رفتن به محتوای اصلی

کودتای 28 مرداد و ایلات فارس
22.08.2013 - 14:35

کودتای 28مرداد سال 1332 نقطه عطفی در تاریخ جدید ایران است که به علت مخالفت با ملی شدن صنعت نفت، به‌وسیله انگلیس- آمریکا عوامل دربار و ارتش و زمین‌داران بزرگ و بخشی از بورژوازی تجاری و نیز اوباش به پیروزی رسید. این کودتا با همه هشدارها و داد و فریادهای قبل از آن اما سرانجام به آسانی به پیروزی رسید و نیروهای چپ و ملی با توجه به شرایط زمانی کودتا و نیز متشکل نبودن آن‌ها، عملا دست‌بسته تسلیم کودتا و عواملش شدند. مثلا حزب توده و نیروهای نظامی‌اش و جبهه ملی با گرایش‌های گوناگونش در حالی‌که حاکمیت را در دست داشت در مقابل کودتا به نوعی انفعال دچار شدند و مقاومت چندانی در مقابل آن انجام ندادند. این کودتا آنچنان تاثیر منفی بر جامعه گذاشت که هنوز هم اثر آن ادامه دارد. بعد از پیروزی کودتا بود که سرکوب خشن احزاب و جمعیت‌ها به‌خصوص عناصر چپ باعث نوعی رکود سیاسی در جامعه ایران شد. نیروهای چپ و کمونیست و ملی در مقابل کودتا مقاومت چندانی از خود نشان ندادند و کودتا به آسانی به پیروزی رسید. البته این‌که در سراسر کشور مقاومت چندانی انجام نگرفت جای حرف و حدیث زیاد دارد اما ما در بخشی از ایران آن دوره یعنی فارس که امروز به استان فارس نیز معروف است نظری می‌افکنیم تا به عنوان نمونه‌ای از وضعیت مقاومت در برابر کودتا در ایران معاصر مورد بررسی اجمالی قرار گیرد. این نگاه اجمالی خواهد توانست برای درک وضعیت سیاسی- ‌اجتماعی ایران دهه 30 مورد استفاده قرار گیرد. فارس آن روز تنها استان فارس امروزی نبود بلکه شامل استان‌های فعلی- بوشهر-ساحلی (بندرعباس)-کهگیلویه و بویراحمد و بخشی از استان یزد نیز بود و در آن عشایر لر و ترک (قشقایی‌ها و کهگیلویه و بویر‌احمد و ممسنی) از نیروی زیادی برخوردار بودند. رهبری آن‌ها کماکان تا 1341شمسی در دست خوانین و کلانتران بود. در این میان روسای ایلات قشقایی ناصرخان و خسروخان قشقایی مقارن با دولت مصدق و کودتای 28 مرداد به جبهه ملی پیوسته بودند و بعد از کودتای 28 مرداد آن‌ها نیز به خارج تبعید شدند. این به علت ماهیت طبقاتی آن‌ها و ناپیگیر بودن و نوعی صلح و سازش با دربار بود. همزمان با دولت مصدق و کودتای 28مرداد معادله قدرت در فارس و ایلات آن به نفع مصدق بوده و اگر خوانین قشقایی از همان ابتدا مصمم و پیگیر بودند، می‌توانستند یکی از بزرگ‌ترین پایگاه‌های مقاومت را در فارس و عشایر فارس به وجود آورند و نگذارند که کودتا تثبیت شود. بعضی اعتقاد دارند که نفوذ عوامل دربار و سازمان‌های جاسوسی خارجی باعث اختلاف و تفرقه بین خوانین و کلانتران شد تا خسروخان و ناصرخان قشقایی نتوانند پایداری کنند. برای مثال مظهر قهرمانی ابیوردی در کتاب «تاریخ وقایع عشایری فارس» می‌نویسد: «بعضی از کارمندان موثر اصل 4 توانستند کلانتران را به‌طور محرمانه ببینند و آن‌ها را با همان روشی که خود بلد بودند و به روحیه خودفروشان آشنایی داشتند از خوانین جدا کنند و به هر لطایف‌الحیل که می‌دانستند بعضی‌ها را با قول وکالت و بعضی را با پول و نشان دادن در باغ سبزی‌های مختلف به سوی خود بکشند و با کنسولگری‌های انگلیس و آمریکا راهی تهران کردند که بروند و باوجود لجاجت و سرسختی خوانین از حکومت زاهدی تبعیت و در ضمن مراقبت و وفاداری خود را به‌شاه اعلام دارند. این بود که خوانین از همه جا بی‌خبر یک وقت از رادیو شنیدند که کلانتران عمده قشقایی مثل زیادخان دره شوری و زکی‌خان و جعفر قلی‌خان و الیاس‌خان کشکولی و فریدون‌خان و بعضی از روسای ممسنی و بویراحمد خدمت زاهدی و از آنجا به پیشگاه ملوکانه شرفیاب شدند و اظهار اطاعت و انقیاد کردند و از همین‌جا بود که سر خوانین بی‌کلاه ماند و دور بر آن‌ها خلوت شد.» اما باید توجه داشت تا قبل از کودتای 28 مرداد تنها فرد بارز هوادار دربار و سلطنت بین عشایر حسینقلی‌خان رستم ممسنی بوده که توانسته بود با توجه به وابستگی فامیلی به ناصر‌خان و محمدحسین‌خان طاهری (خوانین بویراحمد علیا) تاثیر بگذارد و باعث مرگ آقا سیف‌الله شجاعی از هواداران مصدق که از طایفه آقایی بویر‌احمد