جمال

الف. محمدی

حقیقت را بگویید شما تجزیه طلب هستید!؟

با شنیدن چنین سوالی اذهان ما به شیوه ای ناخودآگاه جلسات بازجویی نهادهای اطلاعاتی و امنیتی ایران را به یاد می آورد و در واقع چنین سوالی بیشتر متناسب با این بازجویی ها بوده و هست. اما این سوال این بار نه از زبان یک بازجوی شکنجه گر، بلکه از زبان مجری تلویزیونی بخش فارسی صدای آمریکا، بهارلو، و در برنامه "میزگردی با شما" با حضور" آقای علیار نماینده حدکا در آمریکا "مطرح گردید(چهارشنبه 23/5/87).بهارلو که در فن مجری گری بسیار ضعیف، از لحاظ تسلط بر مسائل و مباحث سیاسی کم سواد و بی بهره و از سلطنت طلبان مقیم آمریکا می باشد در گذشته و در برنامه های متعدد" میزگردی با شما"بارها حقوق ملت کرد را مورد تمسخر قرار داده و در یک موضع همسان با جمهوری اسلامی آن را زیر سوال برده است، این بار نیز با بی شرمی تمام در مقابل آقای علیار حتی ابتدائی ترین حقوق این ملت را زیر سوال برد.

بهارلو در ابتدای برنامه، اولین سوالی که مطرح می کند، این است که آقای علیار حقیقت را به من بگویید شما تجزیه طلب هستید؟! هرکسی که تجربه زندان، شکنجه و بازجویی در زندان های جمهوری اسلامی را داشته باشد، می داند که این گونه سوالات تنها در شکنجه گاه های داخل ایران و از سوی سرکوبگران پرسیده می شود، تلویزیونی که مدعی پای بندی به دموکراسی و آزادی بیان واندیشه است، چگونه به مجری یک برنامه اجازه می دهد که چنین سوالی از مهمان برنامه مطرح نماید؟! آیا بهارلوی سلطنت طلب، VOAرا با شکنجه گاه های ساواک یا اطلاعات اشتباه گرفته است؟! در همین برنامه، بهارلو با شیوه ای تحقیرآمیز حق طبیعی ملت کرد در استفاده از زبان خود را مورد تمسخر قرار می دهد و از آقای علیار می پرسد، مگر شما الان اجازه حرف زدن به زبان کردی را ندارید که می خواهید در مدارس نیز آن را داشته باشید؟ جالب است که بهارلو حتی از قانون اساسی جمهوری اسلامی حقوق کمتری برای کرد قائل است!در سوالی دیگر بهارلو می خواهد از میزان تمایل کردها در ترکیه، سوریه و عراق به سرزمین ایران چیزی بداند؟! چنین سوالی تنها از ذهن پان ایرانیست های فاشیست و سلطنت طلبان تراوش می کند و این نشانی آشکار از ذهن فاشیست بهارلوی سلطنت طلب است.

متاسفانه نماینده حزب دمکرات در تداوم موضع گیری های ذلیلانه سازمان متبوعش، چنان ضعیف برخورد کرد که از فردی چون وی بسیار بعید می نمود. آقای علیار در پاسخ به سوال اول " مجری-بازجو" به قسم و قرآن افتاده بود برای اینکه ثابت کند که حزب دمکرات تجزیه طلب نیست؛ گویی اینکه در اتاق بازجویی اطلاعات و زیر شکنجه بازجو قرار دارد و چاره ای جز انکار تجزیه طلبی ندارد! آقای علیار به مانند حزب متبوعش آن جرات را نداشت که سرافرازانه فریاد کشد و این خط قرمز ساختگی رابشکند و استقلال خواهی را از حوزه گناهان کبیره خارج سازد و بگوید که استقلال ملت کرد حق این ملت است و انتخاب آن به عنوان آرمان یک حزب یا تقلیل آن به خواست های دیگر تنها بستگی به شرایط سیاسی و اقتصادی و .. دارد . سال هاست استقلال خواهی ملت کرد تبدیل به یک گناه کبیره بزرگ و یا جنایتی نابخشودنی شده که کسی توان سخن گفتن از آن را ندارد و بخش بزرگی از تلاش احزاب و سازمان های کردی صرف این می شود که به این یا آن سازمان ایرانی ثابت کنند که تجزیه طلب نیستند. و در این میان چنان زبونانه و جبونانه برخورد می کنند که گویی زندانی با زندانبان و رعیت با ارباب. سازمان های مذکور چنان دچار فقر تئوریک و نقصان ایدئولوژیک هستند که نمی توانند به طرف های ایرانی الفبای ساده حق استقلال خواهی را بفهمانند که ؛

