داستان از انجا اغاز شد که یکی از همکاران سایت در هنگام انتشار مطلبی در " فرهنگ هنر" از عکس متعلق به شخص دیگری استفاده می کند و این کار موجب اعتراض صاحب عکس می شود عکس پس از چند ساعت برداشته شد .

اما شخص دیگری منصوربیمکی (فرامرز) که موضوع اصولا ربطی به او ندارد وارد " صحنه " می شود و به طرح اتهامات "امنیتی " در سایت فرهنگی بر می اید و آنگاه این شخص با نام های شکوه میرزادگی ؛ مانی ؛مهرداد فلاح و... . علیه من با جملات یک خطی بر می اید

این شخص ( منصور بیمکی ) با نام " فرامرز : با همان IP در بخش اظهار نظر ایران گلوبال چنین نوشت :

"دوستان کیانوش توکّلی از همکاران وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی است،نوعی اوپوزیسیون دست ساز جمهوری اسلامی و..... هشیار باشید فرامرز "

اتهام سنگینی ولی بدون هیج دلیل و مدرکی بود من این کامنت را حذف نکردم تا همگان متوجه شوند چه کسی پشت نام فرامرز ایستاده است از این رو در پی کشف نام حقیقی این شخص و کشاندن او به دادگاه بر امدم و با کمک

سایتی بنام DNS که با قرار دادن IP فرامرز به تمام مشخصات کامنت گذار پی بردم و موضوع قابل پیگیری حقوقی می باشد" فرامرز" در فرانسه شهر پاریس زندگی می کند شماره ورودی به اینترنت 12322 و شرکتی که به او خدمات می دهد PROXAD (AS for Proxad ISP) نام دارد بقیه اطلاعات را در ادامه بخوانید .

البته من به هویت حقیقی نویسنده پی برده ام او از مخالفین "پر آوازه" جمهوری اسلامی ؛ نویسنده ای که سابقا حداقل 50 مقاله اش در ایران گلوبال چاپ شده است ولی از آن زمان که نویسنده دیگری مقاله ایشان را نقد کرد و من نقد این مقاله را در سایت درج کردم "مبارز پر آوازه " باصطلاح با من در افتاده است و از ان پس دست به توطئه فراوانی علیه من زده است

نامه ها بقرار زیر است : :

( نامه شهلا بهاردوست به مسئولین سایت؛ پاسخ همکار ما در سایت فرهنگ و هنر پاسخ کیانوش توکلی ؛ اتهامات منصوربیمکی_ فرامرز )

شهلا بهادوست:

با سلام به دوستان مسئول در سایت فرهنگ و گفتگو،

مدتی است که افرادی بیمار به این بخش از سایت مراجعه می کنند و با ابراز به اصطلاح نظرات هر آنچه که لایق خودشان است به عزیزانی که مطلب به سایت می دهند می نویسند و شرم هم نمی کنند متاسفانه هیچ کنترلی هم از طرف شما عزیزان تا به حال صورت نگرفته است با اینکه امروزه با داشتن آمارگیر می توانید به راحتی به شناسایی این اوباش اقدام نمایید.

متاسفانه به دلیل اینکه راه ورود به بخش ادمینیستاتور را هم به روی همه کسانی که مطلب می گذارند باز کردهاید و این خود باز بیشتر مشکل ساز شده و کسانی به این بخش وارد می شوند و مطالب را حذف و یا تغییر می دهند و امروز متوجه قاحت دیگری هم شدم و آن این است که مطلبی را از وبلاگی برداشته با نام آقای قاسمی درج کرده اند و ایشان از قرار خودشان بیخبرند و کنار مطلب طرح جلد دهمین مجموعه سروده های بنده را که تپشهای برهنه است و نامم هم روی آن نوشته شده قرار داده شده است !!!

جای بسیار تاسف است که هیچ گونه کنترلی برای این سایت وجود ندارد و به هر دیوانه ای اعتماد می شود. دوستان عزیز شما که می دانید این بازیها کار کیست چرا اعلام نمی کنید و چرا اجازه می دهید که چنین رفتارهای مرتجعانه و بی فرهنگی در سایت فرهنگ و هنر انجام پذیرد؟ یکبار آی پی این افراد را اعلام کنید تا همه بدانند که نفوذی های جمهوری اسلامی چه کسانی هستند و با آنها تعیین تکلیف کنند. من از همین جا اعلام می کنم که از این لحظه تا روشن شدن این مسئله و پاکسازی این سایت از اوباش جمهوری اسلامی به هیچ عنوان مطلبی به این سایت انتقال نخواهم داد و استفاده هز هر گونه مطلبی از خودم را تحت پیگرد قانونی قرار خواهم داد.

