رفتن به محتوای اصلی

در تاريخ سياسي ايران، از سنت دموکراسي خبري نيست
11.04.2009 - 13:32

علي سالاري

G_alisalari@hotmail.com

ایران، سرزمین بحران ها و تفاوت ها

با خيلي از گفته هاي آقاي لاجوردي مشکلي ندارم، ولي با طرز دسته بندي تئوريکي که ارائه مي دهند موافق نيستم. بديهي است وقتي چهارچوب تئوريک درست نباشد، آدمي هم در فهم و درک، هم در توضيح و هم در نتيجه گيري از قضايا به خطا مي افتد. عبارت کانوني بکار گرفته شده از طرف ايشان در توصيف شرايط امروز ايران همان کلمهً "بحران" است. بر اين اساس بحران هاي گوناگوني که کشور و جامعهً ايران با آن دست و پنجه نرم مي کنند (اقتصادي، سياسي، اجتماعي و فرهنگي) مورد بررسي قرار گرفته اند. از اينرو، چنين مي نمايد که از نظر ايشان ويژگي اصلي رژيم همان "بحران زي و بحران زا" بودن آنست. حال آنکه اين توضيح تئوريک متقاعدکننده نيست.

فکر مي کنم اولاً لازم است دريابيم چرا هر حکومتي در ايران تا کنون به سمت تمرکز گرايي سوق داده شده است؟ دوم اينکه دريابيم دموکراسي در ايران زماني محقق مي شود که روشنفکران و صاحب نظران بومي با آن درجه از بلوغ فکري رسيده باشند که ايده آلهاي خود را نه در گذشتهً قومي و مذهبي و نه از ايدئولوژي هاي وارداتي، و نه حتا بطور چشم بسته از تئوري هاي اي بسا معتبر در جوامع عقب مانده تر و يا پيشرفته تر، بلکه با شناخت همهً اينها قادر شوند، تاريخ و فرهنگ و واقعيت هاي جامعهً خود را مطابق با آنچه اي بسا منحصر به ايران بوده و هست، و منطبق با آمالها و آرزوهاي امروزي مردم و جامعه بفهمند، تئوريزه و دنبال کنند.

وقتي از ايران سخن مي گوييم بايد سه ويژگي مهم آنرا هميشه در نظر داشته باشيم، اول، روش توليد و اقتصاد خاص تمدن ايراني که براي بيش از سه هزار سال متکي به قنات بوده و در دوران مدرن هم اتکا به نفت بدان افزوده شده است. بطوريکه شباني، قنات و نفت ارکان اصلي اقتصاد ايران را تشکيل داده آنرا از ساير جوامع، بويژه غرب متمايز مي سازد. دوم، فرهنگ تاريخي منحصر بفرد (انسان محور) ايرانيان در منطقه، که برخلاف تمدنهاي همسايه (که يکي بدنبال عربيزه کردن و ديگري هنوز که هنوز است بدنبل ترکيزاسيون قومي و زباني در منطقه اند) تنوع قومي و زباني خود را حفظ کرده، بعبارتي در پذيرش چند فرهنگي پيشگام بوده است. يکي از دلايل اصلي تفوق ايرانيان در ادبيات و علم و هنر نيز همين پذيرش تنوع قومي و زباني بوده است. مگر نه اينکه استعدادهاي و قابليت هاي آدمي بدرجهً باورداشتن، عادت کردن و آراسته شدن به ارزشها و موازين انساني تر، قابليت شکوفايي بيشتري پيدا کرده و مي کنند. متقابلاً حاکمان سياسي هرکجا نتوانسته اند اين تنوع ساختاري جامعهً ايران را دريابند و بطور ساختاري بپذيرند، براي کنترل و ادارهً جامعه دچار مشکل شده اند.

درگذشته، حفاظت از اقتصاد شکنندهً متکي به قنات، و در دوران مدرن، اقتصاد متکي به درآمد نفت، و نيز دغدغهً کنترل و ادارهً جامعه اي کثير المله حاکمان بعد دوران اسلامي و بويژه دوران مدرن را به سمت تمرکز گرايي سوق داده است. در ايران قبل از اسلام، هر قومي رسم و رسومات و دين و آئين و شاه خود را داشتند و پادشاه ايران نيز "شاه شاهان" بود. هر قومي در اعتقادات مذهبي خود آزاد بود و رهبران مذهبي هم واسط بين مردم و شاه بودند. مشکل زماني پيدا شد، که ساسانيان، آيين زرتشتي را، به آيين رسمي امپراطوري خود مبدل ساختند و عليرغم پذيرش عدم تمرکز قومي، تکثر مذهبي را بر نتافتند و مثلا مانويان و مزدکيان را سرکوب کردند. آنها با اينکار زمينهً داخلي براي حمله و تسلط اعراب بر ايران را فراهم کرند. بعد از اسلام، خلفاي بويژه اموي عربيزه و اسلاميزه کردن ايران را بطور همزمان دنبال کردند. ولي ايرانيان، بدليل همان ميراث تکثر گرايي در هزارهً پيش از اسلام، اينگونه سياست ها را بر نتافته و سف خود را از حاکمان عرب و ترک اسلامي جدا ساختند. برخلاف اقتصاد قنات ها که مويّد تنوع و تکثر و همزيستي مسالمت آميز قومي و مذهبي بود، اقتصاد متکي به نفت اسباب و امکان و هزينهً تمرکز گرايي در ايران را فراهم مي ساخته است.

در دوران مدرن، اگر متحجرين مذهبي به دنبال الگوهاي عرب جاهلي در صدر اسلام بوده اند، قوم گرايان نيز بدنبال الگوهاي قوم محور قبل از تمدن باستان ايرانيان (هخامنشيان) در خاورميانه هستند که در آن مادها(کردها) ايلامي ها (لرها) فارسها (کيانيان)، ترکها (تورانيان)، آشوري ها و غيره هرکدام تمدن جداگانهً خود را داشتند، دشمن خوني هم بودند، و در حملات متقابل حرث و نسل همديگر را نابود مي کردند. مانند حملهً آشور بني پال به ايلامي ما... در دوران مدرن امپراطوري روس و انگليس بيشترين حمايت ها و استفاده ها را از متحجرين مذهبي و قوم گرايان برده اند، کما اينکه اين محافل براي رسيدن به اهداف تجزيه طلبانه و يا جدايي خواهانهً خود چشم براه کمک هاي غيبي از اين ابرقدرت ها و حملهً نظامي آنها به ايرانند.

پس شاخصه هاي اصلي ايران را قنات، تکثر قومي و مذهبي، و نفت تشکيل مي دهند. ايرانيان براي مقابله در مقابل سلطهً يونانيان از ميراث کورش کبير و ميترائيسم مدد گرفتند. اشکانيان با ساسانياني جايگزين شدند که آيين زرتشتي الهام مي گرفتند. مقاومت در مقابل سلطهً اعراب مسلمان علاوه بر آن ميراث فرهنگي، نقش اصلي را به مزديکيان سپرد. اسماعيله ايدئولوژي مقاومت در مقابل مغولان بود، در مقابل ترکان سلجوقي و عثماني ايرانيان شيعهً دوازده امامي را برگزيدند. همهً اين تغييرات مذهبي گذرا و مصلحتي بوده اند. آنچه در تمام اين مقاومت ها حيات خود را حفظ کرده، ماندگار و بارور تر شده است همان ميراث فرهنگي اصيل ايراني است که در اسطوره هاي ايران، مثل جمشيد و کاوه و فريدون و کورش و داريوش سمبليزه و نمايندگي شده است. منظور اين سطور فراخوان بازگشت به پان ايرانيسم نيست، بلکه با اتکا به آن ميراث پرشکوه مي توان به راز و رمز ماندگاري ايران وايرانيان در برابر حملات بنيان کن خارجي ( يونانيان، اعراب مسلمان، ترکان سلجوقي و عثماني)، و نيز دسيسه هاي استعماري روس و انگليس و دخالت هاي سلطه جويانهً آمريکا پي برد.

