رفتن به محتوای اصلی

خبر های قلابی سايت پيک نت!
18.02.2008 - 19:26

کاظم رنجبر

از کاظم رنجبر - به هموطن عزیزم ، آیدین تبریزلی ، یک دنیا معذرت می خواهم ، که اشتباه کردم ، واسمشما را اشتباهأ « علی" نوشتم. و آن هموطن عزیز دیگر که به اختلاف الفبای آلمانی ، در صدا ، با الفبای عربی تحمیلی ، به زبان فارسی ، اشاره کرده اند بازاز ایشان تشکر می کنم. بااجازه شما ،به بحث خاتمه میدهم . عزیزان من ، من نمی دانم دیگران چگونه و از چه منابعی استفاده می کنند ، اما من کم سواد ، (فکر نکنید که تظاهر به شکسته نفسی میکنم آری من کم سواد ) من اگر 10 صفحه در مورد مطلب تحقیقی ام ، آنهام به زبان خارجی نخوانم ، نمی توانم یک صفحه به فارسی بنویسم . لذا عزیزان هموطن ، به من اجازه خواهند داد که شما و از سایت گلوبال خدا حافظی بکنم . اگر می خواهید به نوشته های من آشنا بشوید ، من سایت شخصی ندارم. می توانید در گوگل به فارسی بنویسید « کاظم رنجبر دکتر درجامعه شناسی سیاسی " بخشی از نوشته های من در آنجا را مشاهده می توانید بکنید. من بحث در کنفرانس هاو رادیو ها و تلویزیون ها را مودبانه قبول نمی کنم. نه بخاطر اینکه خود را بالاتر از دیگران ، بدانم ، بلکه من وقت ندارم. فقط یک کنفرانسی در 14 ژوئن 2006 در تلویزیون مردم ، زیر نظر آقای پارسا سربی انجام دادهام با این عنوان : سیاست چیست ؟ سیاستمدار کیست ؟ سیاست باز کیست ؟ بحثی است به صورت کنفرانس ، همراه با سئول و جواب . اگر خواستید می توانید به این سایت بروید ، در بخش آرشیو در همان ردیف دوم یا سوم اسم من است ، اگر وقت داشتید گوش بکنید . اگر هم وقت نداشتید مهم نیست . آدرس تلویزیون مردم چنین است :www.mardomtv.com .با نهایت احترام کاظم رنجبر :در ضمن آدرس ایمیل مرا می دننید ، می توانید نظرات و عقاید تان را ارسال نمائید. من بیشتر از شما عزیزان یاد می گرم ،تا شما از من .موفق و پیروز باشید

آیدین تبریزی

از نتایج درخشان قلدرمابی دولت عزتمدار احمدی نژاد!؟

من واقعا نمی دانم چرا این سیاستمداران از کودکان هم لجبازترند! کسی که بخواهد قلدرمابی کند و از نبود امکانات صادراتی ترکمنستان سوء استفاده کند تا گازش را مفت از چنگش در آورد، مجبور می شود آن را به قیمت 4 برابر بخرد! (300 تقسیم بر 75 می شود 4!) البته ریاضیات مسئولان رادیو فردا آنقدر خراب نیست که نتوانند یک تقسیم ساده را انجام دهند!؟ آنها رویشان نشده است تا این سوتی مسئولان دولت مهرورزی را همانطور که هست نشان دهند و تلاش کرده اند کمی به نفع ایشان تقلب کنند! اینست نتیجه کار دولتی که در ظاهر ژست مقتدر بودن به خود می گیرد که ما تسلیم باج خواهی ترکمنستان نمی شویم!؟ اما در پشت صحنه چون موش است! چون این ایران است که باج خواهی می کند و نه ترکمنستان. من مقاله ای نوشتم و از ترکمنستان دفاع کردم و گفتم دولت ایران باید با همسایگانش منصفانه معامله کند و خیلی ها این را به حساب پان ترکیست بودن من و گرفتن طرف ترکمنستان ترک نژاد گذاشتند:

http://iranglobal.info/node/22773

اگر ایران می تواند ترکمنستان را که خط لوله ای مستقل برای انتقال گازش به دنیای خارج ندارد، سرکیسه کند، نمی تواند چنین کاری با جمهوری آذربایجانی که خطوط لوله نفت و گاز مستقل دارد انجام دهد. این لجاجت و سوء استفاده از همسایگان نتیجه ای جز بی اعتمادی دنیا به ایران به عنوان یک شریک تجاری قابل اعتماد ندارد. که باعث شده است روسيه، برنده واقعی اختلاف بين ايران و ترکمنستان باشد

