رفتن به محتوای اصلی

در كوران قيام هاي خاورميانه؛ آيا صداي يكديگر را مي شنويد؟
30.07.2013 - 14:39

مصريان به كجا مي رويد!

برادران، دوستان و حق طلبان به كجا مي روييم؟ ما قرار نيست كه حمام خون در خاورميانه راه بياندازيم، نمي خواهيم با هيچ كسي تسويه حساب كنيم و نبايد براي گرفتن حق خود، حق ديگران را پايمال كنيم. جمعه خونين مصر كه در تاريخ مصر سابقه نداشت، جمعه اي سياه را رقم زد. مصريان در انقلاب ها و قيام ها و حتي كودتاهاي گذشته عمدتاً بدون خونريزي هاي جمعي و تسويه حساب هايي كه در بسياري از جاهاي ديگر دنيا متداول بوده، تحولات شان را پديد مي آوردند. حتي تغيير سيستم پادشاهي به جمهوري در مصر با منشي متفاوت با ساير كشورهاي خاورميانه رخ داد. ما ايرانيان وقتي به مقايسه تطبيقي وقايع انقلاب خود با بهار عربي مصر مي نشستيم و همزمان خطر تصاحب جايگاه هاي قدرت توسط اسلام گرايان را احساس مي كرديم، تنها پاسخ اميدبخشي كه به خود مي داديم اين بود كه مصريان از زمان ناصر به اين سوي و حتي در دولت اخير اخواني ها، برخلاف انقلاب ايران كه با تسويه حساب هاي خونين صورت گرفت، چنين كارنامه اي نداشتند. اما متأسفانه حالا جمعه سياه مصر چيز ديگري مي گويد. از ارتش مصر انتظار مي رفت كه خويشتنداري بيشتري از خود نشان دهد و حداقل مرسي نسبت به تظاهرات خويشتنداري بيشتري از خود نشان داده بود. ارتش مصر تا پيش از اين، كارنامه اي قابل قبول و حتي نسبتاً پاك از خود به جاي گذاشته بود، اما متأسفانه با وقايع اخير، نقطه اي سياه بر آن به جاي گذاشت! گرچه به نظر مي رسد كه باز پليس و نيروهاي امنيتي دست به اسلحه برده باشند، اما چون فراخوان تظاهرات از طرف ارتش صورت گرفته، آن از چشم ارتش ديده مي شود. اين بار ديگر تأكيدي است بر اين نياز اساسي كه نيروهاي امنيتي سراسر جهان كه براي دوران جنگ سرد تعليم ديده اند، نياز به يك اصلاحات اساسي و ساختاري دارند تا به بازتعريف شرايط و آموزش جديد و حتي سازماندهي و مديريت جديد اقدام ورزند و گرنه شاهد فجايع مشابه اي خواهيم بود. ماشين هاي آپ پاش و تيرهاي پلاستيكي و حتي باتون براي فرونشاندن تظاهر كنندگاني است كه صبر و اختيار از كف مي دهند و به سرعت از تيرهاي جنگي استفاده كردن، اشتباه محض است كه تنها خسارت هاي غيرقابل جبران مي آورد.

