رفتن به محتوای اصلی

روایت ایرانی از یک جریان
14.01.2008 - 21:50

محسن کردی

راه حل مسأله ملي در ايران

جناب مزدک، شما هرکس را که نظری دیگر دارد را به نا آگاهی و عدم اطلاع از تاریخ متهم می کنید. اما نوشته های شما به من اثبات می کند که شما از تاریخ معاصر ایران اطلاع دارید اما اطلاعات شما یک جانبه و مربوط به حال و هوای زمان انقلاب است. دلیل این حرف من نوشته شماست که خطاب به سیامک می نویسید؛ "شما 12 سال بقول خودتان آزادی را دلیلی میگیرید برای توجیح دیکتاتوری بعدی م.ر.شاه!ولی فکر نمیکنید که در سرتاسر دوران قاجار و حکومت رضاشاه کم و بیش دیکتاتوری برقرار بوده.ودرثانی بیسوادی در این دیار بیداد میکرده.در زمان همین م.ر.شاه نزدیک به 60% مردم بیسواد بودند!".

اولین سوال از شما این است که مگر قرار بوده در تمام دوره قاجار و رضاشاه دمکراسی برقرار باشد؟ اگر پاسخ شما به این سوال آری باشد، اثبات می شود که از تاریخ معاصر اطلاع و تحلیل درستی ندارید. من سه چهار کتاب را که بارها در این کامنتها اشاره کرده ام و همه چاپ ایران از نویسندگانی آگاه را بازهم معرفی می کنم. آنها را بخوانید مطئن باشید که نظرتان عوض خواهد شد. یعنی قانع می شوید که حتا اگر خدا هم از آسمان به زمین می آمد... این جماعت.. این مردم ایران را نمیتوانست به دمکراسی و رعایت آن قانع کند. داروغه اش، عسس اش، امنیه اش، نمیتوانست مطابق نرمهای حقوق بشر با متهم رفتار کند چرا که جامعه یک جامعه عقبمانده بود. آقا.. پدربزرگهای بنده و جنابعالی و بقیه نویسندگان این سایت... هیچ فهم و درکی و شعوری از مقوله دمکراسی و حقوق بشر نداشتند و اگر خود آنها در مجلس موسسان و در پستهای رهبری و وزیر و کیل جامعه می نشستند حاصلش در بهترین حالت همان می بود که در دوره قاجار و رضاشاه و محمدرضاشاه شاهد بودیم. برای این جامعه بهتر از این امکان نداشت.

جناب مزدک، شما وقتی این کتابها را مطالعه کردید، آنگاه متوجه خواهید شد که بابا، اگر در جامعه ما ساواک بود، آجان و امنیه خودسر بود، بی قانونی بود، حق کشی بود... آخرین کسانی که میتوان یقه شان را گرفت... رضاشاه و محمدرضاشاه می بودند. برای اثبات حرفم همین بس که اگر اینها در انگلیس پادشاه می شدند هرگز آنگونه نمی کردند که در ایران کردند و باید پاسخ بدهید چرا؟؟ چرا اگر در انگلیس هیتلر، ملکه الیزابت، استالین، رضاشاه، محمدرضاشاه، اتاتورک و صدام حسین پادشاه بشوند نمی توانند همان باشند که بودند؟؟؟؟؟ این سوال بزرگی است؟ پس به پاسخش خوب توجه کنید.. برای آنکه جامعه انگلیس و مردمانش آنقدر مدرن و از حقوق خود و رعایت حقوق دیگری آگاه هستند که هیچ انسان دیگری چه در درونش دیکتاتور باشد و چه گاندی باشد نمی تواند خلاف قانون و مقررات آن جامعه رفتار کند. هم مردم رعایت قانون و حقوق بشر را می کنند و هم آنکه در مسند قدرت نخست وزیری و پادشاهی می نشیند بخواهد و نخواهد ناچار است مطابق انتظار جامعه رفتار کند که گویی این فرد آبی است روان در یک لوله آب و تنها از یک جهت میتواند راهی حوض شود اما در ایران ما، لوله آب (جامعه و شرایط مدرن و حقوق انسانی) نه وجود داشت و نه شناخته شده بود که بخواهد چنین لوله ای برای رهبرانش بسازد در نتیجه آب در سطح به هرجا میخواست روان بود. خوشبختانه رهبران فکری آنزمان رضاشاه را که آبی بود نیک روان (نسبت به بقیه که در دسترس بودند) برای هدایت به آن حوض یاری کردند. از چنین آبی و چنین وضعیتی انتظار دمکراسی نباید داشت و اگر توانست دمکراسی برپا کند باید مثل خدا سجده اش کرد که کاری کرده نشدنی!! آقا.. اشکال در پادشاهان نبود اشکال در مردم عقبمانده بود.. مردم عقبمانده بودند... مردم ما عقبمانده بودند مردم ما عقبمانده بودند

مردم ما عقبمانده بودند.. مردم ما عقبمانده بودند.. مردم ما عقبمانده بودند.. اگر این توی سر شما فرو رفت آنگاه پهلوی ها را با این معضلی که روبروی شان بود بهتر درک می کنید. هیچ دیکتاتوری و هیچ گاندی ای نمیتوانست یک شبه مردم ایران را که 99 درصد بی سواد بودند باسواد کند. اقای مزدک "آگاه".. نهضت سواد آموزی یک امر جهانی است و مشکلی جهانی. اگر شما شناختی از کشورتان داشتید باید میدانستید که باسواد کردن این 99 درصد در بهترین شرایط کاری صدساله است. چرا به پهلوی ها میتازید که در کشور 60 درصد بی سواد بوده اند؟ ساختن مدارس و دانشگاهها و از آن مهمتر تربیت کادر اداری، فنی، تربیت معلم با آن امکانات کم مگر آروغ زدن است که راحت و لحظه ای باشد؟ آقا چرا این امور واضح به کله شما متعصبین نمیرود؟ جناب مزدک من و تو هم اگر بجای رضاشاه و محمدرضاشاه بودیم همین راه را می رفتیم. تنها سه چهارسال آخر کار محمدرضاشاه را من به او ایراد میگیرم که آنهم بر او می بخشم به این دلیل که اوهم علیرغم قلب پاکش انسانی بود با ضعفها و اشتباهاتش. و البته این نظر محسن کردی است اگرنه همانگونه قبلا گفتم هیچ دادگاهی قلب پاک یا جوانی و غیره را دلیل برائت نمی بیند. آنهم ایران ما که اگر کسی بزرگترین خدمات را بکند به چشم نمی آید اما وای به آنجا که اشتباهی مرتکب شود. زمین و زمان طلبکارش خواهند شد. و اما کتابها؛ "تظاد دولت و ملت، نظریه تاریخ و سیاست در ایران" اثر محمدعلی همایون کاتوزیان، "سنت و مدرنیته" صادق زیبا کلام و .. بقیه اش را نمی نویسم چرا که میدانم که مانند قبل نه شما و نه بقیه خوانندگان پی خواندنش نمی روید

جمشید از اهواز

سياست دوگانه رژيم ايران واهداف ان

این جناب یاسین در اجلاس پاریس آشکارا خواهان حمله امریکا به ایران بودبایستی از این اقا پرسید ؛ شماکه از اهواز خبری ندارید 23 سال در خارج کشور زندگی می کنی ؛ اصلن می دانی در اهواز چند درصد عرب ایرانی زندگی می کنند؟

ساوالان

طرح «تجزیه طلب» بودن حرکت ملی آذربایجان، ابزاری برای نزدیکی«ملی گرایان فارس»به دولت

آقای مزدک

در هر جای دنیا انسانهای خوب و بد پیدا میشود . برخلاف ادعای ملی گرایان «پارس" که هنر را نزد ایرانیان میدانند و بس ، همه انسانها در بدو خلقت یکسان هستند و شرایط و محیط (عوامل بسیار متعدد و متنوع ) انسانها را با خصلتهای متفاوت به بار می آورد . همچنانکه می بینیم همه فرزندان یک خانواده خصوصیات اخلاقی یکسان ندارند . بنده برای اولین بار است که میشنوم در آذربایجان و سایر نقاط ایران ، کسی بخاطر متفاوت بودن زبان مورد هجوم و توهین قرار گیرد (صرفنظر از تحقیر و توهین های سیستماتیک علیه ملل غیرفارس ) با وجود این در صحت گفته شما تردید ندارم زیرا وقوع این قبیل حوادث نیز ، علیرغم نادر بودنش ، غیرممکن نیست . اما دوست گرامی باید توجه داشته باشیم که که سیستم های تربیتی نقش اساسی در خصلتهای انسانی نوع بشر دارند و متاسفانه نظام آموزشی شاهنشاهی و جمهوری اسلامی ، یعنی از بدو تعمیم آموزش همگانی در ایران ، بر اساس خودخواهی و خودمحوری و تبعیض نژادی بوده است و هرگز مواد درسی ما «نوع دوستی" و احترام به سایر ملتها را آموزش نداده است . هر تحصیلکرده ایرانی ، نخستین تجارب تربیتی خود را با «هنر نزد ایرانیان است و بس" ، «همه سربسر تن به کشتن! دهیم از آن به که کشور به دشمن! دهیم " ، «چوایران نباشد تن من مباد"آغاز میکنیم و

