زنده دل

دهه فجر

در طول تاریخ مردمان بسیاری زبان و فرهنگ شان عوض شده مگر آسمان به زمین آمده؟ مصری ها با 5000 سال سابقه فرهنگی امروز زبان عربی بیابان های عربستان سعودی را تکلم می کنند و خیلی هم به عرب بودن شان مینازند بدون اینکه اصلا با آن عربها همنژاد باشند. خوب ترکها هم روزی اصلا به فارسی تکلم کنند و زبان ترکی متروک شود مگر چه میشود؟ مگر زبان پهلوی که جای خود را هزار و صد سال پیش به زبان دری داد چه شد؟ مردم ایران و آنها که دیگر به زبان پهلوی سخن نمی گویند بدبخت شده اند؟ جناب وزیر اطلاعات.. این حرفها را ببر اینجا جای تفرقه نیست. ترکها مشکلی ندارند که به زبان فارسی یا انگلیسی یا خود ترکی را حرف بزنند و هرکدام که توش پیشرفت و ترقی باشه را هر انسانی انتخاب خواهد کرد.

مزدک

دهه فجر

تا او نجایکه ما فکرمون قد می کشه رهبر و همه دست اندر کاران از خودتون هستند وربطی به مردم فارس نداره.جنگ حیدر نعمتی شیعه و سنی هم که از حالا شروع نشده و این شما ترکها بودید که آنرا بوجود آوردید.درثانی اکثریت متعصب مسلمان چه شیعه و چه سنی در بین خود شما ترک هاست.خب جناب پاسدار پان ترک برو این اراجیف را به هم فکرانت بگو.دعوایی هم داری باید با ارازل و اوباش اسلامی باشد نه با فارسها چون بیشترین ضربه را فارسها از متعصبینی چون شماها خورده اند.در ضمن مرده شور ببر خودت و اون الله ای را با اسمش شروع کرده ای.این یعنی برده گی و کوری و اولین بی حقوقی و از خرد و عقل و فکر و اندیشه بری بودن واز انسانی افتادن و به برده گی و پستی روی آوردن.

محسن کردی

از جیک و پیک تون خبر داریم

از نظر من تنها فحاشی هاست که باید سانسور شود. و برعکس برخی دوستان، اتفاقا از حضور اطلاعاتی ها و فعالیت آنها در این سایت استقبال هم میکنم. نیروی سیاسی که نتواند از پس تبلیغات و ترفندهای اطلاعاتی حریفش بر بیاید شایستگی دخالت در امور سیاسی کشورش را ندارد. از طرفی آنچه را هم که مثلا همین سرباز امام زمان به آن اشاره داشته است بخشی از یک واقعیت است و کم نبودند مبارزین سابق که به این طمعه نوک زده اند و خنثی شده اند. پاسخ این رویکرد این نیست که به آنها اجازه اظهار نظر و فعالیت ندهیم به دو دلیل؛ اول اینکه این کار یک سانسور است و کسی به دست اندرکاران اختیار سانسور افکار دیگران را نداده است و اگر بدین منوال بگذرد در ایران فردا نیز سانسور قابل توجیه خواهد بود. دلیل دوم این است که اینها نیازی ندارند در این سایت فعالیت کنند و این سایت تنها محیط مناسب نیست. آنان این قدرت را دارند که مشابه سایت ایران گلوبال چه بسا پر آب و تاب ترش را برپا کنند و در آنجا "آزادتر" حرفشان را به گوش ما برسانند. اما مهمتر از همه همان است که اول گفته شد. اتفاقا میدان نبرد بسیار خوبی فراهم میشود که بشود با افکار اطلاعاتی ها در افتاد و آبدیده شد. بگذار ببینیم چه میخواهند و چه میگویند تا راه مقابله با افکار و تزهای شان را نیز بیابیم. سرباز امام زمان می گوید که تا سی سال دیگر اینها هستند. حرفش را من شعار نمیدانم چرا که از اول انتظار داشتم جمهوری اسلامی حتا چهار ماه نپاید. اما اینکه الزاما سی سال دیگر بپایند موضوعی است که ما بدور از شعار و خالی بندی در مورد "مردم دلیر و مبارز ایران" باید به آن بپردازیم و به ارزیابی نیروهای مان بپردازیم.

