رفتن به محتوای اصلی

در آستانه رفرماسیون دوم! دردسر خدا با مسئله زیر شکم ما!
17.07.2008 - 17:00

در گوشه ای از دنیا، در شهری بنام لامبت انگلستان ، این روزها کنفرانسی* برگزار میشود که خبر آن در سایه اخبار مهمی چون تشدید جنگ در افغانستان و مبادله اجساد کشته شدگان حزب الله و دو سرباز اسرائیلی ، تحت تعقیب قرار گرفتن رهبر حکومت اسلامی سودان به خاطر جنایت و نسل کشی و تجاوزات جنسی وسیع در دارفور و...و... گم شده است. مخصوصاً در میهن پر مسئله ما که کمتر کسی وقت اضافی برای پرداختن به اخبار مربوط به دنیای مسیحیت میتواند داشته باشد.

ولی شنیدن خبراین کنفرانس و اپیزود های اطراف آن از رادیوی سوئد مرا به اصل این رویداد علاقمند کرد و فکر کردم، باز کردن و تفسیری پیرامون این رویداد، برای ما ایرانیها هم میتواند تأمل برانگیز باشد.

قضیه، کنفرانس ادواری هر ده سال یکبار اسقفهای اعظم کلیسای اوانژلیک است که امسال برگزاری آن به گردن اسقف اعظم کانتر بوری افتاده است. در این کنفرانس 800 سراسقف و کاردینال از اقصاء نقاط عالم جمع میشوند تا با هم راجع به مسائل دینی بحث کرده و نیایش های مذهبی جمعی انجام دهند. تا اینجای خبر هیچ چیز مهمی ندارد.

اولین نکته مهم در حاشیه این رویداد این است که اسقف های آفریقا و بخشی از آسیا این کنفرانس را بخاطر لیبرال منشی کلیساهای اروپا و امریکا در برابر دو مسئله انشقاق آفرین درکلیسای اِوانژلیسم: 1 ـ هموسکسوآلیتی 2ـ اجازه یافتن زنها به کشیش شدن، تحریم کرده اند. غیرت دینی بسیاری از آیات عظام کلیسای اوانژلیک( افریقا و آسیا) از این سهل گیری همتایان اروپائی و امریکائی خود به جوش آمده است و لذا بر علیه این کنفرانس زندقه و کفر آمیز خروج کرده اند. ناگفته نماند که همین کشیش های محترم، ظاهراً، از شنیدن اخبار کشتار قریب سیصد هزار مردم بیگناه دارفور در سودان، بدست عمرالبشیر و باند های شبه نظامی آن و مورد تجاوز قرار دادن ده ها هزار دختر و پسر و زن و کشتار میلیونی رواندا در چند سال پیش غیرتشان به جوش نیامد که هیچ، بلکه کشتار نیم میلیون انسان بی دفاع از بچه تا بزرگ و تجاوزجنسی به به هزاران هزار دیگر در روندا به فتوای چند کشیش رخ داد.

بهر روی منظور از این کامنت این مسئله هم نیست!

دومین اپیزود بسیار مهم و درعین حال پنهان در رابطه با این کنفرانس شرکت کاردینال کورمک مورفی اُکونر سر اسقف کلیسای انگلیس و ولز است که آشکار و علنی هم جنس باز است و از این همجنس بازی خود هم مردانه !!! به عنوان موضوعی در حیطه حقوق فردی که به زعم او بی ربط به دین و مذهب است دفاع میکند! حال مسئله اینست که حضور این اسقف اعظم همجنس باز اگر علنیت نداشت مثل همیشه زیر سبیلی در میرفت ، کک کسی هم نمیگزید و زلزله ائی هم در عرش رخ نمیداد و ولوله در بارگاه پروردگار نمیافتاد و ارگان اجرائی بارگاه الهی هم که همین آخوندها و کشیشیان و دستگاه روحانیت درکل هستند به کار خود، که بخشی از آن رتق و فتق امور زیر شکمی ما انسانهای درجه دوم است، طبق روال عادی براساس مدیریت کلیسائی و روحانی به روال هیشگی خود ادامه میدادند.

ولی حضور کاردینالی همجنس باز که علناً برخلاف سنت دینی از هم جنس بازی دفاع میکند در کنفرانسی با این اعتبار به معنای اینست که این کنگره بزرگ دینی خدا را از حاکمیت بر دستگاه تناسلی ما که بزرگترین ستون اقتدار دین و منشاء اعتبار و مشروعیت کارشناسی دستگاه دینی است عزل کرده است.

شاید به نظر این خبر ساده و یا حتی مبتذل آید ولی اهمیت تاریخی بزرگی که در این ادعا هست این است که:

این خود خدا و روح القدس است که از زبان این کاردینال مؤمن ولی همجنس باز، که هیچکس در اعتقاد و ایمان او شک ندارد، بانگ برداشته و به ما زمینیان میگوید: ای اولاد ابولبشر! شما بنام دین و در لباس دین اینقدر فسق و فجور کردید و فساد جنسی مرتکب شدید که من امور تنه و پائین تنه شمارا به خودتان وامیگذارم، اداره آنرا خود شخصاً بعهده گیرید و به نام من برای نوع و نحوه مجامعت خود مقررات نریخته قانون مگذارید!