طرح «تجزیه طلب» بودن حرکت ملی آذربایجان، ابزاری برای نزدیکی«ملی گرایان فارس»به دولت تیتر مقاله

(ادامه ) با دروغهایی مانند : «اسکند مقدونی تخت جمشید را به آتش کشید" ، «اعراب سوسمارخوار امپراطوری شکوهمند ساسانی را نا بود کرد" ، « عمر کتابخانه های ایران را آتش زد" ، «مغولهای وحشی و غلامان ترک هزار سال بر ایران چیره شدند " ، «مغولها در نیشابور به سگ و گربه هم رحم نکردند" و ... ادامه میدهیم . یعنی در یک کلام ، سیستم آموزشی ایران در هشتاد سال گذشته به تولید «دروغ" ، «نفرت" ، «خودبزرگ بینی غیرمنطقی" و "عشق به استبداد" مشغول بوده و همچنان به تولید خود ادامه میدهد و این برای هر انسان آزاده ای مایه شرمساری است . بامید روزی که معلمان ما در کلاسهای درس ، انساندوستی و عشق به میهن توام با احترام به همه ملتها را فرا بگیرند .

جناب نیما

مثل اینکه با اوضاع سیاسی ایران خیلی بیگانه هستید . برخلاف نظر شما ، امروزه استبداد بیش از هر جنبشی ، به آذربایجان زوم کرده است که البته بخشی از آن محصول شیطنتهایی است که ملی گرایان فارس انجام میدهند و بخشی دگر به پتانسیل های اذربایجان و سوابق آن در تحولات اجتماعی یکصدسال اخیر ایران مربوط میشود . اگر اندک آشنانی با آذربایجان و آذربایجانی داشتی ، هرگز چنین نظری بیان نمیکردی . امیدوارم با اطلاعات کافی و مطالعه بیشتر در این بحث ها حضور داشته باشید .

مزدک

راه حل مسأله ملي در ايران

دوست گرامی سیامک!متاسفانه من و شما با هم خیلی اختلاف نظر داریم هم درمورد تاریخ وهم دیدمان به نیروهایی که در جنبش های مردم ایران دستی داشته و خواهند داشت. و هم در سطح بین المللی !شما از نیروهایی دفاع میکنید که درعمل خود را نشان داده اند واکثریت مردم ایران با انها بمخالفت برخاستند و به آنها نه گفتند.شما 12 سال بقول خودتان آزادی را دلیلی میگیرید برای توجیح دیکتاتوری بعدی م.ر.شاه!ولی فکر نمیکنید که در سرتاسر دوران قاجار و حکومت رضاشاه کم و بیش دیکتاتوری برقرار بوده.ودرثانی بیسوادی در این دیار بیداد میکرده.در زمان همین م.ر.شاه نزدیک به 60% مردم بیسواد بودند!

شما چون خود در دام ساواک نیفتاده اید تا از ترس خیس شوید(قصد توهین به شما نیست بلکه اتفاقی بوده که افتاده)از ساواک تصوری چون یک سازمان قانونمند و پایبند قانون دارید نه درندگانی مثل تهرانیها...

درمورد چپها نیز دوست من کینه شما بیش از حد و غیره اصولیست.جریانهای چپ اگرچه اشتباهاتی داشته اند ولی قابل مقایسه با درنده خویی سرمایه داران نیستند.درثانی باشکست اردوگاه سوسیالیسم جریانهای چپ بیشتر به مقولهایی چون آزادی واحترام به حقوق بشر وآزادی احزاب و آزادیهای فردی پایبند شده اند.درثانی نباید فراموش کرد که همین آزادیهای فردی و گروهی و عدالت نیم بندیکه در این غرب می بینید بعلت مبارزات همین عناصر چپ بوده.بنظر من جریانات چپ با وجود همه اشتباهاتی که کرده اند از آنچنان پتانسیلی برخوردار هستند که بتوانند بعنوان نیروهای اثرگذار و مهمی در ایران فردا نقشی اساسی بازی کنند. من نمیدانم که چه عیبی شما در حکومتهای چپ در امریکای جنوبی میبینید.مردمان آن کشورها با ازادی کامل به حکومتهای چپ رای داده اند !شاید شما دوست من با دمکراسی هم مشکلی دارید در آن صورت اینرا دیگر نمیتوان به این ساده گی علاج کرد.

