رفتن به محتوای اصلی

جایگاه اپوزیسیون خارج کشور در تحولاتی آتی ایران سه شنبه 31 اکتبر ساعت 21
31.10.2006 - 18:47

جعفر اقدامی زندانی سیاسی در نامه سر گشاده خود به اپوزیسیون خارج از کشو از جمله می نویسد: " اپوزیسیون خارج کشور تنها نقطه امید و تنها نیرویی که می تواند این طلسم را بشکند.... این امر مستلزم تشکیل کنگره ای ملی است که در بر گیرندۀ تمامی نیروهای دموکراسی خواه و سکولار باشد ..."
آیا براستی اپوزسیون خارج کشور چنین رسالت و توانی در خود سراغ دارد؟ ودر این بین نقش جامعه بزرگ ایرانیان خارج چیست؟ و ابزار دیجتالی که در اختیار آنان قرار دارد چه تاثیری می تواند در تحولات آتی داشته باشد ؟ سرانجام اینکه رابط این جامعه و اپوزیسیون خارج چگونه باید باشد؟ اینها سئولاتی است که از دید گاههای متفاوت ودر ابعاد گوناگون در اتاق فرهنگ گفتگومورد بررسی قرار می گیرد.

 

موضوع سخنرانی در اتاق فرهنگ گفتگو ، سه شنبه 31 اکتبر ساعت 21 به وقت اروپای مرکزی

مجریان: کیانوش تو کلی، شایان جهاندوست و دلیر کردستانی

مقاله زیر را به شرکت کنندگان اتاق فرهنگ گفتگو پیشنهاد می شود

 

نامه سرگشاده زندانی سیاسی جعفر اقدامی خطاب به اپوزیسیون ایران

 با این تفاصیل رسالتی که بر دوش شما اپوزیسیون خارج از کشور در این مقطع حساس قرار دارد ، بیش از پیش بوده و غیر قابل انکار می باشد . شاید بتوان گفت با توجه به وضعیت داخل کشور تنها نقطه امید و تنها نیرویی که می تواند این طلسم را بشکند ، به لحاظ اینکه از امکانات و فضای آزاد بر خوردار می باشد ، و میتواند ابتکار عمل را به دست گیرد ، شما اپو زیسیون خارج از کشور هستید و این امر مستلزم تشکیل کنگره ای ملی است که در بر گیرندۀ تمامی نیروهای دموکراسی خواه و سکولار باشد .

 8 آبان 1385

به نام سعادت ملت ایران

همراه شو عزیز

تنها نمانبه درد کاین درد مشترک هرگز جدا جدا درمان نمی شود

نمی دانم چه حس درونی مرا بر آن داشت تا مطالبی که سالهاست در گوشۀ زندان ذهن وفکر مرا به خود مشغول ساخته ، خطاب به شما اپوزیسیون خارج از کشور بیان دارم ، بسیار با خود کلنجار رفتم ، گفتم با این همه نخبه ،روشنفکر ، متفکر ، روزنامه نگار ، دانشجو ، فعال سیاسی و... که هم درد را می دانند وهم درمان را ، اما چرا فاصلۀ دانستن و توانستن را طی نمی کنند ، به هر حال به گفتۀ ساتر هر نوشتاری حتی تخیلی نیز سود بخش است . مو ضوعی که می خواهم به آن بپردازم ، مبحث همیشگی و فوق ا لعاده مهم همبستگی و وحدت گروهها ، سازمانها واحزاب می باشد که متأ سفانه پس از گذشت قریب به دو دهه ما هنوز شاهد تشتت و پراکندگی آنها هستیم و به جد می توان گفت این مسأ له یکی از اساسی ترین و مؤثرترین عوامل ماندگاری و حیات رپزیم منحوس و خود کامه آخوندی بوده ، وما دامیکه این تضاد به شکلی عا قلانه ،مطلوب و منطقی حل و فصل نشود ، رژیم آسوده و فارغ البال به حیات ننگین و ضحاک گونه خود ادامه خواهد داد ، که نتیجه آن خسارتهای عظیم مادی و معنوی و پس رفت و عقب ماند گی هر چه بیشتر میهنما ن و در یک کلام ساقط شدن ایران از هست و نیست خواهد بود .

به راستی ریشه ومنشأ این اختلا فات چیست ؟ و چرا پس از گذشت این همه سال هنوز لا ینحل باقی مانده ؟ آیا اختلا فات و پا فشاری بر آنها آنقدر مهم هستند که ایران و منافع ملی مان در حاشیه و نادیده انگاشته شود . هر فرد و گروه و سازمانی باید خود نماد و سنبل آن تغییر و تحولی باشد که در صدد ایجاد آن در جامعه است . ما برای ایجاد دگر گونی ها ی مورد دلخواه باید خود تغییر کنیم ، نگرش و عملکردمان باید عوض شود و برای به وجود آوردن شرایط بهتر ما نیز میبایست بهتر شویم ، وبه طور کلی یک تجدید نظر اساسی و نقد همه جانبه نسبت به نگرش ، دیدگاهها و عملکرد گذشتۀ خود انجام دهیم ، زیرا روزگار نوین سیاستهای نوین را می طلبد .

