رفتن به محتوای اصلی

دلایل فرونشینیِ اسلام سیاسی
14.07.2013 - 20:43

 رویدادی حماسی

رویدادی حماسی و نو جهان را شگفتزده نموده است. پیرامون آن بحث ها و اختلاف دیدهای تازه، اغتشاش آلود و البته بجائی، تلاش در تبیین چگونگی وقوع آن: (کودتا یا انقلاب)بوده است؟ می کند. این گفتمان ظریف و پایه ای، وضعیت شکننده و یا پیشرونده ی کنونی را به شکل موازی به همراه خود دارد. پرسش و جستجوئی جدی برای یافتن منشأ برکناری مرُسی از قدرت در کار است. اینجا، بررسی و کشف مسئله در عرصه های سیاست کلان بین جریان های چپ، مترقی و دمکرات به عنوان نیروهای تحولخواه از یکسو و از سو دیگر قلدران متجاوز جهانی و عوامل سر سپرده و مرتجع شان در کشورهای ذینفع، همچنان جاری و باقی مانده است و به نوعی هر کدام از این رئوس سیاسی قدرت در پی پاسخ مدلل به آن در اطرافش می چرخند؛ تا مگر برای واکنش مطلوب و درست راه صحیح و موفق له یا علیه را بیابند و نحوه ی برخورد با آن را سرانجام برگزینند. شناخت و دریافتِ پیشآمدی چنین چشمگیر و مهم که همه قطب های جهانخواران، دول مستبد و مذهبی و وابسته، نگران از پی آمدهای متحول، مبهم و مشکوکِ آتی آن در فردا می باشند!؟

یک واقعیت تازه

اما، خارج از نوع تقابل نگاه های داخلی، منطقه ای و جهانی به سوژه! باید اینک اما، یک واقعیت کاملا تازه و آشکار را وارد معادلات و محاسبات سیاسی، اجتماعی و حقوقیِ نوع بشر مظلوم و محروم به ویژه ملل فقیر مسلمان، ستمکش و همه معتقدان به ادیان آسمانی در آینده نمود. و آن: اثبات توان فراروئی از تبلیغات حکومت دینی و دگرگون ساختنِ مشترک توده های کار و زحمت علیه یک دولت مذهبی است. یعنی اولین قدرتی که در مصر توسط خواست از پائین، موفق و سازمان داده شده و میلیونی، برای حفظ حیات ویران خود علیه یک دولت اسلامی به پا خاست و دستور کناره گیری از قدرت را به او داد و ارتش هم بر حسب مصالح خود و صیانت ثروت و قدرت خویش و ترس از انقلاب مسالمتگرای آنان، "فعلا"ناگزیر از تبعیت به عزم و اراده ی انقلابیون گردید. مخصوصا در شرایط کنونی و پر آشوبِ جهانی، این "انقلاب نو" دارای ویژگی متفاوت و از نقطه نظر کلاسیک نمونه ی کاملا بیگانه ای ست، نسبت به تجربه های گذشته. و قطعا برای ما چپ ها و کمونیست ها نیز یک فرصت ایده آل ساخته است، تا ما در عرصه مبارزه همیشگی روشنگرانه و افشاسازانه خویش بر علیه هرگونه تحریف ها و ترفند ها و شیوه های گمراه کننده، که معمول و مرسوم سرکردگان مذهبی ست وارد این میدان شویم؛ کار ما مقابله با دعاوی صوری، ظاهرا الهی و تو خالی همه آنان است. و به همین دلایل، افشاگری ما شامل رهبران بسیار متمول و سازمان های ملی و فراملی جهانِ بنیادگرائی اسلامی ست، و به نوعی دیگر، همزمان تعمیم آن به ادیان مسیحی و یهودی، در پیوند کامل هر کدام آنان با سرمایه فاسد و فرسوده ی داخلی و جهانی!

