رفتن به محتوای اصلی

محکومیّتِ حملاتِ ارتش تُرکیّه به مناطق کُرد نشین
12.02.2008 - 21:12

پیشگفتار

وسعت خون ریزی، درد و آوارگی مردمان کُرد از اوایل قرن نوزده تا کنون که بوسلهء حکومتها و ارتش تُرکیّه بر آنها روا داشته در تاریخ روابط بین مردمان و حکومتها کم نظیر هست، تحمّل این همه رنج و مشقت تنها برای پاسخگویی ساده به یک سئوال هست: که آیا در سرزمینی که امروز تُرکیّه نامیده میشود مردمانی بنام کُرد با زبانِ و فرهنگِ کُردی وجود دارد یا ندارد ؟.

انکار وجود مردمانِ کُرد با نادیده گرفتن حقوق سیاسی، اجتماعی، فرهنگی آنها در کشور ترکیّه با شکل گیری جمهوری 1923 میلادی برنامه ریزی شده بر پایهء سیستم تک حزبی ناسیونالیسم تُرکی، که بر زبانِ و وجودِ تنها ملّتِ تُرک بنا و تأکید داشت و دارد، بنا به مقتضاي زمان به اشکال مختلف صورت گرفته است،

تا آنجا که جنبش و خواستهای بحق 20 میلیون مردم کُرد تبار در تُرکیه را در حدّ یک حرکتِ تروریستی گروهی چند نفری پایین آورده اند که هر وقت بخواهند با مدرنترین سلاحهای کشورهای آمریکا، اسرائیل، اروپا، با تکیّه بر عضو ناتو بودنِ خود این مردمان بی دفاع را هوایی و زمینی زیر آتش گلولهء تانک و توپ ارتش خود قرار میدهند، براستی حکومتهای تا کنون کشور تُرکیّه با سیاست ورزی متکی با ارتش خود به شیوهء تروریستی عمل کرده اند و میکنند ؟ . یا مردم کُرد و احزاب سیاسی آنها از جمله [پ ک ک] ؟.

مردمانِ کُرد ساکنان بومی آسیای کوچک در زمانِ عثمانیان در آناتولی استقلال کامل داشتند و به حکومتِ مرکزی عثمانی نه مالیّات می پرداختند و تا آنجا که امکان داشت از فرستادنِ سرباز برای ارتش آن خودداری میکردند. 1830 میلادی [سلطان محمود 2] عثمانی با کمکِ دولتِ [پروس آلمانی] به نمایندگی ژنرال Helmut von moltke موفق میشود با فروپاشی ساختار فئودالیتهء جوامع کُردها رهبری و کنترل آنها را بدست آورد.

نقش مردمانِ کُرد در تأسیس جمهوری جدید به رهبری کمال آتاتورک 1923 در بعضی از جبهه های جنگ بیشتر از تُرک تباران نمایان است. بعد از شکستِ ترکیّه در جنگ جهانی اوّل، مبارزان کُرد دوشادوش تُرکان: در شمال با ارمنیان، در جنوب بر علیه فرانسوی ها، در غرب مقابل یونیان و در جبهه ای دیگر، در مقابل انگلیسی ها، مبارزه کردند.

در اوّلین کنگرهء ملّی ترکیّه 1920 میلادی، کُردها بالاترین رقم نمایندگانِ منطقه ای فقط از جنوب غربی که 74 نفر بودند شرکت داشتند، کُردها با همبستگی آزادانه خود با تُرک تباران ادعا دارند که آنها نه فقط برای پاگیری جمهوری جدید در کنار تُرک تباران قرار گرفتند، بلکه آنها با سرزمین مستقل خود برای همزیستی مسالمت آمیز به جامعه و سرزمین تُرک نشین پیوسته اند.

شکل گیری اپوزیسیون کُرد تبار در ساختار سیاسی ترکیّه:

شرکت کنندگانِ در دوّمین کنگرهء ملّی 1921 میلادي تُرکیّه بر مبناي انتخاباب برگزیده نشدند و بصورت انتصابی از سوي شخص آتاتورک نمایندگانِ آن انتخاب، و تا حدِ امکان از ورودِ کُرد تباران در این کنگره جلوگیری بعمل آمد.

