رفتن به محتوای اصلی

نوروز و اتحادیه منطقه ای!
25.02.2008 - 19:26

آنتی پان

تاکيد سازمان ملل بر نام خليج فارس

تمام جنایات امپریالیتها وصهیونیستهاعلیه بشریت در60سال گذشته توسط همین سازمان باصطلاح ملل تائید ویا اجرا شده است ودرواقع سازمان ملل که ربطی به ملل ندارد وباید سازمان دول باشدکه هست،سخن گوی نامرئی ولی رسمی جنایتکاران وتجاوزگران صهیونیستی وامپریالیستی است وتمام اختلافات وآشوبهاازجمله درمنطقه ی خاورمیانه زیرسر همین سازمان دول است وهراسمی به هرمنطقه ای که بخواهد میتواند بگذاردکه ازطرف مردم همان منطقه فاقدارزس واعتباراست.فراموش نکنید که اسم "اصلی"آن دریای مشترک همسایگان گویا "خلیج همیشه فارس"بوده است!

درهفته قبل آقای اورن گاندی،نوه ی مهاتماگاندی،ازآزادی خواهان بزرگ شرق درقرن اخیر،بخاطرانتقاد ازبربریت وجنایات نازی های اسرائیلی درحق فلسطینیان،وافشاءتجاوزوسرکوب حقوق اولیه انسانی درسر زمین های اشغالی،از دانشگاه روچیسترآمریکابافشارازطرف لابی های صهیونیستی اخراج شدکه متاسفانه بازتابی دررسانه های ایرانی دیده نشد.

کاوه

ارتش ترکيه وارد خاک عراق شد

برادران عزیز جناب ساوالان و سیامک ایرانی

1.نابودی تمدن ها تنها از هجوم بیگانه حاصل نمی شود و جنگهای بین تمدنی همیشه در طول تاریخ به همان اندازه ویرانگر بوده اند نمونه ان هم دو جنگ جهانی و جنگهای فراوان کشورهای اروپایی در قرون هفدهم و هجدهم و نوزدهم با یکدیگر است منظور من این است که اگر تمدن اروپایی امریکا و کانادا و...را نزایده بود پس از جنگ جهانی دوم به این اسانی سر بلند نمی کرد !همه می دانیم که طرح مارشال امریکا اروپا را از نو ساخت.پس تمدن غربی یکی از ارکان قدرتش در تنوع ان است و همینگونه است تمدن ترکی .این تمدن قدرتمند است برای اینکه بیش از ده کشور در اسیای میانه و قفقاز و بالکان و خود ترکیه متعلق به این تمدنند و همانطور که شاهد بودیم با اشغال اسیای میانه به دست روسها مراکز دیگری د اشت و به حیاتش ادامه داد.

2.اما تمدن ایرانی از این نظر به شدت ضعیف است هم اکنون کشورهای متعلق به این تمدن سه کشورند که درون خود به شدت تحت تاثیر عناصر تمدنهای دیگرند که اگر هریک از این عناصر در حوزه تمدنی خود بودند به مراتب بهتر شکوفا می شدندعلاوه بر ان عناصر ایرانی این تمدن نیز به شدت باهم اختلاف دارندتوجه اقای سیامک ایرانی را به کتابهای "کارنامکی ارتخشیری پاپکان"وشاهنامه فردوسی وکتیبه داریوش در بیستون جلب می کنم تا بفهمند که چگونه پادشاهی های ایرانی در کردستان و خراسان و گیلان و دیلم و اتورپاتگان و مرو و...یکی پس از دیگری به دست پادشاهان پارس از میان رفت و تمدن تک کشوری ایران تشکیل شد و نتیجه انکه شاهنشاهی ایران(مجموع پادشاهی های ایرانی)در زمان ماد و اشکانی هیچگاه با حمله خارجی از میان نرفت ولی پادشاهی متمرکز ایران در زمان هخامنشی و ساسانی هر دو با حمله خارجی به تک مرکز و تک شاه و تک کشور تمدن ایرانی از میان رفت

سام قندچي

من کيستم، چرا اينجايم، و به کجا ميروم؟

دوست عزيز يک خواننده،

اين بحث ها ربطي به جنبش کمونيستي ندارد. از قضاي روزگار است که جنبش روشنفکري غير مذهبي ايران براي بيش از نيم قرن کمونيستي بوده است و در نتيجه هر روشنفکري چا به سن گذاشته اي که دست بگذاري احتمالاً زماني در آن جنبش بوده باشد همانطور که جامعه ايران 90 و خورده اي درصد شيعه هست و روي هر کسي دست بگذاري احتمالاً از يک خانواده شيعه آمده و احتمالاً اسمش حسين و محمد و فاطمه و سکينه بوده است.

