کریم

نصر گرامی، سپاس از توصیه ات. البته سایتهای دیگری هم هست. ما با ترکهای هم میهنمان مشکلی نداریم اما "استمنای روحی" تشریح مناسبی برای یاوه های پان ترکان است. اینها مشتی روانی هستند که باید درمان بشوند اگرنه آدم سالم که کار و زندگی اش را نمی گزارد و برود پی تخریب و تحقیر فرهنگ دیگران. اگر دنیا بدست این هیتلرها بود که کشورهایی مانند ایسلند و فنلاند و سوئد باید یکضرب ترک می شدند. آنچه که در سایت پیشنهادی شما مشاهده کردم جالب بوداما اینکه در آن سایت نوشته شده بود " طبق تحقیق پروفسور محرم ارگین‌«Prof. Dr. Muherrem Ergin " استاد زبان و ادبیات ترکی در این زبان بیش از ۱۲۰۰۰ کلمه فرانسوی و بیش از ۷۰۰۰ کلمه فارسی و بیش از ۹۰۰۰ کلمه عربی وجود دارد حقیقتا چارشاخ شدم!! یعنی ممکن است این پان ترکها اینقدر از مرحله پرت باشند که به یک قمار از قبل باخته دست زده باشند؟ یعنی تا این حد خ .. خ.... خنده رو هستند؟؟؟ (نمیخواهم دل هم میهنان ترکم را آزرده کنم اما این پان ترکها مثل نژاد پرستان آریایی که آنها هم خیال می کنند از کون فیل افتاده اند را باید به یک گاری بست.. چون هردو به یک اندازه خرند).

آیدین تبریزی

واقعا تعجب آور است که چرا عده ای با هر بهانه ای دنبال تخریب هستند!؟ آنچه آقای قاراباغلی نوشته نه یک مقاله برای خودش!؟ بلکه یک گزارش خبری در مورد وضعیت حقوق بشری ترکمنهاست. کسانی که با نامهای مستعاری که مثلا مربوط به ترکمنها و بلوچهاست کامنت می گذارند و تخریب انجام می دهند، بفرمایند که در کدام گزارش حقوق بشری که روزانه منتشر می شود، برای سطر به سطر نوشته ها مرجع ارائه می شود؟! هرچند همیشه خوب است که مراجع یک خبر هم آورده شود و آقای قاراباغلی هم بعضی مراجعش را در متن خبر آورده است از جمله "روزنامه سراسری اعتماد". اما آنچه بدیهی است، این است که تنها کسانی می توانند اعتراض کنند که مستقیما ذینفع باشند، یعنی سایت ترکمن ایلیم یا سازمان دفاع از حقوق بشر در ترکمنصحرا آنهم با ایمیل رسمی به سایت ایران گلوبال.

ساوالان

سربازان گمنام

جناب قوی دل سلام

از اینکه بخاطر ضعف نوشتاری موجب سوءتفاهم شدم معذرت میخواهم . بنده هرگز نوشته شما را «مغرضانه" قلمداد نکردم . بنده منظورم این بود که در شکل گیری این نوع انحرافات در اسلام ، روشنفکران ما نیز دخیل بوده اند و آنها هم مقصر هستند . زیرا طی سالیان متمادی که فضای مساعد برای بررسی و تحقیق در کتب قدیمی وجود داشت ، نه تنها با خرافات و افکار انحرافی مبارزه قلمی نکردند ، بلکه به ترویج آنها پرداختند و تحریفات گدشته را تقویت کردند تا مستمسکی باشد برای دین ستیزی ، چرا که دین را عامل عقب ماندگی علمی و فرهنگی جامعه می پنداشتند . بطور مثال «تفسیر سورآبادی" ، اگرچه در ظاهر تفسیر قرآن است ، اما در حقیقت به قصد تحریف قرآن و ایجاد شبهه در آن برشته تحریر در آمده است . در این کتاب تفسیر با نقل داستانی حکم «سنگسار" به رسول خدا نسبت داده شده است و بعنوان «سنت" پیامبر وارد قوانین جزائی شده است . بنابر پیشگفتار کتاب ، «سعیدی سیرجانی" تصحیح نموده و در سالهای اخیر به کمک فرزندان آن مرحوم (صهبا و ساغر و سایه ) و مساعدتهای جناب «عطاءاله مهاجرانی" بوسیله «فرهنگ نشر نو" به چاپ رسیده است .