روندِ سیاسی بعد از تأسیس جمهوری جدید، آنطوریکه کمال آتاتورک وعده داده بود، یعنی مطابق با جوامع اروپایی شکل گیری ساختار سیاسی و تقسیم قدرتِ سیاسی بر اساس [دولت ملّت] که حکومت نمایندهء قوم و نژادِ خاصی نیست و بر حقوق شهروندی استوار هست طی نشد،

در مقابل ساختار حکومتی [ملّت دولت] که بر مبنای اتنیکی قوم و نژادی خاص که فقط بر منافع همگانی آن تأکید دارد سمت و سوي سیاست گذاری را تعیین کرد، در نتیجه إتنیکی تُرک تباری، زبان، فرهنگ، و تاریخ نگاری تُرکی، انسجام یافته در تک حزبی ناسیونالیستیCHP [حزب جمهوری یا حزب مردم] در این سرزمین محور اصلی قرار گرفت.

در واقع از زمانِ شکل گیری جمهوری ترکیّه مردمانِ کُرد به حاشیه رانده شده اند، و سیاست، انکار هویّت، تحقیر با پایمال کردن حقوقِ آنها را بکار گرفته اند، تا آنجا که مورّخین تُرک آنها را به جهانیان تُرکهای کوهي جنگل نشین [Verwilderte Bergtürken] معرفی میکردند.

با اعلام زبانِ تُرکی به زبانِ مادری واحد برابر با آرتیکل 42 قانون اساسی ترکیّه، همچنین تصویب قوانین تک زبانی، تک ناتسیونی تُرک، تنها رسمیّت بخشیدن به فرهنگِ تُرکی، که در 3 مارس 1924 از سوی مجلس تصویب شد، مردمان کُرد، بویژه افسرانِ رده های بالاي ارتش در زمانِ عثمانیان، نمایندگان کُردی که در کنگرهء ملّي اوّل ترکیّه شرکت داشتند و در کنگرهء دوّم راه داده نشدند، و از سوی رهبران و پیشوایان قومی، به نشانهء اعتراض،

حزبی یکدست کُردی بنام [حزب آزادی] را بنیاد گذاشتند. این حزب موفّق شد بین سالهای 1920-1930 میلادی شانزده جنبش مردمی را راه بیندازند، که در 6 جنبش اعتراضی آن پیروزیهای چشمگیری بدست آورد.

از برجسته ترین این جنبشها، به رهبری [شیخ سعید] نقش بندی بود که در سال 1926 میلادی همراه با 49 تن دیگر از رهبران کُرد اعدام شدند. 1930 میلادی کارکنان کُرد تبار ادارات دولتی در مناطق کُردنشین جنوب غربی تُرکیّه از کار بر کنار شدند و بجای آنها تُرک تباران را جایگزین کردند.

اغلب نمایندگانِ مناطق کُردنشین در پارلمان ترکیّه، انتصابی تُرک تبار بودند، در عوض نخبگانِ سیاسی کُرد به غرب این کشور در تبغید فرستاده میشدند. 1934 میلادی قانون مهاجرت دادنِ اجباري کُردها در پارلمان تصویب شد،

حکومت با موفقیّتِ خود در سیاستِ یکسان سازی ملّتِ تُرک، تاریخ نگارانی را برای نوشتن تاریخی تُرکی قدیمتر از تاریخ یونان، ایران، و رومیها در جهان و در آسیای کوچک، بکار گماشتند، تُرک تباران را بنیاد گذار تمدّنهای جهانی، و زبانِ تُرکی را مادر و زیربنای همهء زبانهای دنیای امرزو گذاشتند و آنرا زبان آفتاب نامیدند، ناسیونالیسم تُرکی را جایگزین دین اسلام کردند.

با وجودِ اینهمه تبلیغاتِ برخوردار از پشتوانهء قانون اساسی و ارتش ترکیّه، مقاومتِ مردم کُرد در هم شکسته شد و ارتش توانست تمام مناطق کُردنشین را تحتِ کنترل خود در آورد. علاوه بر این جدا شدنِ [منطقهء موصول] کُرد نشین از سرزمین تُرک عثمانی 1924 میلادی و پیوستن آن به کشوری تازه تأسیس بنام عراق [ شمال عراق امروزی] که باعثِ در اقلیّت قرار گرفتن جمعیّتِ مردم کُرد در مقابل تُرک تباران در تُرکیّه را شامل شده بود، برای مردم کُرد راهی جز خویشتنداری و مدارا با کنار نهادنِ هویّتِ قومی، ملّی، و دینی خود باقی نمانده بود و در چهار چوب شرایطِ موجود برابر با قانون اساسی تُرکیّه شیوهء سیاست ورزی جدیدی را در پیش گرفتند. به عبارتی کوتاه تسلیم شرایطِ سیاسی موجود شدند و راه همزیستی بدونِ خشونت را درپناهِ هویّت تُرکی پذیرفتند.