مسلمانان، بازندگان اصلی

 روشنگری ما علیه مطامع، همکاری و وابستگی رهبران ادیان و مذاهب به سرمایه و جهانخواران در این برهه ی تاریخی، همچنین اهرمی دفاعی و رسوا کننده است با هر گونه سوء استفاده، تحریف، تحقیر و سرکوب سیستماتیک آنان بر علیه (مبارزات مستقل نیروهای کار در تقویت و پشتیبانی سرمایه و امپریالیست ها) که دردا هنوز بخشی متوهم به این جریان های متقلب بوده و مانده اند. و در نتیجه در پایگاه این جنگ طلبان، بهره کشان و چپاولگران بر علیه منافع طبقاتی خویش می باشند. بنابرین، ما هم باید بر بیداری و هوشیاری خود و آنها هر چه بیشتر بکوبیم و بیفزائیم و در این فرصت طلائی ضروری ست که بسادگی ِساده علل اعتراض و زمینگیری توده ای کارگران، دلسردی آنان از اسلام سیاسی تاکنونی و لاجرم استیصال متقابل و ناگزیری عقب نشینی تدریجی ولی حتمی اسلام سیاسی را برای آنان در کشورهای خود و دیگران باز تشریح کرده و فرصت زدودن ذهنی، عینی و عملی این انقلاب را به این دکاندارانِ مکار دینی و رهبران مترصد جهان غرب دوباره ندهیم.

فرصت طلبان رنگینی که در طول تاریخ ایجاد و ترویج اسلام سیاسی شان تاکنون، آنها همیشه مخالف بیداری توده های گرسنه کارگر، فرودستان و بی خانمانان جهان بوده اند. به ویژه کارگران و زحمتکشان و تهیدستان مسلمان و متوهم به اسلام سیاسی، به راستی آنان بیشترین آسیب مادی، اخلاقی و آرمانی را در این میان دیده و همچنین جزو اولین سرخوردگان، سوء استفاده شدگان و بازندگان اصلی در این بازار مکاره بنیادگرائی اخیر منکوب شده می باشند. بخش بزرگی از این معترضین، منقلبین و همین به پا خاستگان ستمکش، بیکار، فقیر و ناراضی در مصرِ امروز، بهار عرب، ایرانِ ولایتزده و جهان اسلامی پاکباختهِ و فقر گرفته، روزی، اینان، همان های امیدواری بوده اند که پرچم اسلام سیاسی را بر علیه مبارک، قذافی، شاه و صدام بر کول کشیده و حالا دیگر قادر به تحمل این بساط فریب نیستند و داداشان از ریا و بهره دهی بی حاصل به اسلامیون دروغگو در آمده و فریادشان به آسمان بی پناه رسیده است.

خودکامگی اسلام سیاسی

اینک لازم و ضروری ست که جهانیانِ نوعدوست، مترقی و به ویژه ملل مزدبگیر و محروم و سوء استفاده شده و اسیر در کام جهل و خرافه در اغلب کشورهای استبداد زده مسلمان آگاهتر گردند و باید از این تحول بزرگ اطلاعات دقیقی داشته باشند و ویژگی این کُنش عظیم و سرنوشت ساز را که به نفع مطلق خود آنها و مزدبگیران است مال خود بدانند و زمینه های رهائی خود را از این دام ملموس تر بشناسند، سبب اش را بیآموزند و دانش خود را تعمیم داده و هوشیاری بالا بیابند. تا مگر از دسیسه های فراوان رهبران مذهبی و از حامیان داخلی و جهانی آنان، توأمان گول نخورند.

(( ملل مسلمان باید بداند که این سران حیله گر، دول مستبد و امپریالیستها با هم  منافع مشترک داشته و دارند. مخصوصا که هر دو جریان رنگین سنی و شیعه تا بوده و بوده، برای حفظ ثروت و قدرت خود در کنار و یا به همراه مستبدین حاکم مانده و با هم پوست رنجبران را کنده اند و هیچگاه در خیزش های بزرگ، به دریای متلاطم معترضان در بزنگاه حساس نپیوسته و به سود حاکمیت پائینی ها بها نداده و همیشه در جوار حاکمیت جبار در هر عصر قرار داشته و دشمن توده های کار و زحمت بوده و هنوز مانده اند. و یا چنانچه همچون ایران فرصت 57 را یافت، و به تنهائی صاحب مطلق قدرت سیاسی و اراده ی اقتصادی شدند، آنان دیگر وعده های خود را فراموش کرده و هرگز در مسیر بهبود زندگی و رفاه حقوق بگیران و رنجدیگان و برابری انسان ها قرار نگرفته و جا نداشته اند. ایران، عراق، تونس، افغانستان، لیبی و مصِر امروز نمونه های برجسته ی اخیر این ادعا واقعی و مرسوم تاکنونی در این دوره ی نسبتا طولانی اسلام سیاسی می باشند.))

