رفتن به محتوای اصلی

شاطر؛ نانوا و تنور انتخابات!
18.12.2007 - 09:51

هرمز

عدم رعایت حقوق بشر در رژیم پهلوی

آقای کردی

چون بااین منطق"آش خالته بخوری پاته،نخوری پاته"شما هررژیم جنایتکارحتی نازی های هیتلری رانیزمیتوان وباید تبرئه کرد،ودرفردای ایرن آزاد ودمکراتیک طبق این منطق پربشان وهزیانگونه شما رهبران رژیم جمهوری اسلامی نیزبایدتبرئه شوند،وچون شماباوجدان بیدارازجانیان استبدادپهلوی دفاع کردید ومیکنیدلطفأاین نوشته رابه نلسون ماندلا بفرستیدکه نه تنهاجایزه صلح خودرا تقدیم "وجدان پاک وبیدار"شما خواهدکردبلکه شمارابعنوان باوجدان ترین"موجود" زنده برای جایزه وجدانهای پاک وبیدارکاندیدخواهد کرد!!!

محسن کردی

عدم رعایت حقوق بشر در رژیم پهلوی

جناب هرمز، سناریویی که من در مورد به دادگاه کشیدن مشروطه خواهان و پهلوی ها مطرح کردم را از لحاظ حقوقی مورد بررسی قرار دهید می بینید که رعایت حقوق بشری محاکمه شوندگان و برخورداری شان از دادگاه عادلانه، و حتا تبرئه آنها، پیامش چیزی بجز تبلیغ اصول حقوق بشر نیست. سناریویی که من ارائه کردم، برخلاف دادگاه های انقلابی، عدم خشونت، مدنیت و مدرنیته، احترام به حقوق بشر و تمیز دادن میان محاکمه ی بدون دخالت کینه شخصی و محاکمات غیر انسانی و کینه ورزانه و نا عادلانه را تبلیغ می کند و این یکی از معضلات بزرگ کشوری مثل کشور ماست. کشور ما سی سال است که آبستن هر التهابی هست و هر آن هر اتفاقی ممکن است بیافتد. اگر بخواهیم با نگاه شما به مسائل بنگریم، مطمئن باشید که کارگران پای طنابهای دار یا جوخه های اعدام تا مدتها نخواهند توانست به تعطیلات بروند و این برای مملکت ما خوب نیست. اگر رای این دادگاه با توجه به نوع "جرم" مطرح شده از طرف دادستان برای رضا پهلوی و داریوش همایون و فرح دیبا سخت تر تبرئه باشد، مثلا چند سال زندان، آنگاه یک معیار برای موارد مشابه بدست می آید. پس آنگاه روزی میرسد که رژیم جمهوری اسلامی سقوط می کند. اگر با همین معیار بخواهیم کارگزاران این رژیم را محاکمه کنیم، مطمئن باشید که دهها هزار نفر به اعدام و صدها هزار نفر به زندان باید محکوم شوند و این تعداد آنقدر زیاد هست و زخم آنچنان عمیق خواهد شد که این مملکت به این زودی ها روی آشتی را نخواهد دید. در مورد انتقاد از پهلوی هادر ادامه بحث در مقالات آینده خواهم نوشت.

جناب آزادیخواه، من به اشتباه پاسخ شما را به هرمز دام. آن پاسخ متعلق به شماست. با سپاس از اظهار نظرتان. جناب هرمز، خلط مبحث نکنید. جامعه جهانی، با توجه به اعتقاد عملی به حقوق بشری، هنوز که هنوز است، بدنبال نازی ها و اس اس ها در سراسر جهان است و حتا از پیرمردهای 90 ساله سفید موی هم نمی گذرد و محاکمه شان می کند چه برسد به هیتلر. حتا کسانی مثل میلوسوویچ را از خانه اش بیرون می کشد و به کشور دیگری برده و محاکمه می کند. اما همین جامعه جهانی نه تنها تعرