رفتن به محتوای اصلی

کله نورانی حسن کچل و تاج پر جلای سلطانی!
17.09.2008 - 18:31

قصه و طنز در فرهنگ جوامع انسانی، در کنار نقش سرگرم کننده و احساس آفرین خود، نوعی بیان توصیفی واقعیت زمان و مکان خود هستند هر چند با برجسته سازی دراماتیک یا کمیکال حوادث و رخدادها، مثل آئینه های محدب یا مقعر، بزرگ کننده و یا کوچک کننده، انعکاس یک شئی را توجه بر انگیز میکنند و باید هم این چنین باشند زیرا در غیر این صورت به گزارش خبری تبدیل شده و اهمیت داستانی، درک احساسی و یا طنز آلود خود را از دست می دهند. این ابزار ادبیاتی، نوعی بیان توصیفی یا داستانی در مقابل بیان تحلیلی، گزارشی و یا توضیح منطقی رویدادهاست. این گونه بیان رویدادها انعکاس مستقیم و آینه وار حقیقت نیستند ولی انسان با شناخت ساز وکار و ساختار داستان در ظرف زمانی و مکانی اشان، میتواند روح داستان و زوایای غیر قابل توضیخ یک رویداد را درک کند. و از این جمله است داستان حسن کچل که در زیر شرح میدهم و میتواند کامنی بر نوشتار آقای راشدان باشد .

حسن کچل پسر تنبل و تنور نشین شپشوئی است که مادرش با دوز و کلک او را از تنور بیرون میکشد و از خانه بیرون میکند. حسن سرگردان میشود و در کمر کش این سرگردانی جان فرسا از خستگی به خرابه ائی پناه میبرد. خرابه در نزدیکی شهری قرار داشته که به تازگی شاه آن مرده است. چون شاه، اجاق کور و بی بچه بوده است، بزرگان تصمیم میگیرند تا طبق رسم و سنت خود، کفتر پرانی کنند وبرابر این رسم، کفتر، بر بام یا سرِ هر که نشست او شاه میشود.

انعکاس ِ تابش آفتاب بر سر تاسِ حسن کچل، که به صورت هاله ائی از نور باز تاب میشد توجه کفتر شاه گزین را بخود جلب میکند و کفتر مزبور بر فرودگاه براق سر حسن کچل فرود می آید. جمیعت، با اینکه در حقانیت و مشروعیت این گونه شاه گزینی تردید نداشته، با مشاهده اینکه کفتر بر سر یک کچل شپشو نشسته است، جا میخورد و تمکین نمیکند. دور دوم کفتر پراکنی یا به قولی، دور دوم انتخاباتی که بر گزار میشود باز هم کفتر همان فرود قرقی آسای خود را بر پهنه نورانی فروگاه سر حسن کچل را تکرار میکند. جمعیت به این نتیجه میرسد که حتماً حکمتی الهی در این گزینش وجود دارد لذا رضا به رضایت الهی داده حسن کچل را به سلطنت میپذیرند. خدمه دربار او را به حمام برده و پس استحمام و چرک زدائی و سابیدن شوره های سر کچل او جامۀ فاخر سلطنتی را بر تن او میکنند و با نشاندن تاج پر جلای سلطنت هم بر سر طاس او، کچلی اش را پنهان میکنند... .

القرض: حسن کچل که مدتی بود گرسنگی کشیده بود بلافاصله دستور به اخذ مالیات های سنگین از مردم میدهد تا با این وجوهات مالیاتی جمع شده، نانوائی ها و کلوچه پزی های بسیار درست شود.سپس او امر میدهد تا کلوچه های مازاد بر مصرف دربار را به رایگان بین مردم تقسیم کنند و... .

فکر نمیکنم داستان احتیاج به توضیح بیشتر داشته باشد!

 تفسیری کوتاه بر داستان ملا! و تقلیل گرائی اصلاح طلبانه!

ملا و زنش روزی با مشکل مالی روبرو میشوند و در جستجوی راه حل به فکرشان میرسد که گاوشان را بفروشند.

