رفتن به محتوای اصلی

شکستن دیوار تمامیّتِ ارضی، با پرپایی جبههء کنزرواتیو ایرانی [7]
02.02.2008 - 21:12

برای ادامهء پی بردن به فاکتورهای سد کنندهء گذار دمکراتیک مسائل قومی، ملّی در ایران و روشنی افکندن بر نقطه های تاریک در پُشتِ اندیشهء قوم گرایی پنهان شدهء بعضی از پیشوایان و نخبگانِ قومی، و پرده برداشتن بر عملکردِ خود و گذشتگان با هم تبارانشان در قرن اخیر و با رهنمود و آدرس دادنِ به رشد و سامانهء جمهوری تُرکیّهء امروز آنها به عنون یک الگو در چشمانِ مردمانِ تُرک آذری در جغرافیای ایران، بنا به مصاحبهء آقای [مهندس حسن شریعتمداری] در سایت اینترنتی [برای یک ایران] ForOneIran و متن سخنرانی ایشان در [اولین کنگره جبهه ملی ایران- اروپا ، کنگره ورجاوند، در آلمان] که در بخش 5 این نوشتار به عنوانِ نمونهء کلاسیک و نمادین مباحثِ قومی ملّی در ایران انتخاب شده است می پردازیم. گرچه این نگاهِ به کشور تُرکیّه، به رادیکال شدنِ ناسیونالیسم ایرانی و فرهنگِ پاکسازي قومی اتنیکی در ایران دامن خواهد زد،

اگر نگاهِ به کشور تُرکیّهء بنا به گفتهء مهندس شریعتمداری، زیربنای تحرّک جنبش مردمي تُرک تباران در ناحیّهء آذربایجان را به ارمغان آورده است، در مقابل روزنه ها و زمینه های بیداری و نکاتِ مثبت روشنگري چند گانهء بسیار مهّمی را هم براي ایرانیان باز و ارزانی داشته و به تحلیل هایی که تا کنون گمان آن می رفت، اکنون به یقین تبدیل شده اند که:

1- به عنوان یک شاخص جامعه شناسی و مردم شناسی در فرهنگِ تُرک تباران دیگر تثبیت خواهد شد، که این مردمان یا خود باید در مسندِ قدرتِ سیاسی با ساختاری تک قومی قبیله ای همگون در اشکال مختلف از جمله خلیفه گری اسلامی مانند صفویّان و قاجاریان در ایران و بشکل امروزی آن در ترکیّه باشند و بر مردمانِ دیگر ستم روا دارند،

2- یا تُرک تباران با عدم آمیزش با غیر خودی ها و سر فرو نیاوردن در مقابل دموکراسی، در طول قرنِ گذشته از انقلاب مشروطیّت و با سرنگونی قوم قاجار، از دورانِ سلسلهء پهلوی، هدفِ جدي کشور سازی، آبادانی، همبستگی، شکل گیری ملّتی واحد و پاسداری از تمامیّت ارضی را نداشته، و سیاستی باز دارنده، بلوکه کردن روند مدرنیته، فروپاشی ساختار، گریز از مرکز، دامن زدنِ به آنارشیسم را پیشهء خود کرده اند، این کارشکنی ها و بلوکه کردن ها را در دورانهاي مختلف بنا به شرایط لازم در لوای ایدئولوژی هاي چند گونه: [اسلام سیاسی، مارکسیسم، قوگرایی با تجزیه طلبی] در احزاب و سازمانهای مبتی بر اصول دین اسلام مانند نهضتِ آزادی و مجاهدین خلق، حزب خلق مسلمان، و مارکسیسم مانند حزب توده، سازمان فدائیان و غیره، و نیمه لیبرال مانند جبههء ملّی و نهادهای قومی قبیله ای به نمایش گذاشته اند و امروز هم در اشکال دیگر از جمله در پوشش دموکراسی و حقوق بشر به آن ادامه میدهند.