با امید یک فضای سالم ادبی برای همه عزیزان هنرمند و عرضه مطالبشان بدون سانسور قلم و ترور شخصیت و با آرزوی اینکه مسئولین سایت با این امر برخورد جدی بفرمایند.

با مهر، شهلا بهاردوست

خطاب به خانم شهلا بهار دوست و محض اطلاع کاربران سامانه ی « فرهنگ و هنر " :

1ـ متأسفانه آدم های بیمار ( از آن دست که برشمردید ) همیشه ، همه جا و در میان همه ی لایه اجتماعی ( حتی اهل قلم ) پیدا می شود. مشکل کامنت های غیر مسئولانه هم منحصر به سامانه ی فرهنگ و هنر نیست . اما ، می پرسم : پرت و پلا نوشتن های چند آدم بیکار و سبکمغز و ( به قول شما ) بی شرم و بیمار ، چه ربطی به عوامل نفوذی و جمهوری اسلامی دارد ؟

2 ـ نوشتید : « متاسفانه به دلیل اینکه راه ورود به بخش ادمینیستاتور را هم به روی همه کسانی که مطلب می گذارند باز کردهاید و این خود باز بیشتر مشکل ساز شده و کسانی به این بخش وارد می شوند و مطالب را حذف و یا تغییر می دهند " .

در این مورد خلاف به عرض تان رسید . معذالک ، اگر نمونه دارید ، نشان دهید . تا تصحیح کنیم و از خواندگان سایت و ـ به ویژه ـ از نویسنده ی آن مطلب پوزش بطلبیم .

3 ـ محض اطلاع مجدد شما :

مطالب مندرج در سامانه فرهنگ و گفتگو ـ بعضأ ـ نوشته های ارسالی از سوی نویسندگانش ( به آدرس سایت) و بعضآ برگرفته از سامانه های اینترنتی ِ دیگر ( البته ، با مرعی داشتن همه ی جوانب اخلاقی و حقوقی ) است . یعنی ، درست همان گونه که در بسیاری از سایت های اینترنتی دیگر معمول است ( ذکر نام نویسنده ، نام پایگاه اینترنتی و ...) .

4ـ در بخش مدریت سایت « فرهنگ و هنر " ، به مرور عکس هایی ذخیره و نام گذاری شده است . از جمله « طرح جلد دهمین مجموعه سروده های " شما ، که با نام « آفرودیت" کد گذاری شده است.

همراه با درج مقالات ، از این عکس ها ( به مناسبت ) استفاده می شود . ( من از بابت ذخیزه لوگوی کتاب شما، در آرشیو عکس ها بی خبر بودم )

مطلب از این قراراست : حدود ساعت 4 صبح بود که ، پس از مدتی طولانی پرسه زدن در سایت های فرهنگی ، به مقاله ی آقای حمید قاسمی ( تاخیر فرهنگی و کاری که باید کرد ) برخوردم و آن را برای درج در « فرهنگ و هنر" مناسب دیدم ؛ از میان عکس ها هم ، طرح « آفرودیت " شما را ( که در آن وقت ، از تعلقش یه کتاب تان بی خبر بودم ) بی ربط با مقاله مذکور ندیدم . اما ، به دلیل خستگی و کوچک بودن آن عکس ، متوجه ی نوشته ی روی آن ( نام شما و عنوان کتاب و ربط آن لوگو با کتاب شما ) نشدم . از بابت این « خطا " ، سخت متأسفم . اما ، دوست عزیز! باور کنید هر چه به ذهنم فشار آوردم ، بین آن اشتباه ( هرچند لپی) و « وقاحت" ، ربطی ندیدم .

از این رو ، می پرسم : آیا اهل قلمی مثل شما ، که می خواهد از کلام ، « تپش های شاعرانه " بسازد ، در گزیتش واژگان و برخورد با با مخاطبانش ، نباید کمی مسئولانه عمل کند ؟

به باور من ، واژگان « وقاحت " و بی شرمی زیبنده و در خور کسانی است که درون بیمارشان ، جز با فتنه انگیزی و دسیسه و انگ زدن به دیگران آرام نمیگیرد! ( این عبارت ، یقینأ در ربط با شما نیست )

5ـ من نمیدانم منظور شما ، از عبارت « به هر دیوانه ای اعتماد می شود" ، چیست و این ( به قول شما ) « دیوانگان" چه کسانی هستند : همکاران « فرهنگ و هنر " ؟ نویسندگان کامنت های موهن؟ یا ...