قصد بنده از «عبرت گرفتن"روشنفکران این بود که وظیفه آنها زدودن ناراستی از فرهنگ جامعه است نه اینکه ترویج آن . البته اگر نشر کتاب را عاملی برای اشاعه فرهنگ محسوب کنیم.

در مورد «زبان تهدید" ، متن کامنت خود را مجدداً و با دقت مطالعه کردم ، اما حتی کلمه ای که بوی تهدید داشته باشد نیافتم . بهر حال اگر این مورد هم بخاطر نارسا بودن نوشته بنده احساس شده باشد ، مجدداً پوزش می طلبم .

قویدل

سربازان گمنام

آقای ساوالان سلام بر شما ،

از اینکه اعلام کردید برداشت من از کامنت شما نتیجه سوتفاهم میباشد و حتی عذرخواهی کردید نشان از احساس مسئولیت شما نسبت به دیگران است و من اینرا اخلاق پسندیده در شما قلمداد میکنم . اما چقدر خوب میشد حداقل یک جمله هم علاوه بر روشنفکران را مورد خطاب قرار دادن ، این سربازان گمنام را هم مورد خطاب قرار میدادید . آیا میدانید که اینان زندگیها برباد دادند و دفتر زندگیها را برای همیشه بستند که هیچکس چنین حقی را ندارد و هنوز هم به اعمال ددمنش خود ادامه میدهند . ایکاش از آنها میپرسیدید اینهمه ددمنشی چرا ؟ و اما درباره اعتقادت مردم باید بگویم رسالت نوشته من ، نه جدال با مردم و اعتقات آنها بلکه جنایتهای صورت گرفته در تاریکخانها را عریان ساختن است که به باور من ، شما هم بعنوان یک انسان این عمل را لازم میدانید.

در پایان از اینکه با حوصله و متانت با من به گفتگو پرداختید و نظر خود را بیان نمودید از شما تشکر میکنم. زنده و شاد باشید

آیدین تبریزی

ترکیه وب سایت یوتیوب را فیلتر کرد

همان کامنتی را که اینجا گذاشته بودم برای خود سایت بی بی سی نیز فرستادم و آنها بلافاصله خبر را هم از صفحه اصلی و هم از صفحه جهان برداشتند و به آرشیو فرستادند!؟ البته لینک خبر باقی است. آیا ریگی به کفش نداشتند؟! دفعه قبلی هم که به خبر بی بی سی اعتراض کرده بودم آنها ایمیلی را برایم ارسال کرده بودند تا موضوع را ماست مالی کنند! آیا این آخرین بار خواهد بود؟!!

محسن کردی

ترکیه وب سایت یوتیوب را فیلتر کرد

جناب آیدین، سپاس از تبریک تان، اگر میدانستید نان مزدوری چقدر مزه میدهد شاید شما هم همراه من به دستبوس آقا می آمدید. راستی.. آقای خامنه ای هم متقابلا سلام خدمت شما دارند.

اما دوست عزیز، چه شعف انگیز بود نوشته تان و خیالم را راحت کرد و در عین حال جای تاسف هم داشت. این که نوشتید "جوانان محله های به اصطلاح باکلاس! شهر تبریز مانند محله ولیعصر، ترکی صحبت کردن را عار می دانند و نشانه بی کلاسی؟ چرا طبقه مرفه و تحصیل کرده در ارومیه، زنجان و بویژه زنان از اینکه ترکی حرف بزنند احساس شرمساری می کنند؟!". من که آنجا نیستم اما شما که هستید خوب باید خبر داشته باشید که آنجا چه خبر است. این که نوشته اید کلاس بالاها و خانمها اصرار دارند به فارسی سخن بگویند را باید تحلیل کرد. وقتی می گویید کلاس بالا مشخص است که اینها باید از قشر تحصیلکرده هم میهنان آذری ما باشند. و هردو موافقیم که آنها آدمهای ساده لوحی نیستند و بی غیرت هم نیستند. مطمئنا اگر آنها مشکل شما را با ایران و زبان فارسی می داشتند به همین راحتی جذب نمیشدند. خیلی ساده، آنها کمپلکس روانی شما را ندارند. آنها خیلی ساده می بینند که هیچ تبیضی در میان نیست، تحقیری در میان نیست، خودشان جوک ترکی و بندری و اصفهانی و غیره می گویند(تا جایی که من میشناختم). و به فارسی به عنوان وسیله ای برای ارتباط و پیشرفت می نگرند و تعصبی هم بر آن ندارند. و شماها می خواهید در میان مردم ایران، فارس و ترک کینه بر افروزید. خیلی خوشحالم که چنین مژده ای بمن دادید. خیالم راحت شد.

