رفتن به محتوای اصلی

ایا دمکراسی ؛ در این سایت لوث شده است؟
12.06.2008 - 12:21

انتخاب کامنت ها و تنظیم از کیانوش توکلی :

دلسوز

اصلاحات صوری یا واقعی در ترکیه؟

جناب توکلی، مطلبی اگر گویا نباشد، به صورت مقاله هم گویا نخواهد بود. به هر حال موضوع اصلی که دمکراسی باشد در این سایت لوث شده است و محلی شده است این سایت برای محافلی مشخص که بطور سیستماتیک بحث های بی پایه و اساس و مفاهیم جعلی و من درآوردی را وارد فضا میکنند. عملا ایرانگلوبال شده است یکی از پایه های اصلی تجزیه طلبی، درست بر خلاف خواست مسئولین سایت و همکاران خیرخواه که هر روز شمارشان کم تر میشود. در هیچ رسانه ی مشابه دیگر این چنین به تمدن ایرانی تاخته نشده است. در هیچ کجا این میزان انرژی صرف تعیین تخم و نژاد مردم نشده است و اینچنین به نفرت قومی دامن زده نشده است. ایراندوستان همه ی هم و غم شان مبارزه با جمهوری اسلامی است و تاسیس حکومت قانون. ولی مدام از سوی برخی اشخاص با چالش هایی روبرو میشوند که هیچ ربطی به دمکراسی ندارند. این محافل بحث ها را وارونه میکنند. معمولا اول باید دمکراسی بیاید و بعد بحث بر سر تقسیم آزادی، اینها اما اول آزادی را تجزیه میکنند و دمکراسی را حواله میدهند به آینده ای ناروشن. منظور بنده هم از دمکراسی کنترل شده روشن است: اجازه ندادن به بربریت که داریم در اینجا تجربه اش میکنیم. جامعه باید رشد کند تا آرام آرام بر حجم دمکراسی درون خود هم بیفزاید. ما در اینجا شاهد چیزی جز رشد جهل و خشونت نیستیم. موضوع آزمون و خطاست. درهای باز در این سایت برای اولین بار میان رسانه های ایرانی آزموده شد. بسیار هم جالب بود و بنده هم طرفدار سر سخت آن بوده ام.

ولی اکنون به اضمحلال انجامیده است و وقتی شکست را می بینیم باید شهامت داشته و بپذیریم. یک مافیای تجزیه طلب و ضد ایرانی در بخش نویسنده های ثابت و کامنت ها دست در دست هم دیگر فضای فکری سایت را اشغال کرده اند. ایراندوستان هم، به حق، هر روز بیشتر عقب نشینی میکنند چون هدف آنها نجات ایران از فاشیسم الهی مستقر در تهران است و در اینجا مدام باید به امور جعلی، اطلاعات عجیب غریب و بحث های انحرافی و بی مورد مثل حق طلاق و یا تمام نشدن تخت جمشید و حرامزادگی ملت ایران و یا شیعه و یا زرتشتی بودن فلان شاعر واکنش نشان دهند. خب این احمقانه است. لا به لای این بحث ها هم سیلی از فحاشی های نژادی و تهدید به تکه پاره کردن است که مردم را می هراساند و به کنار آمدن با وضعیت موجود در ایران ترقیب میکند. نمونه ی موضع گیری همایون را دست کم نگیرید. تن در دادن به ترکیه شدن چیز کمی نیست. اشاره کردن به این که ما داریم از قطر و دوبی هم عقب می افتیم، که عملا هم افتاده ایم، و تسلیم شدن در برابر این موقعیت، آن هم از طرف نیروهایی که موتور پیشرفت و ترقی به حساب میایند، باید زنگ خطر را به صدا دراورد.

موضوع واکنش یک فرد و یا میزان درستی و یا نادرستی قضاوت اش نیست، موضوع مجموعه ای از واکنش های سیاسی اجتماعی ست که آن هم یکی اش است. در همین سایت کامنت های بسیاری بوده است در این باره که اگر این ها میخواهند آلترناتیو باشند (یعنی نیروهای تجزیه طلب و نفرت پراکنان قومی) همان بهتر که احمدی نژاد بماند.

