رفتن به محتوای اصلی

بهاي رفرم سياسي با مقاومت مدني پرداخت می شود!
14.04.2009 - 23:32

علي سالاري

G_alisalari@hotmail.com

نامتان را می نويسم

برخلاف نظر نويسنده فکر مي کنم آنها که رفرم سياسي را بر انقلاب سرخ و سبز ترجيح مي دهند، و بهاي آنرا با مقاومت مدني مي پردازند، خواست عمومي مردم ايران و منافع عالي مملکت را در شرايط کنوني نمايندگي کرده و متعق به جريان تحول خواه اصلي ايران، براي رسيدن به دموکراسي و حقوق بشر، هستند. دوستان مجاهد حق ندارند خون افراد مستقل و متعلق به مقاومت مسالمت آميز مدني، که بهمين دليل خونشان انعکاس بسيار بيشتري دارد، در داخل کشور را اسباب تبليغ افکار خود سازند. اگر خط و خطوط انقلابي اين انقلابيون تحقق يافتني بود، در نتيجهً مبارزات خودشان بايد تحقق مي يافت.

نه جناب! آنها که رفرم سياسي را بر انقلاب سرخ و سبز ترجيح مي دهند، ضرورتاً ابله، ذينفع و يا دستي در خون ندارند. آنها همگام با اکثريت جريانات روشنفکري و سياسي ايران، به تبع تغيير در گفتمان تحول طلب درون جامعه، از دوران صغارت و نابالغي و شور و شعار انقلاب عبور کرده به دوران بلوغ و خردمداري و استفاده از شعور خود وارد شده اند و ديگر بازيچه افکار و توهمات سازمانهاي ايدئولوژي محور، استبدادي (مخالف موازين حقوق بشر و آزادي هاي فردي)و مطلق گرا، متعلق به دوران جنگ سرد قرار نمي گيرند. بنابراين قضاوت آقا حميد و متهم کردن مدافعان رفرم مسالمت آميز ( از همهً راههاي ممکن) و نافيان انقلاب سرخ و سبز به سه دستهً مذکور (ابله، ذينفع، و خونريز) درست نيست. مي دانم و بخوبي درک مي کنم مشکل ايشان چيست! اينگونه انقلابيون پيوسته دوست داشته و دارند که فضاي سياسي ايران را دوقطبي ببينند و ملت ايران را به قول ولي فقيه رژيم "خودي و غير خودي" و بقول آقاي رجوي با "مرزبندي روشن و آشکار در دوسرطيف" وادارند تا جاي هرکس را با شاقول بين "همه چيز و يا هيچ چيز" مشخص کنند! خوشبختانه گذشت آنزمان که رهبران خود خوانده پيشتازي و شباني مي کردند و امت حزب الله و ميليشيا فقط بايد خون مي داد! جبههً دموکراسي و حقوق بشر کنوني در دو دههً اخير نشان داده است که به اينگونه مقياس ها و قياس هاي مخرب و بي حاصل ديگر وقعي نمي نهد و نمي خواهد نه جزو "خودي" هاي ولايت مطلقهً فقيه و نه "همه چيز" رهبري مطلقهً ايدئولوژيک سازمان هاي برآمده از دنياي دوقطبي جنگ سرد باشد. مطمئنم که فشار جريانات روشنفکري و به طبع آنها افکار عمومي غالب در ايران، نهايتاً تماميت خواهان در دو جبههً انقلابي سبز و سرخ (ولي فقيه و رهبر ايدئولوژيک) را وادار خواهد کرد که به خواست و نياز و صلاح و خير اصلي مردم ايران در شرايط کنوني، که رفرم و اصلاح مسالمت آميز، از هر طريق ممکن است، تمکين کنند.

