رفتن به محتوای اصلی

نگاهي به تحولات پس از 11 سپتامبر
08.01.2002 - 21:32

(قسمت سوم)

واقعه 11سپامبر نقطه عطفي در تاريخ جهان بشمار مي رود . وقتي هواپيمارباياني كه جت هاي مسافربري را به برج هاي مركزي تجارت جهاني در نيو يورگ و ساختمان پنتاگون در واشينگتن كوبيدند ، كاري فرار تراز كشتن حدود 3000 نفر، انجام دادند. اين عمليات تاثير عظيمي در سياست هاي خارجي كاخ سفيد بجاي گذاشت .

برخي اين واقعه را با حمله ژاپن به هاوائي كه امريكا را به جنگ جهاني كشاند و يا حمله هيتلر به لهستان قابل مقايسه مي دانند . در واقع پس از اين رويداد ، ائتلاف وسيعي عليه تروريسم و بنيادگرايي اسلامي شكل گرفت . اما جنگ عليه تروريسم و بنياد گرايي اسلامي تازه آغاز شده است و برخي ازتحليل گران غربي اين جنگ را، جنگ چهارم جهاني {جنگ سرد را جنگ جهاني سوم}نام گذاري كرده اند. جيمز ولسي رئيس سازمان سيا و عضو هيات مشاوران وزرات دفاع آمريكا در مصاحبه باروزنامه آلماني تاتس از جمله مي گويد : آمريكا بايد جنگ عليه تروريسم را به جنگ براي بر قراري آزادي مردم خاورميانه تبد يل كند.

همانطور كه اين روزها شاهد بود ه ايم در باره 11 سپتامبر هزاران مقاله ، گزارش و فيلم تهيه شد ه است . بگونه اي كه اين موضوع به شكل بي سابقه اي در مركزگفتكوي جهانيان قرار گرفته است . اين عمليات تروريستي كه آخرين خط دفاعي آمريكا ـ پنتاگون ـ را در هم شكست و جهان سرمايه داري غرب را به مرز ورشكستگي كشاند و موجب بيكاري ميليون ها انسان شد و در يك كلام امنيت جامعه جهاني را مورد مخاطره قرار دادو بعبارتي حمله تروريستي 11 سپتامبر، حمله به كل تمدن غربي بود كه از آستين بنيادگرايي اسلامي بيرون آمد . از اينرو تحت تاثير اين رويداد ، استراتژي آمريكا و غرب در عرض چند ساعت عوض شد وآمريكا دوگانگي در بر خورد با بنيادگراي اسلامي را كه سياست به جا مانده از دوران جنگ سرد بود را به كناري گذاشت . بسرعت ائتلاف جهاني براي مبارزه با تروريسم شكل گرفت و تصميم كاخ سفيد براي نابودي جنبش هاي بنياد گراي اسلامي موجب تغير معادلات سياسي در جهان شد. طالبان را به كمك اپوزيسيون افغاني از قدرت بر كنار كرد و در اين راه چنان ماهرانه و عادلانه عمل كرد كه توانست موازانه قدرت را بين اقوام مختلف حفظ نمايد ودر راهايي مردم افغانستان از شر حكومت طالباني ، نقش اصلي را بازي كرد ، به گونه اي كه افغان ها ، دخالت آمريكا را به سود منافع ملي خود يافتند. ودر واقع مردم افغانستان برنده اصلي 11 سپتامبر شدند.

قبل از پرداختند به تحولات پس از اين واقعه بايستي اشاره داشته باشم به مواضع آن دسته از محافل سياسي چپ و اسلامي كه هميشه پشت كاسه ، نيم كاسه اي را مي بينند و فلسفه سياسي آنان مبتني بر تئوري توطئه بنا شده است و آن اينكه فاجعه 11 سپتامبر را خود زني مي دانند كه كوبيده شدن هواپيماها به ساختمانها توسط تكنولوژي هدايت شونده از جانب خود امريكايي ها و يا موساد صورت گرفته است و معتقدند كه پاي هيج تروريستي شبكه القاعده اي در كار نبوده است . اين موضوع براي اولين بار در روزنامه جمهوري اسلامي ايران درج شده بود كه امسال نيزاين موضوع تكرار شده است . بعدا محافلي از چپ هاي ضد امريكايي اروپا به تئوريزه كردن چنين استدلالي پرداختند.

