رفتن به محتوای اصلی

فشار بر کاخ سفید برای حمله به ایران
16.04.2008 - 12:09

سه
شنبة پیش در اطاق فرهنگ گفت و گو گفتم از یک دیدگاه استراتژی نگر اگر نگاه کنیم آمریکا در صورت ادامة وضعیت کنونی، هیچ راهی جز حمله به جمهوری اسلامی نخواهد داشت. یکی دو نفر سخن مرا حمل بر دعوت از آمریکا برای حمله به ایران کردند و به این اشاره داشتند که آمریکا در عراق و افغانستان درمانده است و توان حمله به ایران ندارد و مردم ایران مقاومت خواهند کرد و از این حرف
ها........

پاسخ من این بود: حتی اگر من آن میهن و مردمانش را دوست نداشته باشم، برادر و خواهر و کس و کار من آنجا زندگی می
کنند. آخر چرا بخواهم بمب بر سر آنها ریخته شود؟

اگر چنین حمله
ای صورت بگیرد جز ویرانی برای همة ایران حاصلی نخواهد داشت. اگر چنین حمله
ای صورت بگیرد، این خطر نیز هست که آمریکا از سنگرکوب
های اتمی استفاده کند که طرح بهره
گیری از آنها تصویب شده است.

اگر چنین حمله
ای صورت بگیرد، طرح مکمل آن تسلیح ناراضیانی از میان خود ایرانیان است که ممکن است حتی به جان یکدیگر انداخته شوند و باید توجه کرد که جامعة ما گرفتار بحران تمدن است. باید توجه کرد که نیروهای کوری در آن جامعه به وجود آمده
اند که آزاد شدن آنها و تسلیحشان می
تواند به بربریتی فراگیر منتهی شود. باید توجه کرد مردمانی در ایران زندگی می
کنند که زبان و فرهنگ و دینشان ممنوع است و به جان آمده
اند.

با همة اینها، اما و اتفاقاً، تا جمهوری اسلامی بر قرار است، آمریکا نه خواهد توانست از دام افغانستان جان به در ببرد نه از چاه ویلی که در عراق در آن گیر کرده است و اینجا اضافه می
کنم که صلح میان اعراب و اسرائیل هم با وجود جمهوری اسلامی از محالات است.

باری، و امروز آنچه در پی می
خوانید را در پیک نت دیدم. خطر قطعی
ست. آیا خواهیم توانست، با این اپوزیسیون نیمه
جان، با این خیل نیمه
مدهوشی که در غارهای مقدسی همانند کهف همان اصحاب کهف گرفتارند کاری کرد؟ این رهسپاران وادی
های قدسی که کافیست به تریج قبای یکی از مقدساتشان چیزی بر بخورد تا تیغ بر هر حقیقت و حقیقت
گوئی برکشند و به انکار هر حقانیتی برآیند. و وقتی هم پاسخی می
شنوند پاسخ
گو را ستیزه
گر و دشنام
گو بنامند. پاچه بگیرند و حقیقت
گو را به بی
شرمانه
ترین شیوه
ای به پاچه
گیری متهم کنند.

می
پرسم از همة آنهائی که مرا سرزنش می
کنند که چرا شیوه گردانده
ام و از زبان مهربانانة طرح پارلمان در تبعید به پرخاش روی آورده
ام. می
پرسم که چه باید کرد تا این خواب
رفتگان غارهای مقدس را از خواب پراند.

نزدیک به دوازده سال پیش بود که نوشتم هیچ امیدی به تشکیل یک جبهة فراگیر وجود ندارد. نوشتم تنها راه ما این است که برای ایجاد یک نهاد نمایندگی ملی به رأی آزاد آن شمار از ایرانیان که امکان رأی دادن دارند رو کنیم. نوشتم طرح را طرح کیومرث نویدی ننامید. هر کس به نام خود آن را آوازه دهد.

یک نفر طرح را تأیید کرد: اسماعیل خوئی. فقط یک نفر و گفت به من اما، تو داری ماهی
های تنگ بلور را فرامی
خوانی که تنگ
های بلورشان را ترک کنند و راهی دریا شوند. نخواهند شد.

ماهی
های تنگ بلور!

می
پرسم از شمایان. طغیان کدام فاجعه خواهد توانست از خواب در کهف
های مقدس برخیزاندتان؟

بگوئید با شما با کدام زبان باید سخن گفت، به کدام فریاد تا از رؤیاهای عتیقتان برآئید؟

می
پرسم. بگوئید!

کیومرث نویدی

..........................

وال استریت جورنال، در شماره روز گذشته خود(دوشنبه) سرمقاله ای را منتشر کرده که معمولا به قلم سردبیر این نشریه نوشته و نظر رسمی آن تلقی می
شود. در این سرمقاله که مستند به گزارش های سفیر و فرمانده نظامی امریکا در عراق برای ارائه به سنای این کشور نوشته شده و حاوی اطلاعاتی از گزارش ارائه شده به سنا نیز هست، آشکار فشار سازمان یافته تبلیغاتی و یا غیر سازمان یافته به دولت بوش برای حمله به ایران نشان داده می شود. در سرمقالة وال استریت جورنال از جمله آمده است:

دولت بوش یکبار دیگر انگشت خود را گذاشته است روی ایران و رهبران این کشور را بعنوان عاملین ناثباتی در عراق معرفی کرده است. البته این بار اسنادی را نیز در این ارتباط ارائه داده اند.