 ناصر مستشار

یکی از شگرد های شناخته شده رژیم اسلامی در کورکوری خواندن هاست.برای مثال هنوز به سلاح اتمی دست نیافته است اما هر روز از خبر های خوش هسته ائی خبر می دهد و همه همسایگان خود را تهدید به نابودی می سازد اما در این حالیستی که اسرائیل از دهه هفتاد صاحب 200 بمب اتمی می باشد ،اما همواره وجود آنها را انکار و تکذیب می کند.رژیم ارتجاعی اسلامی از همان ابتدا بر پایه تبلیغات و هوچی گری های پوچ استوار بوده است که در مورد افزایش تبلیغات به نفع رژیم اسلامی، خمینی بسیار تاکید می ورزید تا آنجائیکه رژیم تهران چندین سازمان تبلیغات اسلامی به وجود آورده است.یکی از خصوصیات رژیم های فاشیستی و شبه فاشیستی در بلند گو های کر وکورکننده تبلیغات است.حکومت اسلامی از یک طرف منابع ملی را به تاراج می برد واز جانب دیگر سرمایه های ملی مردم ایران را به حماس و حزب الله هدیه می کند تا شاید برای خود پایگاهی هرچند گذرا برپا نماید.

کیانوش توکلی

زنده یاد داریوش فروهر را وزرات اطلاعات ترور کرد و در تاریخ سازمانهای اطلاعاتی؛ واواک اولین وزراتخانه ای در جهان است که رسما اعلام کرد که اعضای وزارت اطلاعات دست به ترور زده اند حالا فردی زیر یک نام مستعار، این قتل ها را به خارجی ها نسبت می دهد!!!

دكتر آرام

dr.aram@yahoo.com

ایده کمونیسم و سوسياليسم در خصلت خودبسيار نيكوست ولى همواره يک ايده آل باقی خواهد ماند. مفاهیمی همچون برابری در مالکیت و يا مالکیت همگانى بسيار بعيد به نظر میرسد و در عمل ‌بى نتيجه و غير قابل انجام است. تجربه نزديك به صد ساله كشور هاى کمونیستى و تبديل وتحولشان به سرمایه‌داری دولتى و نهايتا ورشكستگى آنها بهترين مثال و نمونه براى ناكارائى کمونیسم است. سرمایه‌داری ناب, مستبد وخشن نيز بنوبه خود خسارات و نتايجى كاملا منفى ببار ميآورد كه هم اكنون شاهد آنيم و بحران آن بر سراسر جهان سایه مرگ و نيستى افکنده. درواقع نظامى مطلوب براى جهان امروز, سرمایه‌داری سوسيال (سوسيال كاپيتا ليزم) است. دولت منتخب مردم با اجراء قوانين لازمه حد و حدود و نحوه فعاليت سرمایه را تعين, مراقبت و بازرسى كرده از سوء عمل و استفاده تبهكارانه آن جلوگيرى بعمل مياورد.

مستمند شهرستانی در تهران

خامنه ای باید بروز صدام بیفتد، و روحانیت هم، اما من امیدوارم بدست مردم و نه بدست آمریکا

