رفتن به محتوای اصلی

جهش در سخن، در جازنی، در عمل!
15.09.2008 - 18:31

وقتی تیتر درشت : « خاتمی: جبهه اصلاحات از حالت تدافعی بیرون بیاید و حالت تهاجمی به خود بگیرد ....» را در سایت امروز دیدم ، یک آن این توهم بر من دست داد که بلاخره دوزاری سید هم افتاد! ولی وقتی اصل گزارش سخنرانی وی را در جمع نخبگان و فعالان سیاسی ، اجتماعی ،استادان ،ایثار گران و جانبازان استان خوزستان خواندم : «..معتقدم اصلاحات جریان مظلومی بوده است و این جریان هم اسلامیت اش و هم پای بندی اش به معیار های انقلاب و مایه گذاری اش برای اسلام و ایران و انقلاب بیشتر از بسياري ازمدعیان بوده است . و به نا حق جریان اصلا ح طلبی متهم می شود به اینکه با جبهه و جنگ و ارزش ها سازگار نبوده است .....»

دیدم نه! از سیدی که از مظلومیت اصلاح طلبی سخن میگوید و در لابلای سخنش و ترمینولوژی مورد استفاده اش، چیزی جز تأکید بر اسلامیت و تعهد به ارزشهای انقلاب، امام و جنگ ... نیست، دانستم که زود قضاوت کرده و انتظار نادرست داشته ام.

سئوال اینست که: این قسم و آیه ها را آقای خاتمی برای که میخورد؟ پایگاه اجتماعی اصلاحات میداند که: این، نیروهای سیاسی و اجتماعی این جبهه بوده است که بیشترین خدمت را در حفظ ارزشهای مورد ادعای فوق، بخرج داده است و اغلب ِ به حکومت رسیدگان امروز فقط میوه چینان این انقلاب بوده اند. پس این قسم و آیه ها، برای حکومت و حکومتیان است و این پیام را در خود دارد که والله و بالله اصلاح طلبان هم چنان در جبهه ولایت فقیه و نظام پشت سر شما هستند.

اگرروی سخن آقای خاتمی در این کلام ظاهراً تندِ: ــ رویگردانی از حالت دفاعی و اتخاذ رویکرد تهاجمی اصلاحات ـ مردم بودند، مردمی که اصلاحات به آرمانهایشان پشت پا زد، مردمی که ابزار بازی قدرت و چانه زنی های درون ساختار قدرت شدند، باید میگفتند که: اصلاحات در مطالبات مردم برای آزادی حقوق سیاسی و مدنی اشان، در خواست بحقشان در ایجاد سازمان های صنفی و مطالباتی ( سندیکا و اتحادیه ها و...)، درخواستشان برای ایجاد نهاد های فرهنگی و مدنی ، برای تساوی جنسییتی و دینیشان، برای حق انتخاب آزاد نمایندگان خود، برای حق پاسخ خواهی از دستگاه قدرت، برای اطلاع رسانی آزاد، زندان نشدن بی دلیل، برای ... و...، مواضع تدافعی را ترک و مواضع تهاجمی باید بگیرد و... .

ولی هیهات! و چه انتظارات زیادی از رئیس جمهور مکرراً روفوزه شده اصلاحات!

گزارش سایت امروز ادامه میدهد:

«....خاتمی با اشاره به لزوم مبارزه با استکبار و مقاومت در برابر آن گفت: طرح شعار های تند و تیز بهانه به دشمن مي دهد تا به كشور و نظام لطمه بزند. وي با نقل عملکرد با عزت دوران اصلاحات گفت: مگر رهبران آمريكا ناچار نشدند كه به 50 سال خطاها و سياست هاي نادرست سر دمداران خود در ایران اعتراف کنند و از ملت ایران عذرخواهی نمایند؟ مبارزه با استکبار با لا بردن هزینه های اداره کشور نیست؛ بلکه مستقل بودن و تلاش براي پیشرفت و افزايش تولید و ارتقا وضعیت اقتصادی و بالابردن حرمت و حيثيت كشور و مردم در جهان با حفظ اصول بهترین راه مبارزه با استکبار است.... . حجت الاسلام والمسلمین سید محمد خاتمی در باره منشا حاکمیت مردم در این نظام گفت: به لطف انقلاب و برکت قانون اساسی و همت و شجاعت امام حاکمیت به مردم واگذار شده است و ما افتخار می کنیم نظام اسلامی ما نظام مردمی است و كسي نمي تواند ما را از حاكميت بيرون راند .... »

این جملات هیچ احتیاج به تفسیر و توضیح ندارد. سرتاسر، قسم و آیه است که، والله ما ( اصلاح طلبان) همچنان در خط امام و اسلام و در برابر دشمن استکباری ایستاده ایم!!! و لحن و محتوای صحبت نشان میدهد که اطمینان دهی به راست، مورد نظر است و نه چیز دیگری. اصل همچنان مبارزه با دشمن استکباری است . مبارزه ای که دیگر لزوم و موضوعیت آن برای مردم قابل درک نیست و از منظر منافع ملی به هیچ وجه توجیه و توضیح پذیر نیست!

