رفتن به محتوای اصلی

شاهزاده و آرزوهای اش
15.03.2009 - 09:16

و اگر من صبری کردم همین مزاج داشت که هلاک دشمن و صلاح عشیرت را متضمن بود. (کلیله و دمنه)

...

فرزند واپسین پادشاه ایرانزمین تصمیم اش را گرفته است. او تصمیم گرفته است که در راستای تاسیس حکومت قانون در ایرانزمین، حکومتی مبتنی بر منشور جهانی حقوق بشر، و همزمان، حکومتی استوار بر جدایی دین از سیاست، به عنوان رهبر وارد میدان کارزار شود. بی شک سخن مردی در جایگاه سیروس رضا پهلوی، چه از سوی دشمنان اش، و مسلما از سوی دوستان اش نیز، نمی تواند جدی گرفته نشود. رضا پهلوی، حتا برای دشمنان اش یک برگ برنده ی تمام عیار به شمار می رود، این همان امری ست که اگر کوتاه بینی مزمن سیاست زدگی ایرانی اجازه دهد، می تواند درهای بسیاری را بر روی بسیارانی بگشاید.

*

سخت است فروتن بودن و همزمان، داو داشتن. نوه ی رضا شاه بزرگ، بر این مهم برآمده است. سخنان او رو به سیاست ورزان ایرانزمین چنین است: اگر کسی را بهتر از من برای رسیدن به ساحل نجات دارید، معرفی کنید، و مطمئن باشید که من بی شک نخستین کسی هستم که به سود او و به سود ملت ایران کنار می روم. اگر نه، پس به دنبال من بیائید. او در میان سخنان اش، که با یک بانوی گزارشگر آگاه و جوان در میان گذاشته است، - یکی دیگر از همان مغزآبی های نسل نوین ایرانزمین که آینده را از همین امروز آغاز به ساختن کرده اند- چنین عنوان می کند که دیگر از حالت پاسیو و انفعالی ای که تا کنون برای ایجاد خط همبستگی در پیش گرفته بوده است، بیرون آمده، و شخصا سکان کشتی مبارزه تا تغییر غیر خشونت آمیز حکومت فعلی را به دست می گیرد.

در این اعتراف و خستویی به حالت پاسیو گذشته نکته ای نهفته است که بی شک موجب سربلندی آنانی که می بایست متحد می شدند و نشدند، نیست، و این همان چیزی ست که کار خرده گیران تمام وقت را سخت می کند. خیر، پاسیو بودن مردی که هیچ چیز را، حتا تاج ایرانزمین را که قدمت اش به اندازه ی خود تاریخ است با یک حکومت مبتنی بر آزادی و قانون تاخت نمی زند (خواه در قالب جمهوری و خواه در قالب پادشاهی پارلمانی)، معنی ای ندارد جز ناتوانی سیاست ورزان نسل حامل انقلاب در دست یابی به یک همرایی استوار بر خرد و بُردباری. درست است، در این هیچ شکی نیست، سیروس رضا پهلوی در کوشش اش برای همبسته کردن ناهمبستگان شکست خورده است، و این، برای مردی که برجسته ترین نماد پیوستگی تاریخ ایرانزمین است، شکستی ست که جز در یک پیروزی نمی تواند برچیده شود: پادشاهی، اصولا مردنی نیست.

و در متن «نوزایی تاریخی» امروز، که به صریح ترین وجهی یک «نوزایی ایرانشناسانه» به شمار می رود، دیگر حتا نیمه آگاهان نیز می دانند که شهریاری در مفهوم ایرانشهری اش، چیزی جز تضمین و پایندانی نیکی همگانی نیست. آری، فراسوی همه ی شکست ها، در سرزمین زرتشت، وارث تاج و تخت کوروش بزرگ، نمی تواند پیروز نشود، چرا که ایران، به مثابه ی مام زرتشت و کوروش، نمی تواند پیروز نشود. این مرد، که هنوز می توان او را جوان قلمداد کرد، چون کمتر سیاست ورزی در تاریخ ایرانزمین هر گونه سود خود را زیرآمدی از سود همگانی کرده است و طی سی سال، با بردباری ای که نمونه اش را می جوید، نقش یک صوفی سیاسی را در اصیل ترین وجه اش، بازی کرده است. با خود راستگوترین نباید بود برای خستو بودن به این امر، که او بیش از هر کس، بیشتر می توانست، بسیار بیشتر، اما کمتر خواست، از همه کمتر: زهد، با زی ِ بزرگ. برشناختن و به جا آوردن نیکی های مخالفان اما، هرگز برترین فضیلت نسل حاملان آن رویداد شوم و نکبت همگانی شمرده نشده است، رویداد شومی که در نفس اش، بی گمان توطئه ای برامده از یک کوته بینی جهانی و رشکی ملی نبوده است. نه، بسیار پیش از آنکه جهان چشم آبی و کوته بین ما را دوست نداشته باشد، این پدران ما بودند که خود خود را دوست نداشتند، و این همه، زهدان فاجعه ای بود که ما از او زادیم.