1. ملت پدیده ای برساخته است2. مرزهای سیاسی ناشی از قراردادهای بشری است3.بودن اقوام در یک کشور در شرایط دموکراتیک حاصل یک قراداد و تفاهم کلی است4.ملت کرد دارای تمامی مولفه های یک ملت است5.استقلال هر ملت حق طبیعی آن ملت است 6. ایران یک واقعیت ازلی و ابدی نیست، بلکه واقعیتی حاصل از تحولات تاریخی تدریجی اعم از جنگ ها، توافقات کشورها، سیاست های استعماری و .. می باشد.7. ملت کرد در یک شرایط دموکراتیک به ایران ملحق نشده تا جزوی از ایران باقی ماند،قرار گرفتن این ملت در داخل ایران در شرایطی کاملا جبرآمیز صورت گرفته است که خود این ملت ناتوان از تغییر این شرایط بوده است.

آبا بهتر نیست احزاب کردی به جای اتلاف انرژی برای اثبات تجزیه طلب نبودن، همین الفبای ساده را به سازمان های ایرانی بفهمانند؟ اگرچه اکثریت این سازمان ها و افراد نادموکراتیک تر از آن هستند که این الفبای ساده را درک کنند، اما همین الفبای ساده می تواند به عنوان مواضع سازمان های کردی یک برنامه سیاسی روشن را برای آنها رقم زند تا دیگر نیازی به قسم و قرآن خوردن در برابر یک سلطنت طلب آمریکایی زده نباشند!

در پاسخ به سوال دیگر مجری-بازجو آقای علیار می گوید که کردها هرکجا باشند به ایران تمایل دارند. به راستی جناب علیار از طرف کدام کردها سخن می گوید ؟ بر اساس کدام نظرسنجی انجام شده در این زمینه سخن می گوید؟ چگونه کسی به خود اجازه می دهد این چنین بی پروا و چنین ادعای بزرگی را مطرح کند ؟ کردها در شمال کردستان یا در جنوب کردستان بر چه اساسی به ایران تمایل داشته باشند؟مگر ایرانی بودن ژن خاصی است که در فیزیک بدنی انسان ها قرا دارد و کردها نیز دارای این ژن هستند و طبیعتا ایرانی هستند؟!ملت کرد در همان شرق کردستان تمایلی به ایران ندارند جناب آقای علیار! یا اینکه ترسیده اید چنین گفته نادرستی بر زبان می رانید؟ یا رهبری حزب ظاهر شدن در تلویزیون فارسی زبان را به هر قیمتی نمی خواهد ازدست بدهد، حتی اگر قیمت آن دست شستن از آرمان ها و اهداف حزبی یا ملی باشد. جناب علیار از آن پاکان شهید که در را ه آرمان های ملت خود جان خویش را فدا کردند، ذره ای جسارت اخذ کنید، شما که اکنون در خاک ایالات متحده و بدون هیچ محدودیتی می توانید اظهارنظر کنید، چرا در مقابل یک مجری کم سواد و غیر حرفه ای جرات ابراز نظر ندارید؟راستی شما در برابر دشمن چگونه از حق ملت خود دفاع می کنید؟آقای علیار حزب دمکرات، کومله، پ ک ک و دیگر سازمان های کردی از VOAیا BBCکسب اعتبار و مشروعیت نکرده اند، این احزاب و سازمان ها بر دوش جوانان مبارز و جان برکف کرد راه پیموده اند و پرچم مبارزه را برافراشته نگاه داشته اند، همان پاکانی که کردستان را به گورستان اشغالگران ایرانی، ترک و عرب تبدیل کرده اند. مبارزه ملت کرد مرهون و مدیون خون شهیدان است نه بنگاه های خبری که سلطنت طلبان و دیگر فاشیست ها آن را به تسخیر خود درآورده اند. جناب علیار به ملت اتکا کنید نه به ... WORKERهای سلطنت طلب نیورک و کالیفرنیا.

هرچند نگارنده امیدی به این ندارد که حزب دمکرات یا دیگر سازمان ها به اصلاح مواضع خود بپردازند، اما در این زمینه از دلسوزان و علاقمندان به سرنوشت ملتمان درخواست دارم که نگذارند تریبون VOAبه تریبون تحقیر ملت کرد و به زیر سوال بردن این حقوق تبدیل شود. در این زمینه لازم است با مسئولان آمریکایی این رسانه تماس گرفته شود تا به نحوی دیگر با حقوق ملت کرد برخورد کنند در غیر این صورت صدای آمریکا را مورد انتقادات گسترده تری قرار دهند و ...