اسراییل هموشمند تر از آن است که به ایران حمله کند؟ او میداند که از دولتی سر تاریخ چند هزار ساله ی دوستی ایران و قوم یهود و هم به دولتی سر سی سال جنایت و ایرانی کشی حکومت اسلامی اسراییل در ایران از محبوبیتی بیسابق برخوردار است. اسراییل در ضمن می داند که کسان دیگری در منطقه و دور ایران و خصوصا در جهان هستند که با این حکومت ضد ایرانی مشکل دارند. اما از همه مهمتر اینکه خود حکومت اسلامی سی سال است که غرب را تحریک به حمله می کند. شما کافی ست که بروید روی اینترنت و ببینید که این حکومت تا چه اندازه احمق و نادان است. این حماقت را او فقط بخرج ما ایرانیها در کشتارمان ، در قتل عاممان، در تجاوزما، در زندانی کردنمان و در اعدام در ملا عام و در شلاق زدنمان و... خلاصه نمی شود، این حماقت حتا بخرج دشمنان خودش هم می دهد. تمامی فرماندهان سپاه، اخوندهای جمعه نماز، رهبریت بربریت فرزانه، هاشمی رفسن جانی، خاتمی احمدی نژاد را شما نگاه کنید غیر تحریک چیز دیگری نیست. اما آنچه را من موافق نظر نویسنده ی محترم نیستم این است که برای من تصور اینکه کسی چه امریکا و چه اسراییل ضد ایرانیتر از حکومت روحانیت شیعه باشد غیر ممکن است. کسانی که به دختر بچه های ده یازده ساله ی ایرانی قبل اعدام تجاوز کردند، به فتوای ائمه ی هدا ازاله ی بکارت کردند و بقیه ی ماجرا اینک بر قدرتند. بنا بر این من که در تهران زندگی می کنم، بمراتب از بسیجی و پاسدار می ترسم اما از سرباز آمریکایی وحشتم کمتر است. آنچه را می نویسم واقعیت ملموس من است وقتی از گنار گشت گشتاپو ارشاد در کنار بازار پارچه که حالا جای میدان میوه سابق است رد می شوم. من با مردم سرکار دارم و متاسفانه باید بگویم اغلب شنیده می شود که: آمریکا هی حرف میزند، پس کی می آید ما را از زیر دست این جانیان نجات دهد. البته اینها حرفهای مردم است، واقعیتش این است که بزودی هر ایرانی برای این رژیم یک بمب خواهد شد. مگر اینکه یک معجزه، یک خوابنما شدنی نزد خامنه ای اتفاق بیفتد و یک رفراندوم تمام عیار بر پا شود. و چون این تقریبا غیر ممکن است، بنا بر این من امیدوارم خامنه ای و فرماندهان پاسداران بسیجیان بروز صدام و فرماندهان صدام بیفتند. من فکر می کنم که شما دوستان بیشتر در خارجه هستید و بزندگی خودتان مشغولید و البته ایران را هم دوست دارید اما اینکه در ذهن ایرانی امروز چه می گذرد بیخبرید. امروز توهینهایی که نه تنها به خامنه ای و روحانیت، نه تنها به خمینی و کل مسجد و حسینیه و ... می شود بلکه خود اسلام خود قرآن، خود پیامبر خود علی خود امام زمان روزی ملیونها بار در سراسر ایران زیر لجن و کثافت می روند و بیرون می آیند. هر اعدامی هر شلاقی هر ازاله ی بکارتی، هر اعدامی و گشت ارشادی هر آخوند هر مسجدی باعث ریخته شدن ایمان مومنین در چاه شده و هر روز با سیل دیگردینان که در ایران آنانرا نودین میخوانند موجهیم. و در خاتمه خامنه ای باید بروز صدام بیفتد، و روحانیت هم، و فرماندهان سپاه هم اما من امیدوارم بدست مردم و نه بدست آمریکا

ناصر کرمی

nasser.karami@gmx.de

جناب آقای کیانوش توکلی، با سلام: قبل از هر چیز اگر در نوشتار من به کسی توهین شده و یا باعث اختلال در نظم کار سایت ایران گلوبال شده است، جدأ پوزش می طلبم، دوّم اینکه همانطور که بارها خواهش کرده ام، بیاییم مسئلهء سیاست را با مسائل شخصی، دوستی ها و طرفداری شرقی گری احساسی همراه با اندیشه های کهنه را کنار بگذاریم و اگر مایل به تغییر شرایط کنونی ایران برای کسب وضعیّت بهتری هستیم، بر اساس نرمها، اصول و دانش با متدلوژیک و دمکراسی با ساختارهای سیاسی و حکومتی امروز حرکت کنیم....

آقای توکلی گرامی اگر نوشتار من فقط بر خلاف ادبیّات و فرهنگِ ژورنالیستی میباشد، نوشتار جناب شریعتمداری فاقد نرم، بدون پشتوانهء علمی، فاقد اصول جامعه شناسی و جغرافیا شناسی، مخالف قوانین بین المللی و روابط اجتماعی و سیاسی بین مردمان گوناگون، بر خلاف قوانین حقوقی و قضایی، خارج از حوزهء دمکراسی خارج از هر ساختار قانونمند، بر خلاف وحدت و امنیّت ملّی یک کشور میباشد، حال که تب و تاب جلسهء بروکسل فرو نشسته است، شما و دیگران و شاید خودِ اقای شریعتمداری در کمال آرامش این طرح را مطالعه کنید، آیا یک موضوع کارشناسانه و مفید در آن می بینید ؟ آیا کسی میتواند طرح و برنامه ای شوم تر و ویرانگرتر از این حتّی برای همان اقوام ایرانی ارائه دهد ؟ آقای شریعتمداری بر اساس کدام اصول و فاکتورهای کارشناسانهءِ آینده ساز تقسیمات کشوری و استانی را مطرح کرده است ؟ آیا شما می پندارید که این طرح حتّی در همان جغرافیای اقوام قابل پیاده شدن هست ؟،