با وفات کمال اتاتورک در 1938 میلادی، و با تیره شدن روابط ترکیّه با اتحّاد جماهیر شوروی بر اثر در خواستِ استالین 1946 میلادی برای باز پس گرفتن دو شهر در شمال شرقی ترکیّه و مشارکتِ اتحّاد جماهیر شوروی در کنترل تنگه های آبی تُرکیّه مانند [بُس پُروس]، همچنین پشتیبانی مسکو از کمونیستهای بلغارستان و دخالتِ آن در جنگِ داخلی یونان، باعث شد که حکومت و کشور تُرکیّه خود را در قیمومیّتِ کامل یا در ردیف ممالکِ محروسهء ایالاتِ متحدهء آمریکاي میراث خوار استعمارگران انگلیس و فرانسه در خارو میانه و آسیای کوچک در قرنِ 20 بگذارد، که این قیمومیّت و وکالت امروز حتّی در قرن 21 هم ادامه خواهد داشت.

بعد از سپردن سرنوشت کشور ترکیّه به آمریکا، 1947 بیش از 100 قرارد نظامی، اقتصادی و همکاریهای دیگر بین این دو کشور بسته شد در قراردادهای پنهانی بین حکومتها به آمریکا این اختیار داده شد که در صورت تضعیف حکومت و در گیریهای دورنی مستقیم وارد کار و زار سیاست کشور ترکیّه شود، سربازانِ آمریکایی خارج از کنترل و محاکمهء ارگانِ قضایی ترکیّه از حقوق ویژه ای برخوردار شدند.

اوّلین کمکها از سوی آمریکا طبق برنامهء [ مارشال پلان]، از سال 1947 تا 1971 میلادی 3.2 میلیارد دلار کمک تجهیزاتِ نظامی به ارتش و 1.5 میلیارد دلار کمک به اقتصاد ترکیّه بود، تا سال 1974 میلادی کشور ترکیّه در جهان اوّلین کشوری هست که از بالاترینِ کمکهای چند بُعدی آمریکا بر خوردار بوده است. در عوض واشنگتن در [ ایسیرلیک] در نزدیکی أدنان، موشکهای هسته ای بر علیه شوروی جایگزین، و اقدام به تأسیس 30 پایگاهِ نظامی در خاکِ ترکیّه کرد ه است این روابط و کمکها تا به امروز بشکل گسترده تر هم ادامه دارد،

روابط با کشور اسرائیل هم با سفر تاریخی پرزیدنت این کشور Chaim herzog، در سال 1992 آغازی دیگر با همبستگی خاصّی بخود گرفته است، حجم معادلاتِ بازرگانی این دو کشور تنها در سال 2005 بالغ بر 3 میلیارد دلار بوده است، کالاهای پوشاک و بافندگی ترکیّه از طریق اسرائیل به آمریکا فرستاده میشود، در عوض تسلیحاتِ نظامی مدرن بوسیلهء اسرائیل وارد ترکیّه خواهد شد. فوریه 1996 میلادی اسرائیل و ترکیّه قراردادهای سنگین سیاسی و اقتصادی بسیاری بسته اند، هواپیماهای جنگی اسرائیل در منطقهء Konya تُرکیّه، تمرین و مانور جنگی میدهند، و از خاکّ ترکیّه به عنوان ایستگاهِ دیدبانی استفاده و اطلاعاتِ لازمه را در ایران، سوریه، عراق، کسب میکند تا این کشورها را پیوسته زیر نظر داشته باشند، از سویی اطلاعات لازم شمال عراق را هم برای ارتش ترکیّه فراهم میکنند. در عوض اسرائیل موظف هست نیروی هوایی ترکیّه را مدرنیزه کند. همکاری بسیار نزدیک در حوزه های سازمانهای مخفی و اطلاعاتی بر قرار هست. بنا بر این مردمانِ کُرد چشم بسته آمریکا و اسرائیل را از دوستانِ واقعی خود ارزیابی کنند، امری است خطا.

با پیشنهاد و فشار آمریکا 1950 میلادی تکثر احزاب در ترکیّه مطرح و رقابتِ حزبی از سر گرفته شد. حزب جمهوری وابسته به آتاتورک و ناسیونالیستهای رادیکال تُرکCHP و حزب تازه تأسیس دمکرات DP به انتخابات آزاد و رأی عمومی وابسته شدند. حزب دمکرات که کم و بیش حقوق کُردها را به رسمیّت میشناخت و به کُردها امکان تأثیر گذاری در سیاست را میداد، 1954 میلادی در انتخابات رأی اکثریتِ مطلق را با داشتن 93 درصد ماندات را در پارلمان بدست آورد و آقای [أدنان مِندرس] حکومت را بدست گرفت و حزب ناسیونالیستهای تُرک در جایگاهِ اقلیّت به اپوریسیون پارلمانی تبدیل شد. که با فرهنگِ بلوکه کردن و سیاست بازدارندهء خود حکومت را از انجام وظایفِ محوّله ناتوان کرده بودند،

درست زمانی که آقای [أدنان مِندرس] نخست وزیر وقت در نظر داشت ارتش را در مقابل اپوزیسیونِ ناسیونالیست رادیکال تُرکی بکار گیرد، ارتش بر علیه خود ایشان و حکومتِ انتخابی اش 1960 میلادی کودتا کرد و اوّلین حکومتِ دمکراتیکِ در ترکیّه را سرنگون ساخت، حزب دمکرات DP منحّل اعلام شد و 600 نفر از اعضاء آن دستگیر و به محاکمهء دادگاه کشانده شدند، 15 حکم اعدام صادر شد. نخست وزیر کشور، وزیر امور خارجه، و وزیر اقتصاد هم اعدام شدند.

یک سال بعد از کودتا، ارتش وفادار به کمالیستهای ناسیونالیست در قانون اساسی به تغییراتی که قدرت سیاسی حکومتِ انتخابی مردم را در مقابل پرزیدنت و قوهء قضایی ترکیّه بسیار ضعیف و ناتوان میکند، دست زدند و خود دوباره حکومت را بدست گرفتند.

ارتش بعد از این کودتا بر شدّت حکومتِ نظامی خود در مناطق کُرد نشین افزود و بسیاری از خانوده های آنها را به مهاجرتِ اجباری فرستاد و حکومتِ ارتش سالار، بر روستاهای تخلیّه اجباری شدهء آنها نام تُرکی گذاشت، و در سرشماری دیگر جمعیّت کُرد تبار را بحساب نیاوردند.

شکل گیری حزب کار کردستان، PKK :

در سالهای 1970 میلادی طبق سیاست معمول آنزمان بین سرمایه داری و سوسیالیسم، قطب بندی بین چپ و راست در کشور ترکیّه هم شکل گرفت. از آن تاریخ به بعد مسئله و مشکلات کُردها در موضوعاتِ تئوریک سوسیالیستهای ترکیّه هم قرار گرفت، در محافل روشنفکری و دانشجویی تُرک، سیاست حکومتِ خود را در رابطه با کُردها استعمارگرانه و دیکتاتوری ارزیابی، و از مردمانِ کُرد و تُرک در خواست همبستگی برعلیه حکومتِ دیکتاتور ترکیّه و بر علیه فاشیسم و امپریالیسم را کردند.

حزبِ کارگر ترکیّه TI P برای اوّلین بار از وجودِ مردمان کُرد به روشنی سخن راند و در مناطق کُرد نشین بالاترین شمارش رأی را نصیب خود کرد. به حاشیه راندن همراه با استثمار و مهاجرتهای اجباری مردمان کُرد از سوی حکومتهای تُرکی، چنان وضعیّتِ رقت بار، قحطی و نداری و بی سروسامانی را ببار آورده بود که نخبگان سیاسی کُرد را بر آن داشت که از کلید حلّ این بحرانها از طریق شیوهء مبارزاتی سنتّی و مذهبي گذشته دست بردارند و به ایدئولوژی سوسیالیسم روی آورند. بسیاری از مردمانِ کُرد که هویّتِ تُرکی را پذیرفته و در واقع دیگر تُرک شده بودند، دوباره به هویّتِ کُردی خود روی آوردند.

