رفتن به محتوای اصلی

نقدي بر نقد حسين درخشان از عبادي
25.11.2007 - 14:04

آقاي حسين درخشان يکي از اولين وبلاگ نويسان ايران هستند و به تازگي نوشتاري را در نقد ابتکار کميته موقت صلح خانم شيرين عبادي نوشته اند که در لينک زير در وبلاگ ايشان قابل ملاحظه است:

 http://i.hoder.com/archives/2007/11/071121_016593…

 پيش از آنکه وارد موضوع بحث شوم لازم ميدانم درباره يک حمله قانوني که اخيراً بخاطر ابراز عقايدشان به آقاي حسين درخشان شده و با فشار مالي و قانوني سعي شده ايشان را ساکت کنند، محکوم کنم.  اين نوع عملکرد ويژه منقدين ايشان نيست و برخي ديگر هم که عقايدشان در سمت ديگر طيف نظري هستند به مخالفين نظري خود از همين شيوه استفاده از وکيل و پول استفاده کرده و ميکنند و اينگونه ميخواهند جلوي آزادي بيان در ميان ايرانيان در خارج از کشور را هم بگيرند. همه ميدانند که هر دو دسته ظاهراً به خاطر توهين به فرد يا تشکيلاتي اينگونه پرونده سازي ها را آغاز ميکنند ولي در حقيقت با استفاده از نيروي مالي و وکلايشان ميخواهند يک فرد تنها که فقط خواهان حقوق فردي ر بيان آزادانه نظراتش است، و پولي براي وکيل و دفاع از خود ندارد را با ارعاب خفه کنند، چون ياد نگرفته اند که با نظر مخالف مشاجره نظري کنند و نه خفه کردن با سؤء استفاده از ابزارهاي قانوني در خارج و سازمان هاي امنيتي در داخل ايران.  در نتيجه قبل از هر چيز اينگونه حملات قانوني و مالي صرف نظر از آنکه موافق يا مخالف با موضع سياسي آنها باشم چون اين شيوه  مضموم را به کار ميبرند، محکوم ميکنم. به دروغ اختلاف سياسي را به بحث توهين به فرد و مؤسسه تنزل ندهيم. مردم ايران عاقل تر از آنند که اين بازي هاي افرادي را که نميتوانند بحث منطقي با مخالفين بکنند، خوب ميشناسند و از خفه کردن آزادي بيان عقيده به هر شکل منزجرند.  به هرحال با اذعان به سختي هائي که آقاي حسين درخشان در رابطه با حملات قانوني به ايشان در چند ماهه اخير و با همدردي با ايشان، به اصل بحثم برگردم.

 آقاي درخشان، خانم عبادي را به طرفداري از مظلوم محکوم ميکنند و مدتها است که تشبيه وضعيت اتمي ايران به وضعيت ملي کردن ضنعت نفت در ايران در دوران مصدق را تکرار کرده اند. در نتيجه فکر ميکنند خواستار تعليق اورانيوم شدن هم صدائي با قدرت هاي جهاني بوده و بر ضد مظلومان يعني مردم ايران است. مهم نيست  نظري که ايشان مطرح ميکنند نظر آقاي احمدي نژاد است. اين امر بخودي خود يک نظر را درست يا غلط نميکند و بايستي به خود اين بحث پرداخت.

 من در نوشتار زير دليل جنگ احتمالي غرب با ايران را توضيح دادم و در اينجا نميخواهم بحث هايم را تکرار کنم و خوانندگان عزيز ميتوانند توضيحات پيشين را بخوانند:

 http://www.ghandchi.com/483-dalilejang.htm

 اصل بحث اين است که در نظم پس از جنگ جهاني دوم گسترش تسليحات اتمي به کشورهاي متخاصم دوران جنگ دوم و هر دولت متخاصم با متفقين جنگ دوم، اجازه داده نشود.  ايران هم چون معاهده عدم گسترش سلاح هاي اتمي را در زمان شاه امضأ کرد توانست براي ساختن تأسيسات اتمي تسهيلات از غرب بگيرد و وقتي از  اين امکانات در زمان جمهوري اسلامي براي کارهائي که در چارچوب آن معاهده شرايط انجامش معين شده، بدون اطلاع و مخفيانه با گرفتن اطلاعات از قديرخان دانشمند پاکستاني تأسيسات غني سازي ج.ا. ساخته است، براي غرب تقلب در معامله است، و آنهم معامله اي که وحشت غرب از يک حمله اتمي نظامي يک دولت متخاصم را نيز به همراه دارد.