شاید من و شما از دوایران صحبت میکنیم و هر کدام از ما دوستدار سربلندی و پیشرفت ایران خود هستیم ولی من از ایرانی صحبت میکنم که از مردمانی با زبانها ونژادها و عقاید و ادیان... مختلفی تشکیل شده و احتیاج به کسی برای دیکته کردن که چه باید کرد ندارند بلکه با همپرسی و همکاری و همراهی یکدیگر میتوانند وباید این دیو استبداد را از بین ببرند و حکومتی سکولار و دمکراتیک و انسان و عدالت محور بوجود بیاورند.من همچنان که آزادی را یکی از اصول مهم در چنین جامعه ای میدانم عدالت اجتماعی و بیطرفی و سکولار بودن قانون را نیز بهمان اندازه خواهانم.و نقض هر کدام از این اصول را بزرگترین آفت برای رواج ترس و مرگ و بیعدالتی و فقر و شکنجه و زندان و دوختن دهان و کندن زبانها میدانم!

سیامک ایرانی (غریبه ی آشنا)

راه حل مسأله ملي در ايران

آقای مزدکی گرامی، به ته دیگ که می خورد استدلال ها هم لاجون می شوند! دوست گرامی این حرف ها را جمهوری اسلامی هر روز می زند که: یکبار مردم به آن پدر و پسر نه گفتند، پس برای همیشه اَهند! شما با آن منطق اسلام زمین زنتان دیگر چرا؟ گیریم که همان توده ای که شما سنگشان را به سینه می زنید امروز در یک رفراندم حرف آن روز خود را پس گیرند، آیا در این صورت همه چیزهایی که بنده می گویم درست خواهند بود و آن انقلاب از بنیان نادرست؟ مسلم است که خیر و برای درست و نادرست بودن یک امر، اکثریت شمارشی به هیچه وجه سند نیست. آلمان هیتلری را اگر سرشماری می کردید کمینه ای بود که طرفدار هیتلر نباشد، آن هم از صمیم قلب. پس وانهیم در بحث های راستی جویانه و تاریخ سویه مان، پشتی بانی صندوق رای را. صندوق رای در بحثی که ما در آن به سر می بریم، هیچ سودی ندارد. سوای این، آن همه پرسی همه چیز بود جز دمکراسی منشانه.

*

در مورد آن دوازده سال از بیست تا سی و دو، سخن بنده را نادرست دریافته اید. بنده آن دوازده سال را آشوب سازمان یافته می انگارم و نه آزادی. تنها از آن رو مثال شان را آوردم چرا که شما آن دوران را آزادی می شمارید، اما با وجود عدم سرکوب سیاسی نیز، باز نیز از روزن شما، رادیکالیسم سراسر فضای سیاسی را از آن خود کرده بود.

بنده برای شما نشان دادم که رادیکالیسم چپ ایرانی ناوابسته به حکومت پهلوی است و امری ست که پیش از پهلوی ها وجود داشته است، و همزمان، ائئلاف اش با اسلام نیز ائتلافی وجودی و استوار بر آمال های جهانی و مشترک است. اما شما هیچ عنایتی به سخنان بنده نمی فرمایید و در شیپور پوپولیسم و دفاع از عدالت اجتماعی و دمکراسی و خشونت سرمایه داری و تجارب شخصی خودتان با ساواک می دمید. دوست گرامی، خودمانیم، یک فقره کشتار پنجاه ملیونی عالیجناب استالین بسنده نیست که دیگر دست از رویای چپ برداشت؟ از آدم خوارهایی چون پول پوت و مائو می گذریم. اما از سویی دیگر، لیبرال دمکراسی که شما در جست و جوی آن هستید مگر تحفه ی سرمایه داری نیست؟ نمی شود هم ضد سرمایه دار بود و هم طرفدار عدالت و آزادی. عدالتی که در جهان آزاد امروز هست سرچشمه اش نه مارکس و انگلس، (که سوسیالیسم واقعا موجود نمونه شان بودند) بلکه اندیشه مردانی چون لاک بوده است. اما همه این ها به چپ ایرانی که جز باروت و دینامیت تحفه ای برای کشور اش نداشته است هیچ ربطی ندارد.

از سویی دیگر، بنده هیچ کینه ای به چپ ایرانی ندارم و موضوع را نیز، بر خلاف شما، شخصی نمی بینم. نیروها دارای خاستگاه و عملکرد هستند. بررسی خاستگاه و عملکرد چپ از روزن بنده آن چیزی ست که خدمتتان عرض می کنم. اگر استدلالی دارید بفرمایید، وگرنه از آرزوها و آمال های خود سخن گفتن موضوع بحث ما نیست.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.