سوسیالیستهای کُرد دیگر منتظر سازماندهی و قدرت گیری سوسیالیستهای تُرک نشدند که پس از آن بتوانند شاید از حقوق کُردها دفاع کنند، بلکه خود به شکل گروهی سازماندهی شده سوسیالیسم را ایدئولوژی مبارزاتی خود انتخاب و به گسترش آن پرداختند،

یکی از این نهادهای سوسیالیستی ارگانِ: [ راه انقلابی کُردستان ] KDY Revolutionäre Weg Kurdistan بود که رهبر آن [عبدالله اُ کالانس] میباشد، که پیروان آن در سال 1978 میلادی این نام ارگان را به Arbeiterpartei Kurdistan [حزب کار کردستان] پ ک ک، PKK تغییر دادند.

1971 میلادی، حزب ناسیونالیستهای تُرک کمالیست، در مقابل ائتلاف 2 حزب: [حرب دمکرات] DP و [حزب عدالت] APکه اکثریّت را در ساختار حکومت داشتند، در اقلیّت و دوباره در جایگاه اپوزیسیون قرار گرفت که ارتش نخست وزیر وقت [دِمیرل] را مجبور به استعفا کرد و آقای [ نیهات إریم] را مسئول تشکیل کابینهء جدید کرد. در کابینهء جدید بازهم کمالیستها رأی اکثریّت را بدست نیاوردند و ارتش مجبور به برکناری مجدّد حکومت شد.

با کودتای 1980 میلادی که بر علیه جنبش سیاسی مردمانِ کُرد و چپّ های این کشور بود، تمام احزاب سیاسی، سندیکها و نهادهای مدنی ممنوع و یا منحلّ اعلام شدند، زبان و فرهنگِ و احزاب کُردی ممنوع اعلام شد، 24000 نهاد مدنی منحّل، 610000 نفر دستگیر، محاکمهء 210000 نفر در دادگاهِ ارتش، 229 نفر جانِ خود را در زندان از دست دادند، 14000 نفر شهروند تُرک در خارج از کشور ترکیّه از آنها سلب ناسونالیتت تُرکی شد،

در عوض تمام احزاب و ارگانهای ناسیونالیست راست تُرکی از آزادی بیشتری برخوردار شدند، کنترل رادیو و تلویزیون را حتّی از کنترل حکومت و پارلمانِ انتخابی مردم بیرون آوردند و بخود اختصاص دادند. بطور کلی بعد از این کودتا ارتش روش بسیار بیرحمانه و شقاوت باری را در مناطق کُرد نشین جنوب شرقی ترکیّه در پیش گرفت و زندان ارتشی منطقهء کُرد نشین [دیارباکیر]Diyrtbakir که از نظر شکنجه و جوّ وحشتناکِ حاکم بر آن مشهور هست، دروازه های خود را بر مردمانِ کُرد و سوسیالیستهای این کشور در ابعادی گسترده باز کرد.

برای جنبهء قانونی بخشیدن به این کودتا قبل از عملی کردن آن در آرتیکل 11 قانون اساسی تغییرات لازم را به عمل آوردند. در این تغییر قانون اساسی نفی کامل هویّت و وجودِ مردمانِ کُرد، در مقابل برجسته کردن هویّت، فرهنگ، و زبانِ تُرک تباری سرزمین ترکیّه بود و هست.

ممنوعیّت ایدهء سوسیالیستی، قدغن کردن گفتمانِ کُردی و بیانِ مشکلاتِ آنها، در مجموع امکانِ شکل گیری نهاد و یا حزبی چه کُردی و چه تُرک تبار، که بتواند از حقوق مردمانِ کُرد سخنی به میان آورد وجود نداشت، در نتیجه خودِ حکومتِ ترکیّه، اپوزیسیون کُرد تبار را به اپوزیسیونِ فوندامِنتال خارج از پارلمان و ساختار حکومتِ ترکیّه تبدیل، و آنها را خواسته و یا نا خواسته وادار کرد که دست به اسلحه بُردن را شاید آخرین تلاش برای نجاتِ خود ببینند.

به همین مناسبت از همان سال 1980 میلادی گروهی از نخبگانِ سیاسی کُرد راه استقلال مردم کُرد از طریق روش انقلابی قهر آمیز که از طریق سیاست ورزی حکومتِ ترکیّه بر آنها تحمیل شده است را در حزب PKK در پیش گرفتند.

