سعید از حومه تهران

ضمن درود و تشکر از شما آقای کیانوش توکلی عزیز ممنون از اینکه به نظر من توجه داشتید و برای پاسخ وقت گذاشتید. اول در مورد فیلتر بگم . همانطور که شاید بدانید مسئله فیلتر هم به شرکت مخابرات دولتی ارتباط داره و هم به آی اس پی (شرکتهای خدمات دهنده اینترنت) در تهران و شهرستانها بستگی داره. ممکن است بیننده ای از شیراز مثلا از خدمات یک شرکت محلی استفاده کنه که آنها اصلا ایران گلوبال را فیلتر نکرده اند . یا در همین تهران شاید کارت البرز فیلتر نکرده ولی کارتی که من استفاده میکنم معمولا سخت در فیلتر کردن فعال هستند ولی سرعت خوبی دارد و معمولا مشکل فنی نداره. یک فیلترینگ هم داریم که خود شرکت مخابرات فراتر از این شرکتهای کوچک فیلتر میکند .

مثلا سایت صدای امریکا را احتمالا خود مخابرات فیلتر میکند چون بسیار معروف است . اینها را که نوشتم حدس نزدم بلکه قبلا پرس و جو کردم !!

در مورد طرح خاور میانه بزرگ من با شکست آن موافق هستم ولی باز هم یادآور میشوم که این خیلی مهم است که حکومتها تروریست پرور و ترویج دهنده افراط گرایی نباشند .

گروهکها و مساجد و محافل کوچک چندان نمیتوانند قدرت خود را نشان دهند مخصوصا که در دنیای مدرنیزه و گلوبالیزه امروز مردم یک کشور بعید است که جذب آنها شوند . در واقع مسئله مالی را اشاره میکنم. حکومت آخوندی پول دارد و میلیاردها دلار هم شاید برای اهدافش هزینه میکند . القاعده هم قبلا وضع مالی خوبی داشت. اول باید مشکل وجود این حکومتها را حل کنند که از سرمایه های ملی مثل نفت بهره میبرند برای اهداف پلید خود .

در این مورد تقریبا امریکا هم در عراق و هم افغانستان میتواند موفق محسوب شود . البته باز هم میگم سالهای بیشتری نیاز است بگذرد و قضاوت هنوز هم زود است.

اهداف اولیه و تصورات اولیه از طرح امریکا مسلم است که به شکست انجامید.

در مورد اینکه امریکا تردید داشت که اول به مجا حمله کند بنظر من چند عامل بسیار مهم را باید در نظر گرفت.

عراق کشوری کوچکتر و از نظر جغرافیایی کشوری هموار بود و براحتی هم اشغال شد . از نظر سیاسی چندین قطعنامه برایش در سازمان ملل تصویب شده بود . از نظر اجتماعی کشوری بود که مردم عرب داشت و الگو سازی از یک قوم عرب بهتر بود برای خاور میانه . (زیرا در آنزمان حتی صحبت تغییر سیستمهای حکومتی عربستان و .. هم صحبت میشد) . عراق یک اپوزیسیون متشکل هم داشت ضمن اینکه کردستان در واقع مشخص بود که کاملا با امریکاست . اینکه به ایران حمله نکردند بنظر من البته فکر میکنم روی مردم ایران و اینکه خودشان حرکت خواهند داشت بسیار حساب میکردند. از طرفی این حکومت را آنطور که امروز میشناسند نمیشناختند. مردم ایران در میدان محسنی در شب حملات تروریستی به امریکا شمع روشن کردند . این حرکت بی نظیر بود . حتی خانم لرا بوش فیلم را دیده بودند . امروز هم میبینیم که مردم ایران چقدر با حکومتی که بر سر کار است تفاوت دارند . ولی حکومت هم بسیار موزیگرانه بقای خود را تداوم میدهد. جامعه شهرهای بزرگ ایران بیشتر به یک جامعه غربی نزدیک است تا جامعه سنتی خاورمیانه ای و خود حکومت هم مسئله را متوجه است و میخواهد غرب مجبور شود سر قضیه هسته ای حمله کند تا بهانه ای برای سرکوب مردم در داخل داشته باشد.

در مورد قدرت سایتها و جامعه روشنفکر با شما موافق هستم . ولی باز هم بنظر من حکومت از ابزار تکنولوژی اینترنت و ماهواره بیشتر بهره برده است زیرا بودجه مالی دارد. من با مردم داخل هم صحبت میکنم اکثرا میگویند چکار میتوان کرد ؟ کاری از ما ساخته نیست. حکومت فضا را کاملا تحت کنترل گرفته و حکومت نظامی برقرار است.

شما دانشگاه زنجان را مثال زدید . حرف شما درست است . همه باخبر شدند .. ولی نتیجه چه بود ؟ خود دختر دانشجو را هم گرفتند و بعد با کمال پر رویی گفتند افشای گناه جرمش بیشتر بوده .

اگر بخواهیم اعتصابات سراسری شکل گیرد و مردم با حکومت در ابعاد گسترده حکومت را تهدید به سقوط کنند شاید مسئله اقتصادی امروز بنظر من ابزار قابل توجه تری است. تحریمها یک اراده واقعی در اینکه این حکومت باید برود ایجاد کرده و تحریمهای گسترده تر واقعا سیستم را فلج خواهد کرد و مردم با حکومت درگیر خواهند شد .

بنظرم سرنگونی این حکومت بسیار با هزینه و خونین خواهد بود . یک مافیای مذهبی و یک مافیای اقتصادی حامی حکومت هستند . مافیای اقتصادی را باید هدف قرار دهند زیرا مافیای مذهبی هم بدون کمک مافیای اقتصادی دیگر در ایران قدرتی ندارد .

سر شما را درد آوردم.

باز هم از شما ممنون هستم .

همینکه برای خواندن نظرم وقت میگذارید متشکرم . سایتی مانند ایران گلوبال با اینهمه مقالات جالب و استخوان دار بسیار سایت غنی و کم نظیری است و مخصوصا سیستم تبادل نظرات خوبی هم دارد مخصوصا با تدابیر اخیر شما .

با امید به پیروزی

خَشایار رُخسانی

تحرکاتی که بوی جنگ می دهند!

همانگونه میدانید آمریکا تا زمانی ملاها را میشِکِبَد (تحمل میکند) که دولت ایران درونِ مرز سرخی که آمریکا برای آن نشاخت (تعیین) کرده است بماند. دست یافتنِ ایران به جنگ ابزارِ اتمی، گذرکردن ایران از مرزِ سرخِ آمریکا میباشد و آمریکا برای باز گرداندن ایران به درونِ مرزِ سبزِ آسودگی، هیچگونه رودربایستگی از جهان، هتا در اِزایِ به آتش کشیدنِ ایران با بمب اتمی و برجای گذاشتنِ یک زمینِ سوخته، از مرزهای سرخ خود پدافندی خواهد کرد.

همانگونه که همه آگاهند، هرروز که میگذرد نشانه های بروز این جنگ خانمانِ برانداز در کرانه آسمان ایران آشکارتر میشود. از رزمایش هایِ واپسینِ اسرائیل برایِ آمادگی در تازشِ هوایی به ایران گرفته تا افزایشِ ناو های رزمی آمریکا در خلیج پارس، همه گواهی از جنگی گُجَسته و ناشگونی میدهند که آهسته و خزنده به پیش میآید تا ناخواسته و به زور به مردم ایران پذیرانده شود، جنگی که بدونِ آگاهی و پروانۀ مردم ایران در جاورِ (حال) آغاز شدن میباشد و همچنین تنها بازنده نهادین (اصلی) آن خود مردم خواهند بود.

اگر آمریکا براستی تنها خواهانِ سرنگونی ملاها میبود، بدون اینکه نابودیِ سرمایه هایِ فیاری (صنعتی) کشور در برنامه جنگی آن گنجانده شده باشد، چرا از ابزار آروایشِ (تحریم) نفت کمک نمی گیرد؟ یکی از بهترین راهکارهایی که میتواند با کمترین زیان شرّ ِ ملاها را از سر مردم ایران بکند، بکار گیری ابزارِ آروایشِ (تحریم) نفت میباشد. زیرا همه میدانند که بندِ نافِ این رژیم به دلارهای نفتی گره خورده است و بدونِ دلارهایِ نفتی ملاها نمی توانند بیش تر از یکماه خود را سرِ پا نگه بدارند. این کمترین هزینه ای است که مردم ایران باید با آغوش باز برایِ رسیدن به آزدی، آماده پرداختن آن باشند. زیرا زیان هایِ خانمان سوزِ راه دوم که همانا وارد شدن ایران به میدان جنگ میباشد، سنجش پذیر با راه نخست، (آروایش نفتی ملاها) نخواهد بود. سرنگونی ملاها از راه آروایشِ نفتی، نه زیان جانی برایِ مردم ایران در بردارد و نه زیرساخت های فیاری (صنعتی) آنها و کارخانه های فرآوریِ (تولید) کَهرَبا (برق) اتمی که سرمایه های هنگفت مردم ا یران هستند نابود میشوند.

یکی از دیگر راههایِ فَرهمَند برایِ جلوگیری از جنگ ، آگاه کردنِ مردم ایران از درونمایه "بسته پیشنهادی " آمریکا میباشد. که به راستی، پیشنهادی که آقایِ محسن مقصودی کرده اند. ایشان ": فشار به رژیم برای توقف غنی سازی وپذیرش بسته پیشنهادی، اقدام عاجل برای جلوگیری از جنگ وافزایش تحریم ها " دانسته ا ند.

بزبان دیگر پیشبرد این پیشنهاد یکی از رههای شدنی است که میتواند با کمترین هزینه جلویِ این جنگ نابود کننده را بگیرد. همانگونه که میدانید بر پایه این "بسته پیشنهادی" و درونمایه (محتوی) آن، نه تنها ایران میتواند به تکنولوژی هسته ای برای فرآوری (تولید) کَهرَبا (برق) دست یازد، ونکه (بلکه) میتواند از سرمایه گذاری هایِ فراوان در بخشِ دستوَرزی (صنعتگری) بهرمند شود و همچنین هموندِ (عضو) بازارِ جهانی کار وسرمایه نیز بشود. با رویکرد به این داده ها (اطلاعات) هم اکنون ایران برسرِ یک دوراهی سرنوشت سازی ایستاده است: پیوستن به بازار جهانی و بکارگیری تکنولوژی هسته ای، در بجا آوردنِ نیاز هایِ شهروندی (غیرنظامی) و یا ادامه برنامه غنی سازی اورانیوم و پذیرفتنِ پیآیند هایِ (عواقب) آن که درگیری در جنگی گُجسته با هزینه های جانی و سرمایه ای مردم ایران میباشد، که کشور ایران را نابود خواهد کرد.

در این جاور (حالت) همانگونه که پیش از این گفته شد، مردم ایران بازنده نهادین (اصلی) این درگیری خواهند بود. از دیدگاه من به شَوَندِ (علت) ناآگاهیِ مردم از درونمایه "بسته پیشنهادی" ، آنها خود را آمیخته و درگیرِ گفتاوردِ پذیرش یا نپذیرفتن " بسته پشنهادی" آمریکا، نمی کنند. به باور من اگر مردم از درونمایۀ پیشنهادِ آمریکا آگاهی پیدا میکردند، در برابر این پیشنهاد بی فَروَر (بیتفاوت) نمی ماندند. از اینرو این خویشکاری (وظیفه) روشن بین ها در برونمرز و دانشجویان و بَهینِشگران (اصلاح طلبان) در ایران است که با آگاه کردن مردم از "درونمایه "بسته پیشنهادی" ، آنها را در پاپیشگذاردن برای نشاخت (تعیین) سرنوشت خویش دلگرمی داده و به ایزانند (تشویق کنند). تا با فشار آوردن بر خامنه ای او را به گردن گذاردن به پیمان نامه و پذیرشِ پیش زمینه آشتی با جهانِ آزاد ناگزیر کنند. سازمان دهی مردم در این چنین جنبش هایی که آماج آن جلوگیری از جنگ و کشتار میباشد (هتا از راه فشار آوردن بر خامنه ای) نمی تواند هزینه جانی برای آنها در برداشته باشد. یک جنبش آشتی خواه را ملاها نمی توانند به نام جنبش سرنگون خوا سرکوب کنند. و هزینه برپایی این جنبش های آشتی خواه، سنجش پذیر با هزینه ها یا پیامد هایی نیستند که جنبش های سرنگون خواه پرداخت میکنند. از اینرو هیچ گونه شوند (دلیل) خردمندانه ای برای کوتاهی کردن از این خویشکاری (وظیفه) مَهین (مهم) و سرنوشت ساز وجود ندارد. سامه (شرط) نهادین برای رسیدن به این آماج شکستن سد رسانات گروهی و گزارش دهی به مردم ایران است که میتواند از راه تلوزیون ها و رادیو های برونمرزی و یا نوشتن نبشتارهای درخور در این پیوند در تارنماهای تارکده ای (اینترنتی) و فرستادن ایمیل و پیامک (SMS) در ایران انجام شود و به روشنگری مردم کمک کرد. در این کار دانشجویان ایران و دانش آموزان میتوانند نغش برجسته و بزرگی را بجا بیاورند.

جمال

فاشیزم و بربریت یک پولیس ترک در ترکیه‌ واقعه‌ای که‌ فقط از طرف اشغالگران سرزمین کردستان نسبت به‌ ملت کرد اتفاق می افتد . بربریت و وحشی گری فاشیزم ترک، فاشیزم پان ایرانیستهای اسلامی و غیر اسلامی تمامیت مرضی ایران و فاشیزم پان عرب را پایانی نیست بر جان و مال ملت کرد

دلیل اینکه‌ این خانم کرد با قوم و خویشان خود به‌ کردی صحبت کرده‌ مورد آزار و اذیت جسمی و بدنی قرار میدهد و این جناب افسر فاشیست آخر تاب تحمل نیاورده‌ و همسر خود را بنا به‌ اقرار خود که‌ با فامیل خود پدر و مادر به‌ کردی صحبت میکند به‌ قتل میرساند .

در بازجوی و در دادگاه جناب افسر خود به‌ این جنایت ضد بشری اعتراف میکند که‌ دلیل قتل فقط به‌ خاطر استفاده‌ این خانم کرد از زبان مادری خود کردی بوده‌

و این هم اصل خبر به‌ کردی از 2 سایت جداگانه‌

http://www.knewsdaily.org/Direje_koment.aspx?Babe…

http://www.jamawarnews.com/direje.aspx?babet=kurd…

Dr. Arius

ما همین امروز هم می توانیم حمله کنیم

ایرانیانیکه سی سال پیش بطور احساسی و عصبی خودرا گرفتار آخوند های مقدس‌نما, متحجر وخونریز نمودند وشاهد برپائی نظام جهل و جنون و ترور و دستیابی خیل اوباشان نادان به اهرم های قدرت بودند, هرگز به چنین عاقبتی نمیاندیشیدند. تفاوت ما ایرانیان با اروپائیان در اینست که ما اول عصبی و احساساتی عمل میکنیم, سپس میاندیشیم. اروپائیان اول میاندیشند وبعد از برسی جوانب امر, کار میکنند.

نتیجه اشتباه گذشته ما اینست که درحال حاضر ریاکاران متدین نما، تزویرکاران مسجد نشین، دروغگویان، دغلکاران، ظاهربینان و ظاهرسازان در جامعه ماهمه کاره اند و حتی دانشگاه ها را هم در چنگ خود دارند. حاکمان ریاکار نظام فقاهتی مطلق, سرمایه ها و ذخائرایران ما را بتاراج میدهند، دخترانش را برای عیش وشهوترانی شیوخ و جوانانش را به کارکری و خدمتکاری میفرستد. در عینحال اوباشان نادان و ریاکار نظام فاسد فقاهتی و سرداران ناپاکشان منتظر حمله امریکا و اسرائیلند تا درایران به بهانه شرایط جنگی و دفع خطربدون واهمه دگراندیشانرا تارومار کرده خونشان رابریزند. آنها میخواهند پایه های حکومت مطلقشانرا برگورستانی عظیم از شیر زنان وجوانان مخالف نظام جهل و جنون و ترور بر پا کنند و برای سی سال دیگربا سرکوب, خفقان، ترور بسط خرافات، معجزات چاهای جمکران، امدادهای غیبی و تقیه به دزدی, غارتگری, زورگیری و باجگیری خود و فرزندانشان ادامه دهند.