دگرگونی کار توده هاست

بنابرین ادامه همراهی با این قوم بهره کش و ظالم از دید کارگران و مزدبگیران و جوانان و زنان تبعیض زده بسیاری در همین فاصله ی کوتاه زدوده شده است. کمتر کسی تردید دارد که دگرگونی کار توده هاست و عملا در مصر در یک فاصله ی کوتاه با امکان آزادی ها پس از کناره گیری اجباری مبارک از قدرت و فرصت حق تشکل و مبارزه ی علنی، دیدیم چه زود و با چه سرعتی حضور سازمانداده شده، مشترک، متحد و متمرد طبقات پائین کارگران و لایه های خرده بورژوای ناراضی به پا خاست و از سیاست مرُسی تمرنمود و گذر کرد، و آنان هر کدام با ابتکار خاص خود توانستند از حدود 15 الی 22  میلیون امضا جمع آوری کنند و سپس در یک اعتراض و اقدام مقتدرانه برای سرنگونی مرُسی وعده تعین کردند و به دنبال آن نیز نیروهای سراسری خود را در خیابان علیه اسلام سیاسی به میدان آورده و پیروز شدند.

پس می توان این واقعه ی بسیار گسترده، عمیق و از پائین را شگرفترین مقابله و مبارزه ی مسالمت جویانه ی ملتی علیه تمامیتگرائی و خودکامگی و ریاکاری دولت منتخب خویش لقب داد. مقطعی که بی گمان تداوم خواهد داشت و شروع تاریخی آن بنام کارگران و همه مزدبگیران و توده های کثیر تنگدست و زنان و جوانان بیکار مصر بوده است، ثبت نمود. توده هائی که آنها اسلام را دین خود دانسته و می دانند؛ اما، پیشتر از دین،آنان لزوما و ابتدأ کار و نان خواسته و می خواهند که در دوره مبارک نداشته و در این دوره هم نیافته و ندارند و آینده ی آنان همچنان تیره و سیاه است. آنان با توجه به چند تجربه ی خونین ایران، افغانستان، عراق و لیبی و...متوجه شدند که مرُسی ها همچنانکه خامنه ای ها و...به فکر آنها نیستند، بلکه به فکر قدر قدرتی سازمان های مخوف خویش اند؛ و لاجرم به خیابان ها آمده بوده اند و به راستی چه خوب و توانا آمده بودند.

پایگاه وسیع و مردمی اسلام سیاسی

با این سرخوردگی و گسست توده های بیکار و ندار از آنان، از حالا به بعد ثبات و اوضاع اسلام سیاسی ناگزیر رو به افول بیشتر خواهد نهاد و ناگزیر، آنان به حمایت هر چه بیشتر غرب خواهند شد. شاید پیشقدم آنان رژیم اسلامی ایران باشد که کشور و زندگی را ویران و تباه کرده است و به همین دلیل او ناچار به دنبال جلب حمایت آمریکاست و باید باشد. به هر تقدیر در آینده ای نچندان دور می توان تحولات سیاسی اسلام را شفافتر و بهتر دید و به شکلی بسیار خلاصه تر و ساده تر، سمتگیری قطب هایش را هر چه بیشتر به جانب سرکردگان جهانی و در مقابل منافع توده های کار و زحمت دید و ترسیم نمود* و همزمان دلایل این جانبدارهای خائنانه ی سران مذهبی را به موضوعات بیداری تاریخی و نسبتا عمومی کنونی و آتی روشنگرانه مان توامان افزود. بیداری سرنوشت سازی را می گویم که به گمان من با وجود فرازها و فرودها، ولی رو به شکوفائی، نضج و گسترشِ پیگیر در اعماق و اقصی نقاط کشورهای اسلامی جهان داشته، دارد و راه یافته و خواهد برد. سهم ما در این مبارزه این است که هموندی دین و سرمایه را در عرصه زندگی روزمره، طبقاتی و همگانی تعریف، معنی و بدون غلو رسوا کنیم!