ملا گاو را از طویله در آورده عزم بازار میکند. بازار شهر، ورودیهای مختلفی داشته که یکی از آن ورودیها، ورودی بازار مفت خر ها میباشد. ملا غرق در افکار خود از این ورودی وارد بازار میشود.

در همان دم درب بازارچه مفت خرها چند نفر جلو آمده و پس از چاق سلامتی گرم با ملا ، از وی میپرند کجا میرود و ملا پاسخ میدهد که میرود تا گاوش را بفروشد. جمعیت متعجبانه از ملا میپرسد: گاو ؟ و ملا با تعجب از تعجب آنها پاسخ میدهد آره گاو! یکی از بزرگترها به ملا میگوید که آن حیوان گاو نیست و یک گوساله است. قسم و آیه ملا اثر نمیکند و آنها میگویند در هر حال حاضر به خرید آن گوساله به قیمت گوساله هستند. ملا که دوچار تردیدی در گاو یا گوساله بودن حیوان شده بوده به سوی چهار سوی بازار میرود که در آنجا جمعی دیگر ظاهر شده و همان سئولات را تکرار میکنند ولی مدعی میشوند که آن حیوان حتی گوساله هم نیست بلکه فقط یک بز است که شکل گوساله است. ملا با تردیدی مضاعف آن جمع را نیز وامی تهاد و به طرف انتهای بازار میرود که جمعی دیگر ظاهر میشوند و روی بزغاله ملا سی شاهی قیمت میگذارند. ملا نگران میشود که مبادا در ته بازار این حیوان را به عنوان بزغاله هم نخرند و آنرا به جوجه گنجشک تبدیل کنند و همین سی شاهی هم از دست برود . ملا گاوش را باسم بزغاله میفروشد و با سی شاهی که کفاف مشکل مالیش را هم ابداً نمی داده به خانه میآید و در همان دم درب به زنش میگوید که بزغاله را به قیمت سی شاهی فروخته است. زنش با تعجب می پرسد کدام بزغاله و او پاسخ میدهد همان که ما فکر میکردیم گاو است ... .

 داستان ملا و گاو بزعاله شده اش داستان تقلیل یافتگی دائمی انتظارات و برنامه های سیاسی اصلاح طلبانی است که سعی دارند این تقلیل یافتگی را به جامعه، از نخبگان آن تا توده جان به لب رسیده عادی مردم هم بقبولانند. اصلاح طلبانی که پس آزمون آرای چند ده میلیونی، بحثشان این است که کسی بیاید که احتمال رد صلاحیتش نباشد! و در اینجا و آنجا چنان از امکان و عدم امکان رد صلاحیت رئیس جمهور دو دوره ائی عصر اصلاحات سخن میگویند که نا خودآگاه این آمادگی در خواننده و یا شنونده ایجاد میشود که، عبور گُرد اصلاحات از غربال تأئید صلاحیت شورای نگهبان را مثل گذر سیاوش از تل آتش تلقی کرده و آماده جشن و سرور برای تأئید صلاحیت وی شده و در صورت امکان چراغانی هم بکنند!

در تمامی مصاحبه های این آقایان، از محسن آرمین گرفته تا بهزاد نبوی و تاج زاده و بقیه، کلامی از بر انگیختن جنبش مدنی رأی دهندگانی که آنها آرایشان را مسلم میگیرند نیست، جنبشی که با تکیه بر آن بتوان با صاحبان قدرت حقیقی به گفتگو پرداخت در کار نیست. هرگز صحبتی از تسلیم نشدن به افزون خواهی های ارگان ها و مراجع اقتدار طلب و تمامیت خواه نیست. آنچه مطرح است در انتخابات برنده شدن است و آنهم در درجه اول و اول بواسطه شکاف در ارودی تمامیت خواهان و!!

مبانی و محور های راهبرد انتخاباتی آنچه به حرکت اصلاح طلبی موسوم شده است، چیزی جز پذیرش تسلیم آمیز و خفت آور تقلیل یافتگی سیاسی تا حد قانع شدن به تقسیم کرسی های وزارتی و وکالتی نیست!

