رفتن به محتوای اصلی

سکولاریسم و مذهب (پیرامون نتایج نظزسنجی گالوپ)
02.03.2009 - 13:18

سه شنبه 3 مارس ساعت 21 به وقت اروپای مرکزی

 مجریان برنامه :

 جهانگیر

مسعود علوی

دلیر کردستانی

رامین مهریار- مسئول ضبط صدای سخنرانان (دوستانی که علاقمند نیستند که صدایشان ضبط شود لطفا با رامین تماس بگیرند)

تهیه کننده برنامه و آغاز بحث :کیانوش توکلی

 

نقش مذهب در زندگی اجتماعی با بنیادگرایی تفاوت دارد

 کامنت های جالب و خواندنی

ما تجربه سی ساله ای را در پیش روی خود داریم و از جهمنی که آخوندهابنام دین و مذهب در این کشور ساخته اند کاملا با اطلاع هستیم ولی در پرسش گالوپ نقش مذهب در زندگی فرد ی بود ؛ همانطور که در جامعه سکولار امریکا ، نقش مذهب برای امریکایی ها بسیار بیشتر از اروپاست و اختلاف چندان زیادی با کشورهای خاورمیانه ای ندارد؛ بنابراین نقش مذهب در زندگی اجتماعی با بنیادگرایی دینی کاملا متفاوت اند.در حالی که 85 در صد اختراعات جهان در امریکا به ثبت رسیده است و علم و تحصیل حرف نخست را در این کشور می زند با این وجود طبق نظر سنجی گالوپ:در بین ایالت های آمریکا، می سی سی پی با 85 و ورمونت با 42 درصد دارای بیشترین و کمترین افراد مذهبی بوده اند

 

دولت سکولار

 امروزه اغلب دولت‌های مهم جهان اهمیت سکولاریسم و دموکراسی را پذیرفته‌اند. یک پیامد عملی سکولاریزاسیون، جدایی کلیسا و دولت است – در حقیقت این پیامد چنان یادآور سکولاریزاسیون است که اغلب این دو را یک پدیده می‌شمارند، و اغلب به جای «سکولاریزاسیون» از «جدایی کلیسا و دولت» سخن می‌گویند. اما باید در نظر داشت که سکولاریزاسیون فرآیندی است چندوجهی که در متن جامعه صورت می‌گیرد، درحالی که جدایی نهاد دین و دولت توصیف جنبه سیاسی این فرآیند است.

 جدا شدن نهاد دین و دولت در طی سکولاریزاسیون بدین معناست که مؤسسات خاص سیاسی – که به درجات مختلف تحت کنترل دولت هستند- از سیطره مستقیم یا غیر مستقیم دین رها می‌شوند. این بدان معنا نیست که پس از سکولاریزاسیون نهادهای دینی دیگر نمی‌توانند در مورد مسائل عمومی و سیاسی حرفی بزنند، بلکه بدین معناست که دیدگاه‌های نهادهای دینی دیگر نباید بر جامعه تحمیل شوند، و یا مبنای سیاست‌گذاری‌های عمومی قرار گیرند. در عمل، دولت باید تا حد امکان نسبت به عقاید گوناگون و متفاوت دینی بی‌طرف بماند؛ نه مانع آنها باشد و نه مجری خواسته‌هایشان. ۴

 سکولاریسم معمولا در پرتو عصر روشنگری در اروپا مطرح می‌شود که تاثیر اصلی را بر جوامع غربی داشته‌است. جدایی دین از سیاست در آمریکا و لائیسیته در فرانسه به طور گسترده‌ای بر پایه سکولاریسم رخ داده‌است. البته ایده جدایی دین و دولت در شرق هم در هند از دوران کهن ریشه داشته‌است. دولت نوین هند نیز بر پایه این ارزش‌ها تشکیل یافته و تا حدودی هم در آن موفق بوده‌است.

 به نظر سکولاریست‌ها بهتر است سیاستمداران برای تصمیم‌گیری به جای دلایل مذهبی از دلایل سکولاراستفاده کنند. از این لحاظ در تصمیمات سیاسی برای مسائلی چون سقط جنین، پژوهش‌ بر روی سلول‌های بنیادی، ازدواج همجنس‌ها و آموزش سکس، سازمان‌های سکولاری چونCenter for Inquiry در آمریکا تاکید بسیاری می‌کنند.