نکته دیگری که سرباز امام زمان مطرح میکند این است که پس از درگذشت نسلهای اول و دوم انقلاب، یعنی تا سی سال دیگر اوضاع ایران خواه ناخواه تغییر خواهد کرد. حرفش بی حساب نیست، هم چین و هم شوروی همین راه را رفتند. اما منظور زیرکانه دیگری در این سخن نهفته است و این نیمه پنهان است که ما باید بو بکشیم. وقتی می گوید سی سال دیگر اوضاع تغییر خواهد کرد، یک تلقین بزرگی به مبارز خسته از سی سال تبعید و مقابله با جمهوری اسلامی وارد می کند که اسلحه را زمین بگذار و خودت را راضی کن به اینکه سی سال دیگر درست میشود تو چرا بقیه عمر را لذت نبری. پاسخ این است که اولا برای تغییرات در ایران در سی سال دیگر هیچ تضمینی نیست. ثانیا اگر مقاومت نباشد نیازی به تغییر هم احساس نخواهد شد آنچنان که در عربستان سعودی دهها سال است که چنین نیازی حس نشده است. و نکته آخر اینکه... آری ما هم حق زندگی و رفت و آمد به ایران را داریم و این دلتنگی و دلبستگی نقطه ضعف بزرگ همه ماست. هرقدر هم میشنویم که بسیاری که به ایران رفت و آمد دارند می گویند ایران آنقدر بد شده و مردم آنقدر بد شده اند که دیگر به ایران نخواهند رفت، برای ما که تجربه مردمی خوب و ایثار گر را داشتیم قانع کننده نیست. نقطه ضعف بزرگی است اما همانگونه که در طی این سالها ما وجدان ما را به زمین گذاشتن مبارزه (هرچند هم از نظر امام زمان عبث) راضی نکرده است، بازهم راضی نخواهد کرد. بهترین سالهای عمرمان را داده ایم.. دیگر چه مانده است که بخواهد وسوسه انگیز باشد؟ حکایت پیرمرد سالمندی است که توان جمع کردن خود را هم ندارد و بلیط بخت آزمایی اش برنده میشود. از او میپرسند با این پول میخواهی چه کنی؟ گفت میخواهم در طبقه دوم خانه ام یک توالت از طلا بسازم.....

بیدار

دهه فجر

کیای عزیز !

خواهشششششششششششششششششششششششششششششششششششششششششش میکنم این نوشته مبتذل < بهر معنی که میخواهی تفسیر کنی ، را بخوان و ببین چرا باید توی این سایت گذاشته شود؟؟؟ مسئله سانسور نیست. تو حق داری نوشته های عمال رژیم هم در این سایتی که مدیریتش را داری بگذاری و لی قبولکن که ، باید یک مایه ژورنالیستی داشته باشند. آگر به این قبیل مطالب را بدهی و خود اطلاعات رژیم از همین مصالب کیلو کیلم برایت میفرستد.

مزدک

از جیک و پیک تون خبر داریم تیتر مقاله

سانسور به هیچ بهانه ای قابل قبول نیست !اینکه چندتا اطلاعاتی مقاله ویا کامنتی بگذارند و کسانیکه ادعاشون میشه و دراین سایت قلم می زنند نتوانند این افراد را افشا کنند و باهاشون برخورد اصولی کنند توجیه کافی برای برقراری سانسور نمی شود.من با کیانوش موافقم که در وهله اول برخورد فکری با این ارازل و اوباش مهم است و شکی نیست که اگر در جریان بحث میتوان به موضوع اطلاعاتی طرف هم توجه داشت و با درایت و تیز هوشی اینو گوشزد کرد.ولی سانسور چاره این کار نیست و جلو رشد فکری و و برخورد افکار و اندیشه ها را سد کرده و به تنگ نظری و خود محوری افراد کمک می کند!

ش-ر

دموکراتیزاسیون در برابر امامیزاسیون، پاسخی به آقای گنجی!

آقای کیانوش توکلی محترم .