 تردید ندارد که ارتش مصر، آمریکائی ست و دوست اکثریت مصری ها نیست؛ همانگونه که سپاه و بسیج ایران نبوده است؛ من موافق بی قید و شرط آزادی مُرسی هستم و همچنین باور دارم که جریان سیاسی او باید حق فعالیت آزاد داشته باشد. این به سود دمکراسی و آزادی های سیاسی همگان است. ارتش، این زورمداران خشونت طلب مترصد فرصت مناسب برای تحکیم مواضع سست شده سیاسی و اقتصادی خویش با غرب و بر علیه مزدبگیران می باشند. هردو جریان قدرتگرا و مرتجع اسلامی در مصر(النور و اخوان المسلمین) پایگاه وسیع مردمی دارند و در صورت تشویق ناارامی، راه آتی را می توانند برای سازندگی زندگی بهتر و فردا بسیار ناهموار و پُرمخاطره آمیز سازند.  شرایط کنونی بی ثبات مناسب است و برای تحول پایه ای زندگی، حضور ارتش و این دو جریان مرتجع نمی تواند کم خطر باشد.

بهنام چنگائی 23 تیر 1392

 

*مواضع دبیرکل حزب کمونیست مصر به نقل از اخبار روز:

رفیق صلاح عدلی: از آغاز انقلاب در ۵ بهمن‌ماه ۱۳۸۹ (۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ ) تاکنون، جنبش های اعتراضی مردم آرام نگرفته و تظاهرات میلیونی توده ها متوقفنشده است. به این معنی که وضعیت انقلابی توده ها همیشه برقرار بوده است،منتها گاهی در آرامش نسبی و گاهی شعله ور بوده است. اعتراض ها و اعتصاب هایکارگری نیز در این مدت رو به افزایش گذاشت. در این میان، پس از پیروزیمرسی و رسیدن "اخوان المسلمین" به حکومت، ماهیت استبدادی و خصلت فاشیستی وگرایش آن‌ها به بخش‌های ارتجاعی و انگلی سرمایه داری و در نهایت عدمتوانایی‌شان در اداره کشوری به بزرگی مصر برای مردم آشکار گردید.
اضافه بر آن، موضع‌گیری خائنانه‌شان نسبت به منافع ملی کشور و آمادگی وتمایل‌شان به ایفای نقش"واسطه بزرگ" (مهم ترین دلال) برای حفظ منافعآمریکا و اسرائیل در منطقه نیز آشکار گردید.
آن‌ها با امضای توافقنامه آتش‌بس در غزه، چیزی را به آمریکا و اسرائیلدادند که حتّیٰ رژیم مزدور حسنی مبارک به آن‌ها نداده بود. طرح‌های تاریکاندیشانه و فرقه گرایانهٔ آن‌ها که برضد علم و فرهنگ و دموکراسی و تحمل [دگراندیشان] بود، بر همگان کاملاً اشکار گردید. مهم‌تر آنکه، توده هایمردم به دروغین بودن شعارهای دینی‌شان پی بردند، یعنی شعارهایی که برایپنهان نگاه‌داشتن اجرای طرح‌هایی برای پیشبُرد پروژه "خاورمیانه بزرگ" و "هرجو مرج خلاق " به‌کار می‌بردند.
بنابراین، در یک سال گذشته، و بنابر اقرار صریح خود محمد مرسی، تعداداعتراض‌های اجتماعی (اعتصاب ها، تحصن‌ها، تظاهرات، و حرکت های اعتراضی) بهرقم ۷۴۰۰ رسید. درصد بیکاری به ۳۲ درصد افزایش پیدا کرد. اکثر بیکاراندارای تحصیلات عالی و متوسطه‌اند.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.