مگر همه گروهها و احزاب مخالف رژیم اعم از چپ ، جمهوریخواه ، مشروطه خواه و سایر نیروها،داعیه و دغدغه دموکراسی خواهی ، سکولاریسم ، جامعه مدنی و آزاد ،حق حاکمیت مردم وبر قراری موازین حقوق بشررا ندارند .

پس چگونه است که چندین سال نوری از یکدیگر فاصله داریم . و برخورد سلبی و حذفی و نفی یکدیگر را به جای بر خورد ایجاد واثباتی و لفا ظیهای پر طمطراق عرصه ظهور نمی رسانیم .

بیایید یک بار برای همیشه برای رهایی ایران و منافع ملی یمان دست از لجاجتها وتعصبات خام و بی جا بر روی مواضع و سلایق فردی و گروهی خود بر داریم . بخصوص در این برهه از زمان که وضعیت پیچیدۀ داخلی ، دیوانه وار و افسار گسیخته به سرکوب و قلع و قمع جنبشهای مدنی اعم از دانشجویی ،کارگری ، زنان واقلیتهای قومی و مذهبی پرداخته و هر گونه حرکت و کنش حق طلبانه و صدای مخالف را در نطفه خفه می کند.

با این تفاصیل رسالتی که بر دوش شما اپوزیسیون خارج از کشور در این مقطع حساس قرار دارد ، بیش از پیش بوده و غیر قابل انکار می باشد . شاید بتوان گفت با توجه به وضعیت داخل کشور تنها نقطه امید و تنها نیرویی که می تواند این طلسم را بشکند ، به لحاظ اینکه از امکانات و فضای آزاد بر خوردار می باشد ، و میتواند ابتکار عمل را به دست گیرد ، شما اپو زیسیون خارج از کشور هستید و این امر مستلزم تشکیل کنگره ای ملی است که در بر گیرندۀ تمامی نیروهای دموکراسی خواه و سکولار باشد .

وتنها در سایۀ این همبستگی و همدلی است که انسجام نیروهای داخل و خارج کشور صورت گرفته و آنها را از یأس و نا امیدی می رهاند و بارقه های امید را در دل آنان زنده کرده و اعتماد از بین رفته آنها را سامان خواهد بخشید همچنین قدرتهای جهانی نیز تحت تأثیر این موضوع قرار گرفته و مجبور خواهند شد از این کنگره ملی که مورد تأیید و پشتیبانی قاطبه ایرانیان داخل و خارج کشور می باشد حمایت کرده و دیگر قادر نخواهد بود دموکراسی و منافع ملی ما ایرانیان را وجه المصا احه منا فع اقتصادی و ... خود قرار دهند.

موفقیت و پیروزی ما در آتمسفر گفتگو ، وحدت و یگانگی شکل خواهد گرفت . ما در مقابل دشمن واحد و هدف واحدی که داریم باید به تفاهم مشترک برسیم و لازمۀ رسیدن به تفاهم و گفتگو و دیالوگ است حتی اگر صد ها بار به نتیجه نرسد ، و این دیالوگ باید به دور از هرگونه پیش داوری ، تعصب بی جا و قضا وتهای غیر منصفانه و شتاب زده بوده و در فضایی عاری از خود بزرگ بینی ، خود محور بینی و خود حق پنداری صورت گیرد . تجربه 27 ساله و تحولاتی که در جامعه ایران رخ داده مارا باید به این نتیجه رسانده باشد که یک حزب و یا سازمان به تنهایی قادر نیست اکثریتی را در ایران همراه و پشتیبان خود سازد . زیرا تکثّر آرا و افکار و سلایق گوناگون و متنوع این اجازه را به هیچ حزب و سازمانی نخواهد داد که خود را به عنوان پیشگام و پیشرو و بقیه را تابع و دنباله رو خود محسوب نماید .

اما در صورت تشکیل کنگره ملی ، کنگره ای که در آن مشروطه خواه ، کمونیست ، لائیک ، جمهوری خواه ، و هواداران فدرالیسم از احزاب و سازمانهای مختلف ، حول محور دموکراسی ، حقوق بشر و حق حاکمیت مردم گرد هم بیایند .ومردم نیز شاهد این قضیه باشند که گروهها و احزاب بر سر حق حاکمیت مردم به بحث و جدل می پردازند ونه بر سر قدرت و منافع خود در آینده ایران ، در این صورت می توان به حمایت و پشتیبانی مردمی در راستای تغییرات دموکراتیک امید وار بود و آنگاه به سهولت می توان در فرایند ی به سازماندهی ، انسجام و رهبری مبارزات ، جهت ازاد سازی انرژیهای نهفته ملت ایران و جهت دهی اعتراضات و خیزشهای حق طلبانه اقشار مختلف مردم برای نیل به هدف پرداخت . و همچنین این امر مو جب پیوند جنبشهای کارگری ، دانشجویی ، زنان و فعالان مدنی داخل و خارج ایران برای باز پس گیری حق غصب شده حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش خواهد شد .