همه مصريان بايد توجه كنند كه ما هيچ يك در جايگاه هاي قدرت و سمت ها و پست هايي كه مي گيريم، جاودانه نيستيم و به خصوص در دموكراسي، عمر اين مسئوليت ها بسيار كوتاه است و مهم آن است كه وقتي از آنجا پايين آمديم و به پشت سر خود نگاه كرديم، اگر لااقل بدان افتخار نكرديم، حداقل شرمسار نشويم. رئيس ستاد مشترك ارتش مصر توجه كند پيش از هر تصميمي كه مي گيرد، حتماً با دولت موقت و جبهه ملي مشورت كند. حمايت مردمي از ارتش براي همگان مبرهن بود و تكرار آن براي روزي ديگر تنها به خشونت ها دامن زد. اين ها نكاتي است كه مسئوليت سنگيني را طلب مي كند كه هرگز بر عهده يك نفر نيست و براي تصميمات مهمي از اين دست قبلاً بايد حتماً اجماعي حاصل شده باشد. دولت موقت مصر براي گذار از شرايط موقت حاضر هم نياز به مشروعيت داخلي دارد و هم مشروعيت خارجي. راه درست نه ناديده گرفتن توصيه هاي خارجي است و نه فرمان بردن چشم بسته از آنان. مهم آن است ارتش و دولت موقت دريابند كه كدام خواسته هاي خارجي در راستاي منافع مصر است و بدان عمل كنند يا لااقل تعديلي در تصميمات شان صورت دهند و كدام تصميم مي تواند موجب تشديد درگيري ها شود و بدون واكنشي تند به سياستمداران كشورهاي خارجي و توصيه هاي شان، عملاً آن تصميم را نگيرند يا معوق بگذارند. محاكمه مرسي مي تواند نه تنها در درون مصر براي ارتش و دولت موقت مشكل ساز شود، بلكه مي تواند مشروعيت خارجي آنان را هم از بين ببرد. مرسي بايد فعلاً در همان شرايط بلاتكليفي بماند و رفتار مناسب و در شرايطي مناسب با او حفظ شود. در سطح رسانه اي نيز هيچ تصميم جديدي پيرامون آن انعكاس نيابد كه براي تان تبعات دارد و تنها اعلام شود كه مرسي در همان شرايط روزهاي اول است. درضمن، ارتش عنان كنترل كشور را به هيچ وجه به نيروهاي امنيتي نسپارد كه ارتش و كشور مصر را زمين مي زنند و بايد كنترل امنيتي در مديريت ارتش باشد.

اين حقيقت را بايد همگان در ميان وقايع چند سال بهار عربي دريافته باشيم كه نه مصر و نه هيچ يك از قيام هاي بهار عربي، راه حلي يكباره و قاطع ندارند تا با يك تظاهرات يا يك بگير و ببند و غيره، همه مشكلات حل شود يا وضعيت كشور عادي گردد. مصر و ساير كشورهاي بهار عرب تازه از نظام هاي ديكتاتوري يا نيمه ديكتاتوري برخاسته اند و مثل آتشفشاني هستند كه فوران كرده و تظاهرات و اعتصاب و اشغال ميدان ها طبيعي است و راه اش، صاف كرده و تميز كردن خيابان ها و ميدان ها از مردم و معترضان نيست. اگر از اين دست اشتباهات دوباره تكرار شود، عملاً دولت موقت مصر مشروعيت اش را از دست مي دهد. ارتش مصر بايد در عمل بي طرفي اش را حفظ كند. درك كنيد كه با وجود آن كه اخواني ها اشتباهات متعدد كردند، ولي وقتي پس از 80 سال انتظار به قدرت رسيدند و چيزي نگذشت كه دولت شان سقوط كرد، تا حدي طبيعي است كه خشمگين باشند و اعتراض كنند و ارتش و هر مقامي كه مسئول تر است، بايد خويشتنداري بيشتري از خود نشان دهد. با اين همه، اين وقايع جملگي درسي است براي هم اسلام گرايان و هم نظاميان و ساير مردان، كه درك كنند زنان و خواهران و مادران شان، چه مي كشند كه قرن هاست اين تبعيض مداوم مردان نسبت به زنان را تحمل مي كنند و به مرحله استيصال رسيده اند كه خود را برهنه مي سازند و ما به جاي اين كه سخنان شان را بشنويم، باز چشمانمان را مي بنديم و دستگيرشان مي كنيم و به زندان محكوم شان مي سازيم! حتماً اين هم، بخشي از رسم جوانمردي است كه ما خاورميانه اي ها همچون اسلام مان كه "من درآوردي" است، از خود ساخته ايم و عملاً معكوس اش ساخته ايم!؟ به هر روي، آزادي دختران و زناني كه بابت اين استيصال و اعتراض، خود را برهنه ساختند، حداقل كاري است كه مي توانيم بكنيم، اگر فردا نمي خواهيم كه جلوي فرزندان خود و وجدان بيدار شده مان بيش از اين شرمنده شويم.

