رفتن به محتوای اصلی

جهاني شدن ، سكولاريسم و 11سپتامبر/پيوند آن ها بااوضاع جاري در ايران
23.01.2002 - 21:32

جهاني شدن ( Globalisation)

ـ جهاني شدن كه برخي آن را امپراتوري جهاني مي نامند ، مرحله نويني از تحول جغرافيايي و تاريخي سرمايه داري است . گلوباليزاسيون تمدن مدرن را جهاني كرده است . در اين عصر هر كشوري متاثر از دو نوع ارتباطات با دنياي خارج است ، يكي روابطه دولت ها و ديگري روابطه بين مردم ، جوامع مدني و شركت هاي چند مليتي كه همه اين ها بردو پايه اقتصاد و فرهنگ شكل گرفته است .

ـ جهاني شدن كه از 20 سال قبل طرح شده است ، پس از فروپاشي سوسياليسم و بر طرف شدن موانع موجود بر سر راه آن شتاب حيرت انگيزي بخود گرفته است.

ـ اين مرحله از رشد سرمايه داري بر خلاف تئوري ماركس موجب فقر و بدبختي و فلاكت در كشورهاي سرمايه داري نشد بلكه سطح زندگي را بالا برد.از سوي ديگر تجربه نشان داده است كه منافع شركت هاي چند مليتي و منافع ملي كشورهاي در حال توسعه بهم گره خورده است بطور مثال عبور خطوط نفت وگاز آسيايه ميانه و حوزه درياي خزر، در صورت عبوراز خاك ايران ، مي توانست كاملا بسودشركت هاي نفت و گاز امريكاي وهمچنين منافع ملي ايران باشد و همين شركت ها و دولت هاي غربي ناچارا حافظ منافع به حق ايران در حوزه نفت و گاز در ياي خزر در منازعه اش با روسيه و كشورهاي شمالي باشند. همچنين ورود سرمايه و تكنولوژي غرب به كشورـ كه لازمه اش پيوستن ايران به سازمان تجارت جهاني و صندوق بين المللي پول است ـ به سود همه طبقات اجتماعي و پيشرفت ايران مي با شد.

ـ جهاني شدن تنها جنبه اقتصادي آن نيست بلكه جنبه فرهنگي آن كه يك پديده كاملا جديدي است كه روي رفتار ، مصرف انسان قرن 21 اثر مي گذارد.اساس آن برمصرف ، فرهنگ فراغت ، لذت جويي و رسانه هاي ارتباطي بنا شده است . شالوده اين تئوري بدين گونه است كه وقتي انسانها به لحاظ مصرفي ( عليرغم تنوع آن) يكي شدند. بعبارتي يكسان سازي در مصرف ، يكسان سازي در فرهنگ را ايجاد خواهدكرد.

ـ‌ انفورماتيك كه از پي آمد هاي جهاني شدن است ، انحصار خبررا از يد قدرت دولت هاي محلي بيرون آورده است .در واقع سانسوررا از بين مي رود. 3 تا 5 سال ديگر آمريكا ماهواره اي به فضا خواهد فرستاد كه به تمام زبانهاي دنيا برنامه پخش مي كند كه هيج دولتي قادر به كنترل آن نخواهد بود. همچنين با پيشرفت تكنولوژي و كاهش هزينه ، بگونه اي خواهد بود كه تا چند سال ديگر هر شهروند جامعه جهاني قادر خواهد بود كه با هزينه بسيار پائين صاحب فرستنده راديويي شخصي شده و براي هر نقطه اي از جهان بخواهد، برنامه پخش نمايد!

ـ اما مخالفين جهاني شدن ائتلاف رنگين كماني از گروههاي آنارشيست ، آتك ،كاتوليك ، بنيادگرايان اسلامي ، فمينيست ها ، همجنس گرايان وگروههاي راديكال جهان سومي كه در اين ميان هسته مركزي منتقدين جهاني شدن را آتك Attc تشكيل مي دهد. كه مخالف سرمايه داري نيست و در جهت رفرم و انساني كردن آن است . در برنامه آتك آمده است : وضع ماليات ارزي ، از بين بزدن مناطقي كه فرار مالياتي در آنها وجود دارد . بخشوديگ بدهي كشورهاي فقير و تغير قوانين تجارت جهاني و بانك جهاني وخلاصه دمكراتيزه كردن اين گونه سازمان هاي جهاني است .