خدا بانگ بر داشته است که تجاوزات جنسی کشیشان آمریکائی به دختران و پسران کم سن و سال؛ که پاپ را، هم در امریکا و هم اینروزها در استرالیا؛ وادار به معذرت خواهی کرد؛ او را هم در آن بالا تکان داده است ـ توضیح اینکه کلیسای کاتولیک آمریکا چندی پیش محکوم به غرامت چند میلیارد دلاری به قربانیان تجاوزات جنسی توسط کشیشان شد.

این اخبار مرا به این اندیشه کشاند که اگر اوضاع در دم دستگاه عیسی مسیح این گونه است در عزبگاه های حوزه علیمه و طلبه خانه های ما چگونه میتواند باشد! این اخبار مرا به اینجا راند که این آخوند هائی که با ما و میهن ما این کردند، در این عزبگاهای مدارس آخوندی با خود و طلبه های جوان چه کردند؟ کشانده شدن به این اندیشه حاصل تداعی و تعمیم اجتناب ناپذیر این قبیل رویدادها بر اساس بستر های رفتاری و روانشناختی مشابه است.

امروزه بزرگترها بچه هایشان را از خوردن شکلات و شیرینی جات منع میکنند و بهانه آنها هم اینست که دندان بچه ها خراب میشود و یا چاق میشوند و... . ولی در آن دوران کودکی ما، همه خانواده ها اگر هم مجاز میدانستند بضاعت شکلات و آب نبات خوارگی را نداشتند. در خانه ما قند آن چیزی بود که بچه ها غالباً دزدکی میخوردند. در این کار مهارت من جای اما و اگر نداشت. امکان نداشت مادرِ ما قندان را جائی قایم کند که من نتوانم با موتوریک غریزی قند یابی و قند دوستی خودم، در کوتاه مدت ترین زمان ممکن آنرا پیدا نکنم. معمولاً پس از یافتن قندان، آن تعداد حبه قند که موجب کشف سرقت نشود کش رفته در گوشه ای دور از از اغیار به خوردن و مزمزه کردن کیفناک آن مشغول میشدم. پس از لیسیدن کامل لب و لوچه ها یم مثل بچه های معصوم و گربه های عابد و زاهد خودم راعلنی میکردم و تبعاً وقتی سر سفره صبحانه مینشستم آن حرص و احساس تمارزوئی قند خوارگی دیگر برادران و خواهرم را نداشتم، لذا با نگاه بی اعتنایم به آن حبه های سفید وسوسه انگیز و مکیدنی و خویشتن داری امساک آمیزم از حمله به قندان، فضیلت اخلاقی خودم را و برتری رفتاریم را بر دیگران نیز نمایش میدادم. بارها مادرمان میآمد و فریاد میزد: کی قندان را خالی کرده است؟ اولین کسی که اظهار برائت میکرد و چند قسم حضرت عباسی هم چاشنی آن انکار و برائت میکرد من بودم. متأسفانه چند بار در حین دستبرد به قندان( مثل همین معاونت دانشگاه زنجان) در حین ارتکاب جرم دستگر شدم که معمولاًمنجر به چند وشگون آبدار از لپهایم میشدـ و همینجا بگویم که درد وشگون از لپها از جاهای دیگر بیشتر است ـ که با التماس و التجاء و قول اینکه دیگر نمیکنم تمام میشد.

خلاصه، نتیجه این دستگیری در حین جرم ِ دزدیدن قند، اول التماس، اظهار ندامت و غلط کردن بود و بعد قول اینکه دیگر تکرار نمیشود. ولی توبه گرگ مرگ بود.

من از این خاطره کوتاه دوران کودکی خود، میخواهم به این نتیجه اخلاقی، روانشناسانه و پداگوژیکی برسم که نفس مسئله قند خوردن به لحاظ آثار سوء آن یک مسئله ای برای خود است که دانش تغذیه و پزشکی باید به آن جواب دهد و مسئله ی، برای ارضای این قند دوستی طبیعی به دزدی افتادن و سپس به دروغ گفتن و پس از آن به خفت اظهار ندامت تن دادن، مسئله ائی دیگر است که هیچ پزشکی را تخصص پاسخگوئی به آن نیست و از آن به فرایند شخصیت کشی میتوان نام برد.