در اروپا نيز به نوع ديگري حضور چپ اينگونه است و هنوز انقدر احزاب سوسيال دموکرات و سوسياليست وجود دارد که در آمريکا نيست، عجيب نيست که شخصيت برجسته فلسفه ليبرال در اروپا، کارل پاپر، در جواني در حزب سوسيال دموکرات بود. اين ها خط سياسي تازه انها را توضيح نميدهدهر چند ميتواند توضيح سايه روشن هاي برداشتهاي معينشان براي تاريخ نويسان يک خظ سياسي مثلاً کمونيسم روسي باشد. متأسفانه جنبش سياسي ما شده تازيخ نگاري که پايان هم ندارد ولي به هرحال آنگونه بحث ها بحث تاريخ است.

به هر حال اين موضوع ربطي به انديشه آينده نگري ندارد که صاحب نظران و فعالين اصلي اش مثلاً در آمريکا اصلاً نه تنها چپي نبوده و نيستند بلکه اکثراً نقطه مقابل آن بوده اند.من بسياري از آنها را يا از طريق آثار يا شخصاً ميشناسم شايد روزي فرصتي شد و درباره شخصيت هاي مختلف جنبش آينده نگري توانستم صحبت کنم مثلاً باک مينستر فولر و شاگردانش و نقش انها در شکل دادن سازمان ملل و اينکه اصلاً ربطي به چپ نداشتندو باک مينستر فولر مثل پيغمبر آينده نگري در آمريکا و شايد در دنياست. تاريخ احزاب چرا در آمريکا حتي يک حزب سوسيال دموکرات يا سوسياليست موفق ندارد ولي در اروپا زيادند مفصل است. تا آنجا هم که به عدم شکل گيري حزب آينده نگر در اروپا و آمريکا مربوط است قبلاً توضيح داده ام:

http://www.ghandchi.com/479-KurzweilFuturism.htm

به هر حال شايد اينگونه ياداشت ها را در آينده بشود در مصاحبه يا جائي به شکل شفاهي طرح کنم چون چند کيلومتر ياداشت مجبورم بنويسم:-(

به هر حال ديگر پاسخ در اظهار نظر نمينويسم که آن صفحه پر نشود و به بحث هاي نظري در مقالات بعدي پاسخ خواهم داد.

با تشکر مجدد از شما،

مزدک

شکاف جنسیتی در سال(2007)*

در این گزارش ایران در رتبه 118 از 128 کشور مورد بررسی قرار گرفت.(ایران در سال 2006 در بین 115 کشور مورد بررسی در رتبه 108 قرار داشت.) (از مقاله)

همین آمار نشان دهنده عدالت اسلامی و دید اسلام در عمل به زن است.در اسلام و در دید اسلامیان زن موجودی پست و پلید و خطرناک است که باید همیشه زیر نظر و مواظبت باشد (آنرا غیرت می نامید)!زن انسان نیست بلکه شیطانی در وجود انسان است!حتی اشعار فیلمها ی فارسی بخصوص زمان قبلا از انقلاب که اغلب از غیرت و خوانمردی ...حرف می زد بخوبی دید جوامع اسلام زده را می رساند مثلا عهدیه می خواند...زن رفیق شیطونه ...زن بلای هر جونه...

و زندگی محمد این خوک پدوفیل وسایر رهبران اسلامی بخوبی گویای این آمارهاست!

