رفتن به محتوای اصلی

چه میشود اگر درین بیستمین سالگردجمعیتی حداکثر 500نفره از
14.08.2008 - 12:21

شدت بخشیدن به خشونت، بزن و ببند و کشتار معترضین آخر عمر دیکتاتوران را نشانگر است

دراینروزهای داغ مردادی که هر ثانیه اش برای مردمان دلسوختهء ایرانی مالامال از خاطراتی تلخ وزهرآلودست(مرداد 32 مرداد 58 مرداد 67). در یادآوری آنروزهای خونین جوهرهای زیادی از خامهها در سایتها ی مختلف جاریس/ چنانکه پیداست قرارست در بیستمین سالگرداینجنایت بزرگ درهر شهر و ده قصبه ای چند ایرانی دورهمجمع شوند/ شعری بخوانند چای وحلوائی بخورند وبا فاتحه یا یک دقیقه سکوت یاد عزیزان بخون خفته در گلزار خاوران را گرامیدارند ؟

هموطنان عزیز بغیر از خاوران در اکثر مراکز استانها و شهرهای نسبتآ بزرگ وحتئ کوچک کشوردهها نه( گلزار)/که تف آباد /لعنت آباد /کفر آباد و نجس آبادووو وجود دارد که عزیزان بسیاری غریبانه درآن خفته اند (نامهائیکه حرامیان رژیم)بآن گورهای دسته جمعی داده اند . در قارهء اروپا شعبه ای از سازمان ملل متحد در شهر ژنو سویس وجود دارد" هر چند که سی سال پیش خمینی با آن ادبیات خاص خودش بما یاد داد این سازمان و حقوق بشر ووو همه کشک است"! اما فعلا تنها جائی که میشود فریاد دادخواهی را در مقابلش سرداد همانجاست .چه میشود اگر درین بیستمین سالگرد( جنایت بزرگ سراسری علیه انسانهای ایرانی )جمعیتی حداکثر 500نفره از زندگان و جان بدردگان این جنایت /علیرغم طیف وتفکر سیاسیشان 24 ساعت از وقت خودرا برای سفر وترتیب یک تظاهر سیاسی عدالتخواهانه در مقابل شعبهء اروپائی سازمان ملل در شهر ژنو صرف کنند که شاید هم گامی در جهت احیاء اوپوزیسیون خسته /وبنیاد نهادن اوپوزیسیونی جوانتر باشد؟. در هر حال مردادسال آینده برابرست با سی امین سالگرد جنایت بزرگ منطقه ای: تابستان 58در کردستان و همچمنین گنبد .جنایتیکه اگر مورد بی اعتنائی و چشم برهم نهادن نیروهای سراسری برآن /قرار نمیگرفت مطمئنآ پیآمدهایش اینهمه کشتار ادامه دار تا امروز و قتل عام سیاسی زندانیان 67 نیمبود !. جهت اطلاع جناب مزدک باید بگویم : کردهاهم مثل همهء ایرانیهای دیگر درزمان انگیختگی کودتای سی آی ای 57 درخیال نشئهء انقلابی شدند! اما خوشبختانه شعارهای اسلامی انقلابیون!! نشئگی را زود ازکله شان پراند و عقب نشستند واین حرکت کردان را بنودولتان عصر حجری تازه رسیده خوشنیامد و تصمیم گرفتند گوشمالی درست حسابی باین (تجزیه طلبان نابکار بدهند)!بسراغ ارتش( شهفروش )رفتند خلبانان آموزشدیدهء بل هلیکوپتر سوار مرکب بالدار نمودند و درروز 26 اسفند 57 شهر نه چندان بزرگ سنندج را با 15 راکت بعنوان عیدانهء نوروزی نوازش فرمودند وماجرا ادامه یافت و تا امروز/اما در تابستان 58 که کم وبیش ژنرال ابراهیم یزذی باتفاق لندهوری بنام ابو شریف و چاقو کشی بنام مصطفی چمران توانسته بودند بنیاد لشگر اسلامرا پابه بگذارند وبا کمک بازماندگان از ارتش شهفروش :بخمینی که فتوای حمله بکردستان صادر و زنان کردرا غنیمت جنگی اعلام کرد لبیک شیعی گفتند وروانه برای قتل عام کردان شدند/و اینهمه زیر چشم وگوش باصطلاح فرهیختگان سراسری ملت ایران آنروز صورت میگرفت که مدهوش از عشق امام قاتل بودند .جناب مزدک شما امروزآقای دکتر مرادی را بخاطر بکار بردن کلمهء (ملیتها)تلویحآ دروغگو دانسته اید چراکه کلمهء( ملت واحد ایران )را بکار نبرده/ در حالی که خود شما هم نیک میدانید که ایران بزرگ متشکل ازمللیست با آداب و عادات و زبان وفرهنگهای مختلف که ساکنان آن خاک اشغال شده و ببدبختی کشیده شده هستند هیچیک ازآنها هم قبیله نیستند ودر دفاع ازکشورشان در مقاطع مختلف تاریخی جانانه دفاع کرده اند . بیائبم نگذاریم ازمان بازیچه بسازند /تعصب هم جز خصومت و خشونت هیچ حاصلی ندارد.

