رفتن به محتوای اصلی

تفرقه افکنی در جنبش سبز از طرف ستون پنجم رژیم
02.02.2010 - 12:29

البته تفرقه آفرینی دستگاه های اطلاعاتی رژیم در درون مخالفان برانداز و اصلاح طلب، خود هیچ نکته ی تازه ائی اینست. رژیم در این راه از تجربه عملی؛ سازمانی و کارشناسیِ سی یکسال حکومت خودش، از تجربه طولانی دوران پیش از انقلابِ فعالیت های مخفی و نیمه مخفی نیروهای اسلامی، از تجربه سازمانی و عملیاتی ساواک و شبکه وسیع نفوذی های آن در درون مخالفین (که هرگز لیست آن پس از انقلاب بیرون نیامد)، از کمک های مستشاری ک گ ب و احتمالاً سرویس اطلاعاتی چینی ها، از تجربه سی و یک سال سرکوب خونین مخالفین خود برخوردار است. این ادامه کاری سرویس های امنیتی رژیم را میتوان در صنعت اتوموبیل سازی، مثل سابقه داری تکنیکی و سازمانی کمپانی فولکس واگن با سرمایه داری مقایسه کرد که میخواهد در رشته تولید اتوموبیل با سرمایه اندکی سرمایه گذاری کند ولی نه سرمایه ش کافی است و نه تفا وت گیربکس با موتورماشین را میداند و کلاً تجربه ی فنی ای بیش از کاردستی دوران مدرسه ندارد.

 جریانهای ضد رژیم و کل جنبش دموکراسی خواهی صرفنظر از درستی و یا نادرستی مواضع سیاسی و شیوه مبارزه اشان در جایگاهی نبوده اند که بتوانند انباشت تجربه کنند. و گذشته از این، همواره در معرض تعرض سرکوبگرانه و رخنه گیری دستگاه های اطلاعاتی بوده اند. در شرایطی که مخالفین نه منابع لازم و نه ادامه کاری سیاسی، سازمانی، مهارت و تخصص آفرینی، و نه منابع مالی و انسانی مورد نیاز را داشته اند تا بتوانند از پس این دستگاه های روز بروز مجربتر برآیند دستگاه های امنیتی بر حجم آرشیو اطلاعاتی و تبحر خود افزوده اند.

 بیشترین دریافت و برداشتِ مخالفین رژیم از دستگاه اطلاعاتی اش این بوده و هست که آنها وظیفه دارند مخالفین را شناسائی کرده در صورت لزوم دستگیر کنند. در واکنش به این درک عوامانه و ساده انگارانه از ماشین اطلاعاتی رژیم، مخالفان به نوعی پنهان کاری های ساده انگارانه تری روی می آورده اند که بیش از آنکه فعالیت خود آنها را استتار عملیاتی کند، شبکه جاسوسی و ستون پنجم رژیم را از زیر نظارت جمعی خارج میکرده است. رژیم با تحمیل پنهان کاری ساده گرایانه به مخالفین خود در حقیقت نحوه ارتباط، نوع زندگی و معیشت و.. عواملِ خود را از نگاه کنجکاو و کنترلگرِ افراد مخالف خود پنهان میکرده است..

 متُد های بسیار پیچیده ی رخنه گری، گمراه سازی، القاء گری، خط دهی یا مانوپیولاسیون و تفرقه افکنی را، در اشکال کاربردی بسیار متنوع این دستگاه های وسیع اطلاعاتی، ذهن آسان گیر ما فعالین سیاسی را کمتر بخود مشغول کرده است. فعال سیاسی ضد قدرت با عمر سیاسی کوتاه خود میخواهد سریع و میان بر به اهداف خود برسد و روانشناسی بر آمده از این اشتیاق و تعجیل در برابر دستگاهی که متدویکال، اداری و خونسرد عمل میکند،جز این نیست که نکات امنیتی و احتیاطی نادیده انگاشته میشوند. برای یک شوفر اتوبوس که کارش را انجام میدهد و در ساعت معینی حرکت میکند و در ساعت معینی باید به مقصد برسد رعایت خونسردانه مقرارت ترافیک عادت میشود حال انکه برای کسی که به سفر میرود و عجله دارد به مقصد توریستی برسد بیتابی یک رفتار نسبتاً عادی است که در زبان عامه هم، در این دیار فرنگ، به تب سفر معروف و مصطلح است.

 ساده ترین مقایسه در این زمینه ها، مقایسه کار خال بازها، کلاه بردارها و چشمبند ها و شامورتی بازان است. روش کار این گروه ها، خام کردن ذهن طرف یا تماچی است تا به اهداف خود، از طریق دور زدن ذهنیت فعال آنان، دست یابند. در بسیاری موارد آدم هرچه هم زیرک باشد به ناگاه خود را میتواند رودست خورده بیابد. داستان معروف لحاف ملا و فیلم کمدی مافیائی قمار بزرگ( با بازی پل نیومن و رابرت فورد) نمونه های ساده ی مثال زدنی از این بازیهای اطلاعاتی است..

 تا آنجا که به ما خارج نشینان مربوط میشود خطر افتادن دراین دام بیشتر است زیرا با ساده گیریِ کار دستگاه اطلاعاتی و احساس امنیتی کاذب و سطحی خود را در این محیط اروپائی و یا امریکائی در امن و امان حس کرده و قدرت تیز بینی خود را از دست میدهیم حال آنکه برای فعالین داخل کشور چون لغزش هزینه دار تر است وجنبش فقط در عرصه فضای مجازی نیست که تحرک دارد بلکه در خیابانهاست و با احتمال ریسک دستگیری مستقیم و.. که همواره وجود دارد روبروست، بسیاری از جوانان از خیلی کهنه سیاسی های خارج نشین در برخود با مسائل امنیتی ورزیده تر هستند.

 در فضای مجازی یک عامل اطلاعاتی میتواند با یک لوگوی فریبده که نیمی از آن سبز و نیمی قرمز است و با سرودن و آواز خوانی در رسای جنبش سبز، شعار عبور از رهبری جنبش را بدهد و جمهوری ایرانی را در لوگوی سبز خود بگنجاند و با این کار در دریافت و روانشناسی نیروهای جنبش و در ناخود آگاه آنان خزیده رخنه کرده و اغتشاش فکری و گریز از مرکز سیاسی را در درون ذهنیت و روان جنبش دامن بزند بدون اینکه اجازه دهد که چنین عبوری، ذهنیت فعال و خردِ مبارزاتی فرد را بیدار کند.

 بر متن چنین وضعیتی است که این پرسش فرضاً مطرح میشود که این تخریب کنندگان خزنده و عبور کنندگان ازجنبش سبز و رهبری آن، چه گزینه ائی را برای رهبری جنبش ارائه میدهند؟ پرسشی بی پاسخ میماند. آیا مقصود مثلاً از جمهوری ایرانی کدامیک از جمهوری مورد نظر ده ها گروه سیاسی است که هر یک قرائت خاص خود را از این جمهوری دارند و هر یک خود را یگانه متولی این جمهوری میداند. اگر قرار است در متن این جبش با زدودگی رنگ سبز آن پرچم شیر خورشید مورد نظر سلطنتی هم قد و قامت بگیرد کدام یک از ده ها گروه سلطنت طلب جلو دار این جنبش خواهد بود. اگر قرار است حکومت خلقی بر قرار شود کدام یک از این ده ها تا گروه چند نفره کمونیستی و سوسیالیستی معمار این جمهوری خلقی خواهد بود؟

 درک درست پیکار و روش شناسی تجربه شده و تاریخی آن بما میگوید: به تناسب اینکه هر جنبش تا چه حد راهش دشوار است، به وحدت اراده در رهبری سیاسی خود و در شرایطی به وحت رهبری سازمانی نیازمند است. شکستن اتوریته رهبری و سازمانی همواره هدف دشمن سرکوب گر هر جنبشی است.

 رژیم حاکم بر میهن ما در این زمینه روی دستِ همه رژیمهای سرکوب گر تاریخ قرار دارد و تالی خود را در تاریخ رژیم های فاشیستی ندارد.