 

تونسي ها باز مسئولانه ظاهر شدند

عجيب است كه هر جه مي گذرد، بيش از گذشته مشتاق مي شوم كه كشور و مردم تونس را از نزديك ببينم. در هر آزموني و بحراني، تونسي ها از ساير كشورهاي بهار عرب بهتر ظاهر شدند و پيشگام نشان دادند و اين اصلاً نمي تواند اتفاقي باشد. ترور كه متأسفانه به يمن "طرح كمربند سبز" آقاي برژنيسكي و دار و دسته اش، جهاني شده و نه تنها خاورميانه كه تمام دنيا را به آتش كشيده است (و تيم ايشان شرم نمي كند كه با اين كارنامه جنايت بار، وقيحانه بدنبال يك جنگ سرد ديگر با كارت تندروهاي اسلامي است) خيلي عجيب نيست كه در تونس پس از ماه ها كه از ترور قبلي مي گذشت، يك ترور ديگر رخ داده است. سوگواري و اعتراض مسالمت آميز تونسي ها ميزان مسئوليت پذيري شان را مي رساند و تأكيد مي ورزد كه متمدن بودن ملتي، نياز به جستجو در زير خروارها خاك براي يافتن آثار باستاني كهن ندارد تا به داشته هاي گذشته اش افتخار كند و نوع كنش ها، گزينش ها و منش هاي يك ملت در امروز اوست كه معرف فرهنگ و تمدن اوست. واكنش دولت اسلام گراي تونس نيز تاكنون تا حد زيادي قابل قبول بوده و اميداورم كه آنان باز طي يك اجماع با اپوزيسيون به گذاري باز متمدنانه و انساني و به دور از خشونت در تونس برسند.

 

عراق متحدتر برخاست!

قيام امروز عراق بي شك از قيام فرداي آن كم تاوان تر خواهد بود. همچنان كه پيشتر نيز گفتم، هر روز كه از حاكميت نيروهاي امنيتي ايران بر عراق بگذرد، شكاف در عراق بيشتر و بحران وسيع تر مي گردد. اينبار قيام به استان هاي سني نشين محدود نماند و به مناطق شيعه نشين نيز كشيده شد. اپوزيسيون بايد در سازماندهي و برنامه ريزي تظاهرات و اعتصابات فعالانه تر عمل كند و نه مالكي با توصيه قدرت را ترك مي كند و نه سپاه قدس ايران و بايد آنان را از آنجا بيرون كنيد، پيش از اين كه در جنگ منطقه اي كه پاي ايران در آن گير افتاده، عراق را بيش از اين درگير سازد. به هر روي عراق كشور شماست، نه آنان و شماييد كه بايد درخصوص آن تصميم بگيريد و آمريكا و كشورهاي عربي تنها مي توانند در راهي كه برگزيده ايد به شما كمك كنند.

 

ائتلاف سوريه در مسير درست؛ اما با تعلل

گفتم كه ائتلاف سوريه اشتباه بزرگي را در تحريم كنفرانس ژنو2 مرتكب شد و متأسفانه فرصتي را در دريافت كمك ها از دست داد، اما باز جاي شكرش باقي است كه طي گفتگو در شوراي امنيت به راه درست بازگشت و اميدوارم از اين پس از اين دست تعلل ها مرتكب نشود كه تاوان آن را مردم و رزمندگان سوريه بدهند كه به شدت به كمك هاي جهاني وابسته اند.

رزمندگان سوري توجه كنند، تونل هايي كه مي زنند، تنها براي نقل و انتقال خودشان و سلاح ها و تجهيزات كاربرد ندارند و علاوه بر آن مي توانند از طريق تونل ها به زير ساختمان ها دولتي و نظامي رسوخ كنند و با كار گذاشتن مواد منفجره، آنجا را ويران كنند. اسد و حاميان اش دير يا زود درخواهند يافت كه تداوم حضور جنايتكاران جنگي كمكي به ماندن شان در قدرت نمي كند، بلكه تنها به از دست دادن جان شان منتهي خواهد شد.

