رفتن به محتوای اصلی

نظرات متفاوت پیرامون نقش مجاهدین در جنبش سیاسی
04.03.2009 - 13:56

علي سالاري

G_alisalari@hotmail.com

پاسخ به ولي فقيه ارتجاع

ايکاش مسعود، تلاش هاي همه جانبه اش براي گردآوردن همهً نيروها بمنظور مقابله با بنيادگرايي مذهبي را در ايران بکار مي گرفت و با سياست ورزي و همگامي با ساير نيروها و شخصيت هاي سياسي سکولار، ملي، ليبرال، دموکرات واقليت هاي ايران، جلوي سيل بنيانکن بنيادگرايي را در ايران سد مي کرد. ولي آنروزها براي مسعود در ايران، اتوريتهً مجاهدين هدف بود و مهار بنيادگرايي مذهبي، وسيله!!! و اينچنين مجاهديني که همه چيزشان را به پاي آرمانشان گذاشته بودند، قرباني توهمات، ، خود بزرگ بيني ها، کم تجربگي ها و محاسبات پيوسته غلط رهبران جوان و جوياي نام خود، بويژه مسعود، شدند.

بدنبال تغييرات سياست خاورميانهً آمريکا پس از حوادث يازدهً سپتامبر، يکبار به زنده ياد کاک صالح (ابراهيم ذاکري) که از هواداران سازمان بمنظور کمک مالي دعوت مي کرد گفتم که آمريکا براي حضور و کنترل بيشتر و نزديک تر خاورميانه نياز به حمله به يکي از دوکشور ايران و يا عراق دارد. براي اين منظور گزينهً عراق از هر جهت مناسب تر، بهانه ها بيشتر و ديوار صدام حسين هم از آخوند ها بسا کوتاهتر است. در اين ميان بجاست که مجاهدين پاي خود را از باتلاق عراق بيرون بکشند... باري نه ايشون قرار بود که گوشش بدنبال چنين سخناني باشد و نه بنده زير بار کمک هرچند ناچيز مالي رفتم.

امروزهم بجد فکر مي کنم، اگر مصعود به جدّ مي خواهد، دست آخوندها را از دخالت در امور عراق و عراقيان کوتاه کند، بهانهً دخالت آنان در عراق را بايد از دست آنان بگيرد. و اين مهم نه با حضور مجاهدين بلکه در عدم حضور مجاهدين ممکن مي شود!!!

پيش از اين ترکيه و پاکستان نيز همين راه را رفتند و تجربهً آنان در اين زمينه موفق بوده است. چرا که با بستن دفاتر مجاهدين در اين کشور ها، برعکس آنچه مسعود مي خواهد القا کند، بهانه و امکان دخالت رژيم در اين کشور ها عملاً محدود و مسدود شد. همين قاعده در مورد رابطهً فلسطيني ها و اسرائيل نيز صدق مي کند. اسرائيل به صلح با اعراب تن بدهد، بهانهً دخالت و سرمايه گذاري بر روي تندروهاي اسلامي از جمهوري اسلامي سلب مي شود.

مسعود از روز نخست مجاهدين را به راه خطا برده و باعث شده که نتيجهً مبارزات آنان باعث بالا کشيدن افراطي ترين شق بنيادگرايي در ايران گردد، بالاکشيدن احمدي نژاد و کنسرت قاتلان هيأت دولت او تنها به برکت دشمني مثل مجاهدين و رهبري مسعود امکان پذير شد، چرا که آنها در مبارزه با مجاهدين بود که ارتقاء مقام و منزلت و شوکت و قدرت يافتند... اي کاش سياست براي مسعود هم راه گشودن و قدم برداشتن در دنياي احتمالات بود و نه مبارزهً هست و نيست براي تحقق آرمانهايي که ممکن است خود اساساً "هست" شدني نباشند.

امروز هم اگر راهبي بسوي آزادي، دموکراسي و حقوق بشر در ايران متصور باشد، خارج از چهارچوب فکري، نظري، سازماني و استراتژيک مبارزان و اپوزيسيون سنتي رژيم است، که هنوز در فضاي دوقطبي جنگ سرد، صحنهً سياست ايران را همانگونه دوقطبي فرض کرده، تصوير مي کنند و مي پسندند. متقابلا وجود چنين اپوزيسيون براندازي بقاي رژيم را بيشتر تضمين مي کند.