آیدین تبریزی

جناب آقای دکتر رنجبر،

من از شما عذر می خواهم و متاسفم که در این سایت عده ای از آزادی بیانی که در اختیار همه قرار داده شده و نظرات بدون سانسور و اتوماتیک منتشر می شود فقط برای طعنه زدن استفاده می کنند! اینکه شما نام مرا به اشتباه نوشته اید یک مساله بسیارپیش پا افتاده است و نمی دانم چرا عده ای وقتشان را هدر می دهند و مطالبی می نویسند که فقط چیزی نوشته باشند و انتقادی کرده باشند!؟ اما آقای رنجبر، شما مطمئن باشید که خواننده بسیار باهوش و خردمند است و فرق کسی را که نقد می کند با کسی ایراد بنی اسرائیلی می گیرد را کاملا تشخیص می دهد. اما من همیشه از طرفداران سیستم بدون سانسور در بخش اظهار نظر بوده ام چون معتقدم باید به مخاطب و نظرش احترام قائل شد و از شیطنت یک عده فرصت طلب نترسید چرا که خوانندگان بسیار فهیم تر از آنی هستند که این عده فرصت طلب خیال می کنند و آنها فقط خودشان را افشا می کنند.

مزدک

آغاز واردات گاز ایران از جمهوری آذربایجان

جناب آیدین قبل از اینکه روی قیمت گاز ترکمنستان سخن آغاز کنید چرا نمی پرسید کشوریکه دومین صادر کننده گاز است چرا از کشورهای دیگر گاز وارد می کند؟آیا برای این ارازل و اوباش اسلامی مردم ایران ارزشی برابر با بربرها و تروریستهای لبنانی و فلسطینی دارد؟آیا مردم ایران حق دارند بپرسند چرا ملیاردها دلار از ثروت انها توسط اشرار اسلامی حاکم خرج تروریست و بدنام کردن مردم شریف ایران میشود؟ ملیاردها دلار از ثروت این مردمیکه خود در محرومیت بسر می برند و در بسیاری از مناطقش مردم به نان شب محتاجند و پدران ومادران شرافت مند این آب و خاک شرمگین از فقر در پیش فرزندان خود هستند چرا باید خرج ترور و تبلیغ برای تروریستهای اسلامی شود؟شما مرا متهم به تکرار می کنید ولی ایا اراجیف اسلامی چیزی جز تکرار است؟به نمازها و دعاهاشان بنگرید چه می فهمید؟ولی من لااقل مسایل مختلف را به نقد می کشم هر چند که هدف اصلی من مبارزه با اراجیف اسلامی و اسلامیان حاکم است!

آیدین تبریزی

آقای مزدک عزیز،

شما که از همه انتقاد می کنید طاقت یک انتقاد کوچک مرا که گفتم حرفهایتان تکراری شده را ندارید؟! مگر من بیش از همه مخالف دوزمانه شدن و سانسور نیستم ولی قضیه نباید یکطرفه شود و خواننده ها از نویسنده ها انتقاد کنند ولی طاقت هیچ انتقادی را نداشته باشند! حالا انتقاد من از نحوه کامنت گذاشتن شما معنایش شد سانسور! ببینید آخر این هم شد انتقاد که آقای سیاوش ایرانی گفته چرا اسم فلانی را اشتباه نوشتی!؟ چون آقای رنجبر از من عذرخواهی کرده بود شرط اخلاق دیدم که من هم بگویم دلیلی برای عذرخواهی وجود ندارد و این موضوعی پیش پا افتاده است.