اعضای حزب [پ ک ک] مانند احزاب گذشتهء کُرد، از رهبرانِ قبایل، زمینداران، آکادمیکها و یا افراد با تجربهء بر گرفته از گذر زمان، ارتشیانِ دوره دیده نیستند، بلکه از زنان و مردانِ که نگاهِ به آینده کردستان یا اصلأ قصد تشکیل حکومتِ مستقل کُردی و یا تجزیه طلبی را نداشتند، و فقط هدف دفاع از کهنسالان و کودکان و دیگر ساکنانِ روستا و مناظق مسکونی خود در برابر یورش ارتش ترکیّه بود. که آنها را [محافظان روستا] Dorfschützer، مینامند. تعداد آنها در آغاز 18000 نفر، 1994 میلادی 63000 نفر شدند که در سال 1993 تقریبأ مناطق کُرد نشین با ادارجاتِ آنرا را بجز چند شهر بزرگ در کنترل خود گرفتند. [پ ک ک] حزب نیست، مقاوتِ خود جوش توده ای مردمی هست که نزدیک به یک قرن مورد ستم چندگانه قرار گرفته است.

1994 میلادی حکومتِ ترکیّه با 12 در صد در آمد مالي خود و با یک چهارم ارتش خود که با نیروی پلیس انتظامی به 300000 هزار نفر میرسید در مرزهای عراق و ایران،و در ناحیّهء [توسِلی] در حالت آماده باش جایگزین شدند، 2500 روستای کُرد نشین را تخلیّه و مهاجرت اجباری دادند، و اغلب این روستاها و جنگلهای اطراف آنرا به آتش کشاندند. 3 میلیون مردمانِ کُرد مجبور به فرار به شهرهای بزرگ و یا بطرف غرب شدند. از سال 1991 میلادی حکومت ترکیّه سیاست قتلهای زنجیره ای اپوزیسیون کُرد را در پیش گرفت، تنها در سال 1993 میلادی 467 نفر اپوزیسیون کُرد در شهرها به شیوه های نامعلومی به قتل رسیدند. 1974 104 قتل طرفداران علوی، 1979 میلادی 1300 اعدام سیاسی وجود داشته است.

نوامبر 1995 میلادی حزب [پ ک ک] یک آتش بستِ یکطرفه را پیشنهاد کرد، و رهبر آن عبدالله اُرکالان، طی بیانیه ای اعلام کرد که او و حزبش هیچگونه قصد ایجادِ دولتِ مستقل کردستان را ندارد در مقابل 1998 دولتِ ترکیّه به کشور سوریه هشدار داد که اگر رهبر حزب [پ ک ک] عبدالله اُرکالان را از کشور خود بیرون نکند، ارتش ترکیّه با این کشور واردِ جنگ خواهد شد، چند روزی پس از تهدید ترکیّه، عبدالله اُرکالان سر از کشور روسیّه، پس از آن در شهر رُم، 16 فوریّه 1999 به کشور آفریقایی کنیا وارد شد، که به هنگام بیرون آمدن از سفارتِ یونان در [نایروبی] دسگیر شد و چشم بسته به ترکیّه انتقال یافت که اکنون در زندان نشسته هست. بنا به گزارش روزنامه های فرانسوی، آلمانی و حتّی تُرکی در دستگیری رهبر [پ ک ک] سازمان جاسوسی [موصاد] اسرائیل نقش اساسی را داشته است.

[پ ک ک] پس از دستگیری رهبر خود، دست از عملیّاتِ خشونت آمیز برداشت و از سال 2002 میلادی نام: [KADEK [ "کنگرهء آزادی و دمکراتیکِ کردستان" را بر خود گذاشت، که این نام در کنگرهء ملّی کردستان در سال 2003 میلادی، به حزب DeHaP یا "حزب دمکراتیکِ مردم" تبدیل شد. بعلت عدم موفقیّت در انتخابات بر اساس جوّ حاکم، 2005 میلادی دوباره نام قبلی [پ ک ک] را بر گزید، امّا [عثمان اُرکالان] برادر عبدالله اُرکالان رهبر زندانی حزب [پ ک ک] روش خشونت آمیز و مسلحانه را دیگر متعلق به گذشته دانست و از حزب انشعاب داد، پیروانِ حزبDeHap هم خود را منحلّ اعلام کردند و به حزبDTP پیوستند.

ژولای 2005 میلادی، جمعی از روشنفکران تُرک از حزب [ پ ک ک] خواستند که از استراتژی خشونت آمیز خود صرف نظر کند که بیش از 250 نفر از زوشنفکران کُرد از این پیشنهاد استقبال کردند و حزب [پ ک ک] را به انتقاد گرفتند، آگوستِ 2005 میلادی نخستِ وزیر فعلی ترکیّه از منطقهء متروپل کُردی [دییار بکیر] دیدار کرد، و گفت هویّت کُردی با شهروندی تُرکی در تضاد نیست، با حملهء جدید ارتش ترکیّه دیدیم که تمام حکومتهای ترکیّه از چپ و راست، از مذهبی رادیکال تا سکولار آن، از مارکسیسم تا کاپیتالیسم آن در انکار مردمانِ کُرد همه دیدگاهِ مشترک دارند.