آزاده سپهری

azadeh_sepehri@hotmail.com

وقتی احمد تقوائی حکم دستگیری و محاکمه ناصر مستشار را توسط جمهوری اسلامی می دهد؟ تیتر مقاله

جدا از تهدیدها و دشنامهای آقای تقوایی، خواستم سوالی را مطرح کنم. آقای تقوایی می نویسند: "تشویق یک کشور خارجی در حمله نظامی به یک کشور خودی یک بحث نظری و سیاسی نیست. بلکه در قاموس قوانین همه کشورهای جهان اعم از دمکراتیک و غیر دمکراتیک، جرم و خیانت به مردم و کشور به حساب می آید". بدون اینکه قصد مقایسه داشته باشم، سوال من از ایشان این است که آیا اگر کسی در دوران حاکمیت نازیسم در آلمان، موافق حمله نیروهای خارجی به آلمان بود، خائن محسوب میشد؟ بسیاری از مبارزین آلمانی با نیروهای متفقین همکاری میکردند و خواهان حمله آنان به آلمان بودند. در آن زمان تنها راه رهایی از یوغ فاشیسم، حمله نیروهای خارجی به آلمان بود و از بعد از جنگ تا به امروز، آلمانیان مبارزی که با نیروهای متفقین همکاری میکردند، قهرمان شناخته میشده اند.

کاظم رنجبر

، به دوستان و منقدین مقاله من، با عرض سلام و ادب ، هموطنان عزیزو گرامی ام ، هرچه دلتان می خواهد ، هر اندازه که مغزو شعور تان می تواند ، بنویسید ، سینه هایتان را هم خالی بکنید. اگر فحش هم خواستید بدهید . چراکه نه ؟متاسفنه این بخشی از فرهنگ سیاسی ما ایرانیان است. امٌا ، هزار امٌا ،بعد از فحش دادن ها یتان، خواهش می کنم ، بروید به تاریخ جنایات قدرت های استعماری ، چه آمریکا، چه انگلیس ، چه فرانسه ، چه روسیه وووو دقیق بشوید و مطالعه بکنید. البته اگر وقت داشتید.اگر وقت نداشتید ، باز هم فحش بدهید. از دور صمیمانه دست همه شما را می فشارم. کاظم رنجبر .