طرح آقای شریعتمداری بر اساس همان فرهنگ تُرک تباری هست که هویّت و کشور سازی خودشان را در قدم اوّل بر پایهء ویرانگری و نابودی دگر فرهنگها و زدودن نام سرزمینها اغاز کرده است، با پوزش باید عرض کنم که آقای شریعتمداری در هر نقطهء ایران آتش خشم و کینه افروخته هست، در استا فارس قشقایی ها، در استان خوزستان عربها، در غرب ایرانی تباران کُرد را در مقابل سایر ایرانیها گذاشته، گیلان را خفه کرده است، ترکمن نان رادر مازندران، از آنطرف بلوچها را تحریک کرده است، کُردها و آذری ها در آذربایجان غربی، از سویی دیگر هر جا که امکان داشته یکنفر تُرک تبار باشد آنجا را فارسی و یا ایرانی به حساب نیاورده، حتّی تهران را، خراسان، همدان به عبارتی دیگر، ایرانی بودن را در فارس بودن معنی کرده است، و تا آنجا که امکان داشته است آنرا منحصر به چند شهر و منطقه که از نظر سیاسی و اقتصادی ناتوان هست تقلیل داده است، شما تصور بفرمایید در کشور آلمان 70 میلیونی فقط 3 میلیون آن که در ایالت بایرن هست، آلمانی به حساب آیند و 67 میلیون همه قوم و قبیله هستند، این خود یک بحث فرسایشی و مخرب تفرقه انداز را بین ایرانیها راه خواهد انداخت، که چه کسی پارسی هست و چه کسی فارسی و بسیار مسائل دیگر،...

در نوشتار و طرح جناب شریعتمداری به جز تقسیم سرزمین و مُلک چیز دیگری نبود و نیست، در صورتیکه بحث ایرانی تباران که موضوع محوری جوامع پیشرفته هم میباشد، بررسی پدیدهء انواع دمکراسی ها و ساختارهای حکومتی و سیاسی مدرن هست، امّا مشکل دوستان قومگرا همان تقسیم زمین و درخت و کوه و دامن زدن به تفاوتهای مراحل ما قبل مدرنیته هست، در صورتیکه اصل اوّل دمکراسی در هر جامعه ای یکسان سازی و کشاندن تفاوتها به حداقل میباشد، ..

طبق طرح آقای شریعتمداری تنها قومی که در ایرانِ آینده امنیّت دارد و از قدرت مانور سیاسی بر خوردار هست فقط قوم تُرک آذری میباشد، بقیّه گروههای إتنیکی بین زمین و آسمان گرفتارند، و آنها را به جنگ و درگیری مشغول میکند، در این طرح بی امنیّت ترین و بی ثبات ترین خودِ ایرانیان و سرزمین ایرانِ آنهاست،.. در نظام جمهوری اسلامی هم آذری ها از امنیّت خاص و از امکاناتِ خاص برخوردار هستند، اسلام شیعهء آن بر مسند قدرت هست، خامنه ای سلطانی میکند، موسوی پاسدار آذری تبار هم فردا رئیس جمهور خواهد شد، گرچه مردمان تُرک آذری افرادی مانند دکتر بختیار، و یا دکتر قاسملو و یا فروهرها نداشته و نخواهند داشت، امّا چرا تا کنون خامنه ای تُرک تبار و رفسنجانی مغول تبار دستور ترور یکی از همین تُرکهای آذری های رده پایین را صادر نکرده اند،[ البته من مخالف هرگونه ترور و یا کوچکترین شکنجهء هر انسانی هستم]، اینهمه سر و صدای دسگیری هویّت طلبان آذری برای سرپوش گذاشتن بر تأسیس کارخانه و صنعت فولادسازی جدید چند میلیارد دلاری در آذربایجان هست،..

در اوّلین همایش اتحّاد جمهوری خواهان در برلین با آقای شریعتمداری برخوردی داشتم، و به ایشان عرض کردم که ایشان از خانواده ای هستند که نه فقط در آذربایجان بلکه در سراسر ایران شناخته شده هستند، به عبارتی کوتاه میتوانند مورد اعتماد عموم جامعهء ایرانی واقع شوند و در بارهء حلّ مسئلهء ملّی قدم مهّمی بردارند، در این زمینه از ایشان خواهش کردم.