لطفأ روشن تر بنویسد ، تا ، هم راه بد فهمی را بر خواننده ببندید ، و هم تکلیف ما در پاسخگویی مشخص شود .

6ـ خطاب به گردانندگان « فرهنگ و هنر " نوشتید :

« دوستان عزیز شما که می دانید این بازیها کار کیست چرا اعلام نمی کنید و چرا اجازه می دهید که چنین رفتارهای مرتجعانه و بی فرهنگی در سایت فرهنگ و هنر انجام پذیرد؟ " .

من نمی دانم ، این اطلاعات بی پایه و مغرضانه را کدام آدم منصف و خوش جنسی ! به شما تلقین کرده است؟

مگر ممکن است که نام نشان ِ این ( به قول شما ) « بازیگران " ، بر گردانندگان سایت معلوم باشد ، اما ، در مقابلش اقدامی صورت نگیرد ؟!

به علاوه ، شما از کدام « بازی" و « بازیگر " حرف می زنید ؟ آن « بی فرهنگی و رفتار مرتجعانه " ، که به گمان شما ، در سایت فرهنگ و هنر وجود دارد ، کدام است ؟ ممکن است کمی روشن و مستدل بنویسد ؟

7ـ خطاب به گردانندگان « فرهنگ و هنر " نوشتید :

« من از همین جا اعلام می کنم که از این لحظه تا روشن شدن این مسئله و پاکسازی این سایت از اوباش جمهوری اسلامی به هیچ عنوان مطلبی به این سایت انتقال نخواهم داد و استفاده هر هر گونه مطلبی از خودم را تحت پیگرد قانونی قرار خواهم داد ."

به منظور ممانعت از انعکاس هر از گاهی شعر های تان ، در « فرهنگ و هنر " ، نیازی به تهدید نبود .

( آن گونه که من شنیدم ) شما با داشتن (Username و Passwort ) بخش مدیریت ِ « فرهنگ و هنر " ، تاکنون ، خود به درج شعرهایتان ( در سایت ) اقدام می کردید . بنا بر این ، مثل سابق ریش و قیچی در دست خودتان است .

اما ، می پرسم :

گمان نمی کنید که متصف کردن « گردانندگان قرهنگ و هنر " ، به صفاتی همچون « اوباش جمهوری اسلامی " ( به مراتب ، بیش از درج بی اجازه ی شعرهایتان ) می تواند پیگرد فانونی داشته باشد ؟!

به علاوه ، محض اطلاع بیشتر شما : به تجربه ثابت شده است که « اوباش جمهوری اسلامی " ، آن قدر در کارشان وارد هستند که وقت شان را با کامنت نوشتن تلف نکنند ؛ و اگر قرارباشد کاری صورت دهند ( آن کار) زیر سئوال بردن مسئولین سایت و دامن زدن به تشنج و ایجاد فضای بی اعتمادی ( از طریق برانگیختن و پیش انداختن اهل قلمی چون شما ) است .

8 ـ خطاب به به گردانندگان « فرهنگ و هنر " نوشتید :

« با امید یک فضای سالم ادبی برای همه عزیزان هنرمند و عرضه مطالبشان بدون سانسور قلم و ترور شخصیت و با آرزوی اینکه مسئولین سایت با این امر برخورد جدی بفرمایند" .

می پرسم : شما از کدام « سانسور و ترور شخصیت " حرف می زنید ؟ ممکن است ( محض اطلاع ما و خوانندگان )

توضیح دهید که ، کدام نوشته « سانسور " و کدام نویسنده « ترور شخصیت " شد ؟! به علاوه ، « فضای نا سالم ادبی ِ " مورد ادعای شما را ، در کجای سامانه ی فرهنگ و هنر می توان سراغ کرد ؟

دوست عزیز ! واژگان و عبارت هایی مثل « سانسور " ، « ترور شخصیت " ، « فضای [ نا] سالم ادبی " و ... هر کدام بار معنایی و ما به ازای مفهومی مشخصی دارند . از شخصی چون شما که با کلمه و کلام ( آن هم از نوع شاعرانه اش ) سر و کار دارد ، انتظار نمی رود که این گونه غیر مسئولانه بنویسد .