کیانوش توکلی

در بخش اظهار نظر "فرهنگ و هنر" طی 48 ساعت گذشته نزدیک به 50 کامنت با نامهای مختلف ولی با یک ای پی علیه اینجانب نوشته شده است که از فحش مادر گرفته تا اینکه بنده را" گی" قلمداد نموده اند. متاسفانه دوستان این کامنت ها را پاک کرده اند . من ناچار شدم منتی در پاسخ نویسنده آن بنویسم به دلیل اهمیت قضیه آن متن را در این جا هم می اورم تا کاربران بیشتری متوجه "داستان" شوند :

این فردی که با نام های مختلف علیه بنده می نویسد یک ادم حزب الله ای نیست؛ بلکه ایشان خود را دکتر ؛ محقق ؛ نویسنده ؛ازادیخواه و... می داند . همه ناراحتی اش چاپ مقاله ای بود که در نقد نظرات جناب دکتر در ایران گلوبال منتشر شد ه بود

حالا به خیال خود دارد از من انتقام می گیرد و روزی ده بار علیه اینجا کامنت های مختلفی می گذارد که ثابت کند ؛ بنده" گی" هستم و چه چه ....

خوب من شاید کمی ناراحت شوم چرا من هیج تمایلی به" همجنسگرایی" ندارم ولی افتخار می کنم از حقوق انسانی همجنسگرایان دفاع می کنم؛ همانطور که از حقوق بهایی ها ؛ اقلیت های مذهبی و... دفاع می کنم .

جناب دکتر ؛ لطفا دست از این کار های بچگانه بردارید ؛اگر حرفی و یا نقدی علیه من دارید با هر اسمی که مایل باشی شخصا در دو سایت ایران گلوبال و فرهنگ و هنر برایت آن را چاپ می کنم .این را بدان نقد سر مایه انسان است

اینجاب هنرمند,شاعر و .... نیستم ولی سایت فرهنگ و هنر راه اندازی کرده و ان را در اختیار تعدادی از هنرمندان قرار داده ایم و شخصا دخالتی در انتخاب مطالب آن ندارم . این عزیزان نوشته های خود و دیگران را بطور مستقیم در سایت می گذارند و گردش روزانه این سایت چیزی جز زحمت و هزینه برایمان سودی در بر ندارد

فرهنگ و هنر را عمدتا تعدادی از روشنفکران سکولار می خوانند که طبیعتا کامنت های کوچه بازاری موجب خنده انان خواهد شد و همه از خود خواهند پرسید :"این کیانوش توکلی چه کرده است که "این یارو" روزی 10 بار وبا نام های مختلف علیه او کامنت می گذارد؟" . زمانه بگونه ای است اینگونه کامنت تبلیغی که تنها حقارت نویسنده را نشان می دهد و مطمئنا تاثیر عکس می گذارد وکاربران بی اطلاع کنجکاو خواهند شد و این موضوع را تعقیب خواهند کرد که:" ببیند داستان از چه قرار است؟"

هر کاربری از خود سئوال خواهد کرد :"چه کسی بایستی وقت گرانبهای خود را صرف این شعارهای نویسی بیهوده علیه شخصی بدهد که بخش بزرگی از زندگی خود را صرف انتشار اثار دیگران زده است ...؟"

راستی جناب !

جدا از مسایلی که در کامنت ها علیه من نوشتی که طبیعتا قابل درک است ؛ 3 تا سئوال دارم: واقعا جناب دکتر شما با همجنسگرایان مشکلی دارید ؟ پس تفاوت شما با ان جلادانی که در این 30 سال ؛ هزاران همجنسگرا به دارا اویخته چیست؟

و یا شاید تنها نقطه اشتراک شما با بنیاد گرایان مذهبی در همین ضدیت تان با همجنسگرایان باشد.

دوم _ دفردا اگر پسر و یا نوه شما "گی" بود او را از خانه بیرون می اندازید و یا .....ویا از غصه دق خواهید کرد ؟( کار خدا را چه دیدی شاید خسته بود و ایکس و یگرگ ها کمی قاطی پاتی شده ....)