بجد فکر مي کنم در فضاي بين المللي و منطقه اي کنوني، ايران به هيچ وجه توان و پتانسيل انقلابي ديگر را ندارد. يا در اثر طغيان دروني و حملهً بيروني از هم مي پاشد و يا از مسير مسالمت آميز و مدني به دموکراسي تن مي دهد. حال مسعود و مجاهدين مي خواهند آتض بيار کدام معرکه باشند؟

روي سخنم با کامران گرامي نيست، چرا که ايشان سعي کرده با سفسطه بازي و آسمان و ريسمان بهم بافتن نظر منتقد و يا مخالف خود را تخطئه کند. چنين افرادي تنها ادراکات خود را اسير احساسات خود نموده، فقط سرخود و آدم هاي نا آگاه و نا بالغ را مي توانند شيره بمالند. بهرصورت، متاًسفانه يکي از مصائب ملک و ملت ايران اين است که وقتي موازين و چهارچوب هاي مبارزاتي گذشته اعتبار خود را از دست مي دهند، پرنسيب هاي اخلاقي مبارزان و هواداران مبارزات سنتي نيز فرومي ريزند. آنگاه ناکامي هايشان در مبارزه با دشمنانشان را به منتقدينشان نسبت مي دهند. حال آنکه بهتر بود سخنان هرچند تلخ و گوشخراش منتقدين را بگوش جان بشنوند، چرا که براي گشودن راه آينده از نقد گذشته و حال گريزي نيست.

تأثير و کارکرد حمايت کشورهاي خارجي از مخالفين رژيم به درستي استراتژي اتخاذ شده از طرف مخالفين بستگي تام دارد. استراتژي درست مبارزاتي که امروزه در داخل کشور و بويژه توسط جنبش هاي مدني، منجمله دانشجويان دنبال مي شود، مقاومت مدنيست و نه مسلحانه. اين شيوهً مبارزاتي بعنوان کارآترين و موثرترين شيوه براي رسيدن به دموکراسي پلورال و فدرال و سکولار، آنهم بدنبال ناکامي روش هاي پيشين منجلمه جنگ هاي چريگي و آزاديبخش و غيره، در ايران راه خود را باز کرده و براي رسيدن به آزادي و دموکراسي از آن گريزي نيست. پس بحث تسليم و تبليغ استبداد نيست. بحث نقد گذشته براي روشن تر کردن راه آينده است.

کامران

پاسخ به ولي فقيه ارتجاع

برای آقای سالاری. جناب سالاری مخالفان حکومت باید در خارج از کشور حق فعالیت سیاسی داشته باشند و کشوری نباید از ترس وحوش ولایت و تروریستهایش فعالیت اپوزیسیون را محدود و تعطیل نماید کاری که پاکستان و ترکیه انجام می دهند. فردا برای بهانه ندادن به حسین بازجو مدیر کیهان و اژه ای گوشخوار وزیر محترم اطلاعات هم نباید در اروپا تظاهراتی بر گزار نمود و یا کامنتی در مثلا ایران گلوبال نوشت. دختران جوان در ایران هم باید چند تار مویشان را بپوشانند که مورد هجوم پاسداران شرور و سرکوب گر نشوند و خشونتی صورت نگیرد.

اگر به فلسفه جنابعالی عمل کنیم باید در چهارشنبه سوری راهم تخته کنیم که فقها بهانه سرکوب جوانان را نداشته باشند و جلو خشونت را بگیریم. باید حتما از دولت فرانسه برای اخراج افراد شورا و مجاهدین در سال 1987 به گابن هم تشکر کنیم. طبق همین شانتاژ هم بود که فرانسه مسعود رجوی را از فرانسه اخراج کرد که بتواند به معاملات نقتی و تسلیحاتی اش براحتی ادامه بدهد. دوست عزیز و ظیفه یک جنبش مقاومت است که با کمترین امکانات و در هر شرایطی به جنگ فاشیسم دینی برود و از هیچ چیز نهراسد. در زندان هم حتما زندانیان مقاوم مقصر هستند که شکنجه می شوند و باید با دادن اطلاعات بهانه را بدست شکنجه گران ندهند و همینطور دانشجویان دلیر پلی تکنیک که به افشای احمد ی نژاد می پردازند مقصرند که آرام نیستند و باعث دستگیری دانشجویان می شوند. خوب اگر دانشجویان فقط دنبال درس باشند که سرکار اژه ای بدنبال انها نمی رود. دوست عزیز از ترس و وحشت نباید فرهنگ تسلیم ولایت فقیه را تبلیغ و ترو یج نمود. با احترام وآرزوی سلامتی سیاسی و جسمی برای شما و رسیدن به آزادی در ایران اشغال شده

جناب توکلی با سلام و تشکر از انتشار این پیام. خود این کار ارزش زیادی دارد و جو سانسور در درون اپوزیسیون را خواهد شکست و زمانی مجاهدین هم مجبور می شوند نظرات دیگران را منعکس کنند و این راهی است برای تمرین دمکراسی در ایران آینده و از طرفی انعکاس درست مواضع مجاهدین خلق دست حسین بازجو و اژه ای را برای تفرقه در بین مخالفان می بندد و ؤزیم نمی تواند گروهی از مخالفین را بر ضد گروه دیگر بکار ببرد و به ریش همه ما هم بخندد.

تهدید و تطمیع جلال طالبانی از طرف خامنه ای برای اخراج مجاهدین اشرف نشان از اهمیت این موضوع برای فاشیسم مذهبی است. رژیمی که قاتل هزاران کرد ایرانی است. رفسنجانی طراح کشتار میکونوس بود و در حکم دادگاه آلمان هم به آن اشاره شده. این کرگدن پیر تروریست عامل انفجار ساختمان یهودیان در آرژانتین هم می باشد و تحت تغقیب می باشد. دعوت کردن از یک تروریست و جنگ طلب در این شرایط به عراق نشان از ضعف و وابستگی دولت این کشور به ولایت فقیه است. زمانی که طالبانی از آخوندها برای مبارزه با صدام پول می گرفت شاید قابل درک باشد اما به عنوان حاکم یک کشور نشان از ذلت و وابستگی است که مطیع یک دیکتاتوری مذهبی بود. طالبانی با رفتن آمریکا می خواهد با حمایت خامنه ای و رفسنجانی در عراق حکومت نماید. جناب سالاری دخالت حکومت در لبنان و فلسطین بعلت حضور مجاهدین خلق نیست. حکومت برای صدور ترور و ارتجاع اسلامی در هر کجا که بتواند نفوذ می کند و عراق بهترین کشور بوده و هست. اگر روزی هم مجاهدین خلق عراق را ترک کنند ولایت فقیه آنجا فعا لتر هم می شود. نیروهای مستقل عراق هم برای عقب زدن سپاه بدر و عوامل آخوندها از تجارب مجاهدین خلق استفاده می کنند. به آقای مسعود رجوی هم سفارش میکنم که شعارهای ارتجاعی ایران رجوی را تعطیل نماید و روابط دمکراتیک را در سازمان مجاهدین گسترش بدهد و پدید ه ای به اسم رهبری عقیدتی را برای همیشه باطل نماید که سرچشمه دیکتاتوری و عقب گرد است.

ناصر مستشار

پاسخ به ولي فقيه ارتجاع

سازمان مجاهدین را نباید مساوی با مسعود رجوی دانست بلکه آنها از یک نحله سیاسی خاص از جامعه ایران می آیند که در غیاب مسعود رجوی نیز به موجودیت خود ادامه خواهد داد.همه گذشته سیاسی پر خطای جریان سیاسی مجاهدین را مشروط به تغیر ایدولوژوی و کنار گذاشتن اسلام از سیاست و حکومت می توان بخشید.تنها راه پیوستن مجاهدین که اینک علیه رژیم اسلامی مبارزه می کنند در کشف حجاب بخش زنان آن سازمان و سکولار شدن و انتقاد از خود است.خبر مسفود رجوی پاسخ به ولي فقيه ارتجاع ؟ در سایت مختلف دیده شده است از جمله سایت پر بیننده کوروش نیوز؟ که این اصلا مهم نیست بلکه محتوای پیام مسعود رجوی مهم است که کاملا گویا و شفاف بود.

ایرانی

 پاسخ به ولي فقيه ارتجاع

بهترین و شرافتمندانه ترین کار برای مسعود رجوی و و همسر ایشان این است که از مقام رهبری مادام العمر که مثل تمام دیکتاتوری های دنیا برای خویش غصب کرده اند کنار روند و با این کار هم خود را آزاد کنند و هم باقی مانده نیروهای مجاهدین که عمر و زندگی خود را در این سازمان تباه کرده کرده اند . و بهترین خدمتی که امروز مجاهدین می توانند به مردم ایران و نسل جوان بکنند این است که کارنامه خود را در مقابل ملت ایران باز کنند و با انتقاد از گذشته و خطاهای بزرگی که مرتکب شده اند راهی را برای بازگشت خود به دامن مردم ایران باز نمایند .