ويا شكل ديگري طرح مي شودكه 11 سپتامبر سر آغاز دوران جديدي در مناسبات امريكا با بقيه جهان نمي باشد بلكه اين واقعه تروريستي شتاب بخش تحولاتي بود كه پس از فروپاشي شوروي واز زمان جورج بوش پدر شروع شده بود كه توسط جورج بوش پسر دنبال مي شود. بنظر من هر دو اين تحليل خطر بنيادگرايي اسلامي را براي تمدن بشري ، ناديده مي گيرد.

مروري بر تحولات پس از11 سپتامبر!

جنگ سرد را كه مورخان آن را جنگ سوم جهاني ناميده اند با فروپاشي شوروي مي بايست به پايان مي رسيد و در آن زمان ما با تئوري فوكوياماها كه پايان تاريخ كه پايان سياست را خوشبينانه نويد مي داد و از طرف ديگر، تئوري جنگ تمدنها كه از سوي ساموئل هانتينگتون كه بنوعي خطرات حمله بنيادگرايان اسلامي عليه تمدن غربي را پيش بيني مي كرد . ولي با اين وجود فضاي جنگ سرد در روابط بين الملل تا 11 سپتامبر ادامه يافت .

تا اين تاريخ ، غرب و امريكا با مسله بنيادگراي اسلامي يك بام و دو هوا بر خورد ميكردند . از طالبان در مقابل آخوندهاي حاكم بر ايران و از چچن ها در مقابله با روس ها دفاع مي كردند . و در اختلافات پاكستان و هند جانب مسلمانان را مي گرفتند و ...

اينكه بعد از 11 سپتامبر در پشت در هاي بسته پنتاگون و وزارت خارجه ويا بطور كلي ، مراكز تعين استراژي غرب و امريكا چه گذشته بر ما معلوم نيست ولي حداقل با بهرهگيري از وسايل ارتباط جمعي غرب مي توان تغيراتي را مشاهد كرد . بنظر من اين تغيرات در رابطه با ايران ، سه دسته اند : اول ـ تغيرات اساسي در روابطه روسيه و آمريكا دوم تغير مناسبات امريكا ـ عربستان و سوم ، تغيرسياست اتحاديه اروپا نسبت به جمهوري اسلامي كه همه اين متغير هاي خارجي بطور مستقيم در تحولات سياسي كشور نقش بسيلر مهمي ايفا مي كند كه در ادامه حتي مي تواند به عامل اصلي تحولات اجتماعي وسياسي كشوربدل گردد.

روسيه و امريكا!

پوتين رئيس دولت روسيه از ميان رهبران جهان ، اولين كسي بود كه با آقاي بوش ابراز همدردي كرد . در واقع پوتين از اين واقعه استفاده كرد تا تغير استراتژيك روسيه نسبت به غرب را اعلام كند اما بنظر مي رسد در درون هيات حاكمه با مخالفت هاي ناسيوناليست ها و كمونيستها روسي مواجه گشته است و آنطور كه پيش بيني مي شد ، اين روند به پيش نرفته است . با اين وجود در رابطه با اين دو ابر قدرت اتمي جهان ، دو تحول اساسي بوجود امده است :

اول اايجاد شوراي روسيه ـ ناتو كه مي تواند مانع بزرگي بر سر راه همكاري و توسعه ايران ـ روسيه بوجود بياورد دوم كاهش زرادخانه اتمي روسيه و آمريكا.