آقای توکلی شما به مطلب بنده جواب کلی دادید و اشاره نکردید که حفظ مشخصات و اطلاعات نویسنده از حقوق نویسنده است. ضمنا اقای تبریزیان خیلی خوب اشاره کردند که شاید بهتر است با نویسندگان خود ، یک جلسه در پالتاک داشته باشید. اما لازم است اشاره کنم اگر شما با قاطعیت در باره حفظ مشخصات نویسنده خود موضع گیری نکنید مطمعن باشید بخش اعظم نویسندگان این سایت که در ایران هستند با شما کار نخواهند کرد.

با احترامات فراوان

کیانوش توکلی

دموکراتیزاسیون در برابر امامیزاسیون، پاسخی به آقای گنجی! حبیب جان

سلام

خسته نباشی

همانطور که می دانی دوستان زیادی اکنون کد سایت ایران گلوبال را در اختیار دارند و مطلب می گذارند و ما یک طرح پیشنهادی برای مانیفست ایران گلوبال تهیه کرده ایم که ان را به زودی بحث عمومی می گذاریم و از این طریق اشکالات ان را بر طرف می کنیم

ولی همانطور که گفتی ارائه کننده مطلب در ایران گلوبال بایستی مقاله را خوانده و سپس مطلب را در سایت پاپلیش بکند .

اظهارنظر و نقد مقالات خود یک تضمین خوبی در هر زمینه ای از جمله مسایل اطلاعاتی است البته اتاق فکر دستگاه اطلاعاتی رزیم کارهای کلان اطلاعاتی می کنند مثلا وقتی از دوسال پیش می دانستند که با امریکا بر سر مسئله اتمی درگیر خواهند شد؛ دست نیروهای ضد امریکایی و ضد غربی را حسابی در ایران باز گذاشته اند و ان را تقویت می کنند واز طرف دیگر کمک های چند میلیارد دلاری به نیروهای ضد امریکایی منطقه می دهند و در عوض به سرکوب شدید نیروهای به گفته آنان " لیبرال و هوادار غرب " می پردازند (نگاه کن با نیروهای موسوم به 18 تیر چه کردند!!)و یا به تضاد های داخلی اقوام و ملیت ها دام می زنند و "جنگ نقده" را در شکل تازه ای دامن می زنند

اصولا حیات حکومت اسلامی در بهره برداری از از تضاد هاست من فکر کنم این شیوه خاص نیروهای مذهبی و یا اسلامی است. مجاهدین هم از تضاد همه ی دنیا با رزیم اسلامی بهره می برند

بنظر من راه درست سرپوش گذاری بر تضادها و مسایل حل نشده تاریخی جامعه ایران نیست بلکه راهی که هم جنبش ازادیخواهی ایران را منحرف نگردد و هم راه حل واقعی برای مشکلات تاریخا به ارث رسیده را که در عصر دیجتال و گلوبال انعکاس بسیار وسیعی یافته ؛ ارائه نماید . دمکراسی بهترین تضمین در این خصوص است

ش- ر

دموکراتیزاسیون در برابر امامیزاسیون، پاسخی به آقای گنجی! تیتر مقاله

آقای کیانوش توکلی محترم .

شما بعنوان سردبیر این سایت مسئول حفظ مشخصات نویسنده خود هستید و اوضاع ایران را خوب میدانید . لطفا وارد بازی اطلاعاتی این افراد نشوید و میدانید اگر این اطلاعات را فاش کنید انسانها در خطر خواهند بود . رعایت حقوق نویسنده خود را پاس بدارید.

کیانوش توکلی

دموکراتیزاسیون در برابر امامیزاسیون، پاسخی به آقای گنجی!

دوستان گرامی

سایت ایران گلوبال مثل یک خانه شیشه ای هست ؛ هر کس اگر ریگی اطلاعاتی در کفش اش داشته باشد بایستی شمشیر را مثل این " سرباز گمنام امام " از رو ببند وگرنه اینجا جای مناسبی ؛ برای این بازی ها ی "اطلاعاتی " نیست . بنابراین خواهش می کنم با مسائل فکر و نظری برخورد امنیتی نکنید!

اگر فکری را نادرست می دانید بجای برخورد امنیتی ان را نقد کنید و نشان دهید پایگاه اجتماعی این نظر کجاست و....