حبیب تبریزیان

پول نفت با ما چه می‌کند؛ گفت‌‌وگو با عباس عبدی (فروزان آصف نخعی)

متأسفنه بحث توزیع مستقیم درآمد نفت و مالیاتی کردن بودجه دولت که به نطر من بر خلاف آقای عبدی ، نظری انقلابی است، از طرف فکر و گفتمان سازان سیاسی و اقتصادی ما جدی گرفته نشد.کشاندن این بحث به میان مردم میتوانست به سطح یک خواست ملی بسیجگرانه فراروید. و منظوراز انقلاب هم الزاماًانقلاب اجتماعی که نیست. ما هم انقلاب فنی و علمی داریم و هم صنعتی.توزیع مستقیم درآمد نفتی بین مردم، یک انقلاب بواقع اقتضادی است که خود به تغیر بنیادی ساختار قدرت سیاسی و نهادینه کردن دموکراسی انجامیده و ابزار رانت بخشی و صدقه دهی دولت را نیز از او میگیرد و در عوص اورا پاسخگوی مردمی که حساب مالیات های پرداختی خود را دارند و دولت را نوکر خود میدانند، بکند.

جادارد گفته شود که درآمد نفت در دوران شاه به سمت صنایع کمپرادوری و توسعه زیر ساخت مدرن کشور میشد که در صورت تداوم، کشور ما به قدرتی صنعتی چند بار بزرگتر و سالها جلو تراز کره جنوبی قرار گرفته بود با در آمد سرانه ای بالای ده دوازه هزار دلار. کشور های شیخ نشین خلیج فارس و عربستان که امکانات جمعیتی و زیر بنائی ایران را نداشتند ، در آمد نفتی خود را به سمت توسعه مدرن مالی و بانکی کانالیزه کردند و امروز جزء بازیگران مالی بزرگ دنیا هستندو درآمدشان از این محل، اگر امروزه هم از در امد نفتی اشان بیشتر نباشد، به زودی خواهد شد و جای سوئیس را هم خواهند گرفت.

حال آنکه در آمد نفتی ما به تحکیم دیکتاتوری، و هزینه های ماجراجویانه او و رانت بخشی به شبکه مافیائی است که نه تمایل و نه توان به کار اندازی پول های دزد یده شده را در بخش صنایع و خدمات مدرن(مثل مافیای سیسیل) به کار اندازد. و لا اقل از این را خیری برساند. میلیارده دلار از این پولهای دزدی امروزه در سوریه صرف ساخنن هتل های لوکس شده یا اقتصاد دوبی به کار افتاده است.

سام قندچي

بحث استراتژي آينده نگر

دوست عزيز،

نکته بسيار درستي را مطرح کرديد.

اگر نگاهي به اصلاح طلبان در 10 سال گذشته بکنيد مرتب از تهديد حمله نظامي عليه ايران حرف ميزنند تا از دولت امتياز بگيرند و خود را اينگونه تبليغ ميکنند که گوئي حضور انها در دولت عاملي بازدارنده از حمله نظامي به ايران است. يا بخث مشابهي را در رابطه با تحريمها ميکنند.

من نميخواهم موضوع استفاده از فشارهاي بين المللي را اينجا بحث کنم. مظمئناً استفاده از فشار سازمانهاي حقوق بشر بين المللي براي جنبش سياسي و مدني در داخل ايران کار درستي است و کسي هم به آن شک ندارد.

ولي اگر به جنبش حقوق مدني در آمريکا در زمان مارتين لوترکينگ نگاه کنيم هميشه برايشان يک موضوع خيلي در استراتژي ها يشان روشن بوده است و آنهم

leverage

است. منظورم از اين اصطلاح که براايش معادل فارسي اهرم را بکار بردم آن چيزي بود که در رابطه با خانم روزا پارک و تحريم اتوبوس ها توسط سياهان ذکر کردم.

بحث اين است که اهرم ها نبايد محدود به فشارهاي بين المللي باشد. در واقع اصل اهرم ها را بايد در خود ايران جست .

بدتر از اصلاح طلبان حزب توده است. نگاهي به سايت پيک نت بياندازيد. مزتب از حمله نظامي به ايران يا خبرهاي قلابي جلسه محرمانه مثلاً رضا پهلوي با ملک عبدالله يا اسرائيل و غيره را مينويسد تا رژيم را بترساند و جنبش فلان امتياز را بگيرد. اين ها ديگر اثر ندارد و تلف کردن وقت جنبش است.

