رفتن به محتوای اصلی

چه گذشت بر ما؟
30.09.2007 - 14:14

ما که ميخواستيم جهاني را بر جهانيان مهربان کنيم خود نتوانستيم مهربان باشيم.

يادم مياد در کودکي از پدرم پرسيدم رمز موفقيت در چيست؟گفت پسرم به هر جائي رفتي سعي کن خانه اي بسازي و من که بچه بودم فکر ميکردم چه طور ميشود در هر کجا خانه اي ساخت مگر با داشتن گنج قارون ولي بعدها که بزرگتر شدم فهميدم خانه بايد در دلها ساخت و همه تلاش خود را نمودم تا در دلها خانه اي بسازم و از اين پند بسيار کامها گرفتم و هميشه به پدرم درود ميفرستم که چگونه پيام به اين بزرکي را در يک جمله به من اموخت اگر به سخنان گذشتگان خود رجوع کنيم دنيائي از اين گونه پندها ميابيم ولي چگونه شد که در عرض بيست و اندي سال دوران حکومت ولايت فقيه در کشور عزيزمان اينگونه اخلاق سقوت کرده است به نظر من اولين علت ان کاشتن کينه و نفاق و نهادينه کردن ان در افکار انهائي که هميشه عادت دارند تقصير همه کارها را به گردن ديگران بياندازند و هميشه تاريخ خودکامگان هز کاشتن نفرت و کينه در دل سياه دلان جامعه به نفع خود سود بردهاند و صد البته ملايان در اين کار استاد ترين هستند. دوم رواج دادن جهل و ناداني در ميان اقشار مختلف جامعه که نشعت گرفته از باورهاي مذهبي مردم ميباشد و باز هم ملايان از همه در اين مورد زرنگتر هستند.سوم نهادينه کردن عدم اعتماد به يکديگر.که اگر يادمان نرفته باشد مادري اصفهاني فرزند خود را به پاي چوبه دار فرستاد.من نميدانم اسم اين عمل را چه ميتوان گذاشت ؟که مادري راضي به مرگ فرزندش شود حتما ان داستان فرزندي که مادرش را به خاطر معشوقه ميکشد و قلب او را براي اصبات ادعايش نزد معشوقه ميبرد شنيده ايم و پايش به سنگي گير کرد و محکم بر زمين افتاد و قلب مادر به صدا درامد اخ بميرم براي پسرم که پايش درد گرفت.وقتي در جامعه اي جوان چهارده ساله اي را شبانه فقط به خاطر اين که نگفته است برادران بزرگترش به کجا فرار کرده اند تير باران ميکنند و اينگونه وحشت و کينه را در دل جوانان نوجوانان و کودکان نهادينه ميکنند ميشود از ان جامعه رعايت قوائد اخلاقي را انتظار داشت؟وقتي در همه ء کتابهاي دبستانياز انقلاب پنجاه و هفت و خميني و اسلام ناب محمدي از نوع ولايت به مغز کودکان بي گناه خورانده مي شود و از جنگ مقدس و انتقام و دشمني با غير مسلمان تبليغ مي شود اگر فرزندان ما از اين بحران تبليغاتي سلامت بگذرند بسيار هنر کرده اند.حداقل در زمان ما در کتابهايمان از دهقان فداکار و داستان موسي و شبان ميشد درسهاي اخلاقي فراوان گرفت. اما من ايمان دارم فرزندان وطن من که از نوادگان کورش کبير و آرش و مازياران هستند روزي مثل کاوه آهنگر به عمر ننگين اين حکومت جهل و جور  ولايت فقير پايان داده و اخلاق انساني را دوباره سر لوحه ء زندگي خود قرار خواهند دادو به جهانيان ثابت خواهند کرد ما مدعي حقوق انسانها به روش منشور سازمان ملل هستيم که يکي از پايه گذاران اصلي آن هزاران سال پيش همين ما ايرانيها بوديم.    هرکه به ما شاخه گلي هديه داد               ملت ما باغ گلي هديه داد.   .  پاينده باد           ايران. 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.