علی حمتی

پاسخ به ولي فقيه ارتجاع

میگویند کسی را توی ده راه نمیدادند سراغ گدخدا را میگرفت. آقای رجوی از نظر من یک تروریست ومرتکب قتل اعضا سازمان مجاهدین وهمین طور مسبب حمله به ایران بعد از پایان جنگ ایران وعراق است. نقش این فرد در ماجرای گشتار سال 60 به روشنی ترسیم شده وبا اتخاذ سیاست های خطا باعث پایدار ی نظام اسلامی در ایران شد.آز اقای رجوی باید به دادگاه های جهانی بخاطر قتل عمد وتروریسم شکایت کرد.آقای رجوی هیچ فرقی با خمینی و خامنه ای ندارد وهدف وی فقط قدرت بوده وبه خاطر قدرت در زمان شاه فقید همه همکاران خود را لو داد وزنده ماندن او باپادر مانی دولت سابق شوروی بود.

صنم

پاسخ به ولي فقيه ارتجاع

بنده مخالف مجاهدین نیستم و امیدوارم همه بندها از آنان برداشته شود تا بتوانند با تمام نیرو شر آخوندها را کوتاه کنند و همچنین وقت داشته باشند به پرسش های مردم ایران پاسخ بدهند و مثل آخوندها از زیر سئوالات مردم ایران در نروند و اما این پیام: در این پیام به درستی حرف آقای رجوی از سند محرمانه اعتماد ندارم. ایشان حرف و نظر خودشان را از شکم آن سند کذایی به خورد خواننده می خواهد بدهد. البته آخوندها در عراق توطئه میکنند اما این واقعیت، صحنه سازی های آقای مسعود رجوی را نمی پوشاند.

مهران

پاسخ به ولي فقيه ارتجاع

واقعیت مجاهدین را میشود در ادبیات ولی فقیه پنهانشان یافت این اقا ادعای رهبری ایران را دارد و ریس جمهورش را

هم پیشا پیش انتخاب کرده و میخواهد به ما بچپاند.

ضمنا این اروپاییان خیلی بامزه هستند

از یک طرف میگویند زندان گوانتمالا را بربچینید و از طرف دیگر حاضر به قبول هیچ یک از این تروریست ها در خاک خودشان نیستند

دقیقا در مورد فرقه مجاهدین هم همین سیاست را دنبال میکنند

دموکراسی اروپایی است دیگر مگر نه مسعود جان!!!

یک آذربایجانی

نسل کشی علیه اهل حق در طی 29 سال حاکمیت این رژیم

لینک زیر مصاحبه مرحوم مهدی قاسم زاده را در دوران زندان می توانید بشنوید. البته این مصاحبه به زبان ترکی آذربایجانی انجام شده است. در این مصاحبه ایشان خواسته های اهل حق را براساس مفاد منشور حقوق بشر و اصول قانون اساسی مطرح می کنند و خواستار به رسمیت شناخته شدن مذهب آنها و پایان دادن به توهین ها و محدودیت های شغلی و تحصیلی می شوند. همینطور در بخش پایانی مصاحبه ادعاهای مطرح شده توسط برخی گروههای کرد در مورد حمایت زندانیان اهل حق از اعتصاب غذای زندانیان دیگر غیر از اهل حق را تکذیب می کند و هدفشان از اعتصاب غذا را رسیدن به حقوق پایمال شده خودشان و پیروان اهل حق اعلام می کنند.

حال چرا برخی گروههای کرد اصرار دارند که هدف از اعتصاب غذای زندانیان اهل حق دفاع از کردها هم بوده است، قابل درک نیست. چندی پیش نیز گروههای کرد مدعی شده بودند که بازاریان ترک ارومیه به دعوت حزب دموکرات کردستان اعتصاب کرده اند در حالیکه در همان خبر، چیزی در مورد اعتصاب بازاریان کرد سنندج گفته نشده بود!؟

http://www.youtube.com/watch?v=hOkefZhxoh8

ناصر مستشار

انقلاب، نه شکوهمند، نه دموکراتیک ، اسلامی بود

فدائیان اکثریت بارها از کرده خویش در همکاری با جمهوری اسلامی در مقطعی خاص از فعالیت سیاسی خویش ابراز پشیمانی کرده و از خود انتقاد بعمل آورده اند ،دیگر چرا باید مته به خشخاش گذاشت؟ در این دورانی که مردم از سازمانها روی گردان شده اند وجمهوری اسلامی می تواند براحتی هر جنایتی انجام دهد ودر بین نیروهای سیاسی بی رمقی ودر میان مردم بی اعتمادی حاکم شده است دیگر نمی توان مسائل ۲۵ سال پیش را دوباره به جای مبارزه اصلی علیه رژیم اسلامی نشاند، بلکه در حال حاضرباید از اتحاد و ائتلاف علیه رژیم سخن گفت

