رفتن به محتوای اصلی

می خواهم از نگرانی خودم بگویم!
15.08.2008 - 12:21

سامان باربد

آقای توکلی عزیز. با درود و ستایش. همیشه شنیده بودم که بهای آزادی سنگین است، اما تازه از نو به خودم می گویم که بهای آزادی صبر است. شاید این شعر معنی اش همین باشد که "گذشته از جان باید بگذشت از توفانها". شکیبایی شما بی نظیر است. فقط از شما خواهش می کنم که نام نویسنده ای را که بیش از 50 مقاله نوشته است و بعد اینطور از آزادی سوء استفاده کرده افشا

کنید. همچنین، می خواهم از نگرانی خودم بگویم. وقتی که کسی از آزادی سوء استفاده می کند، اگر بخواهم انتقادی هم از سایت کنم، به خود می گویم نکند کنار اینجور افراد قرار گیرم. دلم می خواهد، مجبور نشوم که فکرهایم را در مورد نوشته ها پنهان کنم مبادا که تابو شکسته شود. برای همین، ضمن آنکه به شما گردانندگان سایت احترام می گذارم همچنین برای خودم این حق را قائلم که اگر چیزی به نظرم درست نیاید حرفم را بزنم. آزادی باید همینطورها باشد، مگر نه؟

جواد

ایران گلوبالیان سر مقاله اقای میرفطروس در رابطه با مشروطه که خانم ناهید حسینی ناپرهیزی کرده ودر سایت گذاشته بود, چه بلایی امد؟

کیانوش توکلی

masror49@hotmail.com

برخی از دوستان توسط امیل و کامنت از من سئوال کردند که چرا " مقاله اقای میرفطروس " حذف شده است . من این مقاله راهر گز ندیده ام که بتوانم آن را حذف نمایم؛ صبح یک شنبه که بخش اظهار نظر را باز کردم متوجه ماجرا شدم. اما حذف مقاله علی میر فطروس به دیلایل زیر توسط یکی از مسئولین سایت انجام پذیرفت:

برخی از دوستان توسط امیل و کامنت از من سئوال کردند که چرا " مقاله اقای میرفطروس " حذف شده است .

من این مقاله راهر گز ندیده ام که بتوانم آن را حذف نمایم؛ صبح یک شنبه که بخش اظهار نظر را باز کردم متوجه ماجرا شدم.

اما حذف مقاله علی میر فطروس به دیلایل زیر توسط یکی از مسئولین سایت حذف شد :

علی میر فطروس از من خواست که منتقدین او را سانسور کنم

_ایشان یعنی علی میر فطروس چند هفته پیش رسما به یکی از همکاران سایت اطلاع داده است که مایل نیست مقاله ایشان در سایت درج شودو همکار ما ناچار شد ان مقاله راعلیرغم میل خود از سایت فرهنگ و هنر حذف نماید.

شخصا از زمان تاسیس سایت ایران گلوبال به مدت یکی و نیم سال ؛ بیش از صدها صفحه از نوشته های قدیمی و جدید ،علی میر فطروس را به چاپ رسانده ام . ضمنا " با قراردادن لوگوی سایت شخصی ایشان بطور رایگان در صفحه اول سایت برای مدتی طولانی عدم خصومت شخصی مسئولین این سایت با ایشان کاملا" بارز است .

اما اختلاف زمانی اغاز شد که آقای احمد افرادی مقاله ای در نقد نظر ایشان نوشتند ، آقای میر فطروس مرا زیر فشار قرارداد که نوشته آقای احمد افرادی را از سایت حذف نمایم من چنین نکردم و از ان پس او همه جا علیه سایت و شخصا من به تبلیغ پرداخت تا انجا پیش رفت در مرا همکار وزرات اطلاعات معرفی کرد

_ با این وجود بخش دیدگاهای ایران گلوبال کاملا ازاد است بطور مثال چندی پیش کاربری بنام جلیل مقالات علی میرفطروس ر ا در بخش دیدگاهها گذاشت و بنده این مقالات میر فطروس را از صفحه دوم به صفحفه اول منتقل کردم

دوستان گرامی موضوع شخصی نیست؛ متاسفانه نیرویی (ضد ارزش)در خارج کشور بجای مبارزه با رزیم انرژی خود و مارا صرف مسایل شخصی می کند .

ناصر مستشار

,واقعااوج درماندگی و شکست اپوزیسیون در 30 سال گذشته در کجا ست ؟! این سئوالی است که همه را بخود مشغول کرده است.چرا هرچه رژیم اسلامی نزد مردم بی آبروتر می شود اما اپوزیسیون رشد نمی کند؟بنظر من عدم رشد اپوزیسیون و نا کار آمدی اپوزیسیون و عدم شکل گیری آلترناتیو را باید در اعمال زشت اشخاصی مانند "فرامرز ها" که بزدلانه با نام های مستعار، به دیگر فعالین و تلاش گران واقعی،چنگ و دندان می کشند جستجو کرد!مردم از کارهای این اشخاص که به خود "لژ" رهبریت فکری داده اند دیگر خسته شده اند.اپوزیسیون در مانده از کسانی تشکیل شده است که از متن واقعی مبارزه علیه جمهوری اسلامی خارج شده و مشغول مزاحمت علیه کسانی هستند که همچنان برای آزادی مردم ایران تلاش می ورزند!آقای کیانوش توکلی !از تلاش های شبانه و روزی شما برای آزادی مردم ایران سپاسگزایم.

راشل

باسلام وتشکر بخاطرسایت زیبای ایران گلوبال. فرق این سایت با دیگرسایتها این هست که ارتباط دراینجا بمانند ارتباطی خانوادگی است هرچند که این ارتباط ورچه والی است اماباوجود همین ورچه والی بودن رابطه ای بین خوانندگان ونویسندگان بصورت خاصی است که درسایتها دیگرنیست. اینکه هرکسی آزادهست هرگونه کامنت بنویسد ازیکنظرمیتواند مفید باشد یعنی سایت میتواندمتوجه شود چه اشخاصی دوست ویابرعکس آن هستند. اما این اتفاقات مانند اشتباه بودن عکس ویانوشته درهرسایت دیگری میتواند بیافتد انسان که خدا

نیست اشتباه میتونه اتفاق بیافته. اما من تعجب میکنم ازنویسنده وروشنفکری که تحمل انتقاد ویا اشتباه وحتی توهین رانداشته باشد چگونه میتواند ارشادگردیگران باشد؟ گردانندگان سایت نمیتوانند شبانه روزی پاسداروکشیک کامنتهاباشند. اما بادیدن توهین ویا اشتباه میتوانند آنراحذف کنند که نویسینده باید درنظربگیرد چند ساعتی طول میکشد که گرداننده متوجه اشتباه شود. واقعاحیف است که بعضی نویسندگان اینجاراترک کنند. زیراکه باید بدانند خوانندگانی دائمی دارند طی سالیانی که باسایت کارکردند وآن خوانندگان ممکنست باسایت دیگری که نویسنده کارمیکند آشنائی نداشته باشند. درضمن اتمسفر اینجادوستانه وقشنگ هست حیف است که ترک شود.

آزاده سپهری

azadeh_sepehri@hotmail.com

کیانوش گرامی، فکر نکنم کار درستی باشد که اطلاعات نظردهندگان را رو کنی. مگر اینکه مطمئن باشی که طرف مقابل با رژیم کار میکند. اینکه شخصی شما را جاسوس بخواند، دلیل وابستگی اش به رژیم نیست. فکر کن او از طیف چپهای رادیکال یا مجاهد باشد. با رو کردن اطلاعات او، این اطلاعات در اختیار رژیم هم قرار میگیرد

کیانوش توکلی

ازاده عزیز! مسایلی در چند روز اخیر در بخش اظهارنظر در سایت ایران گلوبال و فرهنگ و هنر اتفاق افتاده است که کسی در جریان نیست و همینقدر خلاصه بگویم : کسی که با نام" فرامرز" به من اتهام همکاری با وزرات اطلاعات زده است نویسنده ای است که سابقا حداقل 50 مقاله اش در ایران گلوبال چاپ شده است ولی از آن زمان که نویسنده دیگری مقاله ایشان را نقد کرد بود و من نقد این مقاله را در سایت درج کرده بودم این نویسنده باصطلاح با من در افتاده است و از ان پس دست به توطئه فراوانی علیه من زده است بطور مثال با نام شکوه میرزادگی ؛ مانی مهرداد فلاح با یک IP علیه من نوشته است قصد من این است که این اتهام به مراجع قانوی کشیده شود.

ناصر مستشار

آقای مازیار گرامی! من اگر از علل و اتفاقاتی بنویسم که باعث ضعف بطئی و درماندگی اپوزیسیون شدند تا آنجائیکه رژیم ضد بشری را هر چه بیشتر وقیح تر نمود تا بتوانند در تمام شهرهای اروپا دفتر و پایگاه هائی تحت عنوان مساجد راه بیندازند ،مثنوی و معنوی صد من می شود!از همان آغاز سال 90 میلادی وقتی سازمان مجاهدین به همه اپوزیسیون خارج کشور هشدار می داد تا مواظب اعمال رژیم تحت فعالیت های فرهنگی باشند اما خود سازمان مجاهدین خلق همچنان بر تکروی و سکتاریسم خود پافشاری نمود و از همه نیروهای سیاسی می خواست تا تنها زیر بیرق و برنامه سازمان مجاهدین متحد گردند که در نهایت هیچ دستاوردی نداشت!اگر از خیانت های حزب توده و اکثریت از جبهه راست سخن می رانیم که چگونه به رژیم خدمت کردند اما هیچگاه از چپ روی آنارشیست سخنی نمی گوئیم که چگونه جنبش را به این روز سیاه انداختند.وقتی سربداران در آمل دست به قیام مسلحانه زد پیشتر سازمان مجاهدین خلق را به مبارزه مسلحانه روی آورده ، آنها در جریان نگذاشت!

اگر سازمان چریکهای فدائی خلق در فردای انقلاب 57 با چپ روی های غیر منطقی همه نیروهای ملی ولیبرال را از خود دور ساخت و همه آنها را به زیر پرچم ملایان کشاند اما پس از انشعاب اشرف دهقانی نیز هرگز نتوانست در برابر سازش های سازمان اکثریت مردم را سازماندهی نماید!سالهای 83 به بعد سازمان اقلیت تمام تلاشش مبارزه با راه کارگر بود نه با رژیم؟ این اقلیت بود که اولین آبروزی را در گاپیلون کردستان با چهار کشته به اپوزیسیون ضربه آورد. سپس سازمان خارج کشور اقلیت به رهبری حسین زهری در همکاری عوامل رژیم در منزا های خارج کشور دست به جنجال زد تا عاقبت سازمان مجاهدین خود رامجبور به خروج از فرانسه شد!همانطوری که گفتم من می توانم تا صبح ثریا از شکست هائی که در سایه همین اپوزیسیون مدعی به وجود آمده است بنویسم!

راشل

صدور حکم زندان و شلاق برای چهار نفر در سنندج

پس ازیکهفته سایتهای مورد علاقه ایران گلوبال رابازمیکنم وخبرهای ناامید کننده اعدام یعقوب مهرنهاد درزاهدان ناپدیدشدن دود اسدی شکنجه وشلاق 4 نفر درسنندج و...و...ای وای لکه ننگین ظالمین با هزاران تن بهترین مواد پاک کننده هرگز پاک نخواهد شد. زلزله وآتشفشان و بیماری وبیکاری وگرسنگی و...و...مقامات بالا درایران بهمه این ویرانیها کمک فراوانی میکنند. هم اکنون تنها وحدت بین همه

اقوام ازکرد ترک بلوچ فارس لر وغیرو...تنها راه خلاصی ازدست جباران است. بگفته حافظ برای بزرگی باید اسباب بزرگی همه آماده کنی. هم اکنون کلمه بزرگی درایران بسیارسنگینی میکند. درثانی همه خوب هست که یک پارچه شوند وهمگی با هم اعتراض کنند شاید راه نجاتی برای جوانان بیگناه یافت شود!

مازیار

اوج درماندگی و شکست اپوزیسیون در کجا به وقع پیوست ؟!

آقای مستشار عزیز؛ من نمیدانم که اکنون چه عکس العملی در باره این افاضات شما در باب ناامیدی هموطنان خارج از کشور از اپوزیسیون و رفتن آنها به زیر عبای آخوندی در این مقاله تان باید داد. دوست عزیز؛ پیداست که شما سعی دارید سرنا را از سر گشادش بدمید!! زیرا هر آنکسی که به روند فعّالیتهای سیاسی اپوزیسیون در داخل و خارج کشور

اندکی آشنایی داشته و علاوه بر آن برخوردار از تّتمه ای وجدان و شرافت سیاسی باشد, میداند که علّت اصلی رفتن تعداد بیشماری از پناهنده نماها به زیر عبای ولایت! نه فقط گفتمانی است که شما سعی در پمپاژ آن دارید! بلکه یکی از عوامل اصلی آن همانا درد مزمن و قدیمی جامعه ایرانی, یعنی عدم تربیّت سیاسی که صد البتّه ریشه در عدم فرهنگ سیاسی در جامعه استبداد زده ایران است. روی سخنم در اینجا دقیقاً احزاب سیاسی ظاهرً پیشرو!! می باشند که در فاز عملی,آنجا که صداقت و وفا به آرمانهای انقلاب ایجاب می کرد که پنجه در پنجه دیو استبداد که تنوره کشان همان حد اقل آزادیها را به مسلخ می برد, جا زدند و نه تنها آن بلکه حتّی خواستار مسلّح شدن عمله استبداد به سلاحهای سنگین شدند!!و وقتی جانفشانیهای گروهی که همه به آن واقفیم به سرکوب شدید آنها از ناحیه رژیم فاشیستی منجر شد, گلم پاره کردند که ضدّ انقلاب در زیر چرخهای انقلاب له شد!!( فدائیان اکثریّت بهمن 1360 ).

من صحبت از بیماری و روان پریشانی جریانات بظاهر سیاسی کردم و اینکه چقدر این جماعت حقیر و آلوده اند و برای این حرفم هم دلیل دارم و آن اینکه:

در کجای دنیا شاهد بودید که اپوزیسیون یک رژیم تو تالیتر و مذهبی- فاشسیستی, که خود دارای دیدگاههای مترقّی سیاسی- مذهبی بوده( چپ مذهبی)بوسیله حاکمان جبّار سرکوب شده ولی نیروهای مارکسیست و لائیک آن جامعه از همان حکومت مذهبی- تروریستی در اجرای طرحهای سرکوبگرانه اش بر ضدّ این نیروهای مترقّی- مذهبی حمایت کند و در سرکوب و لو دادن و دستگیری آنها شرکت فعّال نماید؟!!حال نوبت من است که از شما آقای مستشار در این باره سئوال کنم!!

آئینه چون نقش تو بنمود راست

خود شکن, آئینه شکستن خطاست!!

کیانوش توکلی

masror49@hotmail.com

ورزش سیا ست را له میکند

خانم راشل گرامی به شما افرین می گویم که یگانه نویسنده سایت هستی که ایران گلوبالی ها را متوجه بازیهای المپیک پکن کردی !وقتی شنیدم جمهوری اخوندی مانع مسابقه شناگر ایرانی شد ؛ چقدر دلم گرفت .می توانید تصور کنیدکه این ورزشکار ایرانی چقدر زحمت کشید تا توانست به المپیک راه یابد هر چند به او بخاطر این " فرار" از لحاظ مالی خواهند رسید ولی چه فایده ...باور کنید این روز ها ایرانی از این وضیعتی که اخوندها بر ورزش کشور اعمال می کنند ؛ دل خونی دارند

اختلافات با عث تقویت رژیم است؟

اوج درماندگی و شکست اپوزیسیون در کجا به وقع پیوست ؟!

