رفتن به محتوای اصلی

غفلتی بنام حسن روحانی
07.08.2013 - 17:27

دوباره سوار بر قالیچه های سلیمان

یکبار دیگر کل رژیم اسلامی از مهلکه در رفت. زیرا: از آقای رهبر و خیمه اش، طیف های متنوع مافیای رنگین اصولگراها، متمردینی چون احمدی نژاد، سردار سازندگی، سید خندان، اصلاح طلبان فرمانبردارتر، غاز نشینان فسیل شده در مجامع مصلحتی و حافظ منافع نظام ولائی ـ اسلامی، همه فقها و آخوندها و مکلا های مفتخوار و وزرا و مجلسیان قدیم و جدید تا میلیاردرهای قاچاقچی سپاه و بسیج و تروریست های بازار سیاه تجاری و بورژوازی ملی، نولیبرال و وابسته، در همکاری ای دقیق و اجباری با هم امکان موقت نجات از مرگ را یافتند، و همگی توانستند با یک وفاق اجتناب ناپذیرِ مصلحتی نه غیبی که کاملا عینی متحد شوند و بر تجربه های تلخ و فریاد اعتراض مردم گرسنه و بیکار و خسته و بیزار با وعده تدبیر و امید به خواست عصیانی حق زندگی آنان ترمز زنند و خود همچون همیشه ی گذشته بر قالیچه های سلیمان شان سوار شوند و آسمانگردی کنند.

نهلیسم مفرط به اراده ی توده ها

این پیروزی آشکار ناشی از نهلیسم مفرط به اراده ی توده های کار و رنج و سکتاریسم برتری خواه و دگم ِناتوان کل اپوزیسیون و به ویژه از پراکندگی نیروهای دمکرات، مترقی، چپ و کمونیست نشأت گرفته و هنوز می گیرد. که این نرمش ناپذیری جریان ها و ایدئولوژیک کردن زندگی واقعی توسط بسیاری از نهاد های سیاسی به سود تمدید بقای رژیم به بهترین وجهی بهره برداری می شود و شد و آنان ببردند دوباره باقی فرصت ها و تتمه ها را. آری، آنها اراده عاصی کارگران، زنان، جوانان، بیکاران و توده های مستاصل و بی قرار را بهتر از همه ی مخالفان رژیم اسلامی و به میل و اراده حفظ منافع و قدرت و مکنت خود منحرف و بسوی اهداف آتی بساط ولایت اسلامی و آینده ی مبهم و مجهول او هدایت کردند.

تجربه های به باد رفته

این دیگر از توان بالای ریای ملاست و مصیبت باور در تکرار استعداد تاریخی توطئه ها و دسیسه های بلند قامت آنان در ایران و میان این جنگیرانِ جادوگر، که هر بار چهره ای تازه به خود می گیرد و به پشتگرمی نظام و علیه آسیب پذیری و استیصال مردم زمینگیر شده با وعده تغییر و با نام خدا وارد میدان می شود. این بار هم چنین که پیداست عنصر جدید، حداقل 4 سال دیگر تناقضات زندگی و تعرضات کل رژیم را به مزدبگیران و بیکاران با وعده تدبیر و امید پراکنی علیه نان و کار عمدتا بیکاران و فرودستان نمایندگی خواهد کرد. تا مگر چپاولشدگان و بیدادزدگان از مکافات مافیای اسلام سیاسی و باندهای مخوف او سر بر شورش نسایند و آرام، باورمند و امیدوار در بیغوله های رحمت موعود خوشبین بنشینند و ساکت بمانند. درست همسان که در دهه های گذشته رفته است. چشم امید بدوزند بر تدابیر تازه تر و نه آنچه که تجربه های غیر قابل اصلاح، جبران و لاپوشانی ای که توده ها از این جانیان رنگین با پوست و استخوان  خود و زن و بچه های شان آنها را تجربه کرده اند. و مسخره تر اینکه: خلاف آنرا باور کنند آنگونه که اینبار حسن روحانی می گوید.

پس، یکبار دیگر بجان آمدگان ناگزیر شدند دوباره، همه همان بلایای بر هستی خود و کشور تاراج شده و خونین شان را که توسط این قوم فاسد با شقاوت و بی رحمی تمام بر آنان ریاکارانه رفته و اعمال گردیده است فراموش کنند و به رسالت او برای تغییر حکومت دینی ایمان بیاورند. آری، غفلتی بنام حسن روحانی توانست بساط ولایت را دست نخورده و همچنان پر ادعا بر بالای سر مردم کار و زحمت و زندگی ویران آنان نگاه داشته و آقا و کل رژیم او سور و مور و گنده بر کول ِ کمر شکستگان به حول و قدرت الهی بنشینند.

ریا و غفلتی بنام حسن روحانی  

تردیدی ندارد که در انتخابات اخیر، سمت سوی اعتراضات قاطع توده ها مستقیما علیه کل رژیم و شخص خامنه ای بود، و به همین دلیل بود که به او و نمایندگانش نه گفتند. اما عنصر فرصت طلبی رژیم روی دیگر سکه بود که توانست نه ی توده ها را به فرصت ایده آل برای خود تبدیل کند و کرد. و همچون همیشه به وضوح با مانوری زیرکانه انگل های پیکر خود را با این غنیمت تغذیه و فعال کرد و محصول اش هم روحانی شد. گمانی نباید کرد که رژیم هیچ فرصتی برای حل بحران ها، ترمیم ساختار ویران سیاسی و اقتصادی خود و امکان جلب امیدواری ها و همکارهای چه داخلی و یا در عرصه جهانی را به سادگی نداشته و ندارد؛ مگر خامنه ای و نظام شیعه از میان برخیزد. و لاجرم باید کج دار و نریز و دست به عصا و چماق هوشیار، مواظب موازنه ها داخلی و خارجی باشد . جهان بحرانی، اقتصاد ورشکسته ی نولیبرال و شورش های گسترده، استعداد تحمل افراطگیری را از کل جهانخواران و مقتدران گرفته و هر منشأ بحرانزا باید زدوده شود. و این را همه ی کشورهای مسلمان تند رو نیز و از جمله رژیم ایران می دانند. البته قلدران جهانی و به ویژه غرب و در راس آن آمریکا با حاکمان گوش به فرمان کشورهای اسلامی مشکل که هیچ ندارند، بلکه همیشه شتوانه ی آنها بوده و همکارهای بزرگ چپ و کمونیست ستیزی کرده و هنوز هم می کنند، اما جنگ و خشونت طلبی را تنها برای خود به نام ژندارم جهان مشروع می دانند.