ـ پيروزي انقلاب اسلامي ايران همزمان با شروع روند جهاني شدن بود. در اين فاصله در حالي كه دولت ها در اكثر كشورهاي دنيا براي جلب سرمايه خارجي و تكنولوژي مدرن به رقابت با يكديگر مي پرداختند و خصوصي سازي را تا شركت هاي پست وتلفن ، راديو و تلويزيون كشانده بودند.رهبران مذهبي حاكم بر ايران با تبليغ و تشويق كمونيستها درست در نقطه مقابل روند جهاني شدن عمل كرده و 80 در صد صنايع ايران را دولتي و تجارت خارجي و شركت هاي بيمه را ملي كردند.

ـ‌ به لحاظ سياسي با گروگان گيري و دميدن بر جو ضد آمريكايي، ايران را به انزواكشاندند. مي دانيم كه آمريكا در راس جهاني شدن قرار دارد و بنابراين سياست ضد آمريكايي و دولتي كردن اقتصاد ، يك سياست كور ضد جهاني شدن بوده است كه تماما بر عليه منافع همه اقشار وطبقات ساكن ايران عمل كرده است و ايران را در همه منازعات منطقه اي بازنده اصلي نمود و كشوررا در آغاز فروپاشي و ويراني كامل قرار داده است.

ـ اما هنوز فرصت ، لااقل براي اپوزيسيون باقي است . بنظر من وظيفه نيروهاي سكولار ـ دمكرات ايراني نه مخالفت با اين روند بلكه پيوستن ايران به جامعه جهاني را بايستي در سر لوحه استراتژي و تاكتيك خود قرار دهند . طبق نظر سنجي هاي رسمي و غير رسمي در كشور نشان مي دهد كه اكثر مردم ايران بدون اينكه از جزئيات اين روند آشنا باشند ولي با هر گونه سياست استقلال طلبانه اي كه ايران را در جامعه جهاني منزوي نگاه دارد ، از اساس مخالف هستند.

سكولاريسم

ـ‌ سكولاريسم و جامعه مدني ريشه در فلسفه يوناني كه انسان را اساس قرار مي دهد ـ دارد و مسيحت تحت تاثير فرهنگ و تمدن متحول يونان قرار داشت . دين و دولت از همان ابتدا در مسيحيت دو تا بود ه و هويت جداگانه اي داشتند و در عصر روشنگري محتواي دين تغير نكرد بلكه سوكولاريسم نهفته در مسيحيت تحول كيفي كرد. در قرن 16 محيط مناسبي براي خرد گرايي ، دمكراسي و سكولاريسم ـ كه بنيادهاي اصلي تمدن معاصر غرب را تشكيل مي دهد را ـ پديد آورد . اما اسلام ازفرهنگ و تمدن يوناني تاثيرنپذيرفت . دين و دولت از همان صدر اسلام در هم تنيده شده بودند و نه تنها سكولاريسم در اسلام موجود نيست وبلكه يك تقابلي هم در فرهنگ اسلامي در رابطه با سكولاريسم وارداتي از غرب درفلسفه اسلام سياسي موجود است .

ـ در يك صد سال گدشته از آنجا كه روشنفكران چپ علت و العل عقب ماندگي را در چهره استعمار و امپرياليسم دانسته و در جهت بر اندازي حكومت هاي عرفي و متمايل به غرب دست اتحاد با بنيادگرايي اسلامي دادند. از آن ميان تنها روشنفكران انگشت شماري بودند كه به مقابله با اسلام سياسي بر خاستند كه از جانب اكثريت روشنفكران ـ چپ . مصدقي ها و جمهوريخواه ايراني ـ عمل شان چپ روي و كار جدا از توده قلمداد ميشد.اين نگرش انحرافي و محافظكارانه در رابطه با دين موجب شد كه خيل بزرگ روشنفكران سكولار به دنبال ” انقلابي“ كشيده شوند كه نتيجه آن يك حكومت فاشيستي ـ‌‌ مذهبي در ايران بود كه خود اين روشنفكران سكولار وچپ اولين و بزرگترين قرباني آن بودند.