سیامک ایرانی

ترکیه قانون منع حجاب را اصلاح می کند

مزدک، یک ذره به مغز نیمه شیعی نیمه سیمرغیت فشار بیار، هیچ اتفاق بدی نمی افته. مردک، کدام ابلهی در ذهن تو کرده که همه ی انسان ها خلاصه ی خرد خودششونن؟ کدوم خرد؟ کدوم خود؟ چی می گی تو اصلا؟ انگار تو خلاء داری زندگی می کنی. آقا جان، انسان ها به ذات آراسته به خرد هستند، یعنی قبل از اینکه وارد اجتماع بشن، قبل از اینکه زاده بشن. همونطور که همشون ناطقند، همشون هوشمند هم هستند. و این ویژگی، اونها رو، فارغ از رنگ و نژاد و جنسیت، برابر می کنه. اما همون انیشتن رو کوچیکش کن بفرستش پاکستان میشه محمد عطا. یعنی چی؟ یعنی اون خرد ذاتیش تو یه اجتماع نابسامان و خرد ستیز اوراغ میشه، تبدیل به یه حربه ی ویرانگر و زندگی ستیز می شه. رضا شاه و آتاتورک با یک اجتماع در حالت جنینی روبرو نبودن، بلکه با انبوهی آدم های نفهم، با یک ملت تراخمی و غرقه در افیون که می بایست از خودشون در برابر خودشون مواظبت می شد وگرنه هم دیگه رو لت و پار می کردن. تا یک جامعه بخواد به جائی برسه که قوانین اخلاقی کانت رو رعایت بکنه، مردک ساده اندیش، ده تا مثل رضا شاه رو باید به خودش دیده باشه. حالا تو هی خودتو بزن به کوچه ی علی چپ و از طبقه حرف بزن. راستی میدونی تخم دو زرده ی چپ ایرانی که تو هم مفتخرش هستی چیه؟ رفقا پرولتاریای ایرانی رو قبل از سرمایه داری ایرانی اختراع کردند. حالا شده حکایت تو. همچین از آزادی حرف می زنی که انگار بقال سر کوچه آبشور هم شبها آدورنو می ذاره زیر بالشش می خوابه. نه آقا جان، جامعه ی از جا در رفته ای مث ایران دمکراسی براش زهره.

ما تو این سد و پنجاه سال گذشته، با این که یه سر و گردن از همسایه مون جلوتریم، تازه به اون حد رسیدیم که یه نیمه دمکراسی رو سر و پا نگهداریم. دوستی آدمایی مثل تو با مردم دوستی خالی خرسه س عزیز. ولی واقعیت اینه که تو بیشتر از جامعه، خیالات خودتو دوست داری جانم. آدمای خودخواه و خودپرستی مثل تو فراوونند. مهم اینه که غده های تو به اندازه ی کافی ترشحات دمکراتیک بکنن. چه به سر جامعه میاد، برات علی السویه ست. دمکراسی مث اقتصاد می مونه. تو یه بازار که ظرفیت گوارشش به اندازه ی بسنده نیست، بیش از حد پول تزریق کنی ترازش به هم می خوره، نامتعادل می شه و همون زیرساختی هم که داره از بین میره. دمکراسی هم همینطوره، آزادی بیش از حد، برای جامعه ای که هنوز به اون حد از رشد فرهنگی نرسیده که از آزادی نگهداری کنه و بگوارتش، بیشتر زیان آوره تا سود رساننده. حال تو هی خودت را لوس کن و بگو مصباح هم همین را می گوید. نه مزدک جان، به مغزت فشار بیار. مصباح می گوید انسان ها بالذات گوسفندند و نیاز به ولی دارند. برای همین هم آزادی را غیر ممکن و محال می شمرد. شیخ فضل الله از "کلمه ی قبیح آزادی" سخن می گفت. حق هم داشت بیچاره، در اسلام آزادی قبیح است.