شايان ذكر است كه فروپاشي كامل سياست دفاعي و خارجي فدراسيون روسيه در برابر امريكا و تبديل رسمي اين كشور به قدرتي متوسط در عرصه جهاني قبل از 11سپتامبر شروع شده بود و در ماههاي پس از ان شتاب گرفت . اين واقعه موجب تضعيف جناح ناسيوناليست وكمونيست هاي روسيه و تقويت محافل سياسي حاكم در روسيه به سوي همكاري با امريكا شد. تقويت اين گرايش نشانه كم رنگ شدن ايده ايجاد محور روسيه ـ اروپا در برابر آمريكا بود . بعبارتي رقابت ژئوپولتيك واقعي بين امريكا و اروپا بر سر، مسير خطوط لوله نفت وگاز و اينكه چگونه مي شود با نرخ مناسب و بدون مزاحمت از منطقه نفت و گاز به بازاز جهاني رساند. از سوي ديگر اهميت نفت و گاز اين مناطق براي امريكا به عنوان تامين كننده نفت و گاز غرب به هنگام بحران در خاورميانه از اهميت بسزايي بر خوردار است . بويژه اينكه امريكا در صد كاهش وابستگي امريكا به نفت و گاز خاورميانه است . خلاصه اينكه توهم استراتژيك بودند رابطه روسيه ـ ايران با مانورنظامي روسيه در درياي خزر كه اساسا اقدامي عليه منافع ملي ايران بود ـ بر باد رفت . و همچنين رژيم از بازي با كارت روسيه در مقابل امريكا محروم گشت .

امريكا و عربستان!

روابطه امريكا با عربستان كه بر اساس سياست ـ امنيت در مقابل نفت ـ بود و بر مي گشت به دوران روزولت و بن سعود، بعد از 11 سپتامبر دست خوش بحران جدي شده است . وقتي دانسته شد كه 15 نفر از 19 نفر تروريست تابعيت سعودي داشتند و بن لادن تا سال 94 شهروند اين كشور بود. و مهمتر از همه ، شكل گيري القاعده با اعتقادات وهابي و بنيادگرايي كه در دوران جنگ سرد بوجود امد بدون كمك مالي لجستگي عربستان غير قابل تصور بود .بي مناسب نبود كه تعدادي از روشنفكران طراز اول آمريكايي كه با محافل حكومتي اين كشور روابط تنگا تنگي دارند دريك بيانيه تحليلي به نقش ضمني عربستان در واقعه 11 سپتامبر اشاره مي كنند:

....مهاجمان ، اين حمله را به تنهايي يا بدون حمايت و به دلايلي ناشناخته انجام نداده اند. آنها بخشي از يك شبكه ي بين المللي بودند كه در 40 كشور جهان فعال بوده و با نام القاعده مشهور است . شبكه ي القاعده هم به نوبه ي خود ، بازوي يك جنبش اسلامي بنيادگراي وسيعي است كه در طول چندين دهه پا گرفته و برخي دولت ها هم در مواردي با اين شبكه كنار آمده و يا حتي مورد حمايتش قرار داده اند ، شبكه اي كه به صراحت اعلام مي دارد براي پيشبرد اهداف خود ابايي از كشتار و قتل عام ندارد و توانايي انجام اين كار را نيز بارها به اثبات رسانده است .

و يا به نوشته روزنامه فرانكفورترآلگمينه ... انچه امريكا با آن توافقي ندارد ، رفتار عربستان در مبارزه با تروريسم است ...عربستان ده ها سال است كه مدافع جريان هاي اسلامي افراطي و نظامي در سراسر جهان است ...سازمانهاي سعودي به گروههاي فلسطيني حماس و جهاد كمك مالي مي كند اين كمك ها حتي تا اندونزي ، بوسني و افريقا هم گسترش پيدا مي كنند . شبه جزيره ي عربستان ميليون ها دلار صرف ساختن مساجد ، نهادهاي آموزش ديني ، چاپ و پخش شعارهاي تبليغاتي در سراسر جهان مي كند تا درك عقب افتاده ي خود از اسلام را در دنيا توسعه دهد. ...