بۆچوون(3 )

ئاسو

جناب محمدی حرف دل ما را گفتی. متاسفانه با حالت شرمندگی با اشغالگران کردستان صحبت کردن دیرزمانی است که در فرهنگ سیاسی احزاب کردستان جا افتاده است و مورد جناب علیار نیز در همین راستا است.

کردها باید یکبار و برای همیشه این توهم را از مغز منجمد شده بهارلو و همفکرانش بیرون بیاورند که کردستان جزوی از قلمرو پرشین نیست و امروز یا فردا باید واقعیت امر را که جدایی کردستان و اتحاد دوباره با دیگر پاره های تن خود است بپذیرند.

بسیار از دقت و دلسوزی شما برای افشای ماهیت تمامیت خواهی و شوینستی بهارلو و دیگر همکاران وی در بخش فارسی ضد کرد صدای امریکا تشکر و سپاسگذارم و امیدوارم همچنان در افشای این افکار شوینیستی موفق باشید.

شاهو جوانرویی

ده‌ست خۆشی له به‌ریز موحه‌مه‌دی ده‌که‌م بۆ ئه‌و بابه‌ته پڕ نێوه‌روکه‌ی، داوای سه‌رکه‌وتنی بو ده‌که‌م له‌ هه‌مو بواره‌کانی ژیاندا.

hamza

به‌ڕێز محمدی ئه‌وی که هه‌مو فارسێک که روبه‌ڕوی ئێمه‌ی کورد ده‌بێته‌وه یه‌کسه‌ر لێمان ده‌پرسێ که "حقیقت را بگویید شما تجزیه طلب هستید!؟ یانه" له به‌ر ئه‌وه‌یه که ڕۆڵه‌کانی نه‌ته‌وه‌ی کوورش خۆیان له به‌رانبه‌ر ئێمه یه‌کلا کردوه‌ته‌وه. به‌و مانایه که ده‌بی یان ژێر چه‌پۆکه‌و مل‌که‌چیان بین یان به‌، به‌ناو تاوانی ته‌جزیه‌ته‌له‌بی قه‌ڵاچۆمان ده‌که‌ن. ئه‌وه ئێمه‌ی خۆشباوه‌ڕین که‌ هه‌ر ئه‌وان به براگه‌وره و خۆمان له هه‌رئێرانی‌یه‌ک به ئێرانیتر ده‌زانین، هه‌ر دمانه‌وی خۆمان فریو بده‌ین.

سپاس بۆ ماڵپه‌ڕی خۆشه‌ویستی رێنێسانس و زۆرسپاسیش بۆ به‌رێز محمدی و هیوام به‌رده‌وام بونته‌ له سه‌ر ئه‌رک نه‌ته‌وه‌یی‌یه‌کانت.

جواد

«مسعود بهنود، ماکیاولیسم مبتذل، و ضرورت تجزیه ی ایران به مثابه ی یک دستور اخلاقی»

جمع اخلاق وسیاست محال است وتلفیق ایندو به تباهی هر دو میانجامد مانند روشنفکری دینی!. جدایی خواهی امری سیاسی است نه اخلاقی والتقاط اخلاق با ان بدلیل کمبود استدلال سیاسی ومنطقی ونیزکم امدن قافیه است که دست بدامان اخلاق!شده اند. 2-من منظور بعضی کسان را از اخلاق! متوجه نمیشوم. اگرمقصود ازاخلاق جعل, دروغ, تقلیب مفاهیم,مصادره مشاهیر,حواله دادن پایین تنه اجدادخود به ایرانیان, فاحشه دانستن زنان ایرانی...است, ما بی اخلاقیم وپان جماعت بااخلاق!!!

مازیار

شاه: وحشت بزرگ می‌خواهید یا تمدن بزرگ؟

من هم عمیقاً بر این باورم که در صورت وجود اپوزیسیونی با ذکاوت و نیک اندیش و دوراندیش هرگز ایران به این مخمصه و بلا یعنی ابتلا به طاعون سیاه آخوندی نمی شد. من می گویم و بر این باورم که می شد از رژیم شاه امتیازات لازم را برای حرکتی نو در جهت پیشرفت دموکراسی در ایران گرفت. ولی حیف کجا بود آن دانش و درایت!! مردمی که آزادی خود رااز لای نعلین آخوندهای مر تجع و فاسد جستجو می کردند!!