در ضمن، در مورد اون مکتب جعلی استادت، حضرت آقا، یک جو حقیقت جویی داشته باش و دهها موردی که شارلاتان بازی ها و اشتباهات فاحش اون ضد ایرانی را نشان داده ایم به روی مبارک ات بیاور. جرات هم ندارد که از سوراخ اش بیاید بیرون. ولی دست کم تو یک ذره شهامت شک کردن داشته باش مرد، زشت است اینگونه خود را به اون راه زدن. دهنمکی به اصولش شک کرد، تو نمی کنی؟ قباحت ندارد؟ حال هی برو و برای حق آزادی چادر تو اروپا در کنار طالبان راهپیمائی کن. همین آدمهایی مثل تو هستید که این دمکراسی نو پای اروپائی رو زمین خواهید زد و بقیه ی جهان را به همون گند و کثافتی خواهید کشید که پیشتر آسیا رو.

راد از اهواز

شال فلسطینی به جای کروات غربی، کدامیک به فرهنگ ما نزدیک تر است؟

موضوع منشاء و مبداء هر پدیده بر کاربرد ابزاری آن ارجحیت ندارد . اگر چفیه ( علی الخصوص رنگ قرمز آن که نماد مبارزه در بین اعراب خوزستان است) نماد آزادیخواهی باشد زدن آن مانعی ندارد همانطور که اکنون صرف نظر از مبدا تاریخی کروات , استفاده از آن میتواند نمادی از عقیده استفاده کننده باشد .

دانشجویان از سرودی به نام یار دبستانی در میتینگ ها استفاده میکنند که ریشه مبارزاتی ندارد و از هیچکدام از سرودهای قبل و بعد از انقلاب هم استفاده نمیکنند که ریشه در جنبش دارد . مهم این نیست که از چه چیزی استفاده میکنیم مهم این است که چه منظوری را میرسانیم و چه برداشتی میشود . اگر بستن بازوبند سیاه سمبل اعتراض به استبداد باشد آیا باید دنبال ریشه تاریخی و غربی / شرقی بودن آن گشت.

سرباز امام زمان

درسها یی که‌ ملت کرد باید از انقلاب سال 1357 ایران بگیرند

ما زیاد شماها رو جدی نمیگیریم اما همیشه هشیاریم و تو این سی سال همه تون رو زیر نظر داریم. همون اوایل که ایرانی ها به ایران رفت و آمد می کردند همه را تخلیه اطلاعاتی کردیم و از جیک و پیک تون خبر داریم. چیزی که اخیرا تو بچه ها بحث میشه اینه که شماها عجب انرژی میگذارید برای «فعالیت سیاسی" و مقاله نویسی و این حرفا. از روی تجربه به شماها میگم که سر براه کردن هرکدام تون خیلی راحته. کافیه باهاتون وارد یک دیالوگ بشیم و از شما دعوت کنیم که برای پیشرفت مملکت بیایید داخل ما هم کمک تون کنیم. خیلیهاتون به یک اتاق اجاره ای دولتی هم راضی هستید و خیلیهاتون هم وقتی به ایران میایید تازه می فهمید که یک عمری را الکی تلف کاری کرده اید که خود بخود در آینده انجام میشه. فقط یک اطمینان به شماها میدیم، ما از جا کندنی نیستیم چون از اول برای باقی ماندن جنگیده ایم و بلدیم. لااقل تا سی چهل سال آینده که نسل امروز بر سر کار هست تغییری غیر از اینکه می بینید در کار نخواهد بود. اینها چیزاییه که کسی که اهل سیاست باشه باید خوب بفهمه. و این نیست که شماها اینو نفهمیده باشید. فهمیدید... اما اگر این تنها بهانه زندگی را هم از شما بگیرند، با چی زنده بمونید؟ از روی دلسوزیه که میگیم، برگردید به ایران و بقیه عمرتان رو کمی زندگی کنید. شماها هم حقی از زندگی دارید.

عبید

درسها یی که‌ ملت کرد باید از انقلاب سال 1357 ایران بگیرند

اقای سرباز گمنام امام زمان شرمتان باد که ایران را در زمان شاه و خمینی هم به نابودی بردید.همین جنایت شماست که ایران را به نابودی برده است . ای سرباز جنایت کار گمنام امام ننگ بر تو باد . شما سربازان بیمار اقا امام زمان هستید و باید شما را درمان کرد

iran

دموکراتیزاسیون در برابر امامیزاسیون، پاسخی به آقای گنجی!

آنها که آن همه ابتکار و همبستگی ملی را بر باد دادند، آزادی را به بند کشیدند، نظام سلطنتی را زیر عنوان نظام ولایت فقیه احیاء کردند، تمام اصطلاحات و فرهنگ شاهنشاهی و دیکتاتوری را به جامعه باز گرداندند، تاریخ را در کتاب ها دگرگونه جلوه دادند و دوروئی و فریب را سیاست حاکم کردند، به تاریخ پاسخگو هستند، اما پیش از آنکه در آن دنیا پاسخگو باشند و یا به تاریخ، در همین دنیا، در شهرها و خیابان های ایران پاسخ خود را خواهند گرفت. همین عجز و ناتوانی که برای نگهداشتن قدرت به چنین قلع و قمعی برای در اختیار داشتن مجلس هشتم تن داده اند، پاسخ نیست؟ آنان که در پناه حمایت مردم به آسودگی سر بربالین می گذاشتند و به رای 99 و نیم در صد به جمهوری اسلامی می بالیدند، امروز و در همین انتخاباتی که در پیش است، چه دارند که به آن بنازند؟ روحانیت از بیم سپاه، سپاه از بیم بسیج، هر سه از بیم زدوبند دیگری با امریکا و همگی نگران حمله نظامی، جنگ داخلی، تجزیه ایران و.... حتی اگر هیچیک از اینها نیز نباشد و رخ ندهد، بیکاری 23 میلیون نیروی کار، واردات 60 میلیارد دلاری، خشم ونفرت مردم خواب را به چشم حکومتیان حرام نمی کند؟ دیدار آیت الله خمینی در کوچه های قم با مردم، یعنی سفر شاهنشاهی خامنه ای به یزد؟ تظاهرات میلیونی مردم تهران در خیابان انقلاب، یعنی تظاهراتی که حالا بسیج و سپاه و آموزش و پرورش و حراست ادارات با دستور و بخشنامه در پی پر کردن یک میدان آزادی اند؟ آن پرستاران و پزشکانی که آنچنان دست در دست به استقبال آزادی و رهائی از قید دیکتاتوری شاه رفتند، دلشان برای دیکتاتوری ولایت فقیه و مجلس فرمایشی لک زده بود؟ آنها که راست و چپ آیت الله منتظری نشسته بودند، قرار بود آیت الله متنظری را در خانه اش حبس کنند؟ پشت و پهلوی یک ملت از این خیانت ملی دریده است

bajat

دموکراتیزاسیون در برابر امامیزاسیون، پاسخی به آقای گنجی!

آقایان خاتمی، هاشمی، کروبی!

نگذارید «خلافت‌اسلامی" حاکم شود

خدا می داند چقدر تلخ است كه بگویم و تذكر دهم اگر روند حذف نیروهای آبدیده و صلاحیت دار و سپردن امور به افراد كم تجربه و گاه نااهل به همین منوال ادامه پیدا كند و بخش‌هایی گسترده از جامعه نتوانند، به سهم خود، كرسی امور را تصاحب كنند، عاقبتی جز فروپاشی از درون و یا افتادن به ورطه دیكتاتوری درانتظار نظام اسلامی نخواهد بود

هر روز به رنگی و بهانه ای از گوشه ای ندای خلع لباس خاتمی بلند می شود تا در عرصه اجتماعی و سیاسی او را برچرخ بنشانند؛ یكی سلسله جنبان حركتی می شود كه به نام مصالح نظام، نهایتا" پیری را از كنج مدرسه فقاهت و دیرمناعت، راهی خبرگان كنند كه فقط وفقط با هاشمی بستیزند؛ این چنین است در مورد حق تضییع شده كروبی و هكذا در مورد نیروی های مومن و متدین كشور

به دوستداران انقلاب و امام و مجموعه‌های فكری و سیاسی اطراف خود تفهیم كنید كه همفكری افرادی چون هاشمی، كروبی و خاتمی، همفكری برای تشكیل و ایجاد یك حزب، فرقه یا ائتلاف حزبی و جناحی نیست، بلكه حمایت از اندیشه اساسی «جمهوری اسلامی" در برابر اندیشه انحرافی «خلافت اسلامی" و صیانت از رای مردم در برابر خلافت مسلكان است