سوم _ اگر خاطر سرکار باشد در ایران گلوبال مرا همکار وزرات اطلاعات خواندی و اینجا مرا" همجنسگرا " ظاهرا این دو اتهام را چگونه توجیه می کنی

امیدوارم به این سه سئوال پاسخ بدهید هر چه می خواهید علیه من بنویسید ...دیگه هم بهت جواب نمی دم راستش وقت در این روزها گرانبهاست

کاوه مسعودی

وقتی احمد تقوائی حکم دستگیری و محاکمه ناصر مستشار را توسط جمهوری اسلامی می دهد؟

با تمام وجود امیدوارم که یک روزی دوباره در کشورم از نو بدون ترس و تهدید زندگی کنم و اگر هم به این آرزو نرسیم مردم ایران به ارزوهای خو برسند. اما نمی فهمم بعداز این همه تجربه مبارزاتی چگونه آقای مستشار این مهم را به عهده ی اپوزیسون محروم از حداقل امکانات محول می کند. در تیتر مقاله این طورامده ست :" تمام تلاش بنده در این جهت بوده است که قبل از آنکه نیروهای بیگانه در مورد معضل اتمی جمهوری اسلامی وارد عمل شوند بهتر است که خود اپوزیسیون شر نظام اسلامی را از ایران بکند تا مردم ایران به روزهای سخت دچار نگردند.

شهاب

آقای مستشار اگر تاریخ بی اهمیت معاصر را وقت بگذارید و مطالعه کنید خواهید دید در سپهر ناریخ ایران اگر متفکر, ادیب, هنرمندی بود یا چپ بود و یا تحت تاثیر چپ . اروپا و آمریکا نیز چنین بود. می دانم پر خاش امروز شما به چپ به خاطر نگاه قهرمانانه به چپ ها در گذشته شما است. اما فراموش نکنید هر چه که تمدن اروپایی دارد بدون چپ ها امکان پذیر نبود. در ایران نیز چنین است. آنقدر شما را اهل مطالعه میدانم که برایتان اسامی اندیشمندان همان چپ "بی سواد" را ردیف نکنم. شاد باشید.از نظر من چپ همان کمونیست نیست.

ناصر مستشار

آقای شهاب گرامی ! ستایش از خدمات نیروهای چپ را بهتر است برای همیشه کنار بگذاریم چون بنظر من دکتر و فیلسوف گرانقدر احسان نراقی بدون حزب توده مانند دیگر فرهیخگان ایران از جمله شاهرخ مسکوب و فریدون آدمیت و دیگر سرشناسان علمی ایران را بهتر می توانستند به مردم ایران خدمت کندوگرنه دیگر نیروهای سیاسی نیز خواهان معدل گیری در عرصه خدمت به فرهنگ سیاسی خواهند شد که در نهایت نیروهای چپ قافیه را خواهند باخت! در اصل سیاست آن نیروئی محق است که کار رابه نحو احسن به نفع مردم و مملکت به آخر به انجام رسانده باشد وگرنه همه شعرها ونوشته های یک شاعر و یا نویسنده حتی چپ و گرانقدر که نتیجه ائی نداده باشد هیچ اثر سیاسی و اجتماعی نخواهد داشت.وقتی من از صدای رایو اسرئیل صدای اسمائیل خوئی را می شنوم که به شاه سرنگون شده می گوید ، بزرگ مرد تاریخ " دیگر عظمت و شوکت اسمائیل خوئی به چه درد می خورد؟

زهی فرومايگی!

وقتی احمد تقوائی حکم دستگیری و محاکمه ناصر مستشار را توسط جمهوری اسلامی می دهد؟

مضحک نيست؟ يک بنده آستان اسراييل با وقاحتتی که فقط از امثال او بر می آید، در چرت و پرتی پر از اغلاط نوشتاری به اسراييل توصيه می کند (برای خوشخدمتی به محضر مناشه امير) که لطفاً ترديد هايتان را کنار بگذاريد و با يک حمله سريع به ايران مردم کشور ما را به قتل برسانيد، تشعشعشعات اتمی را برای ده ها و صد ها سال در ايران و خاورميانه پخش کنيد. بعد، وقتی که آقای احمد تقوایی با متانت به او پاسخ می دهد طلبکار هم در می آيد و می گويد که امکانات شکايت عليه او را بررسی می کند. زهی فرومايگی ! سايت شما محل اعجوبه هايی از اين نوع شده است اقای توکلی عزيز!