رژيم از اهرم هاي واقعي که رويش فشار بگذارد عقب نشيني خواهد کردو. مثلاً اگر همه مردم عيد قربان را تحريم کنند. ببخشيد اين مثال را براي روشن شدن منظورم گفتم وگرنه من نميخواهم در اين زمينه نظر بدهم براي همين هم در نوشتارم اين پيشنهادهاي کنکرت را ندادم چرا که بنظر من فعالين داخل هستند که در اين زمينه بايد نظر بدهند من کلاً خواشتم بحث نظري را باز کنم.

با احترام

محسن کردی

دوستان، من این تکه را از آدرسی که سیامک ایرانی داده بود در "نقد" حزب مشروطه رفتم و یافتم. اولا خواهشا یکی این متن را برای من ترجمه کند، (من یک نگاهی کردم دیدم همه اش بیش از یکی دو جمله آدم های عاقل بیشتر نمیتواند باشد، اما فهم زبان هپروتی جماعت به دلیل دقیق نبودن و برداشت های گوناگون از استعاره ها جای تمسخر بسیار باقی میگذارد).7 جان مادرتان، با نام مستعار هم که شده هرکس برداشت اش را از این جمله ها بنویسد. و نظرش را بدهد که آیا واقعا لازم است که در این اوضاع وانفسای بدبختی و هزار گرفتاری ما مجبور باشیم بنشینیم اینجا کشف الاسرار تروشات شخصی ذهن هپروتی این بابا باشیم؟ آیا لازم است که به این نثر نوشت و نقد کرد؟ در آغاز "نقدش" مینویسد؛

. حزب مشروطه...حزبی ست بر-تاریخیک، و نه، از-تاریخیک و برخاسته از اندیشه ی ِ اندربافته در تاریخ ِ هستی ِ ایرانزمین. این حزب، با جای دهی ِ خود به دست ِ خود در بیرون، با خود-برون-اندازی ِ خود به فراسوی ِ مرزهای ِ آگاهی ِ ایرانزمین، بیش از اینکه حزبی باشد برای ِ آینده، آنگونه که خود داو اش را دارد، بیشتر همان "وصله ی ِ ناجور" ِ چامه سرای ِ خراسانی را می ماند که "نه از روم" است و "نه از زنگ" است، "همان بی رنگ ِ بی رنگ" است، در چشم ِ گشایش ِ دری اما، که جز رو به دوزخی ناخواسته، به بیمستانی دیگر باز نمی شود. کژ-اندر-هم-دوخته ای بی گذشته که تنها در تاریکنای ِ بازار ِ تُنُک-بام و زور-تهی-گشته از فراورده های ِ بومی توان ِ شیدن و درخشیدن را یافته است. ایرانیان در یک سده ی ِ گذشته نشان داده اند که حتا در بر هم سوار کردن ِ خودروها و مونتاژ ِ پیچ و مهره ها نیز شکست خورده اند؛ با یک چنین پیش زمینه ای از نتوانستن در چیره شدن بر ساده ترین ها و در هنگامی که سراسر ِ کوشمان ِ ترجمه شکست خورده است و در آشپزخانه ی ِ مافیای ِ ترجمه گران ِ ایرانی، گران ارج ترین ِ خوراک های ِ اندیشگی ِ بازار ِ جهانی نیز به آشی ناگوار، که پیکرخای-زهرنوشی جانگیر را بیشتر مانند، دُژپزیده می شود، راهبران ِ فکری ِ ایشان بر ما روشن نیست که چگونه می یارند داو ِ درانداختن ِ طرح های ِ نوین را برافراز اند. اینکه در پیرامونی این چنین انباشته از بیم و دروغ به کدامین میانجی باید ابزار ِ فهم و گوارش و برپایی و تیمار و نگهداشت ِ خم-اندر-چامی چونان لیبرال دمکراسی را فرآورید، کمتر کسی از آن سخن می گوید. سد سال همه ی ِ راه های ِ هیچستان را بار از پس ِ بار پوئیدن و برگ از پس ِ برگ، هستی ِ پیچ در پیچ ِ نسل ها را همی در پی ِ هیچ، اندر هزارتوی ِ خودساخته-رنجستان ِ خویش به ایزد ِ بادها سپردن، هنوز نیز کسان را می نماید که بس نیست. (استفراغ تان نگرفت؟).