ضمناً بايد بخاطر داشت که در تاريخ سياسي ايران، اگر چه ارزشهاي انساني و حقوق بشر جايگاه والايي داشته اند ولي از سنت دموکراسي خبري نيست. نظام شاهنشاهي آريامهري در ايران، اگر چه بدنبال احياي ميراث گذشتهً هخامنشيان و نيز مدرنيزه کردن ايران بود، ولي در عوض نظامي وابسته و استبدادي بود. مبارزات عليه شاه مي بايستي متقابلاً سمت و سوي استقلال و آزادي و دموکراسي مي يافتند و دنباله روي از افکار چپ منبعث از شوري سابق و عمده کردن مبارزهً طبقاتي و مبارزهً ضد استثماري انحرافي آشکار از نيازهاي ايران و ايرانيان بود. در جمهوري اسلامي کنوني هم اگر چه استقلال سياسي حاصل شده است، ولي در اين نظام هم تبعيض، تحجرّ و استبداد از ويژگي هاي بارز آنند. بنابراين اگر کسي مي خواهد آثار و عواقب حاکميت نظام کنوني را در عرصه هاي سياسي، اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي بدرستي نشان دهد، لازم است اين شاخصه ها را ملاک سنجش خود قرار دهد.

مقاومت و مبارزه عليه رژيم، يعني مبارزه براي رفع همهً تبعيضات جنسي، قومي، مذهبي و ايدئولوژيک، براي سکولاريته و جدايي دين از دولت، و براي دموکراسي و حقوق بشر. مبارزه براي تساوي حقوق شهروندان ايران، با هر تعلق قومي، عقيدتي و مذهبي، از مبارزه براي دموکراسي و سکولاريته جدايي نا پذير است. طي دو قرن گذشته تنها دسيسه هاي استعماري بويژه روس و انگليس در پي دامن زدن به مسائل قومي براي به تعويق انداختن پروژهً استقلال، حاکميت ملي و دموکراسي در ايران بوده اند. امروزه هم بدخواهان ايران در پي ماهي گرفتن از آب گل آلودند که دست پخت رژيمي متحجر، مستبد و تبعيض گراست. آنها، مسائل قومي و قوم گرايان را براي تحت فشار قرار دادن رژيم و اي بسا از هم پاشاندان ايران، علم کرده و هوار مي کشند. بنابراين بسيار مهم است که انديشه ورزان و صاحبان خرد که براي رفع تبعيضات گوناگون، و ايجاد ايراني سکولار، پلورال، قدرال (بومي) و دموکرات، يعني براي ايراني آزاد و آباد، مبارزه مي کنند، صفشان را از دسيسه هاي استعماري و بدخواهان استقلال، تماميت ارضي، حاکميت ملي و دموکراسي و حقوق بشر براي ايران متمايز سازند. چنين رويکردي آنها را ملزم مي سازد تا مبارزات خود را نه فقط عليه تبعيض قومي، بلکه عليه همهً انواع تبعيضات، انواع تحجّر و انواع استبداد سمت و سو و سازمان دهند.

نکته سنج

گامی بسوی تمرکززدائی دموکراتیک ایران

اقای حسن شریعتمداری هر انسان نکته سنجی و از جمله من به راحتی در می یابد که نویسنده این طرح یک ترک است شما در طرح ایالتی تان حداکثر امتیازات را به ترک تباران داده اید و ظلم و ستم و اجحاف و بی عدالتی و بی انصافی کلانی در حق کردان و تالشیان و تات ها و دیگر اقوامی نموده اید که اصالت تاریخی شان بسیار بیشتر از هم وطنان عزیز ترک است اقای محترم کجایند کردان خراسان در طرح شما؟ و ایا براستی استان اذربایجان غربی که نود در صد مساحتش را کردان در اختیار دارند استانی ترک است؟ کجاست جایگاه قوم بزرگ تالش در طرح شما ؟ اینها همه در حالی است که شما حتی قوم کوچک ترک تبار قشقایی را فراموش نکرده اید؟ اگر این بی انصافی و پان ترکیسم نیست پس چیست؟ شما در تعصب ترکیتان تا بدانجا پیش رفته اید که بیشتر منافع جمهوری اذربایجان و ترکیه را در نظر داشته اید تا میهنتان ایران را! این طرح شما برای حفظ حقوق بشر است یا پاسبانی از حقوق ترکی؟ شرم بر طرحتان باد ایرانیان بیدارند! نظر خواننده 2009-04-09

کامران

قربانیان دوره نخست وزیری میرحسین موسوی کم نیستند!