اخيرا مطلبي به روزنامه درز كرد و يا درز داده شد كه نه تنها حاكمان سعودي بلكه مراكز سياسي و مالي جهان را به وحشت انداخت . روزنامه واشنگتن پست در شش اگوست نوشت كه در تاريخ دهم جولاي كه در يك كميته مشورتي سري و مهم پنتاگون ، از عربستان به عنوان دشمن و هسته شرارت نام برده شد. در گزارش به كميته سياست خارجي وزرات دفاع امريكا امده است كه ـ‌ سعودي ها در تمام سطوح زنجيزه ي ترور از برنامه ريزي تا تامين مالي ، از كادر نظامي تا سرباز عادي ، از ايدئولوژيست تا مشوقين فعال هستند.

از سوي ديگر شكايت خانواده هاي قربانيان فاجعه 11 سپتامبر عليه عربستان و در خواست هزار ميليارد دلار غرامت و همين طور در شرايطي كه امريكا در صدد بر انداختن ديكتاتور عراق است عربستان نمايشگاه تجاري و هيت هاي بازرگاني به عراق اعزام مي دارد. كه اشكارا يك دهن كجي به امريكاست . اين رويداد موجب تقويت اين شايعه شده است كه سعودي ها قصد دارند كه به تدريج ذخاير ارزي خود را از امريكا خارج سازند.

جدا از مناسبت هاي اين دو دولت ، مسايل خاور ميانه و تشديد حمايت امريكا از اسرائيل موجب جو ضد امريكايي در بين مردم سعودي گرديد . انتقال بخشي از توريسم سعودي لز امريكا وغرب به جاهاي ديگر از جمله به ايران و تحريم كالاهاي امريكايي و فروش بي سابقه زمزم كولاي ايران به جاي كوكا كولاي امريكاي ازنمونه قابل توجه فضاي سياسي جامعه عربستان است .

اما در روابطه حكومت اسلامي ايران و عربستان كه سالها به هم به ديده سؤظن مي نگريستن و در احياي اسلامي رقيب ايدوئوژيك هم محسوب مي شدند و ودر دو قطب سياست جهاني با هم قرار داشتند و اختلاف بر سر جزاير سه گانه هم مزيد علت شده بود اين روزها شاهد روابط نسبتا گرمي بين اين دو حكومت اسلامي هستيم . در روابط ايران با سعودي ها مي توان به قرار داد امنيتي ميان اين دو كشور نام برد. اين مناسبات به نوبه خود بر بهبود روابط ايران با شيخ نشين هاي عربي تاثير مثبت گذاشته است .

در واقع تنها تاثير مثبت و سود معيني كه حكو.مت اسلامي ا ز واقعه 11 سپتامبر برد همين مناسبات حسنه بين رياض و تهران است. وگرنه آخوندهاي حاكم بر تهران بازنده اصلي واقعه 11 سپتامبر بودند. در واقع حلقه محاصره به دور حكومت شان تنگ تر وحضور دراز مدت امريكا در خليج فارس و افغانستان و نيز حضور نظامي امريكا در ازبكستان و قير قرستان موجبات نگراني جدي حكومت اسلامي از آينده خود شده است.

اتحاديه اروپا و حكومت اسلامي

اروپا كه حمله 11 سپتامبر را حمله به تمدن غربي ودر واقع حمله به خود تلقي كرد در ائتلاف عليه تروريسم و بنيادگرايي اسلا مي همپا با امريكا بويژه درسرنگوني طالبان و سر كوبي القاعده شركت فعال داشت. با اين وجود با قرار دادن حكومت اسلامي ايران در مثلث شرارت از جانب آمريكا مخالفت ورزيد و از سوي ديگر جمهوري اسلامي از بند بازي با كارت اتحاديه اروپا محروم ساخت .