*

سیروس رضا پهلوی سی سال را در راه همبسته کردن چنین مردمان هزینه کرد. مردمانی که رو به هستی، نخندیند. مردمانی، که بیش از هر چیز، به اخم های شان غره بودند و به کوتاه نیامدن های شان به هر بهایی. آیا این کوشش پیش از این ها می بایست بَُن بست ِ تعبیه شده در خود اش را بازشناسد؟ چه بسا سخت بتوان در جایگاه نسلی پرتاب شده بود، و به این پرسش پاسخی منفی داد. ولی بسیار سخت تر است، تهمت زدن به سیروس رضا پهلوی، از سوی نسل پیشین، که او ارج پیشکسوتان را به جای نیاورد. نه، درست این است که سیروس رضا پهلوی کوشید، به سختی کوشید، پدران اما نخواستند. عشق به کین های شخصی، از دلبستگی به نیکی همگانی، به نیرو تر بود.

*

و امروز، نسل ها جابجا می شوند. سیروس رضا پهلوی، نماد نسل نوین ایرانزمین است. این مرد جوان و همزمان پخته، تابلوی ایرانی ست که می باید باشد اما نیست. زیبا، و مودب؛ دانش آموخته و فروتن؛ آگاه و بُردبار؛ عاشق میهن و وفادار به انسانیت؛ سیروس رضا پهلوی، چون کمتر کسی در تاریخ نوین ایرانزمین، با یک اکثریت پویا و بیش از هر اکثیرت پیش از خود متعهد به خوشبختی همگانی و صلح، همپوشی معنوی دارد. او تنها سیاست ورز زنده ی ایرانی ست که می توان دوست اش داشت و از این دوست داشتن سرافراز بود. و اجازه بدهید در اینجا به این نکته اعتراف کنم که برای نسلی که من به آن تعلق دارم، این امر یک نُوینه (novum)، به دیگر سخن، امری مطلقا بی پیشینه به شمار می رود. ما، در سطح ملی، از هنگامی که رو به زندگی اجتماعی چشم باز کردیم، - و راست آن است که بسیار پیش از آن- جز با گورزادان سیاسی سر و کار نداشته ایم. از این روزن، نیز، در بستر تاریخ نوین ایرانزمین، نسلی مطلقا بی پیشینه به شمار می رویم.

با سیروس رضا پهلوی اما، برگ تاریخ می تواند بر-، و دوران جاری به سوی شکوه و بزرگی، بازگردد. بی شک، بزرگ ترین ستمی که بر نسل من و ما رفته است، این نیست که حتا پایه ای ترین حقوق را از من و ما سلب نموده اند، این نیست که به جرم خندیدن بر سرمان کوفته اند، این نیست که زیبایی مان را جرم شناخته اند؛ بزرگ ترین ستمی که بر من و ما رفته است حتا این نیست که کوشیده اند تا امید را نزدمان کیمیا کنند، خیر، بزرگترین ستمی که بر من و ما رفته است، این است که امکان خدمت بی شائبه به میهن را، از ما دریغ داشته اند. برای مردمانی از جنس ما که خود را صد در صد بدهکار به ایرانزمین می دانیم، بدون هیچ پیش شرطی بدهکار می دانیم، بازداشته شدن در به جا آوردن این وام، این یگانه ترین وام، گران ترین رنج پنداشتنی به شمار می رود، و آنان، عدم ادای این دین را، این بزرگ ترین ستم ها را، بر ما روا داشتند.

امروز اما، سیروس رضا پهلوی، همان مردی ست که مثل بسیاری از ماست، مردی که از مثل هیچ کس نبودن، به سختی، سر باز می زند. آرزوی های او، آرزوهای ما هستند. او ایران و ایرانی را، آزاده و بزرگ می خواهد. او درهای ایرانزمین را، رو به جهان آزاد، باز می خواهد. او، به تاریخ درخشان ایرانزمین به همان اندازه متعهد است، که به آینده ی روشن اش. میانه روی و سخت کوشی، در کنار ادب و بردباری با دگراندیش، فضیلت هایی اند که او در آنان، با بسیاری از جوان ترها از خود، هنباز است. او می خواهد، و ما با هم، می توانیم.

کیخسرو آرش گرگین

2567 شاهنشاهی

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.