آقای مستشار میرحسین و احمدی نژاد و شیخ کروبی همه از ذوب شدگان در فساد و غارت نظام و ولایت هستند و همگی در جنایات بی شمار جمهوری فساد و تباهی در این سی سال در خط مقدم تشریف داشته اند و مشارکت نموده اند. احمدی نژاد جواب ولایت به بوش بود. میرحسین هم همتای باراک حسین اوباما خواهد شد. میرحسین با زنش زهرا رهنورد می توانند در زباله دانی بیت رهبری هنرنمایی نمایند و گروهی از اپوزیسیون خادم نظام را بسیج نموده و اهداف ولایت فقیه را به پیش ببرند.

شاید ولایت مطلقه فقیه و حکومت سنگسار بخواهند در قرن بیستم و یکم با این زوج نقاش و هنرمند! همه را قافل گیرنمایند. آخوند خاتمی معجزه گفتگوی تمدنها را منادی شد و میرحسین و زهرا خانم پیام آور هنرو تمدن اسلامی خواهند بود. ظاهرا دکتر نصر هم که به ایران رفته و نظام با این خرمهره سیاسی و هنری اش می تواند گروهی از مخالفان را ببازی بگیرد و به ریش اپوزیسیون نظام هم بخندد. آخوند خاتمی و آخوند جنتی بدنبال معجزه بزرگی برای امت اسلام وتمدن غرب هستند و باید منتظر این معجزه بزرگ باشیم. ولایت در هر زمانی فرد مناسبی را از آستینش بیرون می کشد مثل مغز قرن بنی صدر/ دزد قرن رفسنجانی/ شیاد قرن خاتمی تا لمپنی آدمکش و شکنجه گر بسان احمدی نژاد. حالا با میرحسین شاید می خواهد نقاش قرن را به جهانیان بشناساند. باید حالا منتظر حسین حزب الهی و زهراخانم مدرس نمونه نظام سنگسار باشیم.با آمدن این دو آب از دهان خیلی ها جاری خواهد شد و مخالفان نظام را به بی فرهنگی و ضد هنر بودن متهم می نمایند. معجزات این نظام بی پایان است همانند سرگیجگی مخالفان نظام از این معجزات. ولایت فقیه هم مردم ایران را خوب می شناسد و هم مخالفانش و هم شریکان تجاری غربی اش و می تواند با خرمهره هایش بازی شطرنج را ماهرانه ادامه بدهد. تمام باندهای نظام در هنگام خطر همراه و یاور دستگاه هستند چیزی کا اپوزیسیون انرا در خواب هم نخواهد دید.

ناصر مستشار

استقلال و آزادی در ایران و در کردستان

بجای اینکه دین را دمکراتیک نمائیم که هرگز به وقوع نخواهد پیوست باید جامعه را دمکراتیک نمائیم تا جامعه دمکراتیک ، دین را از حکومت و سیاست خارج نماید ،وگرنه در غرب نیز مسیحیت هرگز دمکراتیک نشد و کتاب انجیل ذره ائی تغییر نکرد بلکه کلیسا مجبور شد به جامعه دمکراتیک و نیرومند کرنش نماید و جامعه از شر دین و دستگاه عریض و طویل کلیسا خلاص گردید.

چهره

استقلال و آزادی در ایران و در کردستان

آقای دکتر دلخواسته از "اسلام دمکراتیک "سخن می گوید اما این در حالیست که پیدایش ادیان به چند هزار سال قبل تعلق دارند و پدیده دمکراسی کاملا نوین است.از آنجائیکه ما اسلام دمکراتیک نداریم پس مسیحیت دمکراتیک و یهودیت دمکراتیک نیز نداریم و نخواهیم داشت.دکتر دلخواسته همچنان می توانند به اسلام بنی صدر اقتدا نمایند که این خود یک شعبه ائی است از اسلام اما دین اسلام تا کنون صدها شخصیت و مذهب به خود دیده است و هیچگاه نتوانسته است خود را بازمانه وفق دهد تا مدرن شود.