آیا واقعاً در این زمینه ها مردم و نیروهای تحول طلب اتهامی به ایشان و جنبش اصلاح طلبی زده اند که آقای خاتمی این چنین به دفاع برخاسته اند؟

این اتهامات، اتهاماتی است که از جبهه راست* به شخص ایشان و جنبش اصلاح طلبی وارد شده و میشود و نه از چپ* و از سوی مردم و نیروهای جان به لب رسیده و خفه شدگان از شریعت زدگی زندگی عادی و خصوصی و درگیری نالازم و مصلحتی با غرب و امریکا و... .

متأسفانه دغدغه آقای خاتمی و اصلاح طلبان نه امید آفرینی در مردم و رویاندن یک جنبش مدنی جدیدی که بتواند بر انسداد سیاسی ایجاد شده توسط اقتدارگرایان و در رأس آن، ارگانهای فراقانونی ِ: خامنه ائی در جایگاه مقام معظم رهبری، مجلس خبرگان و تشخیص مصلحت نظام وو هیئت های نظارتی گوناگون، سلطه نامرعی ائمه جماعت و ... فائق آید، بلکه جلب اعتماد اقتدارگرایان است و نه چیزی دیگر.

دم خروس تسلیم طلبی اصلاح طلبانه، در آستانه شروع بحث های انتخاباتی ریاست جمهوری، بیشتر از آن از زیر قبای آقای خاتمی و سایر چهره های اصلاح بیرون است تا بتوان آنرا با پوشش دهی کلمات و ژ ست های تند ِ میان تهی پنهان کرد!

البته نگارنده به عنوان یک ایرانی ذی نظر، در آینده مفصلاً نگاه خود را در زمینه انتخابات پیش رو، در این سایت خواهم گذارد ولی در اینجا به طور خلاصه میگویم که به نظر من، انتخابات آینده، بعلت: بحران همه جانبه اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، در گیری در ساخت قدرت و در درون اقتدارگرایان، ریزش و فرسایش سریع مشروعیت رژیم، بحران هسته ا ئی و جوانه زنی گفتمان تحول طلبی در برابر گفتمان تسلیم طلبی اصلاح طلبانه و ... ، یکی از سرنوشت ساز ترین انتخابات های پس از انقلاب خواهد بود. این انتخابات میتواند فرصتی به نیروهای ملی و دموکراتیک بدهد تا در جریان کار زار انتخاباتی بنای گفتمان جدیدی را به قصد برانگیزی یک جنبش مدنی پر قدرت که رو بسوی تغیرات ساختاری دارد، بنیان گذارند. از دست دادن این فرصت را ، تاریخ بر ما نخواهد بخشید!

 * به نظر نگارنده ، ما در مملکتمان، چپ و راست به معنای متداول سیاسی، مطلقاً، نداریم. آنچه به عنوان چپ و راست در رابطه با نیروهای سیاسی قانونی و نیمه قانونی درون کشور مطرح است چیزی جز راست و چپ به معنای ویژه اسلامی آن نیست که در درجه اول بیان بار قرائت دینی آنان، از این مقولات و کپی سازی از مفاهیم مدرن است. این قرائت های متفاوت از دین ، حتی در آنجا که آثار و عوارض اقتصادی و اجتماعی می یابند فاقد پایه های متدو لوژیک جامعۀ شناسانه هستند. فرضاً رویکرد فقیر نوازانه حزب اعتماد ملی کروبی یا پو پولیسم صله رحمی آن دیگری را چپ خواندن و بچاپ بچاپ افتدارگرایان، اصول گرایان ، کار گزاریان و نظامیان و امنیتی ها را، راست خواندن، حاکی از عدم درک این دو مقوله جامعه شناسی تاریخی است. ما در نظام سیاسی موجود ایرانمان ، فقط جناح رانتخوار داریم که این جناح در بین خود برای سهم بیشتر با هم نزاع دارند. همین و همین! حالا اسم خود را میخواهند چپ بگذارند یا راست این به نام گذاری درونی خودشان مربوط میشود.

تا آنجا که به چپ سابق یا سنتی مربوط میشود، این چپ هم ، به اعتبار پهلوی و غرب ستیزیش چپ خوانده و میشود و نه اتکایش به جنبش کارگری و از آنجا که مسئله جنبش کارگری امروز ایران، در حال حاضر و در مرحله کنونی، به عنوان بخشی از جنبش دموکراتیک نه مبارزه با امپریالیسم و رسوبات سخت پهلویسم بلکه مبارزه با رژیم ضد امپریالیستی و غرب ستیز اسلامی است ...، لذا این چپ هم در عمل، ذخیره همان راست دینی حاکم است، زیرا آن راست دینی برای مبارزه خود با غرب و امریکا و تأکید بر مشروعیت خود بعنوان براندازنده رژیم پهلوی به این چپ شدیداً، برای وجهه سازی خود، نیازمند است.

و تا انجا که به راست سنتی مربوط میشود و بخش عمده آنرا سلطنت طلبان مهاجر تشکیل میدهند، تلقی آنان از راست نه یک تلقی و درک مدرن از این مقوله بلکه درکی عاطفی و نوستالژیک برای امتیازات از دست رفته عصر آریا مهریست. که البته احساس نوستالژیک نسبت به آنچه بوده است و بوده ایم، امروزه یک احساس عمومی دربین اکثریت قریب به اتفاق نسل دوران انقلاب است از کارگر تا سرمایه دار! ولی علامت تساوی گذاری بین این احساس و راست در معنای مدرن آن خارج از کادر تعریف درست سیاسی این واژه است.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.