اما امثال شما و ساولان بجای در افتادن با فارس و ایجاد کینه قومی و دامن زدن به شوونیزم ترک که حتا ترکیه هم تحویل تان نمی گیرد، بروید کارهای فرهنگی بکنید، کتاب به زبان ترکی چاپ کنید، شب ادبیات و شعر و موسیقی و رقص ترکی بگذارید ما هم با کمال میل استقبال می کنیم. مطالبات تان را در مقابل دولت مرکزی برای ایجاد مدارس ترک زبان و بکارگیری زبان ترکی در کنار زبان فارسی در ادارات مطرح کنید ما هم پشتیبانی می کنیم. مشخص است که وقتی بجای این کارهای معقول به دشمنی قومی و نفرت از فارس زبانان دامن میزنید هم میهنان آذری ما که به تایید خودتان کلاس بالا هستند و از شعور کافی برخوردارند از شماها نفرت شان بگیرد و نه از زبان ترکی یا هویت ترکی شان. آنها با سایر هم میهنان شان در تماس هستند و میدانند که همانقدر عزیزند که دیگر ایرانیان. چرا باید از فارس زبان و زبان فارسی نفرت داشته باشند؟

محسن کردی

جداشدگان از مجاهدین آواره شهرهای عراق شدند!

سران جنایتکار مجاهدین خلق، و از همه بالاتر مسعود رجوی جنایتکار و خودخواه و مریم رجوی خودخواه، سالهای سال با مغزشویی و با هر ترفند و وسیله ای هواداران این سازمان را مانند زامبی ها سالهای سال اسیر تفکر سیاه خود کرده بودند. جای خوشوقتی است که این افراد توانستند خود را از زیر بار این فشار و زندان روحی و روانی آزاد کنند. سازمانها و احزاب سیاسی ایران باید به کمک این هم میهنان بشتابند و لااقل نامه ای یا تماسی با سازمان پناهندگان سازمان ملل و اتحادیه اروپا بگیرند و با استفاده از نام و اعتبار خود (هر مقدار که باشد)، تلاش کنند که این هم میهنان بیش از این زجر نکشند.

تنها خمینی نبود که ظلم کرد... ظلم مسعود رجوی به هوادران زندان بزرگ مجاهدین کم از از ظلم خمینی نبود.

مزدک

سربازان گمنام

جناب قویدل گرامی!اینها با وجود خورشید چشم خود بندند تا تاریکی بیا فرینند!دوست گرامی محمد در مکه پیام آور صلح و دوستی بود ولی بمحض قدرت گرفتن با بیرحمی و سفاکی تمام ناجوانمردانه حتی هم پیمانان خود را نابود کرد.برای بزیر سلطه کشیدن انسانهایی که تنها گناه شان انتقاد از محمد و جنایاتش بود به بیرحمانه ترین و ناجوانمردانه ترین روشها استفاده کرد.حال گروهی انچنان بر طبل نادانی می کوبند که گویا این ارازل و اوباش از دین ابزاری برای سرکوب ساخته اند و یا دین را آلت دست قرار داده اند و یا بدتر ازهمه دین فروشند؟ آیا اینها نمیدانند که ناجوانردانه این مردان خدا و مؤمنین راه حق را به بدنامی منسوب کردن چیزی جز آزردن روح محمد و علی و دشمنی با الله نیست؟

آیا سزاوار کسانی مثل ساوالان و مسلمانانی که مؤمنینی چون خمینی و خامنه ای و بن لادن ...راکه در راه الله جهاد میکنند به تهمت دین فروشی متهم میکنند بجز جهنم جایی هست؟ به الله قسم نه!چون اسلام همین است که اینها میگویند واینها پیروان صادق و مؤمن محمدند و مخالفین اینها یا مشرکند و کافر همچون من و یامنافقانی دروغگو مثل ساوالان و همپالکیهایش!