 حالا ميتوانيم مانند آقاي درخشان بگوئيم که اين نظم جهاني بعد از جنگ دوم در ارتباط با موضوع سلاح هاي اتمي عادلانه نيست. حتي خواستار برچيدن همه سلاح هاي اتمي باشيم که من خود خواستار آن هستم. ولي اين حرف ها تغييري در دعواي کنوني ندارد. مثل اين است که کسي دزدي کرده باشد و بخواهند او را مجازات کنند و ما بگوئيم که کل نظمي در جهان که يک عده را ثروتمند کرده و يک عده را فقير مقصر است، و اين بحث را ادامه دهيم. بحث غلط نيست ولي در رابطه با موضوعي که پيش روي ما است بحثي انحرافي است و عاقبت هم باعث ميشود که درست از کسي که به اتهام دزدي دستگير شده دفاع نکنيم، و حتي به ضرر او تمام شود، و مجازات بيشتر از آنچه حقش هم نيست، نصيبش شود.

 بنظر من در شرايط حساس کنوني اقدام خانم شيرين عبادي يکي از درست ترين کارهائي است که جنبش مترقي ايران ميتواند بکند و اين حرف درست نيست که ايشان طرف آمريکا و اروپا يا به قول اقاي درخشان طرف ظالمان را گرفته اند. اتفاقاً بنظر من خانم عبادي هميشه بيش از اندازه به عنوان يک ايراني، به کاستي هاي حقوق بشر در آمريکا پرداخته اند تا به تضييق حوق بشر در ايران، هر وقتي که در مجامع بين المللي سخن گفته اند. در نتيجه اين برخورد به طرح ايشان بي انصافي است.  اما در اين جا اگر کسي موضوع را درست درک کند اين بازي هاي آقاي احمدي نژاد ما را به مرز جنگ رسانده است يعني براي خلافي که در چاچوب قوانين بين المللي دولت جمهوري اسلامي مرتکب شده است کل مردم ايران را دارد به سوي نابودي ميبرد. اگر کوششهاي ضد جنگ ايرانيان در آمريکا نبود تا به حال به ايران حمله شده بود.

 کلاً بگويم متأسفانه در ميان ايرانيان هنوز دو برخورد با آمريکا وجود دارد. يکي لابي ايست هاي جمهوري اسلامي هستند که سعي ميکنند مبارزه ضد جنگ را معادل بر آزاد ساختن دولت ايران به خريد تسليحات کنند:

 http://www.ghandchi.com/473-IRILobby.htm

  از سوي ديگر هم عده اي هستند که سرسپردگي به جنگ طلبان را تبليغ ميکنند و خود را همراه حمله آمريکا به ايران ميدانند و با آن گونه اقدامات همکاري ميکنند. اين دو هر دو خواهان روابط مستقل ايرانيان با آمريکا نيستند.  کي سياستمداران ايران ياد ميگيرند که نه دشمن آمريکا باشند و نه نوکر آمريکا و مانند واسلاو هاول طرف مذاکره بين دو کشور مستقل را که به هم احترام ميگذارند را ياد بگيرند. جرا عده اي سعي ميکنند به آمريکائيان اين تلقي را بدهند که ما دشمن آمريکا هستيم و عده اي ديگر ميخواهند اين تلقي را بدهند که فقط با ما مثل نوکر رفتار کنند و سعي نکنند رابطه اي با احترام به استقلال و احترام متقابل را با ما دنبال کنند.  البته آنچه در اين بحث نوشتم ربطي به بحثهاي نظري آقاي درخشان و خانم عبادي نداشت و موضوعي کلي بود.

 من نظرم را در رابطه با نحوه برخورد استراتژيک به جنگ پيش از اين نوشته ام:

 http://www.ghandchi.com/357-BeyondWar.htm

 به تازگي نيز دوست عزيزم آقاي احمد تقوائي پيشنهادي براي ايجاد يک ائتلاف عرضه کردند که نکته مهم در آن تأکيد بر تحريم هاي هوشمند است و اميدوارم خوانندگان مطالعه کنند:

 http://www.iranglobal.dk/I-G.php?mid=2&news-id=44…

  اگر فعاليت ضد جنگ همراه با تحريم هاي هوشمند نباشد عملاً به زائده فعاليتهاي لابي ايست هاي جمهوري اسلامي بدل ميشود که از اين فعاليت ها ميخواهند استفاده کنند تا دست رژيم جمهوري اسلامي را در خريد تسليحات و نظامي شدن بيشتر باز کنند همانگونه که 28 سال است از چيم و روسيه تسليحات خريده است وعملاً نتيجه آن رفتن بسوي جنگ در تاريخ ديرتر خواهد بود. دوست عزيزم آقاي دکتر محمد پروين چند سالي است که در بنياد مهر موضوع نياز به تحريم هاي هوشمندانه به مثابه راه جلوگيري از جنگ و گسترش حقوق بشر در ايران را دنبال کرده اند و اميدوارم جنبش سياسي مستقل ايران به طرح هاي ايشان توجه کند:

 http://mehr.org/Sanction_IRGC_Persian.htm

 به اميد جمهوری آينده نگر، فدرال، دموکراتيک، و سکولار در ايران

 سام قندچي، ناشر و سردبير

ايرانسکوپ

http://www.iranscope.com

4 آذر 1386

November 25, 2007

 

مطالب مرتبط:

http://www.ghandchi.com/index-Page10.html

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.