در بخشهای قبلی این نوشتار اشاره شد که قبل از مهاجرتِ 1071 فراگیر تُرک تباران از مغولستان و آلتایی به ناحیّهء [قفقاز و ترکیّهء امروز] مردمان هند و اروپایی، و مردمان دیگری بسر می بردند که امروز در مجموع میشود از مردمانِ: کُردها، ارمنیان، یونانی تبارها، رومی ها، کیمِرها، هِتیتر ها، ایرانی ها، یهودیان، لازن ها، عربها، آلبانی، مقدونی ها، آشوریان، و مردمانِ بالکان و غیره نام برد.

آنچه مسلم هست آسیای کوچک [ترکیّهء امروزی] یکی از مناطق کم نظیر روی کرهء زمین هست که پر شمارترین ملیّتها و اقوام، با انواع و اقسام مذاهب و دین و باورها را داشته که از فرمانروایی عثمانیان به کمالیست های تُرکیّه به ارث رسیده است. کشور ایران حتّی در دورهء خلافت [عربها و تُرک تباران] نسبت به ترکیّه از لحاظ اتنیکي قومی قابل مقایسه نیست و سرزمینی تقریبأ همگون یا حداکثر 3 رنگ [ آریایی ها، سامی، تُرک تبار] داشته و امروز هم میباشد.

از جمعیّت 13.5 میلیونی 1923 میلادی کشور ترکیّهء که امروز تا 67 میلیون نفر افزایش یافته است، قوم [تُرک تبار] آن یکی از اقلیّت ها[ آنهم مهاجر] مانند سایر مردمانِ بومی: کُرد ها، ارمنیان، یونانی ها، و یا یهودیان بوده است. بنا بر این شکل گیری جمهوری ترکیّه [ تُرکی نامیدن این سرزمین] بر اساس تناسب در اکثریّت بودنِ قوم تُرک تبار آن نبوده، بلکه بر گرفته از کشور گشایی زمان عثمانیان است، که با سرکوب و دفع، مهاجرت دادن های اجباری،با سیاست پاکسازی سایر ملیّت هاي دیگر تا به امروز صورت گرفته است. اگر بجای ژنرال مصطفی کمال [ آتاتورک] یک ژنرالِ کُرد تبار و یا ارمنی تبار در این جغرافیا برجسته میشد، شاید امروز این سرزمین [ جمهوری کردستان، یا ارمنستان] و یا نام دیگری از مردمانِ هند و اروپایی را بر خود داشت.

"عثمان" بنیادگذار سلسلهء عثمانیان و تُرکیّهء امروز، حکمرانی خود را در منطقه ای فقط به وسعتِ 1500 کیلومتر مربع آغاز کرد و تا زمانِ وفاتِ خود آنرا به 18000 کیلومتر مربع رساند، پسرش " اُرهان" با کمک قیصر بیزانس:Johannes Kantakuzenos که دختر او را به همسری برگزیده بود تا وفاتِ خود در 1360 میلادی آنرا به 75000 کیلومتر مربع وسعت داد، با ادامهء چنین تحقیقاتِ تاریخی میشود نتیجهء قطعی گرفت که وجب به وجبِ مساحتِ فعلي کشور تُرکیّه [740634 کیلومتر مربع] در اثر کشور گشایی و تسخیر از مردمانِ دیگر به شیوهء خشونت آمیز و کُشتار، آنهم در عصر جدیدِ رنسانس و یا در عصر مدرنیته بوده است.