آیدین تبریزی

ترکیه وب سایت یوتیوب را فیلتر کرد

آقای محسن کردی،

خیلی خوشحال نباشید چون اطلاعات من خیلی هم دست اول نیست و مال چندین سال پیش است و دورادور خبر دارم که پس از خردادماه 85 روند معکوس شده است! اما هنوز بسیار کار دارد تا اعتماد به نفس مردمی تحقیر شده و دچار خودکم بینی کاملا به حالت طبیعی خود برگردد. شما هنوز فکر می کنید که دوران خدابیامرزتان است چطور می شود در دوران رفقای جدیدتان رقص و موسیقی اجرا کرد!؟ در مورد دلایل "تهران زدگی" در تمام شهرستانها و از جمله آذربایجان، که نمادش حرف زدن به لهجه تهرانی است، امیدوارم عمری باشد تا در مقاله ای مفصل به دلایلش بپردازم.

حبیب تبریزیان

فراخوان جنتی عطایی برای حمایت از دانشجویان زندانی

غول عمامه،منبر و مسجد، که با افسون آهنگین روضه و نوحه از مغاک قرون به دنیای امروز تنوره کشیده و سایه شوم خودش را بر فراز سرزمینمان گسترده است، میتوان با آوای تار و گیتار هراسند . این طلسم نکبت رامیتوان با بانگ موسیقی میتوان شکست! زیرا موسیقی در ذات خود همسرائی و همساز و همنوائی است و نه تکسرائی ،تکسازی و تک نوائی!

بگذار سرود آزادی را باهم بخوانیم!

خبری مسرت بخش!

در این وانفسای پراکندگی و آنتی پاتی های گسست زای اپوزیسیون ، ابتکار هنرمندان محبوب میهنمان را استقبال کرده پشت آن بایستیم امید دارم حرکت این گرامیان بتواند ملاتی شود برای جرم ترکیب ناپذیرای ما!

یاران!کسانی دل در هوای آزادی دارید! کسانیکه با نوشتار و زبان شعله و شراره های ستم ستیزی را فروزان داشته و میدارید!

از این فراخوان استقبال و آنرا انعکاس دهید!

قویدل

سربازان گمنام

آقای مزدک ارجمند درود بر شما،

باور کنید مبارزه با دین و عقاید جامعه و مردم را از وظایف خود نمدانم و به چنین چیزی هم اعتقاد ندارم . کافیست دینداران جامعه خود را از صحنه سیاست دور سازند که در عصر کنونی حتی سیاست و سیاستمداران دارند به بایگانی تاریخ می پیوندند چون که این عصر عصر متخصصین است و جوامع ترجیح میدهند بجای سیاتمداران روده داز از افراد متخصص استفاده کنند . اما چیزی که برایم جالب است سکوت مرموز دینداران در برابر ستم و جنایتی است که از طرف همدینان آنان صورت میگیرد و بمانند این است که گوئی اتفاقی نیافتاده است و جنایتی صورت نمیگیرد .ایکاش همه انسانها بدور از عقاید خود ، منزلت انسان و حیات او را در راس هرچیز قرار میدادند که خدایان چنین چیزی را از انسان دریغ داشته است .

موفق باشید

سیامک ایرانی (غریبه ی آشنا)

فاجعه ائی که همچنان ستایش می شود!

