رفتن به محتوای اصلی

فراموش نکنید که اینها همه انسان هستند
23.08.2008 - 12:21

نگران زندانیان سیاسی

نوجوان محکوم به مرگ پس از توقف حکم، اعدام شد

براستی که این خبرها را میشنویم انسان حتی اززنده بودن خود شرم میکند. بچه های جوان که هنوز زندگی را شروع نکردند بدست مشتی جانی وروانی بهربهانه کوچک وجزئی کشته میشوند. اشخاصی که دسترسی بیشتری دارند با سازمانهای حقوق بشر شاید بتوانند کمک کنند. اشخاصی که مذهبی هستند شاید با پیدا کردن آیه های قرآنی بتوانند به جوانان مظلوم وبیچاره یاری رسانند. فراموش نکنید که اینها همه انسان هستند که درسیاه چالهای جمهوری جباروآدم کشی می پوسند. این جوانان شاید حتی ندانند بچه دلیل بصورت حیوانی با آنها رفتارمیشود. به یاری آنها بشتابید. این موضوع ازهرمسئله دیگری مهمتر واساسی تراست. دیشب با خانواده به روستورانی رفتم اصلا" مثل اینکه دراین دنیا نبودم. این جوانان همه مثل بچه ها وبرادرهای ما هستند. به کمک آنها بشتابید بهرطریقی که ممکنست.

جمال

نوشته اي نا تمام از فرزاد کمانگر

2008 08 14 - 15:08

در پي برگزاري تجمعي مسالمت آميز در شهر سنندج در حمايت از فرزاد کمانگر ، سما و حبيب بهمني دو فعال حقوق بشر از هزاران کيلومتر فاصله و از شهر بندرعباس براي حضور در اين تجمع و انجام وظيفه اجتماعي و انساني خود طي مسير نمودند ، اين دو فعال حقوق بشر در تاريخ 2/5/87 توسط نيروهاي امنيتي بازداشت و به اداره اطلاعات شهر سنندج منتقل گرديدند و مورد بدرفتاري قرار گرفتند و همچنان نيز در زندان اين شهر به سر مي برند . نامه ذيل را فرزاد کمانگر خطاب به سماء بهمني نوشته است که بعلت انتقال فرزاد کمانگر به سلول انفرادي و قطع تمامي تماسهاي وي با دنياي بيرون متن ناتمام به پايان ميرسد.

با تو بودن دل ميخواهد سرزمين من ¹

سلام مهمان در بند من ، به سرزمينم خوش آمدي ، سرزمينم را بر روي کاملترين نقشه هاي جهان هم جستجو نکن ، به دنبال يافتن طول و عرض جغرافياي آن نباش ،از آخرين نشانه هاي صنعت و از کنار آخرين کارخانه که گذشتي دياري برهنه از صنعت و آکنده از فقر و گرسنگي در برابرت نمايان مي شود ، دياري با افقي سرخ به سرخي تاريخش و خورشيدي زرد به رنگ کشتزارهاي گندمش و درختان سبز بلوط که نشان از صلابت و زندگي ساکنانش است در مقابلت آغوش گشوده اند ، با مردماني از جنس خودتان پر از صداقت و راستي که هنوز صميميت و يکرنگي سالهاي دور اجدادمان را به يادگار نگه داشته اند ، مردماني که سالهاست نابرابري ها و بيدادها و آوارگي ها و تبعيض ها و ظلم ها و ديکتاتوري ها به زانويشان در نياورده ، سرزميني که هرکس درد مردمانش را فرياد بزند ، فريادش را به بند مي کشند ، جواناني دارد از نسل خورشيد که براي شناساندن آلام مردمانشان و آرمانهايشان به دنيا هر کاري ميکنند.

گاهي لاکپشت را به پرواز در مي آورند ، گاهي اسبها را مست ميکنند ، گاهي با يک وبلاگ که همه بضاعت و توانشان است درد هزاران ساله ملتشان را فرياد ميکشند و به ظلم و تبعيض اعتراض ميکنند ، گاهي با آوايي از اين سرگذشت پر سوز و گداز ملتشان را در قلب موسيقي و آواز ، کوي به کوي و کشور به کشور جاري مي سازند.