سياست اتحاديه اروپا كه در گذشته مبتني بر سياست گفتگوي انتقادي بود و با روي كار آمدن خاتمي به سياست انتقاد سازنده تبديل شد و در آخرين بيانيه اتحاديه اروپا كه درست همزمان با سالگرد 11سپتامبر انتشار يافت براي تجارت و معاملات اقتصادي با حكومت اسلامي پيشرط هايي از جمله به رسميت شناختن اسرائيل و عدم پشتيباني از گروهاي تروريستي فلسطيني را طرح كرد كه با ماهيت سياسي نظام اسلامي در تناقص آشكار قرار دارد ، كه روشن بود كه چنين پيشرط هايي مورد مخالفت حكومت اسلامي قرار گيرد. هر چند اتحاديه اروپا با سياست تحريم امريكا ، عليه جمهوري اسلامي مخالف بود ولي ظاهرا تغير سياست كاخ سفيد در حمايت از مبارزات مردم ايران و بعبارتي پشتيباني از جريان سكولارـ دمكرات ايران براي تغير هاي ساختاري رژيم ، اتحاديه اروپارا به امريكا نزديك ساخت .

جمهوري اسلامي و 11 سپتامبر !

بلافاصله پس از حمله تروريستي ، همانجور كه انتظار مي رفت يك برخورد دوگانه اي از جانب جناح هاي رژيم صورت گرفت. از يك سو خاتمي اين حمله را محكوم كرد و جناح ديگر از ترس انتقامجويي امريكا با سكوت گذراند و روزنامه جممهوري اسلامي اين واقعه را خود زني و آنرا كار موساد اسرائيل ناميد ! با اينكه حكومت ملايان نه تنها رابطه اي با طالبان نداشت بلكه به دليل كشتار ديپلمات هاي ايراني به دست طالبان و القاعده با آن دشمني مي ورزيدؤ به اپوزيسيون افغاني كمك همه جانبه مي كردند! با حمله امريكا به رژيم طالبان و القاعده و بالا گرفتن تهديدات توخالي مسلمانان افراطي ، جو ضد امريكايي در جناحين حكومت اسلامي بالا گرفت و اصلاح طلبان ديني از اين نظربه جناح رغيب پيوستند تا جايي كه بهزاد نبوي خواهان پيوستن به طالبان و جنگ با امريكا شد!

طالبان شكست خوردند و دولت كرزاي كه مورد حمايت جامعه جهاني و مقبوليت مردم خود قرار گرفت به جاي آن نشست و آن جوي كه انتظار داشت ،افغانستان را به ويتنامي ديگر براي امريكا تبديل كند، فروكش كرد ولي رژيم ويا ارگانهاي حاكم به اعضاي القاعده پناه دادند و تنها با تهديد امريكا بود از حضور آنان در ايران خبر دادند و سپس آنهارا به كشوراصلي شان بر گرداند!

هم اكنون نيز در تب وتاب حمله امريكا به عراق ، رژيم اسلامي همچنان به سياست چند گانه و سر گردان خود ادامه مي دهد ولي كاملا روشن است كه رژيم همانطوركه بازنده اصلي در قضيه افغانستان بود انتظار مي رود در قضيه عراق نيز عليرغم همه موذيگري آخوندي باز هم بازنده اصلي شود!

با نگاهي به رابطه ايران و كشورهاي همسايه متوجه مي شويم كه غير از شش كشور امير نشين حوزه خليج فارس ، تركيه و پاكستان آمريكا ، قبل از 11 سپتامبر داراي پايگاه نظامي بود، بعد از آن واقعه ، حلقه محاصره ايران تكميلكرده است چرا كه در اين يكسال اخير آمريكا در ازبكستان ، قرقيستان ، تاجيكستان و خلا صه افغانستان وبخصوص در شمال غربي اين كشور نزديك به مرز ايران داراي پايگاه نظامي شده است.