کاخ سفید معتقد است که دولت ایران را دیگر نمی توان متوقف کرد، مگر با ورود امریکا به صحنه عمل و در این باره استناد می کند به تشدید کمک
رسانی
های ایران (جمهوری اسلامی) به شورشیان عراق که در اطراف مرزهای مشترک ایران وعراق مکان
های امنی برای آنها درست شده است. ایران به این شورشیان سلاح و تجهیزات می رساند و راکت ها در اختیارشان می
گذارد. با همین راکت ها به منطقه سبز دیپلماتیک عراق حمله شد.

منبع تامین سلاح شورشیان شیعه عراق ایران است و اکنون صحبت از آن است که نفوذ و تاثیر گذاری تهران روی حوادث عراق وارد مرحله جدیدی نیز شده است .

پترایس فرمانده ارتش امریکا در عراق می گوید:"ایران بزرگترین و طولانی
مدت
ترین ترین خطر برای یک عراق دمکراتیک است".

روز جمعه کراکر سفیر امریکا درعراق نیز که همراه "پترایس" برای گزارش به سنا رفته بود، در یک مصاحبه مطبوعاتی گفت که تهران در حال توسعه دخالت های نظامی خود در عراق است. حضور دولت ایران بعنوان یک عامل بازدارنده، از طریق سپاه پاسداران اعمال می
شود.

ژنرال پترایس فرمانده ارتش امریکا درعراق، حضور ایرانی
ها درعراق را با عنوان «گروه های ویژه» تعبیر می
کند. گروهائی که پول خوبی به آنها می رسد و آموزش دیده اند و اسلحه دارند و هدایت می
شوند.

به شهادت همین گزارش ها دولت امریکا سلاح های ایرانی را در عراق کشف کرده و شماری از رهبران مهم گروه های مورد حمایت و هدایت ایران را بازداشت کرده است. اکنون مشخص شده است که آنها چگونه در ایران آموزش می بینند؛ چگونه وارد عراق می شوند، چگونه سلاح وارد عراق می کنند و مدام میان دو کشور درحال رفت وآمد هستند.

 

اخیرا یک روزنامه قطری بنام "العرب" به نقل از فردی بنام "احمد سلال الدین" که از گروه های مسلح سنی عراق است نوشت: "ما پول ایرانی را در مرکز القاعده پیدا کردیم. ما ایرانی
هائی را دستگیر کرده ایم که اسلحه داشته
اند و لازم نیست که بگوئیم نوارهای صوتی
ای در اختیار داریم که توسط نیروهای القاعده بدست آمده و در آنها اعتراف شده که در پادگان های ایران تعلیمات دیده اند. افراد القاعده که مجروح می
شوند برای درمان به ایران منتقل می
وند.

وال استریت جورنال سپس ادامه میدهد:

برای هر کسی که تاریخ حضور ایران در لبنان را و ارتباط ایران با حزب الله لبنان را دنبال کرده باشد، شناخت این تاکتیک ها کار آسانی است. حزب الله نیز سعی داشت با کمک ایران قدرت را در لبنان بدست بگیرد. در منطقه غزه فلسطین نیز سپاه پاسداران با همین هدف حماس را تمرین نظامی می دهد و به آنها سلاح می رساند.

"ایران سعی می کند استراتژی لبنانی کردن عراق را اجرا کند" این سخن کراکر در برابر سناست.

کراکر در سنا گفت: "ایران از همان تاکتیکی در عراق می خواهد استفاده کند که در لبنان استفاده می کند و تقویت شیعیان منطقه نیز بخشی از همین تاکتیک است. حماس و حزب الله لبنان اکنون ابزاری اند دردست سپاه جمهوری اسلامی"

این باندازه کافی برجسته هست و یک کوه از شواهد وجود دارد که ایران نمایندگی می کنند از جنگ با امریکا ومتحدان امریکا درعراق. این همان چیزی است که واشنگتن به آن واکنش نشان داد با گفتن این عبارت:" که چی؟"

این یعنی امریکائی ها توسط ایرانی ها کشته میشوند.

قسمتی از این اشتباه خوابیده زیر دولت بوش که قبلا خیلی با هیاهو در باره ایران حرف می زد اما کاری نکردند.

هفته گذشت دولت ایران نصب 6 هزار سانتریفیوژ را اعلام کرد. آن هم 5 سال پس از تلاش غرب برای متوقف کردن غنی سازی در ایران. به این ترتیب کاخ سفید و بوش هیچ کاری نکردند. و ایران می رود که سلاح اتمی بدست آورد. آیا بوش بالاخره می رود برای یک کار عملی ؟ بوش از دفتر کارش بیرون می آید که یک یادگاری از خود باقی بگذارد؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.