البته کسان، اگر درنگ کنیم، بیشتر خموشانه تا به گویایی، خود خستو هستند که ترابری ِ بار ِ این دستگاه های ِ اندیشگی دامچاله ای بیش نیستند چرا که خود حتا از ترجمیدن ِ این فنواژه ها نیز تن می زنند و می گویند: دمکراسی را نباید به مردم-سالاری گوژنمایی کرد. اگر چه ما پیشتر نشان داده ایم که این مردمسالاری است که نباید آن را به دمکراسی آلود، چرا که نه mardōm را می توان تا پایه ی ِ δήμος فرود آورد و از کیستی تُهید، و نه sālārīh را به κρατία فروگوهراند و به خون اش آلود. ولی به هر روی، گران آن است که خود ِ خاورمیانه-گریزان ِ شتابنده به آن سوی ِ آتلانتیک، از تن-پوش-ناپذیری ِ جامه های ِ آتن-دوخته ی ِ خویش و بُن-بست های ِ دو-اشکوبه ای ِ رومی شان آگاه هستند. برایند ِ چاره های ِ لیز و ره-جویی های ِ ماهی-منشانه ای که اما برای ِ گریز ِ از این بن-بست های ِ پیچازی شان می جویند از این دست است: پیکرهای تان را دور اندازید! آری، در آن جا که جامه ها نمی برازند و از سر و بُن کم می آورند، اندام ها و تن ها راست که باید کوتاه-دوزی کرد.

آقا... یکی از آن "جوانان زیبای وطن" را که میخ ولتر ادعای به نور رساندن شان را دارد بیاورید ببینیم از این جملات چه سر در می آورند؟ اینجا آیا یک سایت سیاسی است، سخن از سیاست است یا زبان شناسی یا محلی برای برخ کشیدن توانایی دانستن زبانهای مرده و گرفتن وقت مبارزه و در اصل خدمت به جمهوری اسلامی؟ (این آخری البته اگر ما و این سایت در لرزاندن جمهوری اسلامی موثر میبودیم گزافه می بود اما در تئوری بهرحال گزافه نیست، گرفتن وقت ما و پرداختن به دعوای انحرافی ما را از مبارزه با جمهوری اسلامی باز میدارد. این را قبلا هم به او گوشزد کرده ام. اما او برایش ایران مهم نیست، مهم این است که پرهای طاووسی اش را از گور اوستا بیرون بکشد و به بهانه بازگشت به خویش، زرتشت اش را زنده کند. او نیز بنیاد گرایی است در آنسوی تباهی جمهوری اسلامی).

سام قندچي

جمعیت سنتی ، در تقابل با جامعه مدنی

دوست عزيز آقاي کاظم رنجبر،

خسته نباشيد. اين سايت

مثلاً اکر به سايت آي پي سي مراجعه کنيد، بخش مقالات در لينک زير است:

http://www.iranpoliticsclub.net/

ولي بخش فوروم ها در لينک زير ميباشد:

http://iranpoliticsclub.net/club

حالا ممکن است نويسنده اي علاقمند باشد به بحث درباره مقاله اي که در لينک اول منتشر کرده است در آنصورت خودش در يکي از فوروم هاي لينک دوم مقاله اش را براي بحث ميگذارد. ممکن است فرد ثالثي مقاله نويسنده اي را بخواهد براي بحث در فوروم بگذارد، در انصورت آن فرد ثالث مقاله لينک اول را در لينک دوم ميگذارد و نويسنهد مقاله احساس مسؤليتي نسبت به بحث ها ندارد و آن فرد ثالث که درج کرده ادامه ميدهد و سالها اصلاً بدن اطلاع خود افرادي در آن فوروم لينک دوم نوشتاري از من را بحث کرده بودند.

ايران گلوبال برخي نوشتارهاي کسانيکه ابداً با اين سايت آشنا نيستند را وقتي درج ميکند آن حالت رادارد ولي معلوم نيست که خود نويسنده ارسال کرده يا نه.