ناصر کرمی

nasser.karami@gmx.de

حسن شریعتمداری با: [طرح تمرکززدایی دمکراتیکِ ایران]

جناب آقای توکلی و سایر مسئولین گرامی سایت ایران گلوبال: اخبار با اندازهء کافی در مورد جلسهء بروکسل تنها از طریق سایت ایران گلوبال چه در اشکال گفتاری و شنیداری انتشار یافت. نوشتاری را که برایتان فرستادم نقدی کوتاه بر طرح و نظر مشخص آقای شریعتمداری بوده است که در جلسهء بروکسل مطرح شده و کلأ حوزهء نشست بروکسل را در بر میگیرد، طبق قوانین دمکراتیک سایت ایران گلوبال جای اصلی این نوشتار در قسمت نشست بروکسل و در کنار نوشتار آقای شریعتمداری میباشد، تمنّی میشود در صورت امکان نوشتار من را به همان قسمت انتقال دهید، در غیر اینصورت از برداشتن کلی این نوشتار در سایتِ ایران گلوبال هیچگونه نگرانی و اعتراضی هم نخواهم داشت. سپاسگزارم.

کیانوش توکلی

حسن شریعتمداری با: [طرح تمرکززدایی دمکراتیکِ ایران]

جناب ناصر کرمی گرامی_ چند روزی بود که به اینترنت دست رسی نداشتم از این رو پاسخ تان را با کمی تاخیر می دهم: این درست است که ایران گلوبال سانسور ندارد وسعی می شود که مطالب ارسالی در سایت درج شود ولی اینکه نوشته ها در کجا قرار گیرد؛ بعهده اعضای مدیریت سایت است ولی اگر شما مورد نقد دیگران قرار گیرید ؛ طبیعتا پاسخ شما در ههمان ستونی چاپ می شود که نوشته منتقد شما قرار داشت ولی برعکس یعنی نقد شما نسبت به دیگران تابع این قانون مطبوعات نیست.

مزدک

استقلال و آزادی در ایران و در کردستان

متاسفانه یکی از بدبختیهای ایرانیان ناتوانی در قبول مسؤلیت است.اغلب ایرانیانکه در دوران انقلاب به سن بلوغی رسیده بودند و کمی به مسایل روز آگاهی داشتند بخوبی نقش تخریبی گروهای واحزاب سیاسی آن زمان رابیاد دارند.هم دولت بازرگان و هم بنی صدر هردو چنانچه بدرستی مورد حمایت قرار گرفته بودند میتوانستند جلوی ارازل اسلامی حاکم را ...