با فروپاشی عثمانیان در پایان جنگ جهانی اوّل، در قرارداد "مودرس" 1918میلادی، سرزمین متصرف شدهء آناتولی و یا ترکیّهء امروز از سوی عثمانیان، بین برندگان جنگ: انگلستان، فرانسه، ایتالیا، و بین مردمان بومی آن یعنی کُردها و ارمنی ها تقسیم شد. با سیاست جدید استعمارگري کشورهاي صنعتی سرمایهء داری، در قرارداد Sevreآگوست 1920 میلادی است که تُرک تباران دوباره به عنوان یکی از طرفین این معاهده به رسمیّت شناخته میشوند، و تنها در قراردادصلح Lausanne، 24 ژولای 1923 میلادی هست، که از سوی کشورهای غربی کشوری بنام ترکیّه بنیاد گذاشته شد و در واقع به این سرزمین تنها هویّت مردمانِ تُرک تبار داده میشود. نا گفته نماند که کشور سوسیالیستی شوروی و شخص لنین با سیاست ضد غرب بودنِ خود در پروسهء بوجود آمدنِ کشور تُرکیّه به رهبری کمال آتاتورک کمک شایانی کرد.

در همهء این قراردادها، حقوق اقلیّت های مذهبی و قومی چند گانه در این کشور به رسمیّت شناخته شده و حتّی به رسمیّت شناختن حکومتهای مستقل کُرد ها و ارمنی ها از سوی تُرک تباران امضاء شده است، که آنچه بر این دو قوم در این سرزمین گذشت را بخوبی تجربه کردیم، در آینده هم شاهد ادامهء آن خواهیم بود.

کشور تُرکیّهء امروز مانند هفت کشور عربی ناحیّهء خلیج فارس، یکی از کشورهای تازه تأسیس قرن نوزده می باشد، که با توافق قدرتهای استعماری صنعتی و سوسیالیسم نوپا، برای فرو نشاندن تشنج و درگیری بین خود که هر کدام ادعای مالکیّت آنرا داشتند، بوجود آمد که اساس شکل گیری آن فاکتورهای، اتنیکی، زبانی، نژادی، فرهنگی، و تاریخی نبوده و نیست، بلکه نمونهء روشن یک کشور بر پایهء قرارداد و معاهده و توافق بین قدرتهای سیاسی قرن نوزده بنیاد شده میباشد که در دانش ساختار شناسی سیاسی دولت ها به آن Pufferstaat میگویند.

کشورهایی مانند تایوان و اسرائیل هم جزء کشورهای Pufferstaat محسوب میشوند که برای بکار گیری مأموریّت ها و مقابله با قدرتهای منطقه ای و توازن قدرت سیاسی در دراز مدّت ایجاد شده اند، که فاقد استقلال سیاسی هستند و پیوسته در منطقه و برای کشورها و ملّتهای دیگر، تشنج آفرین و مشکل سازند. کشور تُرکیّه بعد از 80 سال تأسیس هنوز موفّق نشده است هویّت تُرکی بودن خود را با این سرزمین انطباق دهد، هویّت زبانی، فرهنگی و جایگاه بین المللی خود را هم تثبیت نکرده و هنوز در پی یافتن ایدِنتیتِت در خانوادهء جهانی است، نه آسیایی است، نه اروپایی، و نه آسیای میانه ای و نه قفقازی، نه بالکانی، در بین کشورهای تُرک تبار فقط با جمهوری آذربایجان آنهم به مناسبت به غارت بردن منابع انرژی آن رابطه ای حسنه دارد، سایر کشورهای تُرک تبار با کشور روسیّه ارتباط تنگاتنگ دارند. ارتش روسیّه هم اکنون در مرز ارمنستان، کشور ترکیّه و جمهوری آذربایجان را زیر کنترل خود دارد .

کشور تُرکیّه در خدمت مأموریّتهای محوّله از سوی نیروی خارج از منطقه در قدم اوّل آمریکا و کشور اسرائیل میباشد. جغرافیای سیاسی [ خشکی و دریایی] و فرودگاههای این کشور در اختیار ارتش آمریکا و کشور اسرائیل هست، آسمان کشور تُرکیّه خارج از برنامه های ناتو، برای مانور و اطلاعات گیری هواپیمای جنگی بویژهء این دو کشور بدون محدودیّت پیوسته باز هست.