فدائیان اکثریت بارها از کرده خویش در همکاری با جمهوری اسلامی در مقطعی خاص از فعالیت سیاسی خویش ابراز پشیمانی کرده و از خود انتقاد بعمل آورده اند ،دیگر چرا باید مته به خشخاش گذاشت؟

در این دورانی که مردم از سازمانها روی گردان شده اند وجمهوری اسلامی می تواند براحتی هر جنایتی انجام دهد ودر بین نیروهای سیاسی بی رمقی ودر میان مردم بی اعتمادی حاکم شده است دیگر نمی توان مسائل ۲۵ سال پیش را دوباره به جای مبارزه اصلی علیه رژیم اسلامی نشاند، بلکه در حال حاضرباید از اتحاد و ائتلاف علیه رژیم سخن گفت.در جریان انقلاب ۵۷ ما جوانها بدنبال مسن تر ها از خود می رفتیم که آنموقع تنها ۵۰ سال داشتند ودر کودتای ۲۸ امرداد ۲۵ ساله بودند و ما از آنها در باره اتفاقات و حوادث آن روزها پرس و جو می کردیم.الان هم ما ۵۰ یا ۶۰ سالها شده ایم و هیچ یک از جوانهای کنونی که روزهای انقلاب ۵۷ و بعداز آنرا ندیده اند به سراغ ما نمی آیند تا از جریانات ۳۰ و یا ۲۵ سال پیش از ما سئوالی بکنند ،چرا که به مسائل کنونی مشغول هستند و گذشته را زیاد اهمیت نمی دهند.اینکه راه کارگر در این روزهای وانفسا ومسخ شدگی و بی تفاوتی توده ها از مسائل گذشته برای خود هنوز کلاه نمدی می بافد ،شاید از نقشه ائی سکتاریستی حکایت می کند که از این قرار است: راه کارگر اینک می بیند که جنبش چپ وبخصوص در میان جوانان و دانشجویان در ایران در حال رشد است و راه کارگر این بار می خواهد سازمان یافته وبعنوان تنها سازمان معتبر باقی مانده از دوره گذشته همه رشد یابی جنبش چپ را از آن خود نماید و مانند سال ۵۷ نشود که از سازمان سیاسی برخوردار نبود ونتواست کاری انجام بدهد.راه کارگر می خواهد کارنامه همه را روی میز بگذارد و به خود نمرات خوب بدهد و سازمان اکثریت را بعلت خیانت از دور رشد یابی چپ خارج کند که این هم نشانه از آغاز فرقه گرائی است که در ۳۰ سال گذشته شلاق آنرا به اندازه کافی خورده ایم وبه نفع رژیم تمام شده است.همین راه کارگر وقتی در دوره ائی دسته دسته از توده ائی ها و اکثریتی ها را بخود جذب می کرد ،آن توده ائی ها و اکثریتی ها جذب شده پاک ومنزه بودند چرا که در بارگاه راه کارگر پذیرفته شده بودند ولی آنهائی که توبه نکردند و راه کارگری نشدند پس خائن هستند .همین الان باید همه ما به سراغ داریوش همایون ها برویم که انتخابات جمهوری اسلامی و پشتیبانی از جمهوری اسلامی در هنگام روزهای بحرانی حکومت را توصیه می کند برویم که همین تاکتیک را در دوره ائی حزب توده اتخاذ کرده بود اما اینک همین نیروها ی طرفدار داریوش همایون ها آنرا به خدمت گرفته اند اما به خود حزب توده فحش می دهند که از از ناکسی وموذی گری آنهاست!اگر سازمان اکثریت را که با جمهوری اسلامی در یک دوره ائی همکاری کرد را می توان خیانت نامید اما جریانات اقلیت واشرف دهقانی و همه جریاناتی که از موضع انقلابی دفاع نمودند ،چقدر توانستند نیروهای سیاسی جنبش چپ را سازمان بدهند؟

یک خواننده

فکر نمیکنم ویدئوکلیپ "وقتی پاسداران شلوار مردم را درمیاورند" بدلیل صحنه لختی حذف شده باشد. در یوتیوب ویدئوکلیپهای سکسی و پورنو فراوان است. ولی حدس میزنم که رژیم در مورد کلیپهایی که به آن حساس است، سعی میکند دستاویزی پیدا کند تا مسئولین یوتیوب را وادار به حذف آن کند. این حدس من است، چون در مورد ویدئوکلیپ "من تروریستم" احمدی نژاد تا به حال بارها و بارها از آدرس قبلی حذف شده، ولی دوباره در آدرس دیگر آن را آورده اند. این هم آدرس این ویدئوکلیپ طنزآمیز: http://www.youtube.com/watch?v=IWor8dSHJlw

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.