امروز اگر وضعیّت کُردها، از 85 سال پیش تا کنون مرور شود خواهیم دید که در عمل نه اینکه به خواسته های دمکراتیک آنها پاسخی داده نشده، بلکه بر مشکلات و بحرانهای چند گانهء آنها بطور سیستماتیک افزوده شده است، مناطق کُردنشین جزء 11 استان رشد نیافته ترین مناطق در ترکیّه هست، مردمی خانه بدوش در شرایطی بدون پرسپکتیو و بدون امنیّتِ جانی و مالی بسر میبرند.

بعد از گذشتِ 85 سال از تأسیس جمهوری جدیدِ ترکیّه، هنوز این سئوال که آیا در ترکیّه مردمی بنام کُرد با زبان و فرهنگ کُردی یافت میشود ؟ در قرن 21 با حملهء نیروی ارتش جواب [نه] داده میشود، در صورتیکه حکومتهای ترکیّه اگر واقعأ خواهان حلّ مشکل مردمانِ کُرد میبودند، بارها کُردها آمادگی خود را برای یک تفاهم ملّی اعلام کردند، برای حکومتِ ترکیّه هم فرصتهای مناسب پیش آمد و هم زمانِ طولانی برای عملی کردنِ این خواسته های دمکراتیک را داشتند. حرکت جدید ارتش ترکیّه نشان داد که حکومتهای ترکیّه، حتّی به اسیمیلاسیون تُرکی کردنِ کُردها هم قانع نیستند، هدف انکار، به حاشیه راندن، و در درازمدّت استراتژی پاکسازی و تحقیر آنها میباشد.

حملهء 21.02.2008 میلادی ارتش تُرکیّه به شمال عراق، تجاوز آشکار به حریم استقلال کشوری دیگر، زیر پا نهادنِ قوانین بین المللی در روابط بین دولتها، و حقوق ملّتهای دیگر در جهان متمدّنِ امروز میباشد که ساکت ماندنِ جامعهء دمکراتیکِ جهانی با این عمل نا شایستِ آمریکا و حکومت دست نشانده اش ترکیّه، خیانت به دمکراسی و زمینهء آسیب پذیری صلح و امنیّت منطقه ای و جهانی را هموار میکند.

ترور در هر شکل آن چه در شکل ایدئولوژیکِ مارکسیستی یا باورمندی دینی، چه در شکل حکومتی، قومی، و إتنیکی، ناسیونالیستی آن محکوم است، امّا با توّجه به روند سیاسی که از سال 1923 میلادی تاکنون در کشور ترکیّه در رابطه با حقوق مردمانِ کُرد طی شده است، مقاومتِ رهایی بخش مداوم مردمانِ کُرد در چهارچوبِ معیارهای نوع و در ردیف گروه بندیهای تروریستی شناخته شده نمی گنجد، در مقابل سیاستِ پاکسازی و زیر پا نهادنِ حقوق اقلیّتها در ترکیّه، با کودتاها و حکومت نظامیهای دائم، با حکمراني حکومتی که ارتش در رأس آن نشسته، نمونه کلاسیک ترور حکومتی برنامه ریزی شدهء کشور تُرکیّه هست.

در عرصهء گلوبال ایالاتِ متحّدهء آمریکا با چنین سیاست خاورمیانه ای خود از پشتیبانی نیروهای دمکراتیک منطقهء خاورمیانه محروم خواهد شد، آمریکا نمیتواند با نظامیگری، کشور چماق بدستِ اسرائیل دوّم خود یعنی ترکیّه را در منطقه بر جسته و بزرگ کند، و از مردمانِ ایرانی تبار کُرد، فلسطینی دیگر را در همسایگی ایران بوجود آورد.

وزیر امور خارجهء آمریکا [ خانم رایس] در مصاحبهء مطبوعاتی دیروز خود در مورد حملهء ارتش عراق گفت: حزب [پ ک ک]، دشمن درجهء یک آمریکا و ترکیّه هست، حتمأ پس فردا با همین دلیل و بیان، ارتش ترکیّه و جمهوری آذربایجان را وارد خاک آذربایجانِ ایران خواهد کرد، ارتش ترکمنستان را از شمال، و ارتش عرب عراق را در غرب وارد خوزستان خواهد کرد! .