نوع دموکراسی رایج در ساختار حکومتی ترکیّه که بر ارتش تکیّه دارد مانند دمکراسی در نظام خلیفه گری جمهوری اسلامی است که بجای گردانندگانِ خودی آن یعنی قشر بنیادگرای اسلامی آن، طبقهء تُرک تبار راسیستی یا نژاد پرستی با دیدگاهِ فئودالیتهء جهان سوّمی هست که غیر از هم نژادان تُرک تبار خود نه خدا و بندگانی و نه حقوق بشر امروزی را میشناسد، بنا بر این نمیتوان فاکتهای مفیدی از این کشور به عنوان نمونه برای ایران مطرح شود.

رشد اقتصادی و صنعتی کشور تُرکیّه که با مصادرهء سرمایه های مردم غیر تُرک ساکن این کشور بنا شده است و امروز باعث افتخار تُرک تباران ایران از جمله مهندس شریعتمداری میباشد و آنرا بارها به رُخ ایرانیان کشیده اند، در إزای خدمات بی چون چرا این کشور به حکومتهای استعمارگر اروپایی و آمریکایی است، در واقع دستمزد این کشور در برابر مأموریّتهای غیر انسانی ایی که انجام داده است، برای نمونه به یکی از آنها اشاره میشود:

{...عضویّت کشور ترکیّه در سال1952 آن در پیمان ناتو NATO پذیرفته شد امّا به چه قیمتی، به پاداش اینکه تنها کشوری که در کنار آمریکا در جنگ کشور کره [Korea Krieg] در مقابل نیروی نظامی چین در جبههء جنگ شرکت داشت کشور ترکیّه بود که بیش از 6000 هزار سرباز را در لباس غیر نظامی به عنوان کشاورز به مسافتی بیش از 9000 هزار کیلومتر به این جبههء جنگ فرستاد...}،

از همهء مسائل که بگذریم، اگر ارتباط با کشورهای اروپایی و غرب با فتوکپی کردن قانون آنها و پیروی از فرهنگشان خوب بود و هست و به رشد اقتصادی و رشد دمکراسی در تُرکیّه کمک کرده است! پس چرا تُرک تباران در مدّت 80 سال سلسلهء پهلوی ها سیاست خارجی آنها را با جهان غرب زیر شدیدترین انتقادها قرار دادند و آنرا به شعار محوری شکل گیری انقلاب اسلامی 57 تبدیل کردند ؟ این چه سیاستی هست که هر نسخه ای که از دیدگاه تُرک تباران برای ایران بد بود و هست، ولی برای کشور تُرکیّه هم تبار شما ها شایسته و بایسته هست، به لائیسیتهء کمال آتاتورک رهبرشان افتخار میکنید، امّا برای ایرانیان اسلام شیعهء 12 امامی قشری را آوردید، آنرا دین رسمی حکومتی و سیاسی کردید، بوسیلهء آن فرهنگ و تمدّن ایرانیان را به پرتگاه سقوط کشانده اید، و اکنون با شعار دمکراسی دینی و ترساندن ایرانیان از تجزیه کشور از حمایت آن دست بر نمی دارید ؟.

برای دست یابی به عمق رقابت و دشمنی دیرینهء بیجای تُرک تباران با ایرانیان کافی هست که به یک مورد آنهم خارج از جغرافیای سیاسی ایران اشاره شود :

زبان کُردی مانند سالهای قبل، 1983 بطور رسمی در ترکیّه چه در نوشتار و گفتار بطور فردی و دسته جمعی ممنوع اعلام شده است و بعد از سالها تلاش در انکار وجود مردمانی بنام کُرد ها در تُرکیّه، و یا تُرکهای کوه نشین نامیدنِ آنها،

