رفتن به محتوای اصلی

این همه لشگر آمده ـ علیه رهبر آمده!
27.12.2009 - 14:41

 

دراماتیک جنبش مردم میهنمان، بسوی رادیکالیزه شدن آن پیش میرود. جنبش انتخاباتی و، مردمی که آماده شده بودند در چهار چوب همین نظام و باتقسیم نامنسفانه 20 در صد از قدرت برای رئیس جمهور انتخابی و 80 درصد برای رهبر و ساختار اصلی قدرت قانع شوند از این مراحل گذشته اند و جنبش سبز،هردم و هروز به فراز تازه ائی فرا میروید. جنبش انتخاباتی ای که میتوانست بنحوی سامان یافته که هم نظام را از فروپاشی حفظ کند و هم راه اصلاحات تدریجی و سالم سازی و فساد زدائی را دربرابر نظام بگشاید، بعلت افزونخواهی اقتدارگرایان، به جنش مردمی وتحول خواهانه سبز فراروئید که به تقیسم نا عادلانه پیشین هم دیگر قانع نیست. افزون خواهی باند های اقتدارگرای حاکم به رهبری سید علی خامنه ائی حتی به جایگاه تدارکچی گری سابق هم برای رئیس جمهوری که، قدری هم استقلال عمل داشته باشد قانع نبود و فقط نوکرِگوش به فرمان میخواست.

جنبش انتخاباتی دهمین دوره ریاست جمهوری به جنبش ضد استبدادی فرارروئید و با عاشورای سبزی که خونین شد میرود تا به جنبشی انقلابی و ضد نظام فراروید. این اعتلاء، نه از آنرو که پیشگامان آن آرزو میکردند بلکه بدان دلیل که همواره در طول تاریخ، این، نظام های سرکوب گر حاکم بوده اند که با تحمیل خشونت و یا نرمش پذیری خود در برابر مردم، شکل تحول را به ملت ها و تحول طلبان تحمیل کرده اند و استبداد سید علی خامنه ای هم مثتثنی از این قاعده ی عمومی تاریخی نیست. اگر جنبش مسالمت آمیز نافرمانی مدنی در هند موفق شد و اگر تقریباً همه جنبش های استقلال طلبانه مستعمرات فرانسه، برای آزادی خود دست به اسلحه بردند این صرفاً از آنرو نبود که گاندی مسالمت جو بود و هوشی مین، انقلابی ای قهرگرا. این، سیاست نرمش پذیر انگلیس هم بود که همه منفذهای مصالحه سیاسی را با سرب و باروت نبسته بود.

چندی پیش «حسین تائب» از استراتژهای سرکوب جنبش مدنی و معاون اطلاعات سپاه، در رابطه با جنبش سبز با لحنی تحقیر آمیز گفته بود که: «اینها نیروی صف صندوق های رآی هستند و نه نیروی درگیری خیابانی. اینها با دیدن چند بسیجی همه در میروند». این نگاه و رویکرد نه سلیقه ی فردی حسین تائب بلکه نگاه اقتدارگرایان و محور راهبُرد استراتژیک آنان دربرخورد با جنبش مردم بوده و حداقل تا امروز( روز عاشورا) بوده است. آنها محور و پایه کار خویش را بر اساس واکنش همیشگی مسالمت آمیز مردم بنا کرده و این واکنش صلح آمیزانه مردم را بحسابِ ترس و بزدلی دائمی آنان گذاشته و میگذارند. این رویکرد سخیف قبل از هرچیز از آنجا ناشی میشود که باند حاکم فعلی شرکتی در آن انقلابی که آنان را بناحق میراثخوار ناسزاوار خود کرد نداشتند تا از آن درسهائی آموخته باشند. اگر درآن انقلاب شرکت داشته بودند منطق تحول یک جنبش و رادیکالیزه شدن آنرا، هم در عرصه مطالبات سیاسی اش و هم در رفتار و رویکرد عملیاتی آن و گذارش ازاعتراض مسالمت آمیز به قیام مسلحانه و از مطالبات سیاسی معمولی در چهارچوب نظام پادشاهی تا خواست سرنگونی سلطنت را، درک میکردند. تا چند ماه پیش از انقلاب، کسی در تظاهرات های میلیونی جرئت نداشت شعار ضد شاه بدهد. تا چند هفته قبل از هجوم به پادگانهای نظامی و با دست خالی، مردم فریاد میزدند : وای اگرخمینی حکم جهادم دهد! توپ و مسلسل نتواند که جوابم دهد. مردم فریاد میزدند: رهبران مارا مسلح کنید و حزب توده بعنوان خرده ائی از این دریای پرخروش، فقط چند روز پیش از قیام خود بخودی مردم، حاضر شد بر لزوم دست بردن به اسلحه صحه گذارد.