اگر بچه برای این قند دزدی شروع به دزدی میکند، قباحت دزدی در ذهنیتش میشکند، اگر به دروغ گوئی می افتد، زشتی این کار برای او اهمیت خود را از دست میدهد و اگر سر انجام به غلط کردم گوئی می افتد، شخصیت شکنی خودش برایش عادی میشود که مقدمه ائی برای شکستن شخصیت دیگران است و همه این شکستنها ناشی از تناقضی است که بین نیاز طبیعی بچه به شیرینی جات و محدویتی است که والدین برای بچه در این زمینه ، بهر دلیلی ایجاد کرده اند. همین تناقضات با شدت و حدت بمراتب بیشتری در عرصه روابط جنسی وجود دارد. تناقض بین نیاز طبیعی جنسی انسان و صغرا کبراهای بی اعتباری که، نه ریشه درـ به رسمیت ـ شناختن احتیاجات طبیعی انسان و پذیرش بروز منطقی آن، بلکه در اخلاقیات ساختگی و من در آوردی نهاد دینی است، وجود دارد. نهادی که از این اخلاقیات برای خود دکان سه نبش ساخته است بدون اینکه خود، مشتری این دکان و مصرف کننده آن اخلاقیات خود آفریده و موعضه گرانه اش باشد. به جرعت میتوان گفت اگر دم و دستگاه روحانیت و اخلاق سازان دینی اگر میخواستند و مجبور میشدند که خود به آنچه میگویند رفتار کنند، امروزه در روی کره زمین نه یک آخوند پیدا میشد و نه یک کشیش و... .

اخلاق بی بنیاد روحانیت ساخته، جز اینکه انسان را در بین گاز انبر تناقض ِ مابین نیاز واقعی و طبیعی انسانی و منهیات و محّرّمات دینی قرار داده و انسان را به خود انکاری خویش و غرایز خود وادار کرده او را به دروغ و تظاهر براند کار دیگری نمیکند. بی پایه نیست اگر گفته شود که یکی ازعلل عمده عادت به دروغ ، تظاهر و ریاکاری در ما انسانهای مسلمان، دقیقاً از همین تابو سازی از مسئله جنسی است که از دروران کودکی شکل میگیرد.

آنها که بین سالهای 53 تا 55 در زندان شماره 4 قصر بوده اند شاهدند که در طول تاریخ زندان سیاسی دو مورد لواط گری رخ داد و در هر دو مورد، هم فاعلین و هم مفعولین طلبه و آخوند بوده اند.

آیا هست آیت اللهی که ذره ائی از شهامت کاردینال کورمک مورفی اُکونر را داشته باشد و بیاید و بگوید در عزبگاه های طلبه ای مدارس دینی و حوزه های علمی چه میگذرد؟ و این طلبه های جوان تازه از روستا آمده که گله وار در این این مدارس شب و روز در هم میلولند و در دهات خود به همه جور حیوان ماده برای خود دسترسی داشته اند با امیال جنسی خود چه میکنند؟ آیا هست آخوندی که شهامت آن کاردینال را داشته باشد و بیاید و بگوید با او چه کرده اند و او با دیگران چه کرده است و از این مسئله تابو زدائی ـ تبعاً دروغ و ریا زدائی کند؟ مسلماً نه و برای این نه یک دلیل قاطع وجود دارد. اگر تا دیروز ستون اصلی اعتبار و مشروعیت روحانیت دینی بر سیستم صوری و ناموجود اخلاقی( در زندگی واقعی)، قرار گرفته بود امروزه، نه روحانیت دینی بلکه روحانیت سیاسی و حکومتی است که پایه اقتدار خود را بربنیاد این تقدس آفرینی ها و تابو سازیها قرارداده است. تابو سازی ها و تقدس آفرینی های که فقط مصرف بیرونی و عامه ائی دارد و به دستگاه روحانیت در کل و روحانیت دولتی بالاخص امکان میدهد تا با فضیلت آفرینی در اطراف خود و با انتصاب فضایلی که به آنها فقط تظاهر کرده و به عوام الناس می باوراند، خود را مافوق توده عادی مردم قرار دهد. فضائلی که فقط عمامه داران و نقشِ مهر به پیشانی داشتگان دینفروش از آن برخوردارند. فضائلی که آدم گناهکار عادی را ( به معنای شیخ گفته) در مقابل این زهد پیشگان، ناخود آگاه، به احساس فروتنی وافتادگی وامیدارد.

پایان سخن اینکه کنفرانس کشیشا ن اوانژلیک در لامب انگلیس نقطه آغازی بر فاز دوم رفرماسیون است. رفرماسیونی که با پرتستانیسم و لوتر آغاز شد و همچنان ادامه دارد. قانونیت هموسکسوالیتی، روحانی شدن زنان، و سقط جنین آن تابوهائی در مسیحیت کاتولیک هستند که با شکستن آنان، خدا برای همیشه از بخش دیگری از زندگی خصوصی افراد عقب مینشیند و این خود نمیتواند روی احکام و قرائت های دینی ما مسلمانان بی تأثیر باشد.

اصلاح طلبان ما اگر اصلاح طلب واقعی هستند، نو اندیشان دینی ما اگر واقعاً نو اندیش دینی هستند ، نمی خواهند اینقدر شهامت به خرج دهند و بیایند و از همو سکسوآلیتی دفاع کنند، بیایند و بگویند که خدارا باسیاست کاری نیست کاری که این اروپائیان دویست سال پیش کردند، بیایند و بگویند، آخوند اگر آخوند است به حجره ها برگردد و اگر سیاست مدار است عمامه از سر بردارد و اگر نظامی است لباس ارتش به تن کند و اگر قاضی است لباس قضاوت به تن کرده درس قضاوت و حقوق بخواند و... .

  

خبر از روزنامه دیلی تلگراف 16 جولای گرفته شده است. *

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.