بتازگی اُرگان تحقیقاتی Think Tank نخبگانِ تُرک تبار که آنرا: [جامعهء نخبگان پژوهشی آتاتورک]Hohe Atatürk Gesellschaft für Kultur und Geschichte که کوتاه شدهء آنرا [AKDTYK] مینامند و در رشته های: تاریخ، فرهنگ و زبانِ تُرکی به پژوهش اشتغال دارند، بعد از 30 سال در جدیدترین نظرات علمی با پشتوانهء به اصطلاح خود اثبات میکنند که زبانِ کُردی گویش و لهجه ای از زبانِ فارسی میباشد، در نتیجه به عنوانِ زبانی جداگانه در تُرکیّه به رسمیّت شناخته نمیشود، زیرا بر اساس دیدگاهِ تُرک تباران که ملّت سازی را فقط بر مبنای زبانی میشناسند، از آن بیم دارند که آنگاه ملّتِ ایرانی تبار دیگری بنام کُردان در سرزمین تک ناتسیون تُرکی اظهار وجود کند!.

اگر با این حساب ایرانیان بخواهند به سیاست تُرک تباران تُرکیّه نگاه کنند، از سال 1923 میلادی، که جمهوری ترکیّه نوپا جنگی نا عادلانه را بر علیه مردمان کُرد ساکنان بومی آسیای میانه[ تُرکیّهء امروزی] از سر گرفته است، باید بر علیه همهء ایرانی تبارها و کشور ایران قلمداد شود و با این برداشت باید زبانی بنام [تُرکی آذری] در ایران به رسمیّت شناخته نشود، چون زیر مجموعه و همخانوادهء زبانِ تُرکی است، در نتیجه در جغرافیای سیاسی ایران مردمانی هم بنام "تُرک آذری" وجود ندارد و باید آنها را یا ایرانیان کوه نشین و یا ایرانیان آسیمیلاسیون شدهء زبان تُرکی بنامیم !.

با این مشکلات شاید بهترین راه حلّ این باشد که جامعهء 13 تا 20 میلیونی مردمانِ کُرد تبار که در ترکیّه آنها را ایرانی تبار و فرهنگ و زبانشان را هم شاخه ای از زبان فارسی میدانند و به همین مناسبت از برخورداری از آن محرومند و اکنون این قوم ایرانی در جهان دربدر هستند را با "تُرک تبارانِ " ساکن سراسر ایران که جمعیّت آنها رقمی مانند کُردان در ترکیّه میباشد را معاوضه کنیم و یا به عبارتی محیط زیست آنها را جابجا کنیم، تا هرکس در کنار هم تباران خود در کشوری همگون ادامهء زندگی دهند، از سویی با این معاوضهء تاریخی بدونِ شک بسیاری از نابسامانی ها و مشکلات در منطقه از بین خواهند رفت و منجر به آرامش و رشد عمومی خواهد شد.

این معاوضه و معادله بعد از بستن معاهدهء صلح 1923 میلادی بین کشور تُرکیّه و کشور یونان بخوبی صورت گرفت که در حدود 2 میلیون یونانی ساکن تُرکیّه به یونان مهاجرت داده شدند و در عوض بیش از نیم میلیون مسلمان تُرک از سرزمین یونان به کشور ترکیّه باز گشتند.

پرداختن به شیوه و پروسهء تاریخی شکل گیری جمهوری تُرکیّه تا به امروز هدف این نوشتار نیست، برای هموار کردن زمینهء بحث، جسته و گریخته به رفرمهای صورت گرفته در این کشور که مایهء مباهات تُرک تباران هست اشاره میشود:{... قانون اساسی ترکیّه فتوکپی شده از قوانین اساسی کشورهای اروپایی هست، برگرداندن تقویم و تاریخ اسلامی به تاریخ میلادی، برکناری دین اسلام به عنوان دین رسمی در سال 1928 میلادی، برداشتن الفبای عربی و فارسی و جایگزین کردن الفبای لاتین، ممنوع کردن حجاب [ روسری] و لباسهای دراویشی و مذهبی در سال 1926-1928 میلادی، در مجموع کنسبت کمال آتاتورک بر 6 پرنسیپ استوار هست که اوّلین پرنسیپ آن ناسیونالیسم رادیکال تُرکی هست، و جمهوری تُرکیّه را هم بر همین اصل بنیاد گذاشته اند، شعار محوری کمال آتاتورک که زیر بنای فکری روزانهء بسیاری از تُرک تباران هست: 1- من افتخار میکنم که تُرک بدنیا آمده ام 2- ارزش یک تُرک برابر هست با کل جهان، به عبارتی دیگر، یک نفر تُرک یکطرف و بقیّهء ساکنان کرهء زمین طرف دیگر آن...}،