وفاق امپریالیست ها با بنیادگرها و ادیان

بهر رو باید دانست که امپریالیست ها، بنیادگرایان، سازمان های بسیار متمول ادیان ابراهیمی و مخصوصا کشورهای مسلمان ثروتمند و سرمایه داران آنها همگی در یک زنجیره حفظ حیات به هم پیوند گسست ناپذیر خورده و هر یک از آنان نیز در پی انقلاب ها و شورش های عظیم کنونی جهان، زنگ خطر رکود و سقوط دارائی های انباشته شده ی خود را شنیده اند.

ما می دانیم که تمام سعی جهانی سرمایه بر این اصل استوار است که نظم بی نظم کنونی خودش را به همت گسترش آرام همین مرتجعان وابسته با شستشوی مغزی توده ها، و ایجاد ترس توسط میلیتاریسم و تشویق و تولید و فروش کلان صنایع نظامی، که بخش بزرگی از منشأ قوام آمپریالیست ها مبتنی بر این عرضه و تقاضاست، به هر شکل ممکن که شده ساختار خود را تغذیه و محفوظ بدارد. در این میان مشکل اصلی آمریکا، اسرائیل و دول غرب با ایران به دلیل صدور رقابت شرارت و نزاع ایدئولوژیکی در منطقه پرآشوب ماست، که به جای رقابت اقتصادی او، بقول بوش پسر، محور و منشآ نا امنی در منطقه حساس خاورمیانه شده است. زیرا ولایت ساز و رقص خاص خود را دارد و این به مذاق آنها خوش نمی آید. بنا به ادعا آمریکا و غرب، رژیم اسلامی هم در منطقه و هم در سطح جهان بدلیل حمایت و تحریکات ایدئولوژیک و تجهیز بنیادگرائی اسلامی عمدتا شیعه، یکی از مشوقین بی ثباتی اجتماعی، بحران سیاسی و لرزانی اقتصاد نو لیبرالی کنونی می باشد. در حالیکه این ادعا همه ی حقیقیتِ موجود نیست؛ بلکه واقعیت این است که خود آمریکا و سیاست های دول مشترک و ذینفع در ناتو می باشد که مادر پیدایش افراطگرائی بوده و از قِبل آن علاوه بر ویرانی محیط زیست که خاورمیانه را هم به انبار تجهیزات، بمب ها و بمب افکن ها و مدرنترین پایگاه ها و صنایع تسلیحاتی و اصولا کل منطقه را و اغلب نقاط حساس حساس جهان به حیات خلوت تبدیل کرده و هم از این روست که سود کلانی نیز در ترفند های دخالت بشر دوستانه برده و هنوز می برند. امری که با مخالفت جدی چین و روسیه روبرو شده و همین امر استراتژی آمریکا و ناتو را متوجه بی ثبات کردن و یا تضعیف آنها در دراز مدت نموده است.

 

اما در ایران: وضع عمومی کشور ما تا زمانی که قانون اساسی اش زیر اراده ولایت باشد، حکومت اسلامی و ساختارش فرقه ای و ایدئولوژیک باشد، آنهم قدرت و ثروت بین چند جناح و مافیای چند صد نفری ِدر هم تنیده بچرخد، ممکن و متصور نیست که تغییری به سود رفع تبعیض ها، تأمین نارسائی ها، زدودن نابرابری ها و ستم ها، کنترل اراده و اقتدار گرائی رهبر و این قوم ها باشد و فرصتی برای آرامش ما میسر شود.

 فقط و فقط یک استناد!

نیمی از شهروندان بزرگوار، گرانقدر و ستمدیده ما زنان هستند. زنانی که با همه سرکوب ها، مردسالاری های نظام دینی، تضییقات مضاعف همه جانبه، نابرابری سازی ها، اجحاف ها، محکوم شدن به خانه نشینی ها، ازدواج های ناخواسته و...با اینوجود عملا بسیاری از آنها که فرصت یافته اند، توانسته اند با قدرت و تبحر بیش از 65 % درصد قبولی نسبی کنکورهای سراسری را بخود اختصاص داده و بتبع آن با جسارت وارد مراکز آموزش عالی شده و اعِمال حضور در عرصه های دانش رقابتی کرده و می کنند. آیا می توان برای این زنان توانا از رژیم زن ستیز، با التماس برابری حقوقی را انتظار داشت؟ رژیمی که بر مبنای اصول پایه اسلام منکر کامل بودن زن و وجه استقلال عقلی و انسانی اوست، از این مبانی  اراده ی مستقل زنان ستمکش ما را بیرون درآورد؟  قطعا نه . زیرا، اگر ممکن می بود حسن روحانی جرات معرفی چند تا از این زنان ذوب شده در ولایت را لااقل در کابینه اش می آورد.

بهنام جنگائی 16 مرداد 1392

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

بهنام چنگائی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.