با تحلیل شما موافقم آقای مستشار، اگر چه نقش مخرب ارتجاع سرخ در آن کمرنگ است. ولی به هر روی، بها دادن به آن چیزی که بخش بزرگی از راست های سنتی سال هاست که آن را یک توطئه می نماند و از سوی راست مصطلح به میانه به عوام زدگی و گریز از زیر بار مسئولیت متهم می شوند، مهم ترین بخشی ست که شما اینک برای نخستین بار بر آن انگشت می گذارید و در تحلیل های تا کنونی تان غایب بوده است. فارغ از همه ی کمبودهای غیر قابل انکار درون جامعه، انقلاب 57 در کلیت اش یک پروژه بود. پروژه ای که سناریو نویس های خود اش را داشت، همانطور که بازیگران خود اش را. در غیر این صورت هرگز نارضایتی اندکی به اصطلاح روشنفکر و چند ده نفری روحانی سرکش، -بقیه شان حقوق شان را می گرفتند و دعا گوی بارگاه نیز بودند-، چنین ابعادی نمی یافت. مردم روزمره نیز زندگی شان را می کردند و تا چند ماه پیش از آن رویداد به تنها چیزی که فکر نمی کردند، رفتن در خیابان و فریاد زدن روح منی خمینی بود. همانگونه که بالکانیزه کردن کل خاورمیانه، و نه تنها ایران، نیز یک پروژه است که هم اکنون یکی دو سالی است که بر شدت اش افزوده اند. می توان از دام چنین پروژه هایی رهید، البته با سرامدانی دیگر و نه با این دسته ی ِ غشه رعشه ای که امروز زیر عنوان سرامد و الیت در خاورمیانه با آن روبرو هستیم. از ماست که بر ماست.

***

در ضمن کیانوش گرامی، از میان چند کامنتی که دوستان مشروطه خواه لطف کرده و پای مقاله ی بنده گذاشته اند، یکی دو تا شان، به عنوان نمونه عرض می کنم، چون «مردیکه ی بی شعور" و «بی شخصیت"، بیش از اندازه آغشته به لیبرال دمکراسی مورد مدعی حزب هستند و چه بسا با موازین ایران گلوبال، که مهرورزی و ابراز محبت مستقیم به نویسنده را جایز نمی شمرد، همخوانی نداشته باشد. وگرنه سروران مختار اند برای سبک شدن نیز که شده، هر چه می کشد دل تنگ شان بگویند. از دوست هر چه رسد نیکوست.

محمود

فراخوان جنتی عطایی برای حمایت از دانشجویان زندانی

بپا

1

سکوتم را تو می دانی

لبخند بر لبانم را تو می خوانی

نگاهم را می شناسی

فریاد درونم را تو می دانی

2

خوشا آنان که گذر کردند

سر مست جان فدا کردند

خوشا ایستاده زین ره عبور کردند

شدند عاشق و عشق معنا دادند

3

بیا

ایستاده به جنگ با خصم رویم

برای آزادی سرود دیگری شویم

مشتها را باردگر گره زنیم

فریادها را نثار امروز ودیروزش کنیم

چه نشسته ایم؟

بهر چه سکوت کرده ایم؟

بیا تا غذائی بهر گفتاران مرده خوار شویم

ققنوس

فراخوان جنتی عطایی برای حمایت از دانشجویان زندانی

هنرمندان ما میتوانندممتحد کننده ما در خروج از این دهلیز تاریکی باشند که در آننجا، بجای جلو رفتن توی سر هم میزتیم اگر روضه خوانان توانستند ما را در عقب گرد تاریخی امان متحد کنندن چرا هنرمندان ما نتوانند این کار را برای پیشرفت ما بکنند؟؟؟؟

باید از این اقدام با توام قوا حمایت کرد!

خشایار

خانم شیرین عبادی یک معما؟

هنگامه خانم درود بر شما

نوشتار شما در سطح یک درد دلی که در تنهایی بیان شود قابل درک است اما رهنمودی برای دست یازیدن زنان به حقوق اجتمایی و مساوی خود با مردان، در بر ندارد.

اسلام اگرچه دین کاملی نیست که پاسخگوی نیاز انسان قرن بیست و یکم باشد ولی اعتقاد به آن بوسیله دو میلیارد انسان واقعیتی است که باید با آن کنار آمد. نه با این معنی که باید بدون هر گونه مقاومتی قوانین ارتجائی آنرا پذیرفت و در جامعه اجرا کرد بلکه با این هدف که قوانین ارتجائی آنرا با تبیین های نوین که با قرن بیست و یکم و اصول احترام به حقوق بشر سازگاری دارند، هماهنگ کرد.

مصیبتی که زنان ایرانزمین و زنان جوامع اسلامی که فقط بخاطر زن بودن دارند تحمل میکنند، بیشتر مدیون تفسیرهای مردسالانه (بوسیله بخش کوچکی از دین داران که طالبان سمبل آن میباشد) از قوانین قرآن است تا آیات و سوره های آن. مردم عادی نیز که سواد تفسیر قرآن را ندارند، دربند و اسارت آن تفسیرهای ارتجائی و قوانین زنستیز ملهم شده از آن هستند، قوانینی که نمایندگان دروغین دین به آنها تحویل میدهند.

راه نجات زنان از دست این قوانین زنستیز اسلامی مبارزه با دین نیست بلکه مبارزه با تفسیر ارتجائی ا ز دین میباشد که بوسیله نمایندگان دروغین دین و دین فروشان صورت میگیرد. اگر نظر خام شیرین عبادی در باره دین در ایران گسترش پیدا کند، همه آن تبعیضاتی که امروز بنام اجرای قوانین دینی در حق آنها صورت میگیرد، برطرف خواهند شد. ایشان فرمودند:" دین یک امر خصوصی میباشد. هر کس که از عقل سالم برخوردار است و بطور متوسط از درک دانش نوین برخوردار میباشد، میتواند قرآن را بنا به درک خود تبیین کند و احتیاجی به تفسیر نمایندگان دین ندارد." دلیل اشاره و جانبداری خانم عبادی از این اندیشه (تفسیر نوین از دین) در سخنرانی های او در ایران و برونمرز، گسترش این نظر است که درنهایت حق تفسیر قرآن را از زیر چتر عبا و عمامه نمایندگان دروغین دین بیرون کرده و به مردم میسپارد.

این پیام خام شیرین عبادی به مردم ایران ا ست که متاسفانه شما آنرا نگرفته اید. رسیدن به خواسته های اجتمایی راه و روش دارد و صبر و حوصله طلب میکند. حقوقی را که شما بیصبرانه در خواست میکنید، یکشبه از زنان نگرفتند که بشود یکشبه به آنها باز گرداند.

سامان باربد

فاجعه ائی که همچنان ستایش می شود!

جناب مستشار.

خواهش می کنم ققط یک لحظه از زیر بار تبلیغات رسانه ها (چه اسراییلی چه ضد آن ) بیرون بیایید. ممکن است اجازه دادن به رشد انقلاب "توطئه" باشد، اما خود انقلاب را توطئه خواندن مسخره کردن علوم اجتماعی ست. شما همه ی کسانی را که خواهان دیگرگونی بودند یکی می گیرید واین اشتباه به نظرمی رسد. شما خواسته های نیروها را از هم جدا نمی کنید. شما زیگزاگ رفتن های ابراهیم یزدی را، از تعمد به خدمت شیطان می دانید که به نظرم بیشترشک کردن است به نتایج باورهایش و اصلا چیز بدی نیست. او و امثال او اینجا احتیاج دارند که راهنمایی بشوند نه تنبیه! البته راهنمایی شما بهتر است که:"بکنید نکنید" نباشد. این یک واقعیت است که انقلاب 57 یک فاجعه بود. اگر بهترین تئوریسین هایش مثل عبدالکریم سروش هنوز خودکشی نکرده اند تعجب آور است. اگر شما تعجب نمی کنید، هنوز خیلی چیزها را نمی دانید. ماموری "از بی اعتمادی شاه به امریکا به انگلستان گزارش می دهد" ، تعجب نکنید: بهتر بود شاه بی اعتمادی اش را با مردمش در میان می گداشت، از همان آغاز. راهی جز دموکراسی نداریم. به جای لجبازی با فاجعه، شاید بهتر باشد که آنرا درست بشناسیم.