سد کنند.ولی همانطور که بخوبی اشاره کرده اید گروها و احزاب آن دوران یا سر در آخور شرق داشتند(حزب اخته و اکثریت) و یا آنچنان شیفته قدرت بودند که به چیزی جز تمامیت قدرت نمی اندیشیدند(مجاهدین حزب جمهوری اسلامی اقلیت و سایر گروهای ریز و درشت چپ و راست )احزاب کرد (کومله و دمکرات...) همین هم باعث دوام و قوام حرامیان اسلامی در حکومت شد.اینست که چنین احزاب و گروهایی توان و مشروعیت خود را برای رهبری از دست داده اند.وجای تعجبی هم نیست که هنوز بعد از سه دهه نتوانسته اند به یک اعتلاف نیم بند برای بوجود آوردن شورای رهبری جهت سازمان دادن مقاومت مردمی بر علیه حرامیان در حکومت دست برسند.امروزه نه تنها افراد اپوزیسیون همچون گرگهای بیزار و تنها در گوشه و کنار دنیا پراکنده اند بلکه گروهای سیاسی ما نیز در انزواو خاموشی بسر می برند.دلیل اصلی اش هم همین عدم راستی و درستکاری رهبران چنین احزاب و گروهایی در گذشته و حال بوده است.ما ایرانیان همیشه خود را طلبکار میدانیم و اعتراف به شکست و ناکامی بخصوص زمانیکه خود نیز در آن مؤثر بوده ایم برایمان تقریبا محال است.بعنوان کسیکه بخوبی سالهای 57-60 را بیاد دارم و دران روزها بسیار فعال بودم باید بگویم که شکست انقلاب نه از قدرت حرامیان اسلامی حاکم بلکه از قدرت طلبی و خود بزرگ بینی و عدم اعتقاد به آزادی و استقلال و سکولاریسم و سیاستهای فرصت طلبانه گروهایی مثل مجاهدین و جریانات چپ و راست و فرصت طلب و احزاب قوم و قبیله گرای کرد...بود.بنی صدر چه خوب و یا چه بد در تنها انتخابات دمکراتیک (یا نیمه دمکراتیک چون خمینی در انتخابات تا حدودی دست برد و رجوی را از سطنت انداخت!)نماینده اکثریت مطلق مردم بود.واین درست موقعی بود که باید تمام گروها ی مخالف با تمام قوا چنانچه به آزادی و سکولاریسم و دادگری و برابری اجتماعی اعتقادی داشتند از او در برابر هیولای درنده ای چون خمینی دفاع میکردند و درست بهمین دلیل باید بازرگان را حمایت میکردند.ولی جنون قدرت سردمداران احزاب و گروها و جهل تودها و حمایت با قید و شرط دول خارجی که از ایرانی با حکومتی دمکراتیک و سکولار و انسان و داد محور واهمه دارند باعث شد که تمام این گروها بنفع حرامیان اسلامی حاکم بر ضد حکومت مردمی قیام کنند.امروزه نیز سرانجام چنان گروهایی را با رهبریهای آنچنانی میبنیم.جناب رجوی از سازمان مجاهدین با آنهمه کشته و فداکاری فرقه ای رجویسسم ساخته که شعارش شده ایران -رجوی!یعنی وقتی رجوی (امام زمان) ریق رحمت بسر کشید دیگر ایرانی هم وجود نخواهد داشت!بقیه احزاب و گروها نیز بر همین منوال به یا پراکده شدند و یا در خواب زمستانی و بدور خود پیله ای تنیده اند و در رویاهای رهبری جهان انگل وار می لولند.

نظاره گر بی طرف

چرا سلطنت طلبها درکنارسیاست های جمهوری اسلامی ایستاده اند؟

دوستانی که در مورد مقاله اقای مستشار اظهار نظر کردند ، به جای آن که وارد موضوع مورد بحث شوند، عمومأ به توهین و تحقیر وتهدید متوسل شده اند.

این واقعیت ، ویژگی عمومی کامنت های بخش اظهار نظراست. دوستان تنها دق دل خالی می کنند و همه تلاششان مصروف از میدان به در کردن« حریف» است. نه بحثی اقناعی و گفتگو ( به منظور حل مشکلات مملکت ومردم ).

آقا یا خانمی به نام « تحلیل گر جوان» به آقای گرگین و دوستانش فرمان می دهد که دهان مستشار را بدوزند! ( همان منطقی که حدود هشتاد سال پیش ، به دوختن دهان فرخی یزدی فرمان داد ! )

آقای دیگری به اسم مستعار « مهبد» ، با آن که خود را هوادار فرهنگ گفتگو می داند ، تنها کلمات توهین آمیز ردیف می کند و بد و بیراه می گوید .

پاسخگوی دیگر ، به کل منکر دیکتاتوری شاه می شود! و تأسف اور تر آنکه می گوید ، ما در کنار آخوند می نشینیم . اما، با کسانی که شاه را دیکتاتور بخوانند همکاری نخواهیم کرد !

شخص دیگری به نام « یک نویسنده » ، مدعی است که آقای مستشار طرفدار جمهوری اسلامی است ! و او را « یاوه گو» می خواند !

موافقین آقای مستشار نیز وضع بهتری ندارند. آن ها هم از وارد شدن به بحثی مستدل ، روشنگر و آموزنده طفره می روند.

دوستان عزیز ! واقعیت آن است گه ، گردانندگان سایت ایران گلوبال ( با صرف وقت و انرژی و البته ، بی کمترین چشمداشت ) برای ما، امکانی برای بحث و گفتگو و تمرین دموکراسی فراهم آورده اند ، تا بیرون از سیطره سانسور و اختناق ، حرف های خود را بزنیم. نه این که لشگر کشی کنیم و جنگ حیدری ـ نعمتی راه بیندازیم .