 

سودان با چراغي خاموش در مسيري درست

در اين التهاب و توفان درگيري هاي خاورميانه، سران سودان و عمان بيش از هر سياستمدار خاورميانه دريافته اند كه بايد اصلاحات را جدّي بگيرند و به خصوص كه دولت سودان با تلاش براي سهيم ساختن اپوزيسيون در حاكميت و اصلاحاتي جدّي دورنمايي بسيار اميدوار كننده براي مردم و كشور خود و حتي جهانيان نشان مي دهد. اتفاقي كه امديواريم در بحرين و ساير كشورهاي عربي نيز بيافتد و اصلاحات به شعارها و دفاتر محدود نماند و عملاً به شكلي محسوس در جامعه و توسط مردم احساس شود.

 

قطر از ترمز در مسيري غلط به سوي حركت در مسيري درست

جابجايي ها اخير در قطر در مسيري درست صورت گرفت و سياست غلط حمايت از تندروهاي اسلامي توسط حاكمان قطر كه براي نفوذ بيشتر در منطقه صورت مي گرفت، كنار گذاشته شد. اما متأسفانه شبكه الجزيره كه با سياست سابق دولتمردان قطر كوك شده بود و گزارشات جانبدارانه از جريان هاي افراطي خاورميانه مي داد، هنوز تغيير نكرده و آن مستلزم تغييراتي عاجل در مديريت آن شبكه است؛ قبل از اين كه در بحران هاي خاورميانه دوباره مشكل ساز شود.

 

سران امارات مستند اخراج كنند

اخيراً گزارش ها نشان مي دهد كه متأسفانه نيروهاي امنيتي امارات متحده عربي به شكلي فله اي ايرانيان را از امارات اخراج مي كنند. اين نحوه برخورد با خطر ايران، نه تنها مفيد نيست، بلكه نتيجه عكس مي دهد. ايرانياني براي امارات خطرناك اند كه مأموران امنيتي ايران هستند و براي ردگم كني در امارات سرمايه گذاري كرده اند و عمدتاً در دو دهه اخير فوجي به آنجا رفته اند. بايد سازمان اطلاعات امارات، وضعيت دفاتر شركت هاي مربوطه را بررسي كند و ببيند كه فعاليت واقعي دارند يا حساب سازي مي كنند و ارتباطات شان با سفارت و جاهاي ديگر نيز زير نظر گرفته شود، در حالي كه نيروهاي اماراتي چشم بسته ايرانياني را كه سال ها آنجا فعاليت داشتند، بدون بررسي اخراج كرده اند! اتفاقاً نيروهاي امنيتي ايران چون با اشخاصي در سازمان هايي از امارات و به خصوص پليس دوبي ساخت و پاخت هايي دارند، از تيررسي اين گونه اخراج به دور مي مانند. روش سرويس هاي امنيتي امارات بايد دقيقاً برعكس باشد و با دور زدن پليس دبي، كار بررسي آنان و ارتباطات احتمالي با ايران و غيره را زير ذره بين بگيرند و به خصوص اپوزيسيون ايراني از دايره اين اخراج به دور بمانند. سرمايه گذاران ايراني نيز كه اخراج شده اند، به تركيه، قطر يا عمان مي روند. قطر كشوري كوچك و ثروتمند است و نيازي به سرمايه گذاري هاي خرد ندارد، اما اگر ايرانيان اخراجي از امارات را در آنجا جا دهد، نيروهاي امنيتي نفوذي ايران به راحتي پس از مدتي در سيستم شان رخنه مي كنند و برايشان مشكل ساز مي شوند؛ بنابراين، قطر نبايد به جذب شان اقدام ورزد. اما عمان شرايط ديگري دارد و هم روابط بهتري با ايران دارد و هم ثرتمند نيست و نياز به جلب سرمايه گذاري براي توسعه دارد. لذا عمان مي تواند ايرانيان را جذب كند، به شرط اين كه هم آنان را مدام زير نظر داشته باشد و به خصوص ارتباطات شان با سفارت ايران را، و هم سيستم امنيتي اش را به كمك كشوري قوي تر تقويت كند؛ مثل عربستان، اما به شدت از اسرائيل دوري كند. به سبب اهميتي كه قضيه دارد، باز تكرار و ـكيد مي كنم، كليه كشورهاي حاشيه خليج فارس و هر كشوري كه داراي منابع نفت و گاز است، به شدت از اسرائيل و سرويس هاي امنيتي اش دوري گزيند؛ آنان عادت دارند، براي اين كه اطمينان كشوري را جلب كند، چند عمليات تروريستي بر عيله كشورتان را لو مي دهند، اما آن تنها طعمه اي است براي اطمينان، سپس همكاري و سپس تر نفوذ و آن گاه كارتان تمام است. اين بلايي است كه سر شاه ايران آوردند و بايد درس عبرتي باشد براي هر كشوري كه نمي خواهد ثروت سرشارش توسط دزدان به يغما برود و كشورش نابود شود؛ مثل ايران امروز. به خصوص كشور آذرباييجان در اين خصوص در خطرناكترين شرايط قرار دارد و متأسفانه سران كشورش هنوز متوجه خطر نشده اند و به روال غلط اطمينان و ارتباط با سرويس هاي امنيتي اسرائيل ادامه مي دهند.