به هرحال اگر اين دو کار در اين سايت از هم جدا بود هردو بهتر انجام ميشد. دوست عزيز کيانوش خيلي اينجا زحمت کشيده است و از نظر تکنيکي اين کار فکر ميکنم در اينجا سخت است که پياده شود.

به هرحال خسته نباشيد و اميدوارم نوشته هاي شما را بيشتر اينجا بتوانم بخوانم

رازی

يک خواننده عزيز،

چندی پيش کيانوش پرسيده بود که به نظر کاربران فرهنگ گفتگو چه کامنت های بايد سانسور شود. پرسش کيانوش و پيش کشيدن طرحش هوشمندانه تر از آن بود که بشود با پاسخی ساده و راه حلی غير ممکن بدان پاسخ داد. بدون اينکه خودستايی کرده باشم نظر های قلمی شما و من تا حدودی پاسخ آن پرسش را داد: پيش از سانسور و يا حذف کامنتی بايد خودمان را امروزی کنيم، بدين معنی که بپذيريم همه حقيقت نزد من نيست. هسته مرکزی پرسش کيانوش هم همين بود: حقيقت نزد همه است با اندازه های مختلف. پاسخ دوستانه من به شما و پاسخ دوستانه تر شما به من نشان داد که ميتوان با هم مخالف بود ولی حقيقت را انحصار خود ندانيم. اشاره شما صحيح بود و من بسيار آموختم، فروتنی خاصی که در جوابيه شما بود احترام مرا به شما بيشتر کرد.

آقای سيامک ايرانی هم به عقيده من و تا آنجا که من از نوشته های او پی برده ام حقيقت را انحصار خودش نميداند. کسانی که در رد نوشته های سيامک ايرانی قلم ميزنند ، و خود شما هم اطلاع داريد، ابتدا خودشان اقرار ميکنند که از نوشته های او به سبب شيوه نگارش سيامک ايرانی چيزی دستگيرشان نشده ولی در کمال تعجب باز هم در رد نوشته های وی نظر ميدهند. ذهنی که حقيقت را منحصر به خود بداند لازم نميبيند که بايد نخست خواند و از آن مهمتر فهميد و سپس بدون آنکه حقيقت را به مالکيت خود در بياورد پاسخ دهد.

برای شما دوست ناديده گرامی، يک خواننده، کاميابی آرزو ميکنم.

مزدک

جمعیت سنتی ، در تقابل با جامعه مدنی

آیدین جان کامنت مرا درست می خواندید متوجه می شدید که من از انتقاد شما اصلا ناراحت نشدم.دلیلی هم ندارد بقول شما من از همه انتقاد می کنم و اینو حق خودم می دانم.و طبیعتا حق دیگران که از من انتقاد کنند.نه دوست گرامی من بهمان نحوی که در انتقاد از دیگران هیچ ملا حظه ای ندارم انتظار انتقاد بدون رودرواسی و وملاحظه هم از دیگران دارم.من از این تعارفات ایرانی بیزارم و در کار و زندگی سعی می کنم که از آن پرهیز کنم زیرا اینها را احترام به انسانها نمی دانم.اینجور تعارفات همه باعث گسترش دروغ و ریا و دورویی وکتمان راستی و درستکاریست!هر چند می دانم که راست و رک و پست کنده انتقاد کردن سخت است حتی برای خود من ولی باز هم ترجیح می دهم که این شیوه را برگزینم . ولی خب شاید انتقاد شما را بتوانم اینطور بپذیرم که شاید بهتر باشد انتقاد را با لحنی سیاستمدارانه تر و ملایم تر بدون اینکه از محتوای آن کاسته شود بیان کنم.دراینصورت حرف شما درست است. ولی بیشتر مواقع طرف این ملایمت در گفتار را چنانچه عادت ایرانیان است نه انتقاد بلکه موافقت می داند!نگاه کن به دختر بازی ایرانیان دختر بیچاره صد بار با نرمی میگه نه و نکن و آقا اذیت نکن خب برای یک غربی نه یعنی نه!ولی آیا برای ما ایرانیان هم همین طوراست؟

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.