ملخص کلام:

سایت فرهنگ و هنر ، نه مؤسسه ی انتفاعی است و نه حتی ارگان حزبی . به این معنی که ، همکاران سایت ، در قبال صرف وقت و انرژی ( به منظور بازتاب تحولات فکری و فرهنگی و معرفی تولیدات ادبی شعرا و نویسندگان و هنرمندان داخل و خارج کشور ) جز خستگی ، تهمت و اهانت بهره ای نمی برند و گمان نمی کنم که ( به رغم همه ی کاستی ها ، که در کارشان وجود دارد ) سزاوار این گونه برخوردهای غیر منصفانه و غیر مسئولانه باشند.

کیانوش توکلی:

سلام خانم شهلا بهار دوست!

من واقعا از شما تعجب مکینم این چه برخوردی است که می کنید این همه جنجال برای چیست ؟چرا انگ می زنید؟ کد اصلی سایت را فقط من دارم چه کسی مامورجمهوری اسلامی است ؟ داستان این است که من به خیلی از همکاران سایت توصیه کرده ام که عکس جدید کمتر بگذارند و بهتر است از انبار ذخیره عکس استفاده نمایند و اشتباها این رفیق ما عکس جلد کتاب شما را گذاشت و بعد هم که شما اعتراض کرده اید ؛ آن را برداشت .

حتی یک بار دیگر هم کس دیگری هم این اشتباه را کرده بود آدم وقتی می تواند یک اشکال کوچلو را با یک تلفن حل کند نمی اید این همه انگ به مدیرت سایت بزند و.....البته می دانم چه کسی پشت این توطئه خوابیده است .....

شهلا بهاردوست :

با سلام کیانوش توکلی عزیز،

دوست گرامی چرا تعجب می کنید؟ لطفن تکست خودتان را یکبار دیگر مرور کنید. بنده قبلن در موارد دیگر با شما صحبت کردم و در این مورد هم سعی کردم با شما تلفنی صحبت کنم که تشریف مداشتید و تلفن منزل شما هم جوابگو نداشت تا پیامی برایتان بگذارم و باز هم سعی کردم تا صبر کنم ببینم که آیا خودتان اقدامی می نمایید یا خیر. متاسفانه اقدام از شما زمانی صورت گرفت که من معترض شدم وگرنه اتفاقی نمی افتاد بعد هم دوست عزیز من از شما خواستار شدم که مراقب سایت باشید و نفوذیها را تصفیه کنید من به شما انگی نزدم که شما خود را مخاطب قلمداد کرده اید!! گرامی شما در همین جا ابراز نموده اید که می دانید از کجا آب می خورد پس لطف کنید اقدام کنید و نگذارید سایت از کنترل شما و عزیزانی که طی چند سال گذشته زحمت فراوان برایش کشیده اند خارج شود. باز هم سپاس از عزیزانی که به این امر توجه دارند و این امر را جدی گرفته و خارج از هر گونه منفعت نگری با آن برخورد نموده اند. با آرزوی توانایی بیشتر قلمهای بی لکنت.

با مهر، شهلا بهاردوست

منصوربیمکی (فرامرز)

جناب آقای توکلی عزیز!!! متاسفم که معنای سخن سرکارخانم بهاردوست را متوجه نشدی وبیشتر متاسفم ازاینکه هنوز درجامعه ادبی خودآگاه وناخودآگاه جمعی شبیه قرون وسطی است . عزیزدل خودفروشی تنها برای امرارمعاش نیست ، جمهوری اسلامی هم بیکارنیست عوامل خود را درسایت به اصطلاح پرمخاطب سرکارنفوذ بدهد، یعنی شما ها انقدر به هم ظنین هستید و باهم درگیر و جنگ وجدل دارید که خوشابه حال آن سیستمی که شما منتقدآن خواهید بود... امابعضی عزیزان مفتخرند به خصلت خود فروشی وازاین کارلذت جنسی می برند. این مشکلی هم که برای خانم بهاردوست ایجادشد مطمئنا خود بهتر می دانی تعمدی بودوقصدایجادجنجال حول وحوش سایت شریف وبالا بردن آمارآن هم به این قیمت !!! درخصوص همه کسانی که حول وحوش شما هستند من نیازی به سخن ندارم تو خود بهترمی دانی که چگونه عده ای دارند این ادبیات را به قهقهرا می برند لااقل دراین سیر نزولی نام خویش را آلوده عده ای درحاشیه زمان نکن .

این مسخره بازی هایی هم که به نامهای مختلف نوشته ای بگذارکنار... این مطلب را هم درساعتی نوشتم که می دانم بهاردوست درمراسمی است ودارد سخنرانی میکند ، خواستم نگویی او نوشته !!!

کیانوش توکلی :

خانم بهاردوست گرامی!

این یک سایت فرهنگی است و اینجانب آگاهانه ان را از سایت سیاسی ایران گلوبال جدا کردم که بدور از درگیرهای سیاسی فعالیت کند وکدآن را به تعدادی از نویسندگان وهنرمندان که می شناختم ؛دادیم که نوشته های خود رابطور مستقیم در سایت بگذارند در عوض همه زحمات و هزینه این سایت را نیز متقبل شدیم تا این سایت و اتاق پالتاکی جنب آن به یکی از کانونهای نویسندگان ایران مبدل شود و در این راه هیج محدودیتی برای هیج شخصیت هنری هم ایجاد نکردیم اما متاسفانه افکار بیمار تعدادی نمی تواند راحت باشد؛ از این رو چندی است این حرف هایی که شما نوشته اید اینجا و انجا پخش می کنند.... ؛ اینها بطور روشن جو سازی می کنند ؛ بنابراین شما بایستی مواظب باشید به دام این افراد نیفتید .

خانم بهاردوست ؛لطفا روشن بنویسید " نفوذی " کیست "و شما این خبر را از کجا گرفته اید که یک نفوذی در سایت فرهنگ و هنر پیدا شده است و دلیل و مدرک شما چیست ؟ به من بگوئید ؛ مواظب چه چیزی باید باشم ؟ !شهلا گرامی ؛ من دیروز متولدنشده ام با مفهوم توطئه ؛ جو سازی ؛ باند بازیها و غیب گویی و....کاملا اشنا هستم بخوبی می دانم افرادی پندار باف که دعواهای شخصی خود را به اینجا کشانده اند.

با احترام

بیمکی (فرامرز) :

حضرت آقای توکلی ، خوشحالم که خدم وحشم حضرتعالی "دامه مدظله عالی " آنقدردارای شرافت قلم وحیای زبان می باشند که اینگونه زیبا انتقادی را برمی تابند!!! اما بعد...مشکل تمامی ماها والبته شماها اگر ما ما ما ماما نباشد لااقل ساختاربع بع بعی است که ماحصل خصوصیت شبان رمگی ست که برعقل وذهن ووجودتان سایه افکنده ، آخر دوست عزیزنمی دانی وقتی دوستان یک تنبان شما با استعانت ازوجود نامبارکشان وبهره گیری ازوجود مبارک شما با حواله دادن کادو وکاند...م وغیره ، یا بانقدهای آبکی وبی محتوا ورختخواب محور خود ادبیات را عرصه عقده های فروخفته جنسی خویش کرده اند، اما کدام دکان رفیق عزیز،اما واقعا این سایت دکان است ؟ شاید وقتی بیخبر ازنویسنده مطلبش را ازسایت او برمی دارید ودرسایت متبرک خود می گذارید دکان معنا میابد ... یا شاید می شود گفت حجره ، شاید فقط کمبودتان یک حاجی ست تا بنشیند وچرتکه بندازد که مثلا امروز آماردخول نی به ماتحت ادبیات چقدر بوده ، نی ؟ به ماتحت ؟ عجب حاجی بازاری حسابگری تنها اگر درد ماتحت گرامی شما بااین موضوع حل می شود ، ما حاضریم این نی ها یا لو له های بی اندازه را دراختیارشما قراردهیم . رفیق مطمئن باش ناراحتی شما نه ازمطلب خانم بهاردوست محترم است بلکه بیشتر ازکشف حقیقتی ست که متاسفانه دارد وجود شما عزیزازدست رفته را مانند خوره می خورد... راستی بیماری خوره را دیده ای ؟ خوب یک سری بزن سفارت دولت عزیزمبارکت ، شاید به میمنت ورودچرتکه وحجره یک پروازVIP برات برقرارکردند ، هرچند تو وامثال تو مهره هایی کوچکتری هستید ... حالا هی زبان ما را بازکن رفیق!!! رفیق !!!