عملا هر مقاله ای در سایت چاپ میشود، فارغ از اینکه موضوع اش چه باشد، بحث های بخش کامنت ها حول مشکلات ترکیه و ارمنستان و ترجمه حییم از فلان واژه و اموری از این دست می چرخد و خب البته روشن است که خود تجزیه طلب ها خود را موفق بپندارند و به یکدیگر تبریک بگویند که سایت دارد روال درستی را طی میکند و برای هم کارت تبریک و شعر هم بفرستند. مردم ایران از فلسطین گرایی حکومت به ستوه آمده اند، اکنون باید پای منبر پانترک ها و پانعرب ها و پانکردها هم بنشینند و مشکلات ترکیه و ارمنستان و مسائل اوجلان و مادر ترک تبار اش را با فلان فاشیست ارتش ترکیه نیز بررسی اجباری کنند!! رژیم در حراج ایران گوی را از هر رقیبی دارد می رباید، در اینجا نیز محافل مشخصی دم از سهم های 11 درسدی از دریای مازندران میزنند و خلیج فارس را میگویند عربی است و زبان فارسی لهجه ی 33 عربی است و ایران گاز معده! خب این راهی که داریم می رویم رو به ترکستان دارد و لاغیر. یکی از اهداف ایرانگلوبال همان مستحکم کردن اپوزیسیون و اتحاد حول دمکراسی بوده است. امروز جز صدای ساز تجزیه، از طرف نویسندگان هنوز فعال و مافیای بخش کامنت ها، صدایی از این سایت بلند نمیشود. از درون این سایت و از طرف یک سری آدم مشخص است که ملت ایران حرام زاده نامیده میشود و مفاخر فرهنگ و تمدن ایرانزمین به سخره گرفته می شوند و میراث کوروش شایسته ی کرم گذاشتن و گندیدن و کلا جز تحقیر ایران و ایرانی چیزی نمی بینیم در اینجا.

حقیقت این است که فقط شاید گوناز تی وی بتواند به خود ببالد که تنفر به ایران در اش بیشتر است. که آن هم اگر سایت اینگونه ادامه دهد و همین حضور گهگاهی برخی ایراندوستان هم از بین رود، که شکی نداشته باشید که اگر اینگونه ادامه یابد هیچ کس رقبتی برای حضور در چنین فضایی نخواهد داشت، به گوناز تی وی هم خواهد رسید.

پایه را باید بر دمکراسی لیبرال و تاسیس حکومت قانون گذاشت و سانسور مثبت. جز این هیچ چاره ای نیست. اگر سیاست درهای باز بخواهد به تاسیس توحش بینجامد باید ترمز اش داد. توحش که شاخ و دم ندارد: برخورد فردی به نام جمال با محسن کردی "رفیق شفیق" بنده یکی از "بی خطر ترین" نمونه های اش است؛ وگرنه ایران را گاز معده نامیدن مسلما منجر به گازدرمانی ایران و ایرانی خواهد شد؛ یک ملت تاریخی را حرام زاده نامیدن گام نخست است در نسل کشی. مگر نازی ها چه صفاتی به یهودی ها دادند و یا ترک ها به ارمنی ها؟ حرام زاده، خائن و از این قبیل. کل یک ملت را به یک ویژگی متصف کردند و بعد از انگشت نما شدن همه را درو کردند. در ایرانگلوبال دارند محافلی ویژه هیزم جمع می کنند برای گرم کردن کوره های آدم سوزی شان. همیشه خشونت از درون کلام است که به هیئت کردار در میاید و عملی می شود. امروز اینان در قدرت نیستند و ما را گاز معده شان می نامند، فردا که با یاری "جهان آزاد" و "همسایگان خوش نیت" به قدرت رسند، بهشتی برای ما خواهند ساخت که دوزخی چون یوگوسلاوی در برابر اش رنگ خواهد باخت.