حیرت بزرگ این است که ما مخالفان رژیم مستبد و فاشیستی حاکم بر ایران که خود را معتقد به دموکراسی و ارزشهای دموکراتیک و حقوق بشر مدانیم از فعالیتهای جمعی و تشکیلات برای سازماندهی و انسجام مبارزات ضد دیکتاتوری عاجزیم اما در سوی دیگر رژیم خود کامه و مستبد آخوندی و عناصر آن برای منافع خود و حفظ و کنترل قدرت و ثروت( قدرت و ثروتی که از آن خود ایرانیان می باشد) و غارت و چپاول منابع ما دارای انسجام وسازمان و تشکیلات می باشد و گاهی دموکراتیک تر از ما عمل می کنند .

ما که دم از آزادی و دمو کراسی می زنیم دچار نشت و عدم همبستگی و در مقابل رژیم یر تا پا تو تالیتر و آزادی ستیز دارای همبستگی ؟!!

آنها تضادها و اختلا فهایشان را برای حفظ حیات ننگین خود کنار می گذازند و با شعار حفظ نظام از اهم امور است ، به یکپارچگی می رسند . اما ما حاضر نیستیم به خاطر رهایی ایران و بر قراری دموکراسی و حقوق بشر دست از اختلا فات دیرینه خود برداریم .

به عنوان مثال یکی از این اختلا فات و منا قشات چگونگی و نوع حکومت در فردای ایران پس از سرنگونی رژیم می باشد ( مشروطه یا جمهوری ) در حالی که اصل مو ضوع حاکمیت مردم ، دموکراسی و بر قراری موازین حقوق بشرمی باشد . با باور به این 3 موضوع مهم خیلی از اختلافات

سلیقه ای و تاکتیکی در رسیدن به این اصول در حاشیه قرار خواهند گرفت . هر کدام از این دو ( جمهوری یا مشروطه ) یا هر نوع حکومت دیگری که آلتر ناتیو رژیم آخوندی باشد وقتی به اصول فوق پایبند باشد . می با یست به عنوان وکلای ملت در جهت اجرای قوانین دموکراتیک و مدرنی که حقوق همه ایرانیان فارغ از مذهب ، عقیده و مرام ، قوم و نژاد و جنسیت در آن پیش بینی ولحاظ شده باشد گام بردارد.

اگر همگان اصول اساسی یک نظام دموکراتیک را که همان انتخابی بودن همۀ کسا نی است که مسئولیت دارند و تصمیم گیری می کنند ، پا سخگو بودن حاکمیت ، دارا بودن حقوق سیاسی – مدنی احاد ملت و وجود جامعه مدنی و به طور کلی و به قول پوپر حق نصب ،نقد و عزل همۀ مسؤلان و مدیران حکومتی از صدر تا ذیل از آن مردم باشد . در این صورت چه فرقی وتو فیری دارد که نوع حکومت جمهوری باشد یا مشروطه و... به نظر من پرداختن بیش از اندازه به این مو ضوعات فرعی مارا از اصل قضیه که همانا دموکراسی حاکمیت مردم و حقوق بشر میباشد دور خواهد ساخت . هر چند نمی توان منکر اختلا فات فکری عقیدتی و سلیقهای شد اما آنچه مهم است در نظر گرفتن او لویتها و متمرکز شدن بر روی اهداف ودغدغه های مشترک است . و از طرفی برای ایران و منا فع ملی یمان که مهمترین مسئله حال حاضر می باشد می توان اختلا فات و تضاد هایمان را تعلیق کرده و یا به زمانی دیگر موکول کنیم . و سخن آخر اینکه تشکیل کنگره ملی در این برهه به عنوان ضروری ترین و انکار ناپذیر ترین و فوری ترین راه حلی است که به طور حتم می تواند مبارزات یکصد ساله ما ایرانیان را برای دستیابی به آزادی و عدالت هموار و ثمر بخش سازد .

باید که دوست بداریم یاران فریادهای ما اگر چه رسا نیست باید یکی شد

باید که چون خزر بخرو شیم باید که قلب ما سرود و پرچم ما باشد

باید که دوست بداریم یاران در هر سپیده البرز نزدیکتر شویم باید یکی شویم

اینان هراس شان ز یگانگی ماست

پایدار وطن همیشه

زندانی سیاسی جعفر اقدامی

28/7/85 زندان رجایی شهر

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.