ساوالان

تجاوز نظامی ‌تركيه به خاك عراق و مقاومت گسترده ی‌ خلق كرد

جناب کردستانی

برادر عزیز ، من خود یکی از ملل تحت ستم ایران هستم . محرومیت از خقوق انسانی را با گوشت و پوست خود احساس میکنم . بارها در همین وبسایت اظهار امیدواری کرده ام که عقلای دوملت ترک و کرد ، با تکیه بر تجربه تاریخی دولتهای ملی کردستان و آذربایجان در سال 1324 عهدنامه بین شهید پیشه وری و شهید قاضی محمد را احیاء کنند و با کمک هم به حقوق ملی خود دست یابند . بنابر این نمیتوانم با حق مشروع یک ملت مخالف باشم . اما واقعیات را هم نمیشود نادیده گرفت . دوست من راه حزب کارگران کردستان با شرایط امروزی دنیا سازگار نیست . مبارزه مسلحانه راه بجایی نمی برد ، الا اینکه بهانه مشروعی بدست ناقضان حقوق آنها بدهد و علناً مبارزه حق طلبانه آنها را سرکوب کنند . از طرف دیگر ، اکنون که بقول معروف نه به دار است و نه به بار ، شماها دارید به کسانی که بالقوه کمک و پشتیبان شما هستند اعلام جنگ می کنید . در همین نقشه ای که بجای عکس مقاله نصب شده ، نیمی از سرزمینهای تاریخی آذربایجان را به کردستان خودتان بخشیده اید . طبیعی است با چنین نگرشی ، هرگز به نتیجه دلخواه نخواهید رسید ، چرا که همه باندازه شما سرزمین اجدادی خود را دوست دارند . در ترکی مثلی است که مضمون آن چنین است : در یک شاخه نشسته و هزار شاخه را میلرزاند . اکنون کار شما ها مصداق این ضرب المثل شده است .

از یک طرف ، آقای نویسنده مقاله مدعی است که استقلال کوزوو را «تعداد اندکی از کشورهای غربی و ومزدوران آنها ( كره جنوبی‌، تايوان ، افغانستان و ... ) برسميت شناخته است" . و تلویحاً از استقلال آنها از صربستان اظهار نارضایتی می کنند و شما مدعی هستید با اینکه جمعیت کوزوو در مقایسه با کردها بسیار اندک است « استقلال ان را همه کشورهای غربی حتی ترکیه هم تایید میکند " یعنی بنحوی شما هم از این موضوع ناراضی بنظر می رسید . آقای نویسنده مقاله مدعی هستند که به هر چهار کشور ایران ، ترکیه ، عراق و سوریه پیشنهاد فعالیت حزبی داده اید و این در حالی است که در کشور عراق مشکل خاصی ندارید ، در ایران و سوریه هم حزبی در کار نیست که یکی هم متعلق به کردها باشد و در ترکیه هم طبق ادعای نویسنده مقاله حزب کارگران کردستان از سال 1984 با ترکیه وارد جنگ مسلحانه شده است . آیا بنظر شما منطقی است به یک گروه مسلح اجازه فعالیت سیاسی داده شود ؟ اگر حزب کارگران کردستان حقیقتاً قصد فعالیت سیاسی علنی داشته باشد ، باید ابتدا سلاح های خود را تحویل دهد ، حکومت را به سیاسی بودن فعالیت خود مطمئن کند و آنگاه چنین درخواستی بنماید . همچنان که حزب «د ت پ" طرفدار کردهاست و فعالیت علنی میکند و حتی در پارلمان نماینده نیز دارد .

دوست من ، کمی باید انصاف داشت و در قضاوت منطقی بود . دلیلی ندارد که ترک ها که خود زندانی ستم ملی هستند ، مطالبات شما را درک نکنند . برای یک مبارز سیاسی خیلی مهم است هراز چندگاهی به انتقاد از خود بپردازد و عملکرد خود را از دید انسانهای بیطرف نیز ارزیابی کند . موفق باشید

منظر جاوید

من کيستم، چرا اينجايم، و به کجا ميروم؟

جناب قندچی عزیز

تئوریهای راهبردی و یا بهتر بگویم مباحث فکری چهل سال گذشته ؛ روشنفکر_ سیاسی ایرانی به قرار زیر بوده است:

_مبارزه مسلحانه یا مبارزه سیاسی

_ سرنگونی و یا رفرم

_ جمهوری یا سلطنت

_ مارکیسست و کمونیسیم

_ تلفیق م ل با اسلام

_ نو اندیشی دینی یا اصلاح طلبی دینی و...

و اکنون:

تمامیت ارضی ؛ فدارلیسم و تجزیه طلبی

این موضع براستی تمامی مباحث سیاسی را تحت شعاع قرار داده است بگونه ای از جانب جریانی سعی می شود جنبش سیاسی ازادیخواهی و رهایی را در پشت ترس از جنگ داخلی و تجزیه قرار دهد نگاه کنید داریوش همایون و حزب اش پس از 28 سال شعار سرنگونی آنان را حداقل خنثی ساخت ...

شما جناب قندچی مباحث کلی و یا اصولی درستی طرح می کنید تا انجا که من می دانم بخشی از روشنفکر _ سیاسی ایرونی مطالب شما را پی می گیرند .