آقای شریعتمداری و هم تباران آنها نه اینکه قدم مثبتی بر نداشتند، با دیدگاه قومگرایی تُرکی در کنار جریان اصلاح طلبی باعث فروپاشی و رکود این اتحاد شدند،...

با زبان دمکراسی و مؤ دبانه از شما و آقای شریعتمداری سئوال میکنم که ایشان طبق کدام قوانین و اصول دمکراسی و به نمایندگی از سوی کدام قشر از جامعهء ایرانی به عنوان یک فرد بلند میشود و هویّتِ یک کشور باستانی و بزرگ را زیر سئوال میبرد و اقدام به تقسیم آن میکنند ؟ شما تصور بفر مایید فردا در دانمارک و یا آلمان و یا فرانسه یکنفر بلند شود و به نمایندگی از خود به تنهایی این کشورها را تقسیم و پاره و پاره کند ؟ هر چند که این فرد در این جوامع مشهور و شناخته شده هم باشد ملّت به آن میخندند.

جناب شریعتمداری و سایر همتباران ایشان هنوز درک نکرده اند، که سرزمین ایران بیابان و خرابه و بدون نگهبان و یا جایگاه درماندگان نیست، سرزمین ایران امروز آتش زیر خاکستر ناسیونالیسم سالم و بیدار ایرانی هست، [پس تا شیر باز هست، گربه هم باید حیایی بکند]، متأسفانه در فرهنگ تُرکی پیوسته حل مسائل را با خونریزی به پایان می برند، به افرادی که خواهان ادامهء چنین راهی هستند، بخوبی میدانند که بسیاری از ایرانیان در موقع لازم از هر خط قرمزی هم خواهند گذشت...

من با داشتن احترام جناب شریعتمداری باید بگوییم ایشان برای من مجتهد و پیشوا و سیاست مدار نیستند، یک فرد معمولی که حق طبیعی ایشان هست که از حقوق شهروندی و یا حقوق هم تباران تُرک خود در چهار چوب سیاست قانونمند ایران و با به رسمیّت شناختن کشور باستانی ایران حرکت سیاسی داشته باشند، آقای شریعتمداری و سایر آذری تباران باید امروز در یابند که بنا به تاریخ راسیونال و حقیقی، آنها هیچوقت نه کلهء این سرزمین گربه نشان بوده اند و نه پای آن، که امروز هم بخواهند برای ایران کسب تکلیف کنند، بنا به امکانات و داشتن قدرت سیاسی، آنها در قرنها نه اینکه شایستگی و بازدهی نداشته اند، بلکه کشور را قرنها عقب نگهداشته اند، و سایر اقوام ایرانی تبار را سرکوب، و از محور ایرانی بودن دور ساختند، آگاهانه آنها را از پیشرفت باز داشته اند،...

طبق گفتهء خود شما کسانی در آن جلسه بوده اند که خواهان تغییر نام خلیج فارس شده بودند، سئوال من و شاید سایر ایرانیان این هست، که این جلسه برای جایگزینی دمکراسی و دست یابی به حقوق دمکراتیک أتنیکی بوده است یا تقسیم ایران و تغییر نامهای جغرافیای سیاسی ایران باستان،.. بنا بر این بخوبی در می یابیم که هدف خواسته و یا ناخواستهء چنین جلسات و افرادی دمکراسی نیست، و یا آن نوع از دمکراسی ایی میباشد، که میخواهد بر مزار فرهنگ و هویّت سرزمین ایران شکوفا شود. که هیچوقت موفق به آن نخواهند شد...

در کامنتی در سایت درونی اشاره کردم که اگر نوشتار من خلاف قونین ژورنالیستی و یا برخلاف دمکراسی هست، آنرا از سایت بر دارید، امّا همانطور که شما بارها اشاره کرده اید امروز امکان انتشار و گسترش هر اندیشه و دیدگاه به طرق مختلف وجود دارد، تاکنون از آن استفاده کرده ایم و خواهیم کرد. با سپاس فراوان.