همانطور كه گفته شد . پس از 11 سپتامبر رابطه ايران با عربستان و امير نشين هاي حوزه خليج فارس تا حدودي بهبود يافته است و از سوي ديگر حوزه وسيع نفت و گاز درياي خزر و توجه امريكا به آ ن و همچنين علاقمندي كشورهاي شمالي به فروش نفت و گاز و مناسبات حسنه كشورهاي حوزه درياي خزر با امريكا ، جمهوري اسلامي را حسابي ترسانده است . در واقع جمهوري اسلامي در محاصره كامل قرار گرفته است . واز طرف ديگر آمريكا حاضر نيست با جناح بنياد گرا به رهبري خامنه اي ـ رفسنجاني به مذاكره بنشيند . حتي با جناح خاتمي نيز با همان شرايط كلينتون حاظر به مذاكره نيست ! سخنراني 12 جولاي اقاي بوش روشن ساخت كه ديگر به خاتمي اميدي ندارد وبراي اين بار مردم ايران را مورد خطاب قرار داده و از مبارزه آنان در راه اصلاحات حمايت روشن و قاطي به عمل آورده است و بطور مشخص خواهان يك انقلاب سكولار در ايران شده است . اين خود يكي از تغيرات مثبتي است كه در سياست آمريكا نسبت به ايران به وجود آمده است . بطور نمونه امريكا سازمان مجاهدين را در چنين شرايطي در ليست سازمانهاي تروريستي قرار داد و به هيج وجه چراغ سبزي به ملاهاي حاكم بر ايران نبود!

نتيجه :

با وقوع 11 سپتامبر مناسبات امريكا با جهان وارد فاز جديدي شده است ، در اين جهان چند قطبي ، امريكا به عنوان تنها ابر قدرت ، دشمن اصلي خود را بنيادگرايي اسلامي ناميد و در اين راه سياست يك بام و دو هوا را به كناري گذاشت و در تغير رژيم هاي عراق و ايران، قصد تغير فضاي سياسي خاور ميانه را بسود جريان هاي سكولار ـ دمكرات دارد . هم اكنون معادله تاريخي نفت در مقابل امنيت دچار بحران گرديده است . بدين منظور امريكا در صدد كاهش وابستگي به نفت اوپك است و به جاي آن نفت گاز درياي خزر و روسيه را در نظر دارد. اختلافات فعلي امريكا با عربستان را مي توان با چنين بحراني توضيح داد.

از سوي ديگر پنداشته مي شد كه روسيه متحد استراتژيك حكومت اسلامي است . بسوي غرب و امريكا گرايش پيدا كرد . چشم انداز آتي نشان از تقويت رابطه روسيه ـ امريكا مي دهد در نتيجه، حكومت اسلامي بطور قعطي از بازي با كارت روسيه در مقابل امريكا محروم خواهد شد.

مخالفت برخي از كشورهاي اروپا با امريكا در عمليات نظامي عليه عراق و سياست تحريم عليه رژيم اسلامي ايران، مانع از آن نشد كه اتحاديه اروپا، خطر بينادگرايي اسلامي براي تمدن غرب و لزوم جلوگيري با چنين خطراتي با امريكا هم داستان نشود . آخرين بيانيه اتحاديه اروپا كه در نوع خود شديدترين موضع را نسبت به جمهوري اسلامي را در بر دارد اشكارا تغير سياست داده و روابط اقتصادي با رژيم را مشروط به در خواستهاي از ايران كرده است كه با ماهيت نظام اسلامي اشكارا مبانيت دارد .

مناسبات حكومت اسلامي با كشورهاي عربي بعداز 11 سپتامبر بهبود چشمگيري يافته است .ولي اين به معني جدايي استراتژيك عربستان از امريكا نيست . بلكه از يك طزف نارضايتي سعودي هاازسياست بر اندازي صدام و از ديگر سو تغير سياست ايران مبني بر نزديكي با متحدين امريكا در منطقه و حفظ فاصله ظاهري با امريكا است . البته ايران در اين زمينه نه تنها فاقد يك سياست روشن و يك دست نيست بلكه داراي سياست چند گانه است و به هر سياستي در رابطه با عراق دست بزند بازهم مثل قضيه افغانستان بازنده اصلي خواهد بود .