درعاشورای سبز امروز مردم نشان دادند که پایه و بنیاد استراتژی مبتنی بر ترس مردم بر آب و یخ بنا شده است. مردم حتی از دعوت مکرر رهبری مورد احترام خود موسوی و کروبی عبور کردند و در اینجا و آنجا چماقداران رژیم را با دست خالی کلافه کرده و به التماس و زاری واداشتند. مردم نشان دادند که تنها مرد پای صندوقهای بی سرو زبان رأی نیستند و قادرند با دست خالی گرازها و گزمه های رژیم را که جزدریافت پاداش های کلان مزدوری خود انگیزه ائی برای به خیابان آمدن و سرکوب مردم ندارند را متواری کنند.

امروز مردم نشان دادند در آنجا که لازم است و اگر لازم افتد از مرگ هراسی ندارند و با دست خالی مزوران رژیم را به خواری می اندازند و این قانون مند است و هیچ رازی در این رفتار مردم نیست.

تاریخ نمونه های کمی بیاد دارد که، اراده خلقی که مصمم به آزادی خود گشته است، به آسانی و با زور درهم شکسته شود.

جنبش سبز مردم ایران اینک از مرگ بر دیکتاتور عبور کرده و به مرگ بر خامنه ای فراروئیده و بازگشت ناپذیر است. ولی این جنبش هنوز به آنجا نرسیده است که از نظام هم باید عبور کند.

این، نیروهای بینابینی درون و حاشیه ساختار قدرتند که تصمیم میگیرند آیا: جنبش باید از نظام هم عبور کند و یا لازم نیست و هنوز راه مصالحه ملی بدون باند سید علی خامنه ائی و شرکاء جمکرانیش امکان پذیر است و برای چنین مصالحه ای وقت زیادی نمانده است. این آنها هستند که تصمیم میگیرند آیا مردم و جنبش سبز مجبور است از همان زبان حکومت برای به کرسی نشاندن خواست خود استفاده کند و در برابر تمامی قدرت حاکمه، یا نه! و زبان اعتراض مسالمت آمیز هنوز میتواند گوشهائی برای شنیدن دردهلیزهای ساختار قدرت بیابد.

سلطانعلی خامنه ای در نماز جمعه ی پس از انتخابات، با نخوتی نمونه وار گفت: « من، تسلیم این بدعتهای خیابانی نمیشوم». و امروز در این عاشورای سبزی که خونین شد وقربانیان دیگری گرفت نه یک گروه کوچک بلکه میلیونها فریاد میزدند: سید علی قاتله ولایتش باطله. این همه لشگر آمده ـ علیه رهبر آمده. خامنه ای یزید شده ـ یزید روسفید شده.

خواست و آرمان دموکراسی خواهی با روحیه رزمی عاشورائی د رجنبش سبز مردم، درهم آمیخته است و دستگاه سرکوبِ مزدوربنیاد رژیم را یارای هماوردی با آن نیست. آن روز دیر نیست که حسین تائب ها و سلطانعلی خامنه ای ها در برابر فرشته عدالت به زاری بیافتند که حاضرند تسلیم بدعت خیابانی شوند! اما چه دیر خواهد بود و هست برای چنین تسلیمی!

حبیب تبریزیان

عاشورای هشتاد و هشت

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.