آمریکا آگاهانه و یا بر اثر زبونی در تحلیل درستِ خود از شرایط، اکنون به ناسیونالیسم پان آریانیسم، پان تُرکیسم، و پان عربیسم دامن زده است، و با این سیاست خود در نهایت خاورمیانه را به خاک و خون خواهد کشید. حملهء نظامی جدید به شمال عراقِ آن به نفع تُرک تباران و عرب تباران هست، چون هر دوی این مردمان خواهان مردمانی قدرتمند بنام کُرد در عراق و در ترکیّهء امروز و منطقه نیستند، از سویی دیگر چشم دیدنِ کشوری قدرتمند بنام ایرانِ را در خاورمیانه هم ندارند،

بنا بر این شایسته و بجاست که ایرانیان با هر عقیده و ایمان و با هر جهان بینی، بجای پرداختن به آزادی قدس، فلسطین، و شیعیانِ جنوب لبنان، و مدح و ثنا گویی تُرک آذری، و آماده کردنِ خود برای ظهور مهدی، از این به بعد سرنوشتِ هم تباران کُردِ خود را محور اصلی سیاستِ منطقه ای خارجی خود قرار دهند، و بر طرح: [ جابجایی مردمانِ کُردِ ترکیّه با تُرکانِ آذری نا راضی ساکن ایران] تأمل کنند. تضعیف مردمانِ کُرد، تضعیف مردمان آریانی و یا ایرانی تبار در خاورمیانه هست، تضعیف ایرانیان، شکستِ کاملِ کُرد تباران میباشد،

از سیاست عملی شدنِ تز اتحادِ [تهران، باکو، آنکارا] زیر لوای اسلام باید جلوگیری کرد، زیرا نه به سود ایرانیان است و نه عاقبتِ خوبی برای مردمانِ کُرد دارد. برنامهء جدایی برنامهء گاز بین ایران و ترکمنستان، و پیوستن به جمهوری آذربایجان، همچنین قطع همکاری خودرو سازی چین و ایران نشانه از آن دارد که رژیم اسلامی ولایتِ فقیه قصد خارج شدن از بلوک چین و روسیّه را دارد، از سویی ادامهء حیات خود را گوش به فرمانِ آمریکا و ترکیّه ای می بیند که اکنون مردمان کُرد را از زمین و هوا مورد حمله قرار داده است، چنین سیاستی از سوی ایرانیان راستین قابل تحمّل نیست و نخواهد بود. مردمانِ ایرانی و آریایی تبار در خاورمیانه دارای سرمایه های فکری اجتماعی و انسانی، و منابع زیر زمینی فراوان هستند، و خود به عنوان یک قطبِ قدرتمند تعیین کنندهء مستقل در خاور میانه نقش اساسی را بازی خواهند کرد.

سرمایه گذاری آمریکا و همکاری، بویژه حکومتِ اسرائیل که ایرانیان پیوسته احترام مردمانِ یهودی را داشته اند و خواهند داشت، بر روی کشوری مانند تُرکیّه به سیاستِ ضدِ آمریکایی در خاورمیانه و بر علیه مردمانِ یهود تبدیل و باعث خدشه دار شدنِ روابطِ این دو کشور در عرصهء جهانی است. کشور ترکیّه هم به مراتب بیشتر از قبل در بین کشورهای همجوار و در منطقه منزوی تر خواهد شد.

اینک مردمانِ کُرد علاوه بر مقاومت در برابر شرایط و جنگ نا عادلانه ای که بر آنها تحمیل شده است، فاکتور بر جستهء متوسل شدن به شیوهء دیپلماسی و دادن شکایت به سازمان ملل متحّد بر علیه آمریکا و کشور ترکیّه، و بلند کردنِ صداي اعتراض خود در پارلمان اتحّادیّهء اروپا، بویژه به کشور آلمان، و مخاطب قراردادنِ جامعهء دمکراتیک جهانی بر علیه آمریکا و حکومت و ارتش ترکیّه می باشد.

|فوریه|2008| میلادی|

Nasser.karami@gmx.de

نوشتارهای دیگر مربوط به این موضوع:

http://iranglobal.info/node/22869

http://iranglobal.info/node/22870

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.