دو دهه از قتل عام هزاران زندانی سياسی گذشت (اقدامات غيرانساني و آزار و اذيتي که به نام يک دولت، که سياست برقراري برتري ايدئولوژيک را مضمون کار خود قرارداده، به شيوه‌اي سازمند نه تنها بر عليه افراد به خاطر تعلق نژادي يا مذهبي آنان بلکه هم‌چنين بر عليه کساني که با اين سياست مخالفند، حال اين مخالفت هرشکلي که داشته باشد، صورت مي‌گيرد، جنايت عليه بشريت تلقي شده و بنابراين مشمول مرور زمان نمي‌شوند)*

دو دهه از قتل عام هزاران زندانی سياسی گذشت

(اقدامات غيرانساني و آزار و اذيتي که به نام يک دولت، که سياست برقراري برتري ايدئولوژيک را مضمون کار خود قرارداده، به شيوه‌اي سازمند نه تنها بر عليه افراد به خاطر تعلق نژادي يا مذهبي آنان بلکه هم‌چنين بر عليه کساني که با اين سياست مخالفند، حال اين مخالفت هرشکلي که داشته باشد، صورت مي‌گيرد، جنايت عليه بشريت تلقي شده و بنابراين مشمول مرور زمان نمي‌شوند)*

با آغاز مرداد ماه تابستان سال 1367 هزاران زنداني سياسي، وجداني و دگرانديش به جرم انديشه متفاوت بر اساس حکم حکومتي و در رويه اي ناعادلانه نه به قصد احقاق حق و رعايت عدالت که بايد اساس ماهيت وجودي حکومت باشد بلکه تنها به دليل پاکسازي جامعه از دگرانديشان و تحقق ايدئولوژي حاکم به انديشه مطلق اجتماعي به جوخه هاي مرگ سپرده شدند.

در اين رويه هزاران زنداني سياسي که تعداد دقيق آنان عليرغم گذشت دودهه زمان از اين کشتار همچنان به دليل سکوت مقامات حکومتي ايران نامشخص مي باشد بدون برگزاري دادگاه، داشتن وکيل و تنها در عرض کمتر از دو ماه به خوجه هاي اعدام سپرده شدند. اين رويه افرادي را که حتي مدت محکوميت آنان سپري شده بود را نيز در بر گرفت.

اکثريت مطلق اين افراد ضمن متحمل شدن شکنجه هاي جسمي و روحي در سايه سکوت ديده بانان اجتماعي به صورت دسته جمعي به قتل رسيدند و اجساد اين افراد هيچگاه به خانواده ها و بازماندگان آنان تحويل نگرديد و بسياري نيز هيچگاه حتي از محل دفن بستگان خود آگاه نگرديدند.

اين کشتار که تطبيق روشني با تعريف "جنايت عليه بشريت" دارد در سايه بي توجهي جامعه جهاني ، فعالان حقوق بشر و در روندي خاموش از اوايل دهه شصت آغاز گرديد و يقين است چنانچه واکنش هاي مناسب از سوي فعالان حقوق بشر و جوامع بين الملل در آغاز خزنده اين روند صورت ميگرفت، فاجعه 67 هيچگاه روي نمي داد.

هر چند دودهه از قتل و عام زندانيان سياسي در ايران ميگذرد، اين جنايت را فراموش نخواهيم کرد و تحقق عدالت و برداشتن گامي موثر براي ايجاد دموکراسي پايدار و حمايت از حقيقت حقوق بشر را در گرو مجازات عاملان اين قتل و عامها در دادگاه صالح بين المللي مي دانيم. چرا که تا زماني که ناقضان حقوق بشر و هتاکان حرمت انساني سايه عدالت را احساس ننمايند اين فجايع هر زمان امکان تکرار دارد.

دبيرخانه مجموعه فعالان حقوق بشر در ايران

تهران / 21 مرداد ماه 1387 برابر با 11-08-2008

*-حکم صادره در دادگاه جنائي ليون، 20 دسامبر 1985

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.