ـ اكثر اسلام شناسان غربي علت و العل عقب ماندگي رانبود سكولاريسم و وجود تبعيض جنسي دراسلام و مقابله آن با سكولاريسم وارداتي ، مي دانند ! بر عكس اكثر اسلام شناسان خاورميانه اي تمايزي بين اسلام و مسيحيت نمي بينند معتقد هستند كه در ابتدا يگانگي دين و دولت و ومسئله جنسيت گرايي در هر دو مذهب موجود بود.

ـ‌ برخي از متفكرين هم عدم رشد سرمايه داري در كشورما را ، امل عمده عقب ماندگي مي دانند.

ـ با گذشت بيش از 5 سال از جنبش دوم خرداد ، مردم بويژه جوانان و زنان با شركت در انتخابات و اعتراض هاي خياباني نشان داده اند كه خواهان يك دولت عرفي و غير ديني در كشور هستند. ولي رهبري جنبش دوم خرداد كه خود بخشي از حكومت هستند ، با طرح واژه هاي سر هم بندي شده اي مثل مردمسالاري ديني و سكولاريسم اسلامي سعي دارند با برخي تغيرات نظام اسلامي را حفظ نمايند . در حال حاضر كليه قدرت درست باندهاي مافيايي اسلامي است . اينان در اين 23 سال نشان داده اند در يك مبارزه مسالمت آميز قدرت را تحويل هيج كسي حتي اصلاح طلبان حكومتي نخواهند داد. اصلاح طلبان بطور مشخص شخص آقاي خاتمي عملا نقش برگ برنده درروابط بين الملل و قرص مسكن در داخل را براي حكومت اسلامي بازي كرده اند . اصلاح طلبان واقعي كساني هستند از حكومت خارج شده و به كمك مجموعه اپوزيسيون سكولار ، دمكرت و جامعه جها ني در جهت بر اندازي رژيم اسلامي اقدام نمايند وگرنه ايران تحت اين رژيم ويران تر از آنچه بوده است ، خواهد شد.

ـ كاملا واضح است اكثر مردم ايران مسلمان هستند و تجربه تلخي از حكومت و جريانات اسلامي دارند. سياست در ست از نظر يك سكولار اين است با اتكا به اين تجربه بزرگ با هرگونه در آميزي دين ، دولت به مقابله بر خيزند و منافع و معادلات سياسي روزنبايستي آنان را از چنين هدفي باز دارد.

ـ سكولاريسم و دمكراسي دو خواست اساسي ملت ايران است . پس از 11 سپتامبر جامعه جهاني بطور مشخص آمريكا و اتحاديه اروپا سياست استراتژيك خود را در خاور ميانه تغير داده اند . آنان در رابطه با ايران تمايل دارند كه حمايت همه جانبه از نيروهاي سكولار ودمكرات بعمل بياورند . به سود مردم ايران است كه اپوزيسيون سكولار و دمكرات با درك اين استراتژي جديد غرب ، در جهت جلب حمايت جامعه جهاني در جهت بر اندازي دستگاه ولايت فقيه، ابتكار عمل را بدست گرفته و كشوررا از اين وضيعت فلاكت بار رها سازند. واقعيت اين است كه جغرافياي سياسي جهان پس از 11 سپتامبرعوض شده است .

تحولات پس از 11 سپامبر

ـ با وقوع 11 سپتامبر مناسبات امريكا با جهان وارد فاز جديدي شده است ، در اين جهان چند قطبي ، امريكا به عنوان تنها ابر قدرت ، دشمن اصلي خود را بنيادگرايي اسلامي ناميد و در اين راه سياست يك بام و دو هوا را به كناري گذاشت و در تغير رژيم هاي عراق و ايران، قصد تغير فضاي سياسي خاور ميانه را بسود جريان هاي سكولار ـ دمكرات دارد .

ـ هم اكنون معادله تاريخي نفت در مقابل امنيت دچار بحران گرديده است . بدين منظور امريكا در صدد كاهش وابستگي به نفت اوپك است و به جاي آن نفت گاز درياي خزر ، روسيه و آفريقا را در نظر دارد. اختلافات فعلي امريكا با عربستان را مي توان با چنين بحراني توضيح داد.

ـ از سوي ديگر پنداشته مي شد كه روسيه متحد استراتژيك حكومت اسلامي است .اكنون گرايش روسيه بسوي غرب و امريكا شدت بيشتري يافته است . چشم انداز آتي نشان از تقويت رابطه روسيه ـ امريكا مي دهد . در نتيجه، حكومت اسلامي بطور قعطي از بازي با كارت روسيه در مقابل امريكا محروم خواهد شد.