جنبشهای ناسیونالیستی و انقلابات ضد استعماری و رفرمهای انجام شده در ایران بوسیلهء رضاشاه کبیر و محمّد رضاشاه پهلوی، در تونس بوسیلهء پرزیدنت حبیب بورگویبا، در مصر بوسیلهء جمال عبدالناصر، در لیبی بوسیلهء موأمَر ال قزافی، در هند بوسیلهء گاندی و سایر جنبشها در کشورهای دیگر خاور میانه و نزدیک و دور و در شمال آفریقا، هیچکدام شدّت و بدون چون و چرا قشری و روبنایی پذیرفته شده از سوی مردمان آن، مانند کشور تُرکیّه و ملّت این کشور نبوده و نیست !.

آیا امروز از کشوری که بنیادگذاران و رهبران آن علنأ اعلام داشتند و میدارند که: {...ناسیونالیسم تُرکی، دین و مذهب جدید مردمان تُرک تبار هست...}، و فرهنگ آن بر اساس: { ...در جهان فرهنگ دوّمی بعد از فرهنگ اروپایی وجود ندارد، و باید این فرهنگ با تمام و کمال با تمام ابعادش در تُرکیّه پیاده شود...} را میتوان به عنوان الگو و سرلوحهء حلّ مسائل قومی ملّی در ایران قرار داد ؟.

در کشور تک حزبی تا سال1950 میلادی تُرکیّه، و بعد از آن در کنترل حکومت نظامی مداوم ارتش آن، که هرگاه از سوی احزاب: اسلامی، سوسیالیستها، دمکراتها، کمونیستهای تُرک تبار، صحبت از حقوق مردمانی بنام کُرد در تُرکیّه کرده اند، با کودتاهای نظامی سرکوب شده اند، در کشوری که در آرتیکل 42 تبصرهء 9 آن قانون اساسی آن زبان تُرکی به عنوان زبان مادری سراسر این کشور به رسمیّت شناخته شده و باید به عنوان رسمی کشور در مدارس از ابتدایی تا عالی تدریس شود،

در کشوری که قانون اساسی آن با این جملات آغاز میشود : {... این قانون اساسی که بر جاودانگی ملّت و سرزمین پدری تُرک تباران، همچنین بر تقسیم ناپذیری جغرافیای آن، برابر با دیدگاه ناسیونالیسم تُرکی کمال آتاتورک بنیاد گذار جمهوری تُرکیّه تأکید دارد...}، که تکرار این کلمات و مضونها در آرتیکل های 2 و 5 و سرتاپای قانون اساسی بار ها و بارها به چشم میخورد، همچنین در آرتیکل 14 که در سال 2001 میلادی تغییر داده شده است میگوید: {... از بر خورداری از حقوق اجتماعی و آزادی طبق محتوای این قانون اساسی، کسی نباید سوء استفاده کند و تمامیّت ارضی و یکپارچگی ملّت واحدِ تُرک را به خطر اندازد...}، میشود از آن درس سیاسی و اجتماعی آموخت ؟.