م.سحر

با سلام دوست عزیز آقای توکلی من با کمال تأسف بعد از این که آن یادداشت را فرستادم متوجه اشتباه شدم و آمدم کامنت جدید گذاشتم و عذر خواهی کردم اما سایت نپذیرفت و ما را به سه کامنت بعد حواله داذ

هنگامی که فرصت یافتم کامنت را اصلاح کمک با کمال تعجب دیدم نه از مقاله خبری هست و نه از کامنت ها. همچنان در حال شگفتی بودم و یادداشتی هم برای شما فرستادم.

آن اشتباه لفظی کاملن غیر ارادی بود و من متأسفم از اینکه ایشان این مسئله را عمدی تلقی کرده اند . به هر حال از اشتباه پیش آمده که هیچ شیله پیله در آن نبود و نیست پوزش می خواهم. اما همچنان بر سر آن پرسشی که در کامنت مطرح کرده بودم هستم

کیانوش توکلی

masror49@hotmail.com

جناب فرهادگوهی گرامی! آقای سام قندچی از شما بخاطر اینکه سام را" سامی" نوشته اید از شما رنجید ه است و از این رو مقاله خوبی که نوشته بود را همراه با کامنت را یکجا پاکرده است . البته می دونم شاید شما منظور بدی نداشته اید.بهر حال از اقای سام قندچی می خواهم 2 باره مقاله اش را در سایت بگذارد بنظر من سوء تفاهمی بیش نبود . با احترام

مزدک

نگاهی به مقاله «خدمت نا خواسته ولایت فقیه به سکولاریسم!» نوشتۀ دکتر اسماعیل نوری علا

با درود!در تایید گفته های شما درمورد حرامیان اسلامی بخصوص ارازل و اوباش شیعی همانطور که گفته اید باید درب آخور را برروی این پارازیتهای زنباره و پتیارگان هرزه بست.هرگونه سازش و ترحمی براین جانیان یعنی موافقت با قتل و جنایت وترور و تجاوز و پدوفیلی و هرزه گی در اجتماع.با کمال تاسف افرادی که زمانی خود درراس حکومت بودند و با سیاستهای نادرست و غیره دمکراتیک و تایید حکومت استبدادی فردی باعث رشد این هرزه گان پتیاره شدند هنوز دست از حماقت نمی کشند .درست زمانیکه خود این پتیاره گان زوال و نابودی خویش را با غلتیدن درمنجلاب قدرتی که توانایی هضمش را ندارند فراهم نموده اند با جهتگیریهای نابخردانه میخواهند طناب نجات این فریبکاران هرزه و تروریست ومتجاوز و پدوفیل شوند.درضمن گویا خود شما با تمام تحقیقات پرارزشتان به دام حرامیان اسلامی گرفتارشده اید و بین اسلام شیعی و سنی فرقی قایل هستید.ولی شخصا فرقی بین حکومت حرامیان شیعی و محمد و علی و سایر خلفای اسلامی نمی بینم.اینها همه جانیانی بودند که در زمان حیات ننگینشان بشریت روی آسایش ندید زیرا یا توسط اینها دریده شدند و یا غارت و دربدر و از خردسالانشان نیز رحمی نشد.به صراحت میتوان گفت که خمینی محمد و یا علی و یا عمر قرن بیستم بود.مگر بن لادنها که اینهمه جنایت کرده اند شیعه بودند؟اسلام ا یدیولوژی قتل و جنایت و ترور و وحشت و رواج دهنده فحشا و پدوفیلی و ضد انسان وبشریت است.ایران اکنون دریکی از بهترین دوران تاریخی قرار گرفته و زمینه رهایی از اسلام هیچ زمانی تا این اندازه مهیا نبوده.بنابراین بزرگترین خیات به آینده گان خواهد بود اگر روشنفکران جامعه با شدت تمام بر این منچلاب فساد نتازند.تمام کسانیکه در هر زمینه ای قدمی بردارند و یا حرفی بزنند بنفع اسلام و حرامیان اسلامی خایینی هستند که آگاهانه به ایران و ایرانی خیانت می کنند.نابودی اسلام و حرامیان اسلامی سرفرازی و سربلندی ایران زمین است!