بود، شد ولی با این وجود هنوز معادله قدرت در بین عشایران کاملا به نفع مصدق بود. در بین عشایر قشقایی حتی موردی مانند حسینقلی‌خان رستم به چشم نمی‌خورد و تقریبا تا مقطع کودتا همه خوانین و کلانتران قشقایی به نوعی دنباله‌رو خسرو‌خان و ناصر‌خان قشقایی بودند. اگر در عشایر بویر‌احمد و ممسنی یک طرف ناصر‌خان و محمدحسین‌خان و حسینقلی‌خان رستم و عده‌ای کدخدای وابسته به آن‌ها بود اما طرف دیگر خسروخان عبدالله‌خان و عده‌ای زیادی از کدخدایان و کلانتران بویر‌احمد بودند که در این میان خسرو‌خان بویر‌احمدی یکی از پیگیرترین مخالفان کودتا وجود داشت و در پیمانی که با خوانین قشقایی بسته بود قرار بود نیروهای بویر‌احمدی و قشقایی همزمان علیه کودتا دست به کار شوند. اما درست در لحظاتی که خسرو‌خان بویر‌احمدی با بیش از دو‌ هزار نیرو‌ درصدد حمله به بهبهان بود در منطقه‌ای به‌نام «ورکوهک» نماینده خسرو‌خان قشقایی به دیدار خسرو‌خان بویر‌احمدی می‌آید و می‌گوید نقشه همزمان قشقایی‌ها و بویر‌احمدی‌ها منتفی شد و صلاح در سازش با دولت است. مجله تهران مصور در شماره 10529/1332 نوشت «خسروخان و عبدالله‌خان با سران ایل قشقایی ناصرخان و خسروخان ملاقات کردند. قشقایی‌ها گفتند در این ماه حوادثی رخ می‌دهد که وضع عوض می‌شود. باید متحد بشویم و خود را آماده کنیم تا بر اوضاع مسلط شویم. در همان وقت وقایع 20 مرداد رخ داد. خسروبویر‌احمدی حرکت کرد ولی در راه شهررضا (قمشه) به وسیله رادیو اتومبیل از حوادث 28 مرداد اطلاع حاصل کرد بنابراین مجددا به سمیرم بازگشت و در نتیجه از آنجا پیمانی بین ناصر قشقایی و خسروخان بویراحمدی به امضا رسید. این پیمان در حاشیه قرآنی نوشته شد و امضا‌کنندگان زیر آن را مهر کردند. آنگاه قرار شد روز پنج شهریور در یک موقع طغیان کنند. عبدالله‌خان هم چون دید قصد دولت سرکوبی آن‌هاست به برادرش خسرو نیز پیغام داد از تنگ تیر در 15فرسنگی شیراز به مرکز ایل آمد.» خسرو بویراحمدی با دو‌هزار نفر مسلح کارآزموده از کهگیلویه و بویر‌احمد برای حمله به بهبهان و گرفتن بهبهان حرکت می‌کند و در راه با این پیک برادران قشقایی مبنی بر منتفی بودن حمله مسلحانه از حمله به بهبهان منصرف می‌شود. اما همچنان بر حمایت خود از مصدق پافشاری می‌کند که با این عمل خوانین قشقایی عبدالله‌خان برادر او نیز از او جدا و سرانجام نقشه قتل وی به‌وسیله عوامل دربار ریخته می‌شود و به‌وسیله برادرش اجرا می‌شود که سرانجام با صلاحدید دیگر خوانین و کلانتران بویر‌احمد مبنی بر این‌که بین این نیرو‌ها و نیرو‌های دولت درگیری ایجاد نشود همه از سر راه برداشتن خسرو بویراحمدی هم‌رای می‌شوند و سرانجام در یک میهمانی در محل اقامت خسرو‌خان بویر‌احمدی یعنی فیلگاه به‌وسیله یکی از افراد عبدالله‌خان برادرش به قتل می‌رسد. البته این واقعه در آخر شهریور1332 و به قولی 31/6/1332 بوده و به این ترتیب مقاومت در عشایر فارس نیز به پایان می‌رسد و کودتا نیز بدون مقاومت چندانی با پیروزی تثبیت می‌شود. عطا طاهری‌بویراحمدی معروف به «کی عطا» نیز یکی از کدخدایان هوادار مصدق در بویراحمد بوده که در کتاب خاطراتش «کوچ کوچ» به‌طور مفصل و رمانتیک گونه‌ای ماجرا را شرح می‌دهد. همچنین در کتاب «مصدق و عشایر» تالیف سیدحامد اکبری ماجرای ملاقات سران بویراحمد و خسروخان و ناصرخان قشقایی را از قول وی (عطا طاهری) و ماجرای شکل‌گیری ایجاد اتحاد عشایر فارس علیه کودتا و اضمحلال آن را شرح می‌دهد. در ممسنی نیز همین معادله قدرت در ارتباط با مصدق نیز صدق می‌کرد که معروف‌ترین هوادار کودتا حسینقلی‌خان رستم بود که باعث اختلاف بین بویراحمدی‌ها شد اما یکی از چهره‌های معروف در منطقه ممسنی که ابتدا به حزب توده پیوست و بعدا در جریان انشعاب 1326 از این حزب جدا شد سیدجعفر ابطحی بود که در سال 1332 دستگیر شد و بعد از موضع خود برگشت و همانند فریدون توللی، رسول پرویزی و باهری که هریک سمتی را پذیرفتند نیز رییس کانون وکلا شیراز شد.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی
بهار - پنجشنبه,31 مرداد 1392

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.