کلمه اینده نگری کلمه شرینی است و اگر در همان کلیت بماند و مورد چالش قرار نگیرد راه بجایی نخواهد برد

مثلا بر خلاف نظر شما امروز هسته های اینده نگری در دورن دستگاه خلافت اسلامی بشدت کار می کند و مگر جمهوریخواهان امریکا و یا حزب دمکرات امریکا فراکسیون اینده نگر را درون حزب خود جای ندادند

اگر اخوند ها جلوی موزیک , رقص کنسرت جوانان را می گیرند ولی انان طرفدار علم هم هستند و علیرغم مخالفت جهانیان مگر همین اخوند ها تلاش شبانه روزی برای تهیه اولین بمب اتمی را سازمان نداده اند . گفته می شود که دهها اتاق فکر بحران هسته ای ایران را هدایت می کنند

فرصت کم است امید است دوستان دیگر کامنت گذار بجای بحث های شخصی و بیهوده نویسی به فکر و ایده فرصت دهند و من در زیر رئوس سئولات و نظرات خود را تیتر وار می نویسم:

_ ایا اینده نگری یا حزب اینده نگر در کدام کشور تشکلیل شد؟

_ ایا شما به یک حزب اینده نگر در یک کشور اعتقاد دارید و یا به تعدد احزاب اینده نگر و چرا:

_ ایا اینده نگری به سیاست فراروئیده است یا نه ؟

_ ایا تعدد نحله های سیاسی در بین اینده نگران طبیعی بنظر می رسد؟

_ ایا بهتر نیست که اینده نگران خود را از مباحث روز مره سیاسی و جاری جدا کنند وسعی نمایند با ایجاد فراکسیون ها جدا از دولت و اپوزیسیون تلاش های فکری خود را متمرکز نمایند و از این طریق مباحث استرتراتژیک و کلیدی را برای تصمیم گیری ها کلان در اختیار سیاسیون سکولار قرار دهند؟

ایا بنظر شما در بین احزاب موجود ایرانی کدا م جریان مباحث اینده نگری را بطور جدی دنبال می کند؟

اخیرا مباحث جهانی شد ن و پاردایم های جامعه فراصنعتی در بین اتحاد جمهوریخواهان و برخی از جریانات چپ دمکرات بطور جدی دنبال شده است و اسنادی هم انتشار یافته است بنظر شما این تلاش ها از نظر شما چیست یعنی در چهاچوب رشد گفتمان اینده نگری است

_ ایا از بین سه ایدئولوزی عصر صنعتی شدن یعنی سوسیالیسم ؛ لیبرالیسم و کنسرواتیو کدام ایدئولوژی به اینده نگری و بطور مشخص به عصر فراصنعتی و روند جهانی شدن کمک می کند؟

سیامک ایرانی

ارتش ترکيه وارد خاک عراق شد

آقای کاوه گرامی، ارجاع تان را به کارنامه ی اردشیر و فردوسی متوجه نمی شوم. چه بسا تقابل میان کدک خدایی و ایو-خدایی را، که همان تک-شاهی است در نگر دارید. روشن است که نفس فلسفه ی ایرانشهری بر ایو-خدایی گذارده شده و کدک-خدایی، از روزن تکامل اندیشه ی سیاسی، در مرتبه ی پست تری قرار دارد. مثال ایرانیان پیش از امپراتوری هخامنشی را می زنید. نخست اینکه آن کدک خدایی ِ پیشاهخامنشی به دست خود اقوام ایرانی رفع شد، در چم هگلی اش، یعنی به سطح بالاتری برده شد. دوم اینکه کدک خدایی دوران پارت ها، محصول یک حمله ی بیرونی بود. اسکندر مقدونی آسیا را به عقب برد، از همه نظر. ایرانیان بسیار تنومند بودند که نابود نشدند. یونانیان بعد از اسکندر کلا از بین رفتند و در همین جا فراموش نکنید که کدک خدایی مقدونیان در غرب، در ایوخدایی ِ رومی، که گرته برداری ای ناموفق بود از ایران، رفع شد. که البته غربی ها از این روزن یک دیرکرد تاریخی نسبت به آسیا داشتند. ما در سامان هخامنشی ایده ی ایوخدایی را همراه با ایده ی شهرابی، همان ساتراپی مشهور، تلفیق کرده بودیم و از این طریق بود که توانسته بودیم کدک خدایی را رفع کنیم. و اگر توجه کنید می بینید که کدک خدایی پارتی نیز باز به دست خود ایرانیان رفع می شود و نظم ایده آل ایرانی بازسازی می شود. در مورد شکست ایرانیان، این امر را فقط و فقط به برتری نظامی باید تاویل کرد. باور نکنید افسانه پردازی های تاریخ نویسان اسلامی را.