تقدیم به مزدک که می گوید محمد پدوفیل بود!

آیات شیطانی دوم در راه است: رمان پورنوگرافیک درباره پیامبر اسلام و همسرش به چاپ می رسد کتاب "جواهر مدینه" اثر شری جونز روزنامه نگار آمریکایی که به زندگی عایشه همسر حضرت محمد(ص) و عشق پیامبر اسلام به وی می پردازد احتمالا دوباره باعث موج اعتراضات مسلمانان خواهد شد. به دلیل ترس از واکنشهای جهانی، چاپ این کتاب به تأخیر افتاده است. به گزارش وبلاگ ترجمه اخبار ترکیه به نقل از گازته وطن، انتشارات معروف راندوم هاوس آمریکا به دلیل ترس از واکنشها، انتشار این کتاب را که به آغاز ازدواج حضرت محمد با عایشه تا زمان مرگ پیامبر اسلام می پردازد و به کتاب آیات شیطانی دوم مشهور شده است به تأخیر انداخت. کتاب درباره مسائل خصوصی زندگی حضرت محمد و عایشه است

ابوالفضل

وقتی غزال رفت

تا آنجا که من میدانم این خانم سطوت یکی از رهبران اصلی اتحاد جمهوریخواهان است و بیشتر از شما آقای مستشار به سیاست میپردازد. شما مینویسید کار سیاسی ایشان در اتحاد جمهوریخواهان سراب است و نوشتن داستانی که منعکس کننده روحیات یک نسل از جوانان ماست بیهوده است. بالاخره این خانم سطوت باید به کدام دستور شما گوش کند که کارش مفید باشد.

تا آنجا که من میدانم این خانم سطوت یکی از رهبران اصلی اتحاد جمهوریخواهان است و بیشتر از شما آقای مستشار به سیاست میپردازد. شما مینویسید کار سیاسی ایشان در اتحاد جمهوریخواهان سراب است و نوشتن داستانی که منعکس کننده روحیات یک نسل از جوانان ماست بیهوده است. بالاخره این خانم سطوت باید به کدام دستور شما گوش کند که کارش مفید باشد.

شما به کارهای مهمی که مشغولید ادامه دهید، بگذارید دیگران منجمله این خانم هم به کارهای به نظر شما کم اهمیت بپردازد. شما وقتتان را برای خواندن این کارهای کم اهمیت و تفسیر نوشتن در رابطه با آنان تلف نکنید بگذارید آدمهای کم اهمیت مثل من این نوشته ها را بخوانند و لذت ببرند و آفرین بگویند

مزدک

وقتی غزال رفت

داستان زندگی جوانانیکه عشقی جز خدمت بمردم و بوجود آوردن حکومتی دمکراتیک و سکولار و دادگر که انسانها را ارج نهد نداشتند.ولی افسوس که جوخفقان باعث افتادنشان به بیراهه گردید.دوستانیکه خیال می کنند نقل این سرگذشتها و سرنوشتها جایی در مرحله کنونی ندارد زیرا مردم