ـ مخالفت برخي از كشورهاي اروپا با امريكا در عمليات نظامي عليه عراق و سياست تحريم عليه رژيم اسلامي ايران، مانع از آن نشد كه اتحاديه اروپا، خطر بينادگرايي اسلامي براي تمدن غرب و لزوم جلوگيري با چنين خطراتي با امريكا هم داستان نشود .

ـ آخرين بيانيه اتحاديه اروپا كه در نوع خود شديدترين موضع را نسبت به جمهوري اسلامي را در بر دارد اشكارا تغير سياست داده و روابط اقتصادي با رژيم را مشروط به در خواستهاي از ايران كرده است كه با ماهيت نظام اسلامي اشكارا مبانيت دارد .

ـ مناسبات حكومت اسلامي با كشورهاي عربي به ويژه عربستان ، بعداز 11 سپتامبر بهبود چشمگيري يافته است .ولي بايستي توجه داشت كه اين به معني جدايي استراتژيك عربستان از امريكا نيست . بلكه از يك طزف نارضايتي سعودي هاازسياست جديد آمريكا نسبت به كشورهاي اسلامي و بر اندازي صدام است.

ـ از ديگر سو تغير سياست ايران مبني بر نزديكي با متحدين امريكا در منطقه و حفظ فاصله ظاهري با امريكا است . البته ايران در اين زمينه نه تنها فاقد يك سياست روشن و يك دست نيست بلكه داراي سياست چند گانه است بهر حال حكومت ايران به هر سياستي در رابطه با عراق دست بزند بازهم مثل قضيه افغانستان بازنده اصلي خواهد بود .

ـ بعد از 11 سپتامبر حكومت اسلامي مشروعيت خود را را چه به لحاظ داخلي و چه به لحاظ بين المللي از دست داده است. حكومت اسلامي نشان داد كه به هيج وجه استعداد درك شرايط جديد ـ تحولات جهاني و منطقه اي در رابطه با 11 سپتامبرـ را ندارد .

ـ آنچه به مناسبات ايران با امريكا بر مي گردد اين است كه امريكا حلقه محاصره به دور ايران راازهرلحاظ تنگ كرده است به لحاظ نظامي با بر خوداري از پايگاههاي نظامي در اطراف ايران موقعيت ويژه اي كسب نموده است .

ـ مجموعه اين مسايل بعد از 11 سپتامبر موجب محروميت رژيم ايران از بازي با كارت هاي اروپا و روسيه در مقابل امريكا شد.

ـ‌ سياست تا كنوني امريكا را مي توان چنين جمع بندي كرد : آمريكا از مذاكره با جناح رفستجاني ـ خامنه اي خوداري مي كند و نوك تيز حمله را متوجه اين جناح كرده است ، ضمن اينكه از خاتمي نااميد شده ولي جناح او را مورد ضرب قرار نمي دهد. و از جريانات سكولار ـ دمكرات ايران و از مبارزات مردم حمايت كرده و در جهت ايجاد آلترناتيو حكومتي در ايران قرار گرفته است . و در اين راستا دستگاههاي پر قدرت وسايل ارتباط جمعي فارسي زبان را به سوي ايران نشانه گرفته است .

ـ بر طبق نظر سنجي هاي وزارت كشور ايران ، 90 در صد مردم به نوعي خواهان تغير وضيعت در ايران هستند . 75 در صد مردم ، به امريكا نظر منفي ندارند . گزارش هاي غير رسمي نشان مي دهد كه گروهاي هر چه بيشتري بويژه در بين جوانان خواهان حمله نظامي امريكا به مراكز اصلي رژيم اسلامي يا بعبارتي طرفدار سناريو افغاني در رابطه با ايران هستند.

همانطور كه در بالا اشاره كردم در بخش بعد ي به هدف اساسي اين نوشتار كه پاسخي است به چه بايد كرد ؟ با زير مجموعه اي در باره زمينه فكري و نقش نخبگان سياسي فرهنگي غير مذهبي در ارتباط با انقلاب اسلامي و سر انجام بررسي آلترناتيوهاي موجود و ضرورت جايگزيني شعار جبهه سكولار ـ دمكرات به جاي جبهه جمهوريخوان كه در بخش B به آن خواهم پرداخت.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.