کیانوش توکلی

جناب ناصرکرمی گرامی ؛ در سیاست نمی شود با همه به یک اندازه در افتاد بلکه نخوه برخورد شما بستگی به این دارد که کدام نیرو به شما نزدیک تر و یا دور تر است . متاسفانه شما با همه به یک اندازه در می افتید

بطور مثال اقای حسن شریعتمداری در مقابل سایرین بسیار مواضع متعدل و منطقی داشت و همو او بود که وقتی یکی از اعضای پارلمان اروپا صحبت از تغییر نام خیلج فارس کرد با انگلیسی خیلی روانی ، پاسخ داد که مگر شما نام خلیج مکزیک و یا کانال سوئز را تغییر می دهید که ما نام خیلیج فارس را عوض کنیم او ادامه داد که نام های تاریخی را نمی شود به این راحتی عوض کرد!

حسن شریعتمداری تنها کسی از احزاب سراسری بود که با یک طرح مشخص در این اجلاس شرکت کردو بطور خیلی جدی مخالف تجزیه ایران است .

رضا فاضلی بازیگر، تاریخ دان و فیلسوف

شعری از لیلا کردبچه

رضا فاضلی بازیگر، تاریخ دان و فیلسوف معاصر است. تحصیلات او درادبیات پارسی، فلسفه، سینما، تاریخ و به ویژه در فلسفه ادیان می‌باشد. وی پیش از انقلاب ایران در سینما فعالیت داشت اما پس از مهاجرت به خارج از کشور در سال ۱۳۵۷ به فعالیت علیه ادیان و جمهوری اسلامی می‌پردازد.

رضا فاضلی در دوازدهم تیر سال ۱۳۱۴ در عودلاجان تهران به دنیا آمده‌است و در ۲۴ فروردین ۸۸ در اثر بیماری چشم از جهان بست . وی دوران کودکی اش را در خیابان اسماعیل بزاز کوچه صالحی گذرانده‌است. دوران ابتدایی را در مدارس نوشیروان و خیام گذراند و دوره متوسطه را در دبیرستان‌های پهلوی و فرخی بپایان رسانید.

پس از استخدام در نیروی هوائی ارتش و گذشت یکسال آموزش در شهریور ۱۳۳۲ تهران را ترک کرد و پس از هشت سال به کشورهای حوزه خلیج فارس، مصر، و لبنان مهاجرت و سپس از سال ۱۹۵۴ تا ۱۹۵۹ در کشورهای فرانسه، آلمان، انگلیس، و در نهایت آمریکا به کار و تحصیل مشغول گردید.

وی پس از بازگشت به ایران به خاطر داشتن سوابق سیاسی به سوی شغل آزاد رفت و سپس وارد سینما شد. با فیلم «خانم عوضی گرفتی» کار خود را در سینما شروع کرد و تا سال ۱۳۵۴ در کشورهای ایران، ترکیه، پاکستان، ایتالیا، مجارستان بعنوان هنرپیشه، کارگردان و تهیه کننده ایفای نقش نمود. آخرین فیلم او سفر سنگ به کارگردانی مسعود کیمیایی در سال ۱۳۵۶ بود.

پس از انقلاب مجدداً ایران را ترک کرد و خود را به اروپا رسانید. به محض دریافت پناهندگی در لندن با همراهی دوستانش سازمان K.V.C را در خیابان کنزینگتن Kensington دایر نمود. وی در طول سال‌های ۱۹۸۱ تا ۱۹۹۰ پنجاه و دو نوار ویدئوئی را بر علیه جمهوری اسلامی منتشر نمود.

در ۲۸ مرداد ۱۳۶۵ برابر با ۱۹ آگوست ۱۹۸۶ با انفجار بمبی در محل کار او در لندن پسر ۲۲ ساله اش بیژن کشته شد.

در بهار ۱۹۹۲ به توصیه پلیس انگلیس خاک آن کشور را ترک و به آمریکا رفت و تا سال ۲۰۰۱ که شهروندی آمریکا را بدست نیاورده بود اجبارا در شرق آمریکا در دهکده دور افتاده‌ای زندگی می‌کرد.

رضا فاضلی از سال ۲۰۰۱ و تا کنون در شهر لس آنجلس آمریکا زندگی می‌کند.

سرگذشت رضا فاضلی از ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ تا ۲۸ امرداد ۱۳۶۵ در کتابی بنام Survivor توسط شرکت First Book در سال ۲۰۰۱ در آمریکا بچاپ رسید.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.