عزيزم سماء ، حال که دوربينت را گرفتند با ديدگان بنگر و با نيزه قلمت بنويس ، بنويس که اين سرزمين سالهاست که زخمي است ، زخمي از خشونت ، سرکوب و سرب .

بنويس که اين زخم مرهم ميخواهد و تيماردار ، بنويس سرزمين من حلقومي ميخواهد مثل ما تا ناگفته هايش را فرياد زند و گوشهايي که پاي درد و دل مردمش بنشيند ، بنويس در اين ديار گلها ، گلوله ها حکمرانند ، بنويس اينجا خنجر همه روزه خون را به محاکمه ميکشد.

بنويس در کوره راهها اينجا همه به کمين خورشيد نشسته اند ، به تاراج چشم و قلم و دوربين و به کمين آگاهي و دوستي ، بنويس که اينجا مينها هنوز به پاي کودکان زهرخند ميزنند ، اکنون که سرزمينم کردستان را ديده اي ، گلايه نکن که زنداني ات کرده اند اين زندان سالهاست که چون چرکين غده اي بر دل ما سنگيني ميکند ، گله نکن که نگذاشتند ميزبان خوبي برايت باشم ، اين مهمانهاي ناخوانده ميخواهند رسم مهمان نوازي را نيز از ما به يغما ببرند و از بين ببرند .

گله نکن که آواي ما هزينه است ، آخر در سرزمين من سالهاست "خج و سيامند"² و شيرين و فرهاد تحت تعقيب اند و سالهاست که عشق و آشتي تحت پيگرد قانوني هستند ، سالهاست آواز ما بي قراريهاي نوعروسان چشم به راه داماد و مادران چشم به راه عروسي فرزندان است .

آواز ما داستان "خجه هاي بي سيامند" است ، داستان "زين است که بدنبال مم"³ زندان به زندان و شهر به شهر آواره گشته ، سالهات که فرهاد سرزمينم بر ديوار ظلمت نقش خورشيد و بنفشه ميکشد ، سالهاست زنگي مست شرافت شيرين آواره به دنبال فرهاد را به تيغ ميزند.

گلايه نکن که اگر حوره و طيران سوزناک است ، آخر لبريز از اشک يعقوبهاي چشم انتظار فرزند است و داستان خواهران چشم انتظار برادر ، اما با اين همه چونان کوه زيرسالي مانده ايم که در دريا مي ايستد .

نوشته اي نا تمام از فرزاد کمانگر

1-شعري از منيره مدرسي

2-خج و سيامند ، دو شخصيت داستاني عاشقانه هستند در ادبيات کرد هستند

3-زين و مم ، داستاني عاشقانه در ادبيات کر

حبیب تبریزیان

پاسخ عبدی به باهنر؛ خیار غبن

آقای عبدی استدلالی منطقی را بر اساس نخستین آجرهای ضرور، برای ساخت منطقی یک گزاره را پیش کشیده اند. صغرا ، کبرا» استنتاج. در این عبارتِ ساده منطقی، نتیجه تابعی از مقدمات ( صغرا و کبرا) است. ولی در قاموس حکومتیان:

همه دروغ میگویند، دروغ گفتن( اگر دیگران مرتکب شوند گناه کبیره است) و (اگر خودیها مرتکب شوند امری مباح و عادی است) لذا چون معاون رئیس جمهور خودی است، با دروغ گفتن وی آسمان به زمین نمی آید. لذا بهتر است از کاه کوه ساخته نشود و اهمیت یک برگ ورق پاره تا حد به سئوال کشیدنِ مشروعیت و صلاحیت آدم های حکومتی بالا برده نشود!

ایرانی

نقض حقوق انسانی میلیونها تورک آذربایجانی تا کی ؟

خانم محترم که دل خودتان را به "اذربایجان جنوبی" خوش کرده اید و لابد امیدوارید که روزی به بخش شمالی ملحق شوید شما که این همه از ستم فارس ها شکوه می کنید که نمی گذارند ترک ها به زبان مادری شان صحبت کنند فقط به این سئوال جواب دهید که این همه حکومت های ترک که بعد از اسلام در ایران حکومت کردند آیا فارس ها مجبورشان کردند که زبان مادری شان را فراموش کنند !!! و زبان فارسی را زبان دربار خود سازند ؟ خانم عزیز بجای نوشتن مقالاتی که در سطح ششم دبستان است بروید کمی تاریخ این سرزمین را مطالعه کنید .