گرفتار بدبختیهای بسیارند و باید راهی دردهایشان پیدا کنند در اشتباهند.وظیفه روشنفکران و یا روشنگران جامعه دلسوزی و قربانی شدن برای جامعه نیست بلکه دادن آگاهی است.والا بر توده ناآگاه همان خواهد رفت که در بهمن 57 !برای درس گرفتن از گذشته و تکرار نکردن اشتباهات و تجربیات گذشتگان نه تنها صداقت و شهامت لازم است بلکه اگاهی اساس هر حرکتی است.بخشی از سرخوردگیها و پراکنده گیهای مبارزان وآزادیخواهان امروز ریشه در اعمال و رفتار دیروزیها دارد.برای اجتناب از اشتباه بهترین راه بازخوانی و وروایت گذشته است.چنین روایاتی که پای درواقعیت مبارزه یکی از سالمترین و با ارزشترین نسلهای جامعه دارد راهنمایی بسیار ارزشمند و کمکی مفید به شناخت خود و جامعه خود و نوعی مقایسه با جامعه 30 سال بعد است.بسیاری از جوانان امروز ما از چنین زندگی بی خبرند و چه کسی بهتر از خود این افراد توان باز گویی به آنها را خواهد داشت؟

ناصر مستشار

وقتی غزال رفت

در سال 57 من در جوانی ناپخته اما حساس به روزگار بسر می بردم.از هرطرف بدنبال قدیمی ها می گشتم تا حقایق سالهای 28 امرداد را برای من بازگو نمایند تا حقایق سال 57 بیابم اما چیزی بدستم نمی آمد وتا به امروز بر سر آن نزاعی بی پایان در جریان است.چپ ایران بدنبال دعواهای گذشته کمونیستی چه ملی و انترناسیونالیستی غرق شده بود. همه اینها موقعی داشت اتفاق می افتاد که عفریت نابودی مردم ایران در قم نشسته بود ودسته دسته از دنیا بی خبران به پابوس امام دیده شده در ماه می رفتند.روزگاری در دوران باستان دانشجویان یونانی در بازار در کنار اسبی برمسئله تعداد دندانهای یک اسب جدل می کردند که نابهنگام صاحب اسب دهان اسب خویش را باز کرد و از دانشجویان خواست تا تعداد دندانهای اسب را بشمارند تا غائله بحث بی انتها پایان پذیرد.همین اتفاق در سال 57 بر سر نیروهای چپ آمد چراکه دجال تاریخ ایران در قم نشسته بود اما کمونیستهای ایران بر سر پایگاه طبقاتی امام به جدل برخاسته بودند.

نیروهای چپ ایران لا اقل ذره ائی از پیشگوئی وکیل مبارز دکترحسن نزیه که در دوران استبداد از همه سیاسیون در بند دفاع کرده بود به فریاد او گوش نداده واز او دفاع نکردند که آنموقع گفته بود پیاده شدن حکومت اسلامی ـ نه ممکن است نه لازم ونه مفید! اما چپ مثل سابق مانند فقهای اسلام در جزوات کمونیستی در جستجوی احکامی بود تا حکومت خمینی را به لحاظ طبقاتی تشریع و تشریح نماید. عاقبت رای اکثریت توسط اسطرالابی که جمشید مساوات انداخته بود به نفع آخوندهای مبارز و ضد امپریالیستی تمام شد که اینک نتیجه اش را می بینیم.نسلی در سال 57 به آگاهی سیاسی رسیده بود که دیگر نمی خواست تصویرشاه تکراری را در همه جا ،در سینما و افتحاح هر بنائی و هر مورد و مسئله ائی مشاهده نماید. آن نسل به دنبال تحول و بازنگری بود.آن نسل نظام های سیاسی اروپا را مشاهده می کرد و از مصنوعی بودن مسائل سیاسی دیگر خسته شده بود و شدیدا در پی تحولی نوین بود.در این هنگام علی شریعتی کرواتی به ظاهر مدرن اسلام علوی را به جوانان متحول و دلسوز و دلبند به مردم ایران، اسلام علوی را به جای اسلام اسلام صفوی به جامعه عرضه کرد.خمینی در واقع در لوای شریعتیسم پیروز شد اما بلافاصله پس از پیروزی به همان اسلام سنتی خود رجعت نمود.خمینی هنر سیاست برای به قدرت رسیدن رابه عالی ترین شکلش پیاده می کرد اما چپ بیچاره و بی سواد و نادان و کتابی و جزوه خوان ایران مانند امروز سرگردان بود و تا مادامیکه با واقعیات برخورد علمی نکند همچنان کلاس اول خواهد ماند.