 بعلت فرم شبکه ائی بودن و سیالیت جنبش مردمی سبز، رژیم قادر به ضربه ی سازمانی، بیشتر از آنکه تا کنون موفق شده است نیست ولی در عرصه رهبری سیاسی، رژیم و ستون پنجمش میکوشند به هزار یک طریق، از طرف سبز نما ها، ماسکداران چپ و راست، گروهای ساختگی ماوراء چپ و ماوراء راست، به هر بهانه ی ممکن اتوریته سیاسی و معنوی رهبری جنش را زیر سئوال ببرد. چرا کروبی این را گفت؟ چرا آنرا نگفت؟ چرا موسوی این کرد؟ و چرا آن نکرد؟ چرا؟ و چرا؟ این چرا ها وقتی جنبه رسانه ائی و تبلیغی بخود میگیرد، نتیجه اش تنزل اتوریته سیاسی و معنوی رهبری جنبش است و خود زیرکانه ترین تفرقه و اغتشاش گری در جنبش است. متأسفانه تمیز و هویت شناسی اینکه کدامیک از این ابهام آفرینی ها، اطلاعاتی گونه و رژیم آفریده است و کدام یک خود بینانه، از روی اپورتونیسم سیاسی و یا ساده اندیشی و از روی حسن نیت و دل نگرانی سیاسی است آسان نیست . ولی نتیجه آن به لحاظ روانشناختی اینست که توده هودار جنبش را در یک تردید دائمی نسبت به رهبری جنبش نگاه داشته ومیزان تعهد اخلاقی، اهداف سیاسی و پایداری آنهارا درتردیدی اعتماد سوز فرو میبرد که مانع حرکت مصممانه سیاسی از طرف توده ی هوادار میشود حالت تزلزلی بوجود می آید که جنبش را در برابر یک حمله کاملاً حساب شده ی گمراه گرانه استراتژیک( دیس اینفرماتیو) آسیب پذیر میکند. کافیست رژیم در یک لحظه حساس و بحرانی اس ام اسه و موبیل ها را قطع، رابطه تلفنی خارج و داخل را قطع و حساس ترین کارت های نفوذی خود را در حساس ترین نقاط استرتژیک رسانه ائی مثل فیس بوک ، سایت های اینترنتی ، رادیوهای برون مرزی و در درون سازمانهای مخالف و... فعال کند تا بتواند همه را با آهنگ خویش به رقص مرگ خود و جنبش در آورد.

 شرایط حساس مبارزه در مرحله کنونی ایجاب میکند که با تردید جدی به آنها ئی که سعی دارند بهر نحوی از انحاء در تضعیف اتوریته دموکراتیک رهبری سیاسی جنبش سبز بکوشند نگریسته شود. اطمینان کردن به رهبری یک جنبش سیاسی تقریباً شبیه اعتماد کردن به یک ناخدای کشتی در یک دریای طوفانی است. زیرسئوال بردن ممتد هر حرکتی که چنین ناخدا ئی در چنین شرایط خطیری انجام میدهد و دستور العمل صادر کردن برای او آنهم بصورت نامه های رسانه ائیِ باز، یعنی تردید آفرینی نسبت به توانائی، و تعهد مندی رهبری جنبش.

 در جریان اعدام بسیار ناجوانمردانه اخیر این دو جوانی که قربانی قتل هدفمند رهبری نظام، سید علی خامنه ای، شدند بلافاصله از اینجا و آنجا درخواست صادر شد که موسوی و کروبی عکس العمل نشان دهند( که البته آنها عکس العمل هم نشان دادند). بسیاری از این درخواست ها از طرف افرادی بود که در حسن نیت و انگیزه آنان کمترین شکی نمیتوان داشت ولی بودند اینجا و آنجا کسانی که با انگیزه دیگری همین سئوال را پیش میکشیدند. من فکر میکنم اولاً چنین درخواستهائی میتواند و میتوانست از طرق سایت خودِ موسوی و کروبی( کلمه و سهام نیوز) به آنها برسد و احتیاج به درج مقاله نیست و در ثانی من فکر میکنم بیانیه ها و اظهارات ایندو در بطن خود اعتراض به این قبیل جنایات را دارد و حرکت موسوی و کروبی کلاً مولود چنین اعتراض هائی ائیست. باید به روانشناسی ارتباط توده هوادار جنبش و اتوریته سیاسی و معنوی رهبری آن از منظر روانشناسی یک جنبش وسیع توده ائی نگاه کرد و نه از منظر یک ارتباط حزب گونه. این سرنوشت ماست، در جامعه ائی که از یک رهبری سازمانی و تحزبی و یا جبهه ای محروم است.

 در پایان اضافه میکنم که برابر اخبار درز کرده اینور یا آنور، دستگاه های اطلاعاتی بر آنند که خود را در عرصه فضای مجازی بیش از گذشته تقویت کنند . البته اظهارات نظامیان مربوطه اطلاعاتی از انتشار این خبر کُند کردن ارتباط مردم از طریق اینترنت است چون منابع خود رژیم هم محدودیت هائی دارد ولی رعایت برخی نکات کلیدی در ارتبات گیر های اینترتنی لازم است

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.