اوختای بابایی عجب شیر

نقض حقوق انسانی میلیونها تورک آذربایجانی تا کی ؟

جناب " ایرانی " اتفاقا این سوال ما از شماست که این همه حکومت های ترک که بعد از اسلام در ایران حکومت کردند آیا شما پارس ها را مجبورتان کردند که زبان مادری تان را فراموش کنید ؟ و اما اگرچه در بعضی از دوران ها زبان پارس زبان دربار پادشاهان تورک بود اما در آن زمان هیچ سیاست نژادپرستانه ای مبنی بر اصرار به زبان پارس و یا هر زبان دیگری وجود نداشت و اتفاقا تکثر فرهنگی ساری و جاری بود اما از زمانی که قدرت در دستان حاکمان پارس یا به عبارت بهتر سیستم پارس قرار گرفته آنهم در قرن بیستم و بیست و یکم که دیگر عصر روشنگری و آزادی ست این نژادپرستان نعل را وارونه میزنند و بر کوس راسیسم و شووینیسم می کوبند.

آیدین تبریزی

نقض حقوق انسانی میلیونها تورک آذربایجانی تا کی ؟

جناب ایرانی، نوشته اید: " شما که این همه از ستم فارس ها شکوه می کنید که نمی گذارند ترک ها به زبان مادری شان صحبت کنند فقط به این سئوال جواب دهید که این همه حکومت های ترک که بعد از اسلام در ایران حکومت کردند آیا فارس ها مجبورشان کردند که زبان مادری شان را فراموش کنند !!! و زبان فارسی را زبان دربار خود سازند ؟" مقایسه دوران کهن با عصر اطلاعات کاملا نادرست است. در آن زمان زبان رسمی دولتی وجود نداشته بلکه زبان کتابت وجود داشته که تعداد این زبانها نسبت به زبانهای موجود دنیا بسیار معدود بوده و مثلا در اروپا قرنها همه به زبان لاتین می نوشتند، در حالیکه هیچ کس به آن زبان صحبت نمی کرد!

نیوتن انگلیسی، کتاب بزرگ مکانیکش را به لاتین نوشت و نه انگلیسی و همینطور دیگران. در منطقه ما هم به بنا به دلایل تاریخی و مذهبی زبانهای عربی و سپس در ایران فارسی زبان کتابت شد و اکثرا به آن زبان نوشتند. آیا می دانید که اکثر زبانهای اروپایی، چند صد سال بیشتر قدمت کتابت ندارند؟! حال شما از ما می خواهید چون در گذشته دور زبان فارسی زبان کتابت در منطقه بوده، ما زبان مادری مان را ول کنیم و فقط به زبان فارسی تحصیل کنیم؟ حال اگر امروز انگلیسی ها، آلمانی ها، فرانسوی ها و ... حاضرند مثل اجدادشان به لاتین بنویسند و بخوانند، ما هم مشکلی نداریم که مثل اجدادمان به عربی یا فارسی بخوانیم و بنویسیم!

منوچهر جمالی

هزینه شهروندی

آقای دکترفاطمی گزامی ، کتابفروسیهای ایرانی درآلمان، هیچگاه نام کتابهای مرا درلیست حود نمی برند . هیچکاه درلیست فروش خود عرضه نمیکنند با آنکه ازمن به رایگان میگیرند . یکی ازآنها به من گفت، با این کار، هم شاهی ها، هم حزب اللهی ها، هم اسلامهای راستین، هم چپی ها .... او را بویکوت میکنند . اینها هستند که میخواهند فردا حکومت آزاد ومستقل و و دموکرات را بسارند! یکی از روزنامه ها در لندن... فهرست کتابها وقتی بدون نام کتابهای من باشد، بیست درصد تخفیف میدهد . اینها درست همان شهروندانی هستند که ایران آینده را خواهند ساخت . واویلا !

یک نفر

احضار سه سینماگر به ‌دادسرا‌ی جنايی

از آن شوخی پیش گذشته این خبر قابل توجه است برای کسانی که فکر می کنند در چنین نظامی و در چنین سیستمی می توان زندگی کرد و دغدغهء انسان و حقوق انسانی داشت آقایون ها ، خانم ها شما ها غار نشین شده اید. جمهوری اسلامی ملت ایران را به غار نشانده و در این فکر است که غار هسته ای براش درست کند! مماشات با این نظام مماشات با ابلیس و مماشات با پَستی است.