کیانوش توکلی

masror49@hotmail.com

نگاهی به مقاله «خدمت نا خواسته ولایت فقیه به سکولاریسم!» نوشتۀ دکتر اسماعیل نوری علا

جناب هوشنگ معین زاده گرامی ! روش کار ما این است همواره اصل و نقد مقاله را یکجا چاپ می کنیم و شما یکبار دیگر مقاله را برایمان ارسال کردید ولی ما به دلیل زیر نمی توانستیم ان را چاپ کنیم چرا که برخی از نویسندگان از جمله دکتر نوری علاء علاقه ای ندارد که مقاله ایشان در ایران گلوبال چاپ شود . بهر حال دلیل تاخیر در چاپ مقاله این نکته بود

مزدک

شدت بخشیدن به خشونت، بزن و ببند و کشتار معترضین آخر عمر دیکتاتوران را نشانگر است

نمونه‌هایی از تبعیض‌های فرهنگی و مذهبی علیه تقریبا 12 میلیون كرد را ه در ایران زندگی می‌كنند و حدود 15 در صد از جمعیت را تشكیل می‌دهندرژیم می کوشد با دشمنی انداختن بین افراد ملیتهای ایران،(از مقاله) قبل از اینکه رژیم بین ما اختلاف بیندازد چنین نوشته هایی است که ما را

شاخه شاخه و گروه گروه می کند.این ملییت سازیها و بزرگنمایی هاست که باعث جداسازی ایرانیان شده نه برخورد رژیم.قدرت حرامیان اسلامی نه از خود آنهاست بلکه از تفرقه و ضعف ماست.اگرما ایرانی هستیم جز یک ملییت نمی توانیم داشته باشیم ولی اگر نیستیم دیگر احتیاج به تفرقه اندازی رژیم نداریم چون خود پراکنده ایم.بنابراین بهتراست که با خود ودیگران روراست باشیم.چون بقولی دوپادشاه دراقلیمی نگنجد!بنابران اگردرد شما هم حرامیان اسلامی است بهتراست اصول مبارزه را که به بهترین وجهی در همکاری و همیاری سراسریست قبول کنیم و همه یک صدا و دریک جنبش ملی جمع شویم نه به احزاب و گروهای تفرقه افکن و ملیت ساز و قوم و قبیله ای پیوسته و فرصت طلبانه شعار ایران دهیم ولی از ملت کرد و ترک و بلوچ...و کنگره ملتها ...دربرابر ایرانی بعنوان یک ملیت دفاع کنیم. چنین شعارهایی متاسفانه نتها به تضعیف جنبش سراسری منجرشده و خواهد شد ولی درعوض به نفع حرامیان اسلامی بوده و یا در بهترین شرایط به برخاستن قلدری دیگر و سرکوبی صعب تر خواهد انجامید.این تنها شما نیستید که حاضرنیستید بقول خودتان قربانی قدرت گرفتن فارسها شوید بلکه هیچ ایراندوستی هم حاضر به همکاری برای از هم گسستن ایران نیست.بنابراین حرفهایی که تفرقه افکن و دشمنساز ند و احزابیکه هدفشان وسیله قراردادن جنبش سراسری برای اهداف جدایی طلبانه شان است جذابیتی برای ایراندوستان نخواهد داشت.مگر اینکه در جهتگیریهای خود تجدید نظرکنند!

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.