بعد از 11 سپتامبر حكومت اسلامي مشروعيت خود را را چه به لحاظ داخلي و چه به لحاظ بين المللي از دست داده است. حكومت اسلامي نشان داد كه به هيج وجه استعداد درك شرايط جديد ـ تحولات جهاني و منطقه اي در رابطه با 11 سپتامبرـ را ندارد . انچه به مناسبات ايران با امريكا بر مي گردد اين است كه امريكا حلقه محاصره به دور ايران راازهرلحاظ تنگ كرده است به لحاظ نظامي با بر خوداري از پايگاههاي نظامي در اطراف ايران و از سوي ديگر رژيم ايران از بازي با كارت هاي اروپا و روسيه تا حدودي قابل توجه اي محروم ساخت . در اين راستا از مذاكره با جناح رفستجاني ـ خامنه اي خوداري مي كند و نوك تيز حمله را متوجه اين جناح كرده است ، ضمن اينكه از خاتمي نااميد شده ولي جناح او را مورد ضرب قرار نمي دهد. و از جريانات سكولار ـ دمكرات ايران و از مبارزات مردم در اين راستا حمايت كرده و آشكارا در جهت ايجاد آلترناتيو حكومتي در ايران قرار گرفته است . و در اين راستا دستگاههاي پر قدرت وسايل ارتباط جمعي فارسي زبان را به سوي ايران نشانه گرفته است .

بر طبق نظر سنجي هاي وزارت كشور ايران ، 90 در صد مردم به نوعي خواهان تغير وضيعت در ايران هستند . 75 در صد مردم به امريكا نظر منفي ندارند . گزارش هاي غير رسمي نشان مي دهد كه گروهاي هر چه بيشتري بويژه در بين جوانان خواهان حمله نظامي امريكا به رژيم اسلامي يا بعبارتي طرفدار سناريو افغاني در رابطه با ايران هستند.

بنظر مي رسد كه اپوزيسيون جمهوريخواه و چپ هاي ايراني متوجه اين تغيرات نيستند. گويا همچنان درفضاي قبل از 11 سپتامبر تنفس مي كنند و از اين همه امكانات بين المللي كه مي تواند در خدمت بر كناري به يك باره دستگاه ولايت فقيه و استقرار يك دولت سكولار قرار گيرد ـ خود را محروم ساخته اند و ساده انگارانه دل خوش كرده اند كه با تقويت روشنفكران ”ديني“ با شعار مردم سالاري ” ديني“ در يك مبارزه صد در صد مسالمت آميز كه به جامعه مدني ” ديني“ فرارويند!!

در اين شرايط حساس متاسفانه تلاش عده اي از چهرهاي سر شناس چپ و جمهوريخواه ملي كه با جمع آوري امضا براي آشتي حكومت اسلامي با امريكا نه تنها راه بجايي نبرده بلكه براي رژيم در مانده وقت مي خرند! راست اين است كه متاسفانه اين نخبگان سياسي و فرهنگي كه در اين 24 سال اخير قرباني هاي فراوان داده است متاسفانه به دليل درك نادرست شرايط امروز جهان به مانع جدي در راه ايجاد يك آلترناتيو سكولار ـ دمكرات شده اند . مسئله گره اي اين است كه در شرايطي كه حكومت اسلامي نه قادر است و نه مي خواهد از تغير شرايط بسود منافع ملي استفاده نمايد و بطور كلي كشور را به مرحله فروپاشي كامل كشانده است ، آيا اپوزيسيون مجاز نخواهد بود از تضاد دنياي غرب با حكومت اسلامي در جهت ايجاد يك دولت سكولار و دمكرات ـ جدا از شكل حكومتي كه قطعا با آراي مردم انتخاب خواهد شد ـ استفاده نمايد ؟ آيا در شرايطي كه دور تا دور ايران را پايگاههاي نظامي امريكا پوشانده است آيا طرح آلترناتيو كمونيستي ، كارگري و مجاهدي مي تواند آينده اي داشته باشد؟

پاسخ به اين سئولات و تز هايي در باره خط مشي سياسي را در قسمت چهارم تحت عنوان چه بايد كرد ؟ خواهد آمد!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.