مخدوش کرد، ولی هر گز نمیتوان آنرا شکست داد. حقیقت هم مثل خورشید است. حتی اگر کسی نخواهد بر او خواهد تابید.

 ‫اسلام بدون روحانیت، محترم باقی میماند. روحانیت بدون ساست حالت معنوی پیدا میکند. ولایت فقیه هم اسلام و هم روحانیت را منفور میسازد. در این میان انتخاب با روحانیت است. یا محترمانه کنار میرود و یا با قهر ملت روبرو میگردد. ‫آیا روحانیت اینقدر زرنگ هست که هم خود و هم تشیع را نجات دهد؟

 ‫لندن، سیزدهم نوامبر دو هزا ر ده میلادی

 ‫پینوشت ها:

 (۱)http://www.pyknet.net/1389/05aban/22/page/31Tajza…

 (۲)http://www.daneshju.ir/forum/f378/t83361.html

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.