  

آیا نظر سنجی« گالوپ» حقیقت دارد؟

 کیانوش توکلی

اگر عصر ایران هم نتیجه نظر سنجی در مورد جمهوری آذربایجان را حذف نمی کرد بازهم سئوال بجای خود باقی می ماند که مابین دو آذربایجان مگر چقدر اختلاف مذهبی وجود دارد؟ باور کردنی نیست که در حالی که 83 درصد مردم ایران بشمول 22 میلون آذری ساکن ایران به این سئوال:« آیا مذهب نقش مهمی در زندگی روزانه شما دارد؟» پاسخ مثبت داده اند ولی در عوض آذری ها آن طرف مرز در کنار چک و دانمارک قرار می گیرد . آیا رهایی از سلطه روسها و گسترش رابطه اقتصادی با غرب در 20 سال گذشته ، جمهوری آذربایجان را در کنار کشورهای آتئیستی اروپایی قرار داده است!!!

 گالوپ در این نظرسنجی از مخاطبان پرسیده است: « آیا مذهب نقش مهمی در زندگی روزانه شما دارد؟» در این میان 83 درصد پاسخگویان در ایران به این سئوال جواب مثبت دادند و از این رو ایران در بررسی گالوپ در زمره یکی از مذهبی ترین کشورهای جهان قرار گرفته است."(

 اما راست این است که وقتی برای بار اول این گزارش گالوپ را خواندم از چنین نتایجی "جا" خوردم چراکه انتظار نتایج کاملا معکوسی در ارتباط با ایران داشته ام.

 ما تجربه سی ساله ای را در پیش روی خود داریم و از جهمنی که آخوندهابنام دین و مذهب در این کشور ساخته اند کاملا با اطلاع هستیم ولی در پرسش گالوپ نقش مذهب در زندگی فرد ی بود ؛ همانطور که در جامعه سکولار امریکا ، نقش مذهب برای امریکایی ها بسیار بیشتر از اروپاست و اختلاف چندان زیادی با کشورهای خاورمیانه ای نداشت بنابراین نقش مذهب در زندگی اجتماعی با بنیادگرایی دینی کاملا متفاوت اند.در حالی که 85 در صد اختراعات جهان در امریکا به ثبت رسیده است و علم و تحصیل حرف نخست را در این کشور می زند با این وجود طبق نظر سنجی گالوپ:"در بین ایالت های آمریکا، می سی سی پی با 85 و ورمونت با 42 درصد دارای بیشترین و کمترین افراد مذهبی بوده اند"

 از سوی دیگر با تشدید بنیادگرایی اسلامی در دیگر کشورهای اسلامی خاورمیانه که در آن اسلامگرایان نوید بهشت هم در زمین و هم در آخرت را یکجا به بندگان خدا می دهند؛ پدیده ای است که اتفاقا از بخش تحصیل کرده های اسلامی شروع شده است ؛ البته بی سوادی و عقب ماندگی جوامع خاورمیانه می تواندفضای مناسبی برای بنیادگرایی اسلامی ایجاد کند ولی در عین حال نقش مذهب می تواند در کشورهای متمدن و کاملا پیشرفته نقش بالایی در زندگی شخصی شهروندان داشته باشد.

بنابراین نقش مذهب در زندگی شخصی با نقش مذهب در سیاست و ایجاد حکومت دینی دو پدیده کاملا متفاوت است یعنی نه تنها رابطه مستقیمی بین نقش ها متفاوت مذهب موجود نیست بلکه کاملا در جهت عکس هم باشد ؛ با اینکه نقش مذهب در جامعه امریکا بسیار بالاست ولی کمتر مسیحی در امریکا خواهان حکومت دینی در امریکا باشد.

 در ایران بر طبق این نظر سنجی نقش مذهب در زندگی شخصی زیاد شده است ولی اگر در یک شرایط کاملا ازاد از شهروندان ایرانی در مورد جدایی دین و سیاست نظر خواهی آزادی انجام شود؛ نتایج نظر سنجی بسیار متفاوت خواهد بود. (برخی از فعالان سیاسی سکولار متاسفانه به موضوع و نقش دین در زندگی روزانه ایرانیان اهمیتی قائل نیستند و روحیه ضد آخوندی مردم را به حساب بی دینی مردم گذاشته اند وآنان از سکولاریسم یک ایدوئولوزی اسلام ستیزانه ای در ذهن خود ساخته اند که ربطی به سکولاریسم ندارد)

 در پایان خاطره ای را نقل می کنم که بر نقش دوگانه شخصیت در جوامع استبدادی را به روشنی نشان می دهد:

 سالها پیش که در افغانستان زندگی می کردم ،متوجه شدم مردان در قبایل و دستجات نظامی متشکل شده اند ولی وقتی در بیابان و خیابان های خارج از شهر ها با شخصی از دور روبرو می شوی ، طرف محال بود از وابستگی خود به گروه خاصی سخن بگوید و بیشتر خود را غریبه ای بیچاره جا می زد؛ از همراهانم پرسیدم:" چرا چنین است ؟" پاسخ چنین بود: " در افغانستان امروز هیج کس فرد مستقلی نیست ... پشتو ، دری ، هندو ،ازبک ، هزاره ، ترکمن ، سرحدی ، شیعه ، سنی ، پرچمی ، خلقی ، مجاهد مسلمان(شعبات متعدد) و... بعلاوه در این جامعه قوم و قبیله ای افغانستان؛ 30 سال جنگ خونینی بین دسته بندی های مختلف جریان داشته است ؛ کافی است طرف مقابل از دسته دیگر باشد و براحتی آب خوردن تورا به ان دنیا راهی می کند؛ پس مواظب زبانت در افغانستان باشد

 

آیدین تبریزی

 آقای توکلی عزیز، به جز حذف نام جمهوری آذربایجان از لیست کشورهای غیر مذهبی جهان، ترجمه عصر ایران مطابق اصل نظرسنجی گالوپ است که لینک آن را هم در ادامه خواهم آورد. اما باز هم حق با شماست که می گویید نتایج این نظرسنجی در مورد ایران مشکوک است! پیش از ورود به نتایج مربوط به ایران، این را بگویم که نتایج مربوط به جمهوری آذربایجان درست است و تقریبا تمام کشورهای عضو بلوک شرق هم جزء لائیک ترین کشورهای جهان هستند و مثلا استونی با فقط 14 درصد مذهبی، حتی بالاتر از سوئد، دانمارک، نروژ، چک و آذربایجان قرار دارد...لینک خبر در سایت گالوپ:

 http://www.gallup.com/poll/114211/Alabamians-Iran…

 البته نتایج هر نظرسنجی با درجه ای از خطا همراه است و خود گالوپ پیش بینی کرده که نتایج می تواند 4 درصد خطا داشته باشد و مثلا در مورد آذربایجان شاید به جای 21 درصد، 25 درصد مذهبی بوده باشند ولی در کل این رقم حدودا درست است.

 اما آنجا که به ایران بر می گردد، من هم با شما موافقم که نتایج مربوط به ایران به نظر اشکال اساسی داشته باشد. چون این نظرسنجی از طریق تلفن از راه دور انجام شده، می توان تصور کرد که مردم ایران حقیقت را نگفته اند یعنی ترسیده اند که حقیقت را بگویند چون باتوجه به کنترل شدید حکومت، مردم همیشه می ترسند که مبادا تلفن آنها کنترل شود و اگر نظر مخالف خواست رژیم بدهند، بعدا رژیم سراغشان بیاید! چندی پیش هم بی بی سی یک نظرسنجی منتشر کرد که در آن 94 درصد مردم خواستار غنی سازی اورانیوم و بیش از 50 درصد طرفدار ساختن بمب اتمی بوده اند! و حدود 60 درصد اعلام کرده بودند که حکومت ایران در مسیر درست حرکت می کند!؟ در حالیکه فقط 35 درصد آمریکایی ها فکر می کردند که کشورشان در مسیر درست حرکت می کند! همینطور فقط 1 درصد ایرانیان گفته بودند که مشکل اساسی شان نبود دموکراسی و حقوق بشر است!

 ناگفته پیداست که این شکل نظرسنجی از راه دور با تلفن که مردم می ترسند که تلفنشان کنترل شود و بویژه این احتمال وجود دارد که رژیم تلفنهای خارج از کشور مردم را حداقل به مدت چند روز یا هفته ذخیره کند و در این موارد به کنترل تلفنها هم بپردازد لذا تنها نظرسنجی میدانی و رو در رو با حضور فرد آمارگیر و ارائه مدارک لازم برای مستقل بودن آنها و وابستگی شان به موسسه معتبری مثل گالوپ می تواند نتایج درستی داشته باشد ولی نظرسنجی از راه دور و تلفنی در مورد ایران می تواند به نتایج کاملا غلط و مورد نظر رژیم منتهی شود.