مورد اسف انگیز تر آن است که ، به جای تشکر از مسئولان سایت ( که بلند گویی برای سلطنت طلب و جمهوری خواه و ... فراهم کرده اند) هر از گاه ، با بی انصافی آن ها را به باد ناسزا و توهین وتحقیر هم می گیریم !

بنا به مصلحت های گروهی چشم خود را به روی حقایق می بندیم و با وجدان راحت از ناحق دفاع می کنیم. به محض رو به رو شدن با کوچکترین انتقاد ( با سوء استفاده از امکانی که سایت ایران گلوبال برای ما فرهم آورده ) تحت چندین نام مستعار ، می کوشیم طرف مقابل را با خاک یکسان کنیم. اگر کسی به یکی از خودی ها ما بگوید بالای چشمت ابروست ، از هر طرف به سویش یورش می آوریم و ...

من نمی دانم با این منطق حذف و جنگ وجدال و توهین به کجا خواهیم رسید و کدام مشکل ما ، مملکت ومردم حل خواهد شد.

دوستان عزیز ! مستشار و دیگر نویسندگان ، که دلی دردمند برای وطن ومردمش دارند، قرار نیست که همیشه موافق طبع و نظر ما بگویند ؛ یا همواره درست بگویند وحرف حساب بزنند. این با ماست که، با بردباری حرف هایشان را بررسی و سبک سنگین کنیم و درست را از نادرست جداسازیم . نکته مهمتر آن است که نوشتن یک مقاله ، با صرف انرژی و زدن از وقت خود و خانواده همراه است. این بی انصافی نیست که ، با برخوردهای غیر مسئولانه دوستان نویسنده را از کارشان دلسرد کنیم؟

از آن که ریگی در کفش دارد ، انتظاری نیست . اما، اکثریتی که دردشان روشنگری است و از تبار روشنفکران اند ، چرا باید به این وضع اسفبار و ناهنجار دامن بزنند؟

گفته هاي فرهادعرفاني-مزدك -جاوا

جناپ توكلي وهمكارانتان درسايت ايران گلوپال! تشكرازشركت شمادرجلسه وپحث هاي كنفرانس بروكسل وپخش اخباروسخن راني هاي مربوطه٠

اخباروگزارشات خبرنگاران ايراني وخارجي نشان داده كه جمهوري اسلامي

ازمدتهاپيش ازوجود چنين كنفرانسي مطلع بوده وبطرق مختلف درپارلمان

اروپاسعي نموده از برگزاري آن جلوگيري نمايدكه خوشبختانه موفق نشده.

عدم شركت سازمانهاي سراسري (خودناميده)وسايرمدافعان حقوق بشري

واپوزيسيون هميشه درصحنه!!همكاري داوطلبانه وافتخاري بارژيم است وبس.

مساله ي ملي وحل آن درايران بزرگترين مشكل اپوزيسيون مترقي بوده وبدون حل مساله ي ملي رسيدن بدموكراسي پيشكش حتي بحث وگفتگو

درباره ي دموكراسي (بدون حل مساله ي ملي) مفت وزايد است.

عده اي ازفعالين سياسي ازشهري به شهري رفته وازراديو تلويزيونهاي مختلف باتبليغات شرم آوراستاددانشگاه وپژوهشگرودكترو...مثل منبررفتن

آخوندها-درموردهرموضوعي حتي مساله ي كوچك وجزئي كنفرانس وسمينارتشكيل ميدهندولي درموردمساله ي ملي غايبند.

البته اين اشخاص وجريانات سياسي باصطلاح اپوزيسيون درموردمساله ي

ملي نه تنهابارژيم هم نظربوده واگردرقدرت باشندبسي فاشيستي ترازخود

رژيم باعيرفارس هاعمل خواهندكرد.

گفته هاي فرهادعرفاني-مزدك -جاوات اين پيچ مهره هاي كوچك پان فارسيسم دركنارافكاروزيررژيم شكنجه حجت الفارس داريوش همايون چه

فرقي باافكارحجت السلام خاتمي دارد?(درموردمساله ي ملي)

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.