 این جریان که در اوج خود، برآمد رویگردانی مردم از حکومت ولائی و بیان موضع سلبی مردم در برابر رژیم بود، فاقد درک جامعه شناسی سیاسی از جایگاه خود است و در توهم مردمی بودن و آرای چند ده میلیونی خود همچنان در خواب قیلوله بسر میبرد.

برای شناخت جایگاه سیاسی و تاریخی این جریان ، انسان محتاج نیست استاد علوم سیاسی و تاریخ باشد، کافیست حافظه ائی متعارف داشته باشد و بتواند مجسم کند اگر و اگر، استبداد و خفقان سه دهه اخیر نبودو اگر به جای حکومت خلافتی ولایت فقیه، در فردای سقوط رژیم پیشین، رژیمی نه حتی تمام سکولار و تمام دموکرات، بلکه نیمه سکولار و نیمه دموکرات در میهن ما استقرار یافته بود، این اصلاح طلبان امروزه کجا قرار داشتند؟ و چه در صدی از آرای آزاد مردم را، در یک انتخابات آزاد، میتوانستند به خود اختصاص دهند؟

این آقایان نمیخواهند بروی مبارک خود بیاورند که فقط و فقط در استبداد دینی خلافتی حاکم بر میهن ما، و در قیاس با نیروهای سنتی اقتدار گرا و تمامیت خواه بر آمده از آنست که این ها توانسته اند برای خود چهره مردمی و ملایم بیافرینند. و الی در قیاس با مطالبات تاریخی جامعه ما که دیر یا زود و شاید هم در جریان همین انتخابات پیش رو مطرح شود، خبری از ارای میلیونی ایجابی و اثباتی برای این ها نیست! آرائی که بیان چه میخواهیم و نه چه نمی خواهیم جامعۀ ما باشد. آری در سرزمین کوران، نیم چشمی ها هم عین الله خوانده میشوند!

در واقع شاید، حتی کار برد اصطلاح تقلیل یافتگی هم، برای این جریان درست نباشد و بهتر است گفته شود برگشت به اصل خود مطرح است.

و در حقیقت، از اول گاوی در میان نبوده است بلکه در غیاب کامل گاو بوده است که این بزغاله را، ملا و زنش گاو نام گذاری کرده اند!

جنبش اطلاح طلبی و زیر مجموعه های آن در حقیقت محصولات گلخانه ائی استبداد و خفقان سیاسی سه دهه اخیر بر میهن ما هستند، فراورده هائی که در فضای آزاد سیاسی قادر به رقابت با انواع رویش یافته های طبیعی سیاسی نیستند. و لذا اگر این جریان در صدد مطالبه جدی فضای آزاد سیاسی باشد و یا در تدارک جدی و عملی چنین فضائی برآید، آنگاه باید درصحت دانش و تئو ریهای سیاسی، جداً تردید کرد. احزاب و سازمانهای اصلاح طلب بخش تفکیک ناپذیر این نظام با همین ساز و کار های تجربه شده هستند. و اجزاء یا زیر مجموعه های این نظام قادر به برانگیختن و یا تحمل جنبش مدنی نیستند به همان اندازه که جن تاب بسم الله را ندارد! و این را خود آقای خاتمی در یکی از اظهاراتش در آخرین ماه های ریاست جمهوریش با وضوح توضیح داد هنگامی که گفت: « ...بعضی ها از من انتظار دارند نقش رهبر اپوزیسیون را بازی کنم در حالیکه من بخشی از این نظام هستم...» . اشکال آقایان این نیست که بخشی از نظام هستند اشکال در این است که با بودن بخش تفکیک ناپزیر نظام از چنان برنامه ها و شعار هائی داد سخن میدهند که اجرای آنان مستلزم تغیرات ساختاریست! تغیراتی که با ذات سیاسی اصلاح طلبی در تقابل است، تغیراتی که نفی و یا استحاله خود حرکت اصلاح طلبی را هم میطلبد!

جنبش اصلاح طلبی آن آوانگاردی نیست که میتواند ایران را برای همه ایرانیان کند و جبهه فرا گیر دموکراسی و حقوق بشر راه بیندازد.همین و همین!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.