 

اخواني ها و اسلام گرايان تركيه

با موجي از اعتراضات و آتش زدن دفاتر اخواني ها در منطقه و با وجود كنگره اي كه حزب عدالت و توسعه تركيه به اتفاق آنان برگزار كرد، پيداست كه تصميمات آنجا نه تنها راه گشا نبوده، بلكه اساساً در مسير غلط سابق است. با اين موج اعتراضات، به جاي اين كه نتيجه گيري كنند كه رياكاري اخواني ها اينك در خاورميانه لو رفته و بايد تجديد نظري اساسي در اين خصوص كنند، دقيقاً برعكس در كنگره نتيجه گيري كردند كه بايد با سلفي ها و ساير اسلام گرايان بر عليه بقيه و جامعه مدني متحد مي شدند!؟ يعني بايد رياكارانه تر و مستبدانه تر رفتار مي كردند و با زور در قدرت مي ماندند!! اسلام گرايان تركيه، اين احزابي كه با عناوين عدالت و توسعه و آزادي و غيره در خاورميانه ساخته اند، براي آن نبوده كه تنها اسمي مشابه شان بسازند و آنان را دور هم جمع كنند و جشن بگيرند و خودشان در رأس آن ها عكس بگيرند و ژست بگيرند، بلكه توصيه ها براي آن بود تا از جماعت اخوان المسلمين سنتي و كهنه فكر با تمايلات فاشيستي، احزابي قانونمند و پايبند به حقوق بشر و اصول دموكراسي بيرون بكشيد و بسازيد؛ آن هم به خصوص از طريق نسل جوان شان. علاوه بر آن باز تأكيد مي كنم كه دولت تركيه از دخالت در تصميمات كردهاي سوريه پرهيز كند و نوع سيستم حكومتي اي كه آنان برمي گزينند به خودشان مربوط است و هيچ ارتباطي با دولت و ارتش تركيه ندارد و به جاي آن به فكر كردهاي تركيه باشند و پروژه آشتي ملي را كه شروع كرده بودند، پيگيري كنند.

پيداست كه نخست حزب عدالت و توسعه نياز به يك اصلاحات در درون حزب دارد تا اشخاصي مثل عبدالله گل و دنيا ديده را به جاي خودرأي ها و كساني كه چند متر آن سوتر از خاك تركيه را نديده اند، جايگزين كند. اگر حزب عدالت و توسعه چنين دستور كاري را هر چه زودتر در برنامه هايش قرار داد، مي تواند در آينده دوباره در هدايت منطقه اي نقشي موثر ايفاء كند و گرنه به همراه اسلام گرايان منطقه كنار زده خواهد شد. اخواني ها نيز در صورتي كه باور نمي كنند كه اگر همين حالا از فعاليت سياسي در خاورميانه دست نكشند و تنها به امور خيريه اجتماعي معطوف نشوند، چه بسا در خاورميانه قتل عام خواهند شد، پس بنشيند و با چشمان خويش ببينند. حجت تمام.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

لاله موذن

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.