سامان باربد

حقیقت را بگویید شما تجزیه طلب هستید!؟

جناب الف محمدی (جمال)! خلیل وقتها هست که پسربچه ای مادرش را کتک بزند. اگر کسی با او همدردی کند، به دلیل درستی کارش نیست، می خواهد بداند کدام رنج، باعث این فاجعه شده. اینراهم برای پایان دادن به رنج می خواهد نه برای مادر کتک زدن. نوشته اید که:" مگر ایرانی بودن ژن خاصی است که در فیزیک بدنی انسان ها قرا دارد". بگذارید به شما حرفی را بزنم که همیشه به خاطر داشته باشید: ایرانی بودن ژن نیست، ایرانی بودن همه چیز است!

به دنیا آمدن برای ایرانی بودن است و برای ایرانی بودن است که اشیاء دور و بر شما آشنا هستند و برای همینست که به "ایران" گلوبال آمده اید! اینها پان ایرانیسم نیست، اینها کیستی شماست که از آن فرار می کنید و در پان کردیسم گم می شوید. چرا؟ برای اینکه اتاق جلویی یک خانه را مال خودتان می دانید برای مادر خود عربده می کشید. به شما می گویم چرا می خواهید خانه را خراب کنید؟ بد رفتاری جمهوری اسلامی، خود شکنی شما را توجیه نمی کند! همه ی خانه مال شما، عرضه ی اداره اش را دارید؟ مردم را با خود همراه کنید! بفرمایید!آیا مردم را با این فحش ها می خواهید متحد کنید؟ زبون و جبون کیست؟ همین؟ که بگویید من فحشم را دادم و سهمم را ادا کردم؟ کدام سهم؟ کدام آینده از تجزیه ی ضعفا پدید می آید؟ چشم هایتان را باز کنید! اروپایی ها با هم متحد می شوند قوی تر می شوند و شما معلوم نیست چرا ایران را ضعیف تر و ضعیف تر می خواهید. خود شکنی هم حدی دارد!

مزدک

ماجرای "دکترای افتخاری" وزیر کشور جمهوری اسلامی ایران

با درود!جناب مگر حقوقی در اسلام و ایران اسلام زده امروزی برای کسی قایل میشوند که دکترایش را بگیرند؟وقتی اقتصاد مال خر باشد خب آدم باید خر باشد تا برود دنبال علم اقتصاد و دکترای اقتصاد!مگر خود عمر وقتی ایران را اشغال کرد نگفت که ما چون قرن داریم احتیاج به کتب دیگری ندارم و تمام کتب را درایران به دجله ریخت و یا سوخت و نابود کرد. خب از پیرون راستین محمد و علی و عمر... چه توقعی باید داشت؟اتفاقا بر عکس شما من اینها را مسلمانان راستین میدانم.دراسلام هر علمی را که بشود با آن دیگران را نابود کرد و دنیا را به نابودی کشید باید فراگرفت بقیه علوم مال خراست و یا دشمنان اسلام!

مازیار

درس تجاوز ار شده زمزمه معلمین ... ـــــــ مهتا بربار

در رژیمی که قداست پایین تنه!!! بطور رسمی تبلیغ شده و در زمره مسائل روزمرّه جامعه در آمده و تازه جنبه ایدئولوژیکی هم به آن داده اند, دیگر چه سدّ و مانعی بر سر راه این دست درازیها از جنبه حقوقی یا اخلاقی مانده است؟( رجوع شود به شعارهای جا اندازی خانه های عفاف که گویا در عهد حکومت علی هم صیغه رواج داشته و از طرف او تایید و حمایت هم می شده!!!) مگر نه اینکه سردمداران پلید این حکومت همه چیز و از جمله ناموس مردم را همچون مایملک شخصی خوددانسته و هر گاه که میلشان برسد مانند خروس لاری!! می توانند بر سر طعمه مورد نظر خود فرود آیند! در دیدگاه این قوادّان اسلامی تنها چیزیکه محلّی از اعراب ندارد, همانا ارج و قرب بانوان در جامعه طاعون زده آخوندی است!

در ایران تا بود ملّا و مفتی

به روز بدتر از اینهم بیفتی!!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.