13 ژولای 1934 میلادی وزارت نخست وزیری کشور تُرکیّه حکمی را که از سوی پارلمان تصویب شده بود دریافت کرد. طبق این دستور به این وزارتخانه اجازهء نامحدود داده شد که 2 گروه از مردمان را مهاجرت اجباری دهد که شامل: 1- گروهی که خود را عضو فرهنگ تُرکی احساس نمیکنند و آنرا به رسمیّت نمی شناسند 2- گروهی که فرهنگ تُرکی را پذیرفته اند، ولی با زبانی غیر از تُرکی صحبت کنند. گروه اوّل هم کُردها و هم سایر مردمان دیگر با باورمندیهای دینی دیگر را منظور بود، گروه دوّم فقط مردمان کُرد را شامل میشد، بطور مثال یک بار فقط 5074 خانواده با 25381 نفر اعضاء مهاجرت داده شدند، با این سیاست از دهء 30 میلادی یکدست و یکرنگ کردن نماد دولت فقط با نژاد إتنیکی [تُرک تباری] سرلوحه و محوریّت کار روزانه حکومت بوده است.

 

از همه مهّمتر برای اینکه به کودتاها از جمله کودتای 1980 میلادی که بر علیه چپّ ها و جنبش سیاسی کُردها صورت گرفت، جنبهء قانونی به آن دهند، قبل از وارد شدن ارتش برای سرکوب آنها، در آرتیکل 11 قانون اساسی تغییراتی را دادند به این مفهوم:

{... امر جدایی ناپذیر جغرافیای سیاسی و ملّت تُرک، این وظیفه را پیش پای هر شهروندی میگذارد که از نظر تاریخی، فرهنگی، و ارزش گذاری، خود را عضوی از میراث، اندیشه و روحیّات، احساس و اخلاقِ فرهنگی تُرکی بداند و بر همین اساس تعریف و مفهوم ملّت در تُرکیّه فقط ریشهء إتنیکی تُرکی دارد و بس...}،

این اصل تاکنون زیر بنای قانون اساسی و قوهء قضائیه و مجازات سیاسی و اجتماعی در کشور تُرکیّه میباشد، که طبق این قانون حتی اگر راننده ای کُرد تبار یک موزیک کُردی گوش میکرد و یا اگر پدری نام دخترش را کُردی انتخاب میکرد، تحت تعقیب قانونی قرار میگرفت، البته امروز با فشار اتحادیّهء اروپا و با سرکار آمدن احزاب اسلامی در حکومت، تغییراتی داده شده است، ولی هیچ تضمینی برای تکمیل و استمرار آن وجود ندارد.

 کشور باستانی ایران با هر کم و کاست و با هر بیعدالتی و تبعیض، با وجودِ عینی و حقیقی نام اقوام [کُرد، بلوچ، عرب، ترکمن، تُرک آذری] و با جغرافیای مسکونی آنها بعد از گذشت قرنها و هزاره ها، خود زمینهء مناسب و شکل برجستهء نمادین حلّ شایسته، انسانی و دمکراتیک مسائل ملّی، نه فقط در خاورمیانه، بلکه در ردیف مطلوب جهانی هست. وسعت اندیشه با ظرفیّت فرهنگی ایرانیان خود جوابگوی مسائلی خیلی بالاتر و پیچیده تر از مسائل ملّی امروز ایران هست و احتیاج نگاه به این و آن، بویژه کشور نوپا و بدون تجربه ای مانند تُرکیّه را نیست.

در جغرافیای سیاسی ایران هم مطابق با قوانین بین المللی، بر اساس اصول و روابط بین ملّتها و دولتها، و از نظر حقوق شناخته شدهء جهانی جایز نیست و اجازه داده نخواهد شد، که گروه و یا دسته ای، جهان بینی و فرهنگِ سیاسی و اجتماعی تُرک تباری را با یورش بردن به فرهنگ، سرزمین، و تاریخ باستانی ایران، گسترش و یا حتّی کوشش در مطرح و پیاده کردنِ آنرا بکنند.

در ایران فردا آزادی فردی محترم شمرده خواهد شد، ولی همهء افراد با آزادیهای فردی خود از هر قوم و قبیله در خدمتِ خردِ جمعی و ملّي برخاسته از سراسر کشور خواهد بود.

Nasser.karami@gmx.de

|فوریه|2008|میلادی|

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.