سپاهیان عرب بسیار ورزیده بودند و همزمان، از روزن شماره، افزون. کل مسیحیان و رومیان نیز به کمک آن ها آمده بودند. ایرانیان شکست خوردند زیرا که با یک سپاه قوی تر روبرو شدند، همین و بس. تازه ایرانیان بنیه ی خوبی داشتند که برای همیشه از صفحه ی روزگار حذف نشدند. روم شرقی چون برف زیر آفتاب در زیر سم اسب های عرب آب شد و از بین رفت. همچنین مصر. کجا رفتند تمدن های سوریه و مصر و روم شرقی؟ ایرانیان دست کم در بعد فرهنگی، خیزان و افتان، ادامه دادند.

*

ولی کل این مسئله و تاریخ فلسفه ی سیاسی ایرانشهری ربطی به پیشنهاد شما مبنی بر خورد کردن ایران در کشورک های گوناگون ندارد. نگاهی به اطراف اندازید، هر بخشی که از ایران جدا شده است، سرنوشت اسفناکی داشته است.

*

و در مورد حوزه ی تمدنی ایرانی که آن را به نادرست در سه کشور خلاصه کرده اید: فقط در ازبکستان، مناطقی چون سمرقند، بخارا، افراسیاب، خیوه، شهر ِ سبز، اندیجان، ترمز، شیرین، نوائی، و زرافشان هستند. در ترکمنستان نسا، مرکز تمدن پارتی ست و نیز عشق آباد، که معرب اشک-آباد است، نیازی به تفسیر ندارد. به سمت چین، مناطقی چون خین-جیانگ، کاشغر و خُتَن و یارکند و تورفان و پیش از آن، کل پاکستان حوزه ی تمدنی ایران است. و در شمال، تا دربند و خانات های گوناگون از تالش خانات تا نخجوان خانات. در کنار این بخش های کرد نشین غرب ایران را در نگر آورید و کلا، تصور کنید حوزه ای را که اهل فن به آن حوزه ی تمدنی نوروز می گویند.

همزمان، به هیچ روی قیاس تمدن تورکی با ایرانی درست نیست. نخست اینکه تورک ها فلسفه ی سیاسی ای ندارند. دوم اینکه، بسیار نو هستند و نسبت ایران، تازه نفس تر، که البته، دود از کنده بر خواهد خاست.

در آخر، همیشه در نگر داشته باشید که موضوع اصلی، تعمین صلحی پایدار است مبتنی بر آزادی و عدالت. هر دو تمدن تورکی و اسلامی، فاقد این دو مفهوم هستند. هم از این روست که باید تداخل تمدنی، به سود ما برچیده شود. اسلام به عنوان ایده و دستگاه مفهومی یک تمدن محکوم به مرگ است. تورک ها خواهند ماند و با خروج شان از اسلام، در دو تمدن ایرانی و اروپایی تلفیق خواهند شد.

منظر جاوید

تجاوز نظامی ‌تركيه به خاك عراق و مقاومت گسترده ی‌ خلق كرد

بنظر می رسد که نویسنده این" مقاله" ابکی زیاد عجله داشته است که نوشته اش بسرعت در ایران گلوبال درج شود البته ناصر کرمی و کاوه گویا مشوق این کار بوده اند

دوستان گرامی

اولا ترکیه یک کشور سکولار و نسبتا دمکرات منطقه خاورمیانه است تلاش نیروهای دمکرات بایستی در جهت یک فدارلیسم اداری _ سیاسی در ترکیه باشد و در این ارتباط بایستی با سازمان پ پ ک که یک سازمان تروریستی است فاصله بگیرید و تلاش کنونی برای یک کردستان بزرگ نادرست است و چنین سیاستی قطعا موجب از هم پاشیدگی اولین حکومت خود مختار کردستان عراق خواهد شد

نورز جشن مشترک فارس ها, کردها ؛ ترک ها و از تاجیکستان ؛ افغانستان ؛ ایران ؛ ازبکستان ؛ اذربایجان و ترکیه امروزی را در بر می گیرد و همین جشن مشترک نوروزی را می شود به یک اتحاد منطقه ای تبدیل فرارویاند ؛ بشرطی که با قطیعت تو پوزه پان کردی ؛ پان ترکی و پان ایرانیست زد

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.