اینها را برای این می گویم که علیرغم سه دهه تسلّط فاشیسم مذهبی و آدمخوار بر ایران هنوز قسمت مهمّی از اپوزیسیون بر این باور است که اصلاً رژیم شاه در بافت خود ظرفیّت اصلاحات را نداشت!! واقعاً که!!!!

نگران زندانیان سیاسی

چه توان کرد .... ؟

راستی که درمقابل یک مشت بی رحم وبی وجدان چه توان کرد. هیچ کلمه هیچ جمله ای نمیتواند چنین فجایع غیرانسانی را آرامش دهد. راستی که چه توان کرد!

مزدک

خانم شیرین عبادی ، آیا موکلین بهائی شما نیز آزادند که به مذهب خود"افتخار" کنند ؟

جناب خانم عبادی هم مسلمان است و درست مثل رهبران اسلامی و خود محمد متقی یعنی تقیه کننده و دروغگو!مگر محمد خود تا درمکه بود ازچیزی جز نصیحت و تضرغ و مدارا و صبر و وعدهای صد من یه غاز حرفی میزد؟ولی تا بقدرت رسید دماری از روزگار مردم دراورد که باعث شرم قبایل وحشی عرب شد. حالا شما از خانم عبادی چه انتظاری دارید؟از یکطرف اسیر مشتی وحشی و جنایتکار از همکیشان خود و از طرفی خود مسلمان و مختار در تقیه کردن!

جمال

توجه‌ دوستانی را که‌ در سوئد و نوروژ ، دانمارک زندگی میکنند به‌ این اطلاعیه‌ جلب میکنم به‌ پیشنهاد حزب چپ سوئد در پارلمان سوئد قرار است دوشنبه‌ آینده‌ پارلمان سوئد وزیر خارجه‌ سوئد را به‌ موضع گیری در رابطه‌ با احکام اعدام در کرستان به‌ کشانند و قرار به‌ احتمال زیاد وزیر خارجه‌ سوئد و پارلمان سوئد رسمأ مراتب اعتراض خود را در رابطه‌ به‌ حکمهای اعدام فعالین کرد در ایران ابراز دارند کردهای سوئد در همین رابطه‌ نامه‌ای برای پارلمان سوئد و وزارت خارجه‌ این کشور نوشته‌اند . من توجه‌ دوستان را به‌ این مهم جلب میکنم .آدرس هائی که‌ در این رابطه‌ فعالند

http://renesans.info/articles.php?id=7013 http://www.4rojhelat.org/index.php?id=3370 http://www.helwist.com/8%20%20%202008/17%20%20nam…

سهند

دوستان عزیز ! با آن که دولت کلینتون به صراحت ، بابت کودتای آمرکایی ـ انگلیسی 28 مرداد سال1332 ، سقوط دولت مصدق و به تأخیر انداختن روند تحقق دموکراسی در ایران ، از ملت ایران پوزش خواست، باز هم سلطنت طلب ها آن کودتا را قیام ملی !! می نامند . به لینک زیر مراجعه کنید ، تا « ملت » و طرفداران شاه را در آن قیام !! ببینید . http://ercc.blogfa.com/post-67.aspx

سامان باربد

با ایران رَفتار ِ راستین (واقعی) داشته باشید

خشایار عزیز بگذارید در باره ی تاثیر این طرز نوشتن بنویسم تا خود مطلب. در سطح کار، خیلی سختگیر هم می شود نبود! جدی بودن در تمرکز به موضوع است. و در ساختار آنچه می نویسید. یک چیزهایی در اراده ورزی گم می شود که بعد ها باعث تاسف خواهد شد. همین که اراده کنید حتما کلمه ها اصل و نسب پارسی داشته باشد! که چه؟ به هر حال گاهی از مقاله شما معادلی یاد می گیرم که به وسعت کلماتم می افزاید. سپاسگزارم. اما چیز دیگری هم هست. شاید بهتر است به زبان خودتان بنویسم:

این گونه (طرز) نوشتن گاهی خسته کننده (ملال آور) است، واژه های (کلمات) شما به پنهان ماندن آماج (هدف) می انجامد، از شما چه پنهان، نمی توانم نوشته (مقاله) را تا انجام (آخر) بخوانم.(بابا حوصله ام سر می رود!)

خَشایار رُخسانی

با ایران رَفتار ِ راستین (واقعی) داشته باشید

سامان جان درود برشما، با سپاس از شما که زمانی را هزینۀِ خواندن ِ این برگردان کردید و برایِ سُخن سَنجی (انتقاد) دوستانۀِ شما. دوست گرامی زبان ِپارسی بخش ِ وزینی از کیستی ما پارسی گویان را میسازد. این زبان برچَسب و نشان ِ فَرهنگ برومند، ناوابستگی و سربلندی ما پارسی گویان میباشد. زبان ِپارسی زبانی زنده و پویا خوش آوا میباشد، که اَنیرانیان و بیگانگان از خَستویی (اعتراف) به خوش نوا بودن ِ آن خودداری نمی کُنند.