 اما آنجا که گفته بودید: «مابین دو آذربایجان مگر چقدر اختلاف مذهبی وجود دارد؟»

 مساله این است که بنظر من بلوک شرق هر ایرادی هم که داشت و هر چقدر هم که با سیاستهای تک حزبی و جاسوسی مخوف ک گ ب و کشتار مخالفان و تعصب بی جا بر اقتصاد صد درصد دولتی، به فروپاشی منتهی شد، اما در زمینه سیاستهای آموزشی بسیار موفق عمل کرده بود. جمهوری آذربایجان و بسیاری دیگر از جمهوری های سابق شوروی و بلوک شرق، از سالها پیش نرخ بی سوادی را به صفر رسانده بودند و جامعه ای صد در صد با سواد ساخته بودند. در زمینه سکولاریزم، با آموزش استدلالهای فلسفی آتئیستی در مدارس از همان دوران کودکی، پیش از آنکه مغز کودکان در اثر خرافات منجمد شده باشد، یک جامعه واقعا سکولار ساخته بودند که آثار آن هنوز هم پس از دهها سال از فروپاشی آن نظام به خوبی خودش را حفظ کرده است و این نشان می دهد که کمونیست ها در عمل به شعارشان که دین افیون توده هاست و باید خرافه های مذهبی را از جامعه زدود، موفق بوده اند و با آموزش درست در مدارس و دانشگاهها، نسلی واقعا سکولار تربیت کرده بودند. چون اگر مردم از ترس ک گ ب خود را غیر مذهبی نشان می دادند، امروز باید این شرایط برعکس می شد که نشده است.

 در واقع عصبانیت من از دست سکولارهای ترکیه که چندین بار در مقالاتم نوشته ام هم از همین زاویه است. آنها به جای آنکه یک سیستم آموزش و پرورش سکولار واقعی پیاده کنند و نسلی سکولار تربیت کنند، تنها به ظاهر قضیه و به روسری گیر داده اند! آنها هم مثل پهلوی ها هرجا که لازم می دیدند با مذهبی نشان دادن خود، سعی کرده اند در میان مردم برای خود محبوبیت ایجاد کنند، حتی یکبار سکولارها در ترکیه نماز جماعت مختلط زن و مرد و بی حجاب برگزار کردند که بگویند ما هم مسلمانیم ولی به حجاب اعتقاد نداریم! و مثلا شاه از علاقه مردم به امام رضا برای خودش محبوبیت جمع می کرد ولی به زور می خواست روسری را از سر زنان بردارد!

 یک سیستم آموزش و پرورش سکولار، باید هرگونه تعلیم مذهبی را تا دوره دبیرستان ممنوع اعلام کند، چون کودکان تا دوره دبیرستان به قدرت تفکر و استدلال مسلط نشده اند. در دوره دبیرستان هم تعلیمات دینی باید همزمان با تعلیمات فلسفی منکران دین و خدا همراه باشد تا کودک خود از بین این دو ایده و نظر متفاوت، خودش تصمیم بگیرد که کدام راه را برای زندگی اش انتخاب کند. کودکی که از همان دوران نوجوانی با استدلالهای فلسفی آشنا شده باشد، حتی اگر همچنان مذهبی باشد، ولی دیگر هرگز بنیادگرا نخواهد شد. معلمان درس فلسفه باید از میان سکولارهای واقعی انتخاب شوند تا بتوانند پیام درس را درست ارائه کنند و البته مذهبی ها هم به همان نسبت باید آزاد باشند تا در درس علوم دینی اعتقادات خود را تدریس کنند و هر دو عقیده باید شانس مساوی داشته باشند. حجاب و سایر نمادهای مذهبی در مدرسه ممنوع خواهد بود چون کودکان هنوز به سن قانونی بلوغ یعنی 18 سال نرسیده اند و قدرت انتخاب واقعی ندارند و تحت فشار والدین و جامعه قرار دارند و دولت باید از آزادی حجاب آنها دفاع کند.

 اما پس از آن کسی نمی تواند به زور به یک انسان عاقل و بالغ دستور بدهد که نباید حجاب داشته باشی و به خاطر حجاب او را از ادامه تحصیل یا کار در ادارات دولتی منع کند! این احمقانه ترین شکل سکولاریزم است که شما کودکان را درست تربیت نمی کنید و در مدارس تنها علوم دینی را تدریس می کنید و جای استدلالهای فلسفی مخالفان دین خالی است و بعد می خواهید به زور کسانی را که با تعلیمات مذهبی بزرگ شده اند، از عمل به دستورات دینی شان منع کنید! این چنین شیوه ای در نهایت به طغیان مردم در برابر زور گویی به انسانهای عاقل و بالغ و بروز یک انقلاب اسلامی منجر خواهد شد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.