مزدک

دموکراتیزاسیون در برابر سلطانیزاسیون

رژیم سلطانی در مورد پهلوی ها تا حدود زیادی صحت داشت چون با از میان برداشتن شاه کل رژیم تر رحمت بسر کشید و از هم پاشید ولی در مورد ارازل و اوباش اسلامی بعلت مسلح بودن به اسلام بعنوان یک ایدیولوژی بکار بردن سلطانی کوچک کردن خطر این حرامیان و راه باز کردن برای ادامه حیات این دیناسورهاست.این رژیم با یک پشتوانه دینی بدرازای 1400سال در تحمیق و تهدید و چاپیدن و غارت و چپاول و کشت و کشتار مردم همراه با قدرت و با آزادی کامل دست داشته و این 30 سال مستقیما و بدون واسطه به آنچه معتقد بوده عمل کرده .برداشتن خامنه ای و یا خمینی و یا احمدی نژاد هیچ چیزی را در این رژیم عوض نمی کند.این رژیم را در کلیتش باید نفی کرد و اسلام را بعنوان یک حق فردی دوباره به حوزه فردی فرستاد و با قوانین سکور و دمکراتیک و انسان و داد(حق+عدالت+قانو) محور از بقدرت رسیدن ارازل و اوباشی از این قماش جلو گیری کرد!

arash

"بی حوصلگی وپریشانی"

من باید اعتراف کنم که این مقاله یکی از زیباترین مقاله های است که تا بحال خوانده ام. در رابطه با انتقاد مزدک که نمیتوان آنرا انتقاد نامید بلکه حمله تهاجمی که از روی دل سنگی وسبکسری شخصی نوشته شده بایستی اضافه کنم که مقاله کاملا" مفید,علمی ودرچهارچوب ضوابط لازم برای یک مقاله علمی نوشته شده است . مزدک , درهر مقاله علمی میتوان از یک یا چند منشا علمی استفاده کرده ومفاد اصلی آنهارا متذکر شد. مابایستی مقالاتی که دراین شیوه وبه این سبک نوشته میشوند پشتیبانی کرده تابتوانیم از تنوع سری مقالاتی که دراین سایت چاپ میشوند لذت ببریم.

خانم راشل دست شما را از دور میفشاریم.

Masoud

دموکراتیزاسیون در برابر امامیزاسیون، پاسخی به آقای گنجی!

/////////////

کیانوش گرامی ، با تشکر از زحمات تو و یارانت !

من پیشنهاد میکنم که برای جلوگیری از نفوذ عوامل اطلاعاتی در این سایت مردمی ، بعد از این فقط مقالاتی را منتشر کنید که نویسندگان آنها هویت حقوقی و حقیقی شان مشخص باشد . البته به همراه عکس و آدرس ایمیل و کشور محل زندگی .

در غیر اینصورت عوامل اطلاعاتی براحتی میتوانند با درج مقالات مشکوک خود در این سایت ، اهداف خود را پیش برده و بخصوص جوانان کم تجربه را دچار آشفتگی فکری کنند . با سپاس

کیانوش توکلی

دموکراتیزاسیون در برابر امامیزاسیون، پاسخی به آقای گنجی!

دوستان نا دیده گرامی

جناب مسعود و پوروچیستا

ما تا کنون هیج تصمیمی در باره نویسندگانی که با نام مستعار برای ایران گلوبال مقاله ارسال می کنند_ نگرفته ایم راست این است که تعدادی از نویسندگان سایت یا در ایران زندگی می کنندو یا به ایران رفت و امد می کنند و طبیعتا افشا نام نویسندگان ؛ موجب درد سر انان خواهد شد؛ ما خود هیج تمایلی نداریم که اطلاعاتی در این زمینه داشته باشیم

ولی برای جلوگیری از نفوذ عوامل رزیم هیج راهی موثرتر از برخورد چه بصورت نقد مقالات آنان و چه بصورت کامنت گذاری و ارائه دلایل منتطقی نمی بینیم

با احترام