این زبان در گروه زبان هایِ هَمدایشی (ترکیبی) جای میگیرد که میتواند به سادگی با افزودن ِ پیشوند و پسوند به ریشۀِ یک کارواژه (فعل) بیش از سد واژۀِ تازه بسازد. از این رو از توانایی هایِ بسیار بالایی برخوردار است که بتواند زبان ِ دانِشیک (علمی) جهان شود. در نوشتارهایِ آینده از نوشته هایِ فرزانگان ِ زبان پارسی کمک خواهم گرفت، تا جُز هایِ (جزئیات) توانایی این زبان را برایِ دلبستگان به زبان پارسی واشکافی کُنم.

به شَوَندِ (علت) اینکه چند سده است که از بکار گیریِ خیلی از واژه هایِ پارسی، خودداری میشود، امروز این واژه ها برایِ خیلی از ایرانیان نا آشنا بنگر میآیند، ولی از آنجا که این کارواژه هایِ (افعال) فراموش شده ریشه در بیشتر ِ نام هایی دارند که ما امروز بهنجار (بطور عادی) در زندگی روزمره بکار میبریم، بکارگیری دوباره آن کارواژه های (افعال) فراموش شده را بسیار آسان میسازد. خوشبختانه همه این کارواژه را فردوسی در شاهکار جاودانۀِ خود "شاهنامه"، برای ما به ارمغان گذاشته است. ما زمانی میتوانیم فردوسی را بسَناییم (احترام بگذاریم) که مانداک (میراث) او را پاس بداریم. این به پایه دلبستگی ما به فرهنگ پارسی بستگی دارد که بخواهیم به این واژه هایِ فراموش شده زندگی دوباره ببخشیم و بر گویش ِ پارسی خود ببالیم، و یا اینکه به شَوَندِ آسوده گرایی، وام واژه هایِ (واژه های قرضی) اَنیرانیان وبیگانگان را بکارببندیم.

رودکی را به گُرم (جُرم) و گناه اینکه چامه (شعر) پارسی میسرایید، کور کردند، تا مگر بتوانند وَخش هایِ (شعله های) آتش ِفروزنده این زبان ِ پویا را خاموش سازند. فَرزانگان ایرانی خون ها دادند تا امروز من و شما باهم به پارسی گویش کُنیم.

پس به والاییم و ارج گذاریم این مانداک (میراث) را.

مزدک

جناب رخسانی با درود!یکی از اصول پیروزی در زندگ یکدندگی و کار و کوشش مداوم و نترسیدن از زخم زبانها و نادیده گرفتن طعنه ها و تمسخر دیگران است.ما ایرانی هستیم و باید با تمام وجود برای پالایش زبان فارسی بکوشیم.یکی از مهمترین راههای رهایی از شر اراجیف اسلام پالایش زبان فارسی است.افرادی مثل شما بزگترین خدمت را به فرهنگ و زبان فارسی و رهایی از شر حرامیان اسلامی می کنند.

منتقدین شما یا افرادی مغرضند و از پانهای چپ و راست که حرفهایشان بقول عشقی باد درلگن است. و یا افرادی ناآگاه که ابلهان را نباید دراین امر جدی گرفت.گروهی هستند که اگاهاند اما چون خود تنبلی فکری دارند نمی توانند تلاش و کوشش دیگران را ببینند.بنابراین شما بدون توجه به توصیه های دیگران کارخود پیش برید و بعداز مدتی نتیجه اش را خواهی دید.من شکی ندارم که اغلب ایرانیان از نوشته های شما هم خوششان می اید و هم استفاده خواهند کرد. معتقدم که هر ایرانی برای پالایش فرهنگ اصیل ایرانی و زبان فارسی و زدودن زنگاره های اسلام باید در حد توان خود بکوشد.بهمین نحو هم هرایرانی حتی اگر موافق با زردتشتی و بهایی و فرهنگ اصیل ایرانی نباشد باید خود را ملزم به حمایت از هموطنانش دربرابر یورشهای حرامیان اسلامی بداند.اختلافات ایرانیان بیشتر اختلافات فکریست و میتواند باعث پیشرفت اندیشه و بوجود آمدن جو همپرسی و همرایی باشد نه همچون اسلام مخرب و ویرانگر.