منظر جاوید

ایا دمکراسی ؛ در این سایت لوث شده است؟

اقای دلسوز که نخواست نام اصلی اش را عنوان کند؛ بنظر من کسی بجز علی گشگر مسئول سایت تلاش نیست . در حالی که در هیمن سایت ایران گلوبال دهها گفتگوی ایشان با شخصیتهای سیاسی را درج کرده است .این در حالی که اکثر سایت های سلطنت طلب و یا مشروطه خواه و یا جمهوریخواه حاضر نیستند این گفتگو ها را چاپ کنند اتفاقا شخص شما از ازادی در ایرن گلوبال بسیار سود برده اید مشکل شما این است که تمامیت خواه هستید واز ایران فقط تمایمت ارضی را ان را درک می کنید شما نمی خواهید رنگارنگی ایران را قبول کنید و هر کسی که خواهان ازادی زبان مادری در مدارس ایران است را تجزیه طلب می نامید و اگر در قدرت باشید زبان او را قطع می کنیدو حالا با ترساندن ایران گلوبال به اینکه همکارانش کم خواهند شد قصد ارعاب دارید من از مسئولین ایران گلوبال می خواهم در این زمینه سکوت نکنند

مزدک

جناب دلسوز ایران بدون دمکراسی که میشود همین جهنمی که داریم.از طرفی بحث درباره موضوعات گوناگون در این سایت کمک به شناخت افراد از مواضع گوناگون دیگران می کند و باعث بالا بردن شناخت افراد می شود.بگذریم که عده ای مزدور پان اراجیفی می نویسند و لی رهبر اصلی اینها در همان ایران بدون دمکراسی است و با اطلاعات حرامیان اسلامی همکار. کسانیکه در این سایت قلم می زنند نه در قدرتند و نه نماینده مردم ایران.اشتباه شما اینست که از یک طرف این سایت را زیاد بزرگ کرده اید و از طرف دیگر نمی توانید قبول کنید که حرفها باید زده شود.ما بعنوان کسانیکه طرفدار تمامیت ایران هستیم نمی توانیم مثل کبک سرمان را تو برف کرده و از هر تماسی با دگر اندیشان حذر کنیم.چیزی که شما پیشنهاد می کنید هم زمان پهلویها و هم زمان ارازل اسلامی تا بحال نتیجه ای جز فقر و بدبختی و شکنجه و اعدام و اوارگی و تجاوز به حقوق انسانها نداشته.شما بعنوان یک ایرانی میتوانید برای عقیده و حق خود مبارزه کنید و همفکران خود را نیز پیدا کنید ولی نمی توانید جلو تفکر و ادعای حق را از دیگران بگیرید.هر انسانی در جامعه حقش را خودش تعین می کند ولی کسی این حق را به کسی نمی دهد بلکه هر انسانی باید برای انچه را که حق خود می داند مبارزه کند.مبارزه مشترک ما باید به ایجاد فضایی بدون ترس و وحشت برای احقاق حقوق افراد جامعه باشد نه محدود کردن آزادیشان.من و شما و دیگران بعنوان فرد هستیم و تنها نماینده خودمان نه کل یا جزیی از مردم ایران.جناب داریوش همایون و یا هر کس دیگری تنها یک فردی ایرانی هستند و از طرف کسی نمایندگی ندارند درست بهمان طریقی که اکنون اکثریت مردم ایران حرامیان اسلامی را نماینده مردم ایران نمی دانند.

کیانوش توکلی

جناب دلسوز

ایران گلوبال ؛حزب سیاسی نیست و طبیعتا در همه مسایل سیاسی ایران قرار نیست که مثل احزاب سیاسی موضع داشته باشد؛شایان ذکر است که ایران گلوبال مواضع خود را تنها با امضای خود منتشر می کند

و برای اگاهی کاربران یادآوری می کنم که :

"هدف از تاسیس ایران گلوبال ؛ ایجاد سایتی بدون سانسور بود که بتواند اولا خطاهای نسل انقلاب را بازگو کند ثانیا پژواک صدای ازادیخواهی داخل کشور باشد یعنی علیه تبعیض و نقص حقوق بشرعمل کند

ثالثا پارادایم های عصر کنونی را به جنبش سیاسی ایران بشناساندرابعا مشوق اتحاد عمل بخاطر دمکراسی در ایران باشد "

شما مطالبی را نوشته اید که کمی گنگ و چند پهلو است از شما خواهش می کنم کامنت های خود را بشکل مقاله ای برای انتشار در سایت ارسال کنید تا همگان متوجه منظور شما بشوند

مریم

آقای قندچی

مدتهاست من به این فکر میکنم که آینده نگری بعنوان یک سمت گیری سیاسی اجتماعی چه معنا میدهد. من میفهمم محققینی با تحلیل شرایط امروز سعی کنند روندهای ممکن را در آینده آنهم نه خیلی دور پیش بینی کرده و شقوق مختلف را تعیین کنند و سیاستمداران بکوشند مناسب تری آلترناتیوها را تقویت کنند و در این بیان همه فعالان سیاسی و اجتماعی میتوانند مدعی باشند که رو به آینده دارند ولی وقتی شماها خودتان را آینده نگر مینامید چیزی بیش از این است یعنی شما سمت گیری دیگران را رد کرده و شق مورد نظر خودتان را آینده بشریت میدانید. شما از کجا میدانید که جهای به سمت شق مورد نظر شما حرکت میکند. آیا این نوع بیان شق دیگری از محق دانستن خود و باطل دانستن دیگران که سرچشمه همه تفکرهای غیردمکرات است نمیتواند باشد

ممنون میشوم جواب دهید

منظر جاوید

اقای سام قندچی گرامی

امروز سایت اینده نگر را بعد از مدت ها بازکردم در ان چند گفتگوی تلویزیونی بنام" اینده نگری" یافتم ؛ از انجا که خواهان دانستن در باره اینده نگری هستم آن را کلیک کردم ؛ تصاویری امد که احساس کردم که در مقابل تلویزیون جمهوری اسلامی نشسته ام

فیلم در باره یک کنفرانس علمی که مقولات علمی مثل نانو تکنولوزی و.... را دنبال می کرد ؛ بود ..طبیعتا جمهوری اسلامی بشدت بدنبال فناوری علمی است و از اینگونه کنفرانس ها بر گزار می کند و در سیمای جمهوری اسلامی بطور مرتب پخش می کند و نیازی نیست که یک سایت فکستنی متعلق به اپوزیسیون ان را باز پخش کند ؛ از طرف دیگر در دنیای امروز جدا از نوع نظام سیاسی توسط اکثر کشورها مباحث علمی و یا اینده نگری دنبال می شود

من نمی فهمم صاحبان سایت اینده نگری بدنبال چیستند؟!! و افرادی که پشت این سایت قرار گرفته اند ؛چرا حاضر نیستند با محافل اینده نگر جمهوری اسلامی همکاری کنند و چرا خود را در پوشش اپوزیسیون مخفی می کنند؟!!

من فکر می کنم صدای افرادی مثل شما بایستی با کسانی مرزی که بین خود و" اینده نگر "های جمهوری اسلامی نمی بینند ؛ بکشند در غیر این صورت نیرویهای روشنفکران ازادیخواه ؛ مقوله اینده نگری را یک بازی روشنفکری می بینند و ان را جدی نخواهند گرفت

امروز ایران و ایرانی در مرز بود و نبود قرار گرفته اندو مهمترین موضوع امروز بحران هسته ای ؛ دمکراسی و رهایی مردم از حکومت دینی در ایران است و با حلوا حلوا کردن نانو تکنولوزی نمی شود پاسخ مشکلات کنونی را داد

سام قندچي

درباره انديشکده آينده نگر ايرانسکوپ

دوست عزيز منظر جاويد،

مسأله اساساً موضع گيري روي جمهوري اسلامي نيست. اين بحث ها را در گذشته اينجا داشته ايم.

مسأله اين است که آينده نگري بحث فن آوري هاي معين نيست. اين حرف خيلي اوقات بشکل کليشه گفته ميشود ولي معنايش درک نميشود.

اجازه دهيد مثالي بياورم که به تازگي در يک سخنراني کلي شرکي شنيدم. فکر کنيد درباره دختر و پسري که در درآيو اين سينما قرار گذاشته اند. حتماً بخاظر داريد که زماني اينگونه سينما ها خيلي مرسوم شدند و در ايران هم در تهران پارس يکي بود.

حالا آيا آن دو نفر اصلاً درباره متور احتراقي اصلاً چيزي ميدانستند يا اصلاً حتي درباره اش شنيده بودند. احتمالاً يک در صد هزار هم نشنيده بودند. آن زماني است که يک تکنوبلوژي واقعاً آينده ساز شده است يعني اتوموبيل دارد طوري استفاده ميشود که استفاده کننده اصلاً نميداند موتور دارد تا چه رسد که چه نوع موتوري.

امروز اينترنت به ان نقطه رسيده است. اکثريت کاربرآن نميدانند که آدرس آي پي يعني چه. حالا اگر کساني وقتي که فن اوري هائي به اين مرحله رسيده تازه دارند درباره پيچ و مهره آن حرف ميزنند دارند وقتشان را تلف ميکنند و اصلاً آينده نگري موضوع کارشان نيست حال چه بگوئيم.

ميخواستم دقيقاً درباره آنچه در اين يادداشت نوشتم مقاله مفصلي بنويسم که دقيقاً موضوع تشکيلات و اينترنت را بحث کنم متأسفانه فرصت نکردم. ولي اصل بحث با مثال بالا روشن است. اجازه دهيد مثال ديگري از همان منبع بزنم.

فرض کنيد شما به تکنولوژي تلفن داشته باشيد. حالا شما به يکي تلفن ميکنيد و او هم به شما جواب ميدهد يا او بعداً به شما تلفن ميکند. اما اگر تکنولوژي چاپ داشته باشيد و مجله چاپ کنيد احتياج به خبرنگار داريد و بعد هم روزنامه پخش کن. در نتيجه دومي تشکيلات زا هست در صورتيکه دومي نيست. اينترنت حالت دومي را دارد حتي اگر يکنفر باشد. همانطور که يک سينتتسايزر با پيانو فرق دارد و ميتواند کل ارکستر بشود.

حالا کل موضوع تشکيلات در جنبش سياسي ايران که امروز خيلي در اينترنت حصور دارد را بايد اينگونه دوباره نگاه کرد.

خلاصه منظورم اين است که اين ها بحث است وگرنه اينکه تازه وقتي اتوموبيل داشت براي حتي قرار گذاشتن دختر و پسرها در سينماي درآيوين بکار ميرفت بحث ساختمان موتور محترقه بحث اصلي آينده نگري ديگر نبود هرچند متخصصين فني آن را ادامه دادند تا که امروز موتور هاي هايبريد ساخته اند.

نميدانم به شما پاسخ دادم و نميدانم اصل بحثي که مورد نظرم هست را توضيح دادم يانه. ببخشيد که خيلي حرف در يک کامنت بود.

در کامنتي که در ستون ديگري نوشتم به کلي شرکي اشاره کردم که بعضي ويژگي هاي اينترنت برعکس تلفن که رابطه دونفري ايجاد ميکند، رابطه گروهي شکل ميدهد. البته اگر تلفن شما در يک شرکت اينترکام داشته باشد از ويژگي هاي گروهي بهره مند ميشود ولي اينترنت حتي در ابتدائي ترين شکلش يعني ايميل امکان آن را ايجاد کرد که به عده زيادي ايميل فرستاده شود و آنها هم به همه پاسخ دهند. امروز تکنولوژيهاي جديدتر در اينترنت اين توان را بالاتر برده است:

http://iranglobal.info/node/23584

در نتيجه طبق بحث بالا اينترنت اين امکان را بوجود آورده که متشکل عمل کرد بدون داشتن تشکيلات. البته اين جمله ميتواند خيلي برداشت هاي غلط بدهد که هدف من نيست ولي شايد دوست داشته باشيم درباره اش فکر کنيم.

دوست عزيز مريم،

نگراني شما بسيار موجه است و به همين علت تحقيقات مفصلي در اين سالها در عرصه پلوراليسم کردم که هنوز بصورت کتاب فرصت انتشار آن را نداشته ام ولي در مقدمه رساله ام درباره آينده نکري و پلوراسيم ارسطو دقيقاً در ارتباط با همين نگراني نوشته ام و پيشنهادات خودم را هم مظرح کرده ام:

http://www.ghandchi.com/440-Aristotle.htm

اساس برخورد من براي اجتناب از اين خطر پلوراليسم است:

http://www.ghandchi.com/294-cherApluralism.htm

در نوشتار ديگري ذکر کردم که عده اي در اوائل جنبش آينده نگري معتقد بودند که برداشت مثبتي از آينده را بايد گرفت و حول آن سازمان داد. آن گرايش در انجمن جهان آينده در همان سالهاي 1960 شکست خورد و کنار گذشاته شد و گرايش آينده هاي مختلف دنبال شد. اگر فرصت کرديد اين دو نوشته من را در ان زمينه بخوانيد:

http://www.ghandchi.com/468-AyandehnegariChist.htm

یک ایرانی

"اسرائیل وفلسطین, تحولات پایان ناپذیر"

با تشکر از خانم راشل که با نوشتن این مقاله نشان دادند که تروریست های اسلامگرا خودشان بخش عمده ای از مشکلاتی هستند که برای مردم فلسطین بوجود آمده است . امیدوارم که ایرانیانی از قبیل آقای محمد علی اصفهانی که در این سایت در پشتیبانی از گروههای تروریستی مثل حماس پشتیبانی میکند و همیشه اسرایئل را به کشتن زن و بچه های بی گناه فلسطینی متهم می سازد این مقاله خانم راشل را بخوانند و از این پس یک طرفه به قاضی نروند و فراموش نکنند که حکومت اسلامی ایران و کشورهای عربی که همه دشمن دمکراسی و تمدن و مدرنیسم هستند تاب تحمل وجود اسرائیل را دراین منطقه اسلام زده ندارند . برای احمدی نژاد و آخوندهای ایران و گروههای تروریستی مسلمان مانند حماس و جهاد اسلامی مسئله فقط زمین نیست بلکه قتل عام و بیرون کردن قوم یهود از «سرزمین مقدس اسلامی" است . ما مردم ایران از اسرائیل و قوم یهود هیچ بدی ندیده ایم اما تا دلتان بخواهد در طول تاریخ از اعراب تجاوز و قتل و غارت و توهین و تحقیر دیدیم. دستتان درد نکند خانم راشل باز هم در این مورد بنویسید.

آیدین تبریزی

دمکراسی هیچ ربطی به تمدن صنعتی ندارد،

جناب ایرانخواه،

من اعتراف می کنم که اشتباه کردم. واژه ها و معانی نژاد پرستانه را با حذف کردن از دیکشنری ها نمی توان حذف کرد چون همچنان در میان مردمان استفاده خواهد شد. این یعنی پاک کردن صورت مساله! انگلیسی امروزی را نمی دانم ولی در فارسی امروز معانی زیر به صورت روزمره در میان مردم بویژه در تهران متداول است:

یارو ترکه = نفهمه، بی شعوره، حالیش نیست

ترک بازی = کار احمقانه و بی مغز

ترکتازی = تاخت و تاز

خیلی ترکی = خیلی نفهمی، خیلی بی شعوری، خیلی خری

این معانی در ادبیات شفاهی و روزمره فارسی کاملا در جریان است و اگر در دیکشنری ها آورده نمی شود کاملا اشتباه است و چیزی جز پاک کردن صورت مساله نیست!

اما این را در آن گوشهای کرتان فرو کنید: اگر تمام دنیا هم بگوید ترک یعنی خر، نفهم، بی شعور، وحشی و بربر... من همان خر بی شعور نفهم وحشی بربر... باقی خواهم ماند و فارس باشعور، خردمند، متمدن و با فرهنگ نخواهم شد!

این خط قرمز من است که باید هویت ترکی مرا به رسمیت بشناسید و اگر در قانون اساسی ایران آینده هویت من به عنوان ترک آذربایجانی به رسمیت شناخته نشود و مرا آذری ترک زبان شده بنامید، من تحت هیچ شرایطی کشوری به نام ایران را به رسمیت نخواهم شناخت و برای نابودیش از هیچ کوششی فروگذار نخواهم کرد. چون اولین پیش شرط گفتگو پذیرفتن من به صورت همان خری که هستم است و اگر این را نپذیرید، دیگر گفتگویی وجود نخواهد داشت!

ایرانخواه

دمکراسی هیچ ربطی به تمدن صنعتی ندارد،

نه خير آقا.. شما اول صداقت علمی خود را نشان بدهيد و اعتراف کنيد که از ماجرا اصلا اطلاع نداشيد و فکر کردید که این معنی را از خود تراشید! در حالیکه اگر یک نفر بخواهد به ادبیات کلاسیک انگلیسی آشنایی پیدا کند ناچار است که معانی کاربرده را بداند و تازه جناب/موسسه حیم اصلا خیلی از صفت‌های دیگر را ترجمه نکردند!

دومين پرسشی که بايست از خودتان بکنيد اينست که حيیم اصلا کيست؟ موسسه است يا فرد است؟ آيا هنوز اين فرد زنده است؟ اولین چاپ مال کی است؟ دومی مال کی؟ چه منابعی را بکار برده است؟ اصلا از ماجرا آشنایی داشت؟ سومين پرسشی که بايد بکنيد اينست که از حدود ده ها يا بيشتر لغتنامه‌ی انگليسی به انگليسی٬ آيا همگی اين معنی را متروک کردند؟ اکسفورد که تا ۲۰۰۰ دارد! پس آیا مابقی دارند یا نه؟ چهارم آیا حیم قصدش معنی واژگان بوده است بی‌توجه به اینکه برخی از واژگان شاید در معنی تغییر کرده باشند؟ و ده ها پرسش ديگر. بيخودی نمي‌توانيد به اين آسانی اتهام بندید و سپس بگوييد وامظلوما وامصيبتا واشوینیستا..

کیومرث نویدی

نگاه می
کنیم و نمی
بینیم

آقای محمود!

شما فقط نظر به استوانة کوروش دارید. ایا این را هم در نظر دارید که او دستور داد پدربزرگش آستیاک را در بیابان رها کنند؟ آیا به این هم نظر دارید که در جنگی کشته شد که برای تحمیل ازدواج بر یک زن به راه انداخت؟ آن استوانه البته که مهم است؛ اما، حتی ترجمه
های غلط ازش شده است. برای خواندن ترجمة دقیقش به سایت غیاث
آبادی رجوع کنید. فکر می
کنم با تایپ نامش در گوگل پیدایش کنید. آنها را باید چنین دید. در واقعیت تاریخی
شان و اما، گرایشی ویژه باعث می
شود مثلا افسانة گزنفون را به عنوان واقعیت به خورد ما بدهند. ده
ها سال پس از اثبات افسانه بودنش. و من فکر می
کنم حتی آن استوانه و آن نرمش
ها که نسبت به آن زمانه خوب بوده
است، تأثیر آموزش
های زردشت بوده
اند. نیز اعتقاد دارم که تاریخ را شاهان تنها نمی
سازند، اما البته می
توانند چنان گندی بزنند که دیگران هم نتوانند تاریخ
ساز شوند. به هر رو امپراطوری هخامنشی پایان دوران درخشان دموکراسی ویسی دوران ماد بود. فاتحان فرهنگ مغلوبان را جذب کردند: سنت
های شه
پدری بین
النهرین جای دموکراسی ویسی را گرفت و چنان ابتذالی دامن تمدن ایرانی را گرفت که شش شاه آخر هخامنشی همه با ترور درون حکومتی کشته شدند. و تازه با این آغازگری کورش چند هزارسال تاریخ ایران را به باد می
دهید می
دانید؟

شما یک باره کوهی پرسش بر سر من ریخته
اید و با هر پاسخ من هم نکتة نوینی مطرح می
کنید.

دموکراسی قبل از تمدن صنعتی هم وجود داشته است. دموکراسی هم یک جور است. این
ها بمبول
بازی

ست؛ دموکراسی یعنی تعیین کنندگی مردم و این هم غیر لیبرال نمی
شود. اتفاقا دموکراسی و سرمایه
داری با هم تضاد دارند. بخوانید آن مقالات را. جامعة مدنی هم در اشکالی قبلا هم وجود داشته است. اما، امروزه منظور ما از جامعة مدنی نهادهای غیردولتی
ست که حامی مردم باشند در برابر دولتها و در برابر سرمایه. به شما توصیه می
کنم آن مقالات را نگاهی بیندازید. بعد حرف بزنیم.

سامان باربد

حقوق بشر، ریشه درسکولاریته دارد

با پوزش، بازنویسی می کنم،ظاهرا، نام مخاطب را دانسته فکر می کردم و چیزی دیگر،

آقای جمالی

می نویسید آنچه بنی (بنیادی) ست، کیهانی ست: «یک پیمان بنی، یا یک پیمان کیهانی است" به نظر می رسد که شما اس اساس نظریه ی خود را، که نوزایی ست، از جهات بسیار و با واژه ها و عبارت های بسیار می سنجید، به سرچشمه ها بازمی گردید، اما هنوز برایم چیزی مبهم است:

مگر نه اینست که گفته اید، آنچه اساسی ست، بن است و آنچه اندیشمندان (همچنین زرتشت) افزوده اند، مانند لایه های زمین است؟ اما بدون لایه های زمین، از آن چه می ماند؟ آن مذاب هردم متغیر، که اگر بخش سرد و لایه ها کنترلش نکنند، زلزله می شود؟ من نمی دانم چطور آنارشی را باید جلو گرفت، اگر آرمان نباشد و گیتی، سنجه ی این آرمان نباشد. اما این چه ربطی به شعرهای زرتشت دارد؟ تا به حال گمان می کردم که او پرسنده است نه پاسخگو. هرچند که در هرپرسش، پاسخی پنهان باشد وقتی که می گوید: به من بگو، راست بگو، چیست که وقتی از خواب برمی خیزم، حس انجام وظیفه ای را در من بیدار می کند؟

می نویسید آنچه بنی (بنیاددی) ست، کیهانی ست: «یک پیمان بنی، یا یک پیمان کیهانی است" به نظر می رسد که شما اس اساس نظریه ی خود را، که نوزایی ست، از جهات بسیار و با واژه ها و عبارت های بسیار می سنجید، به سرچشمه ها بازمی گردید، اما هنوز برایم چیزی مبهم است:

مگر نه اینست که گفته اید، آنچه اساسی ست، بن است و آنچه اندیشمندان (همچنین زرتشت) افزوده اند، مانند لایه های زمین است؟ اما بدون لایه های زمین، از آن چه می ماند؟ آن مذاب هردم متغیر، که اگر بخش سرد و لایه ها کنترلش نکنند، زلزله می شود؟ من نمی دانم چطور آنارشی را باید جلو گرفت، اگر آرمان نباشد و گیتی، سنجه ی این آرمان نباشد. اما این چه ربطی به شعرهای زرتشت دارد؟ تا به حال گمان می کردم که او پرسنده است نه پاسخگو. هرچند که در هرپرسش، پاسخی پنهان باشد وقتی که می گوید: به من بگو، راست بگو، چیست که وقتی از خواب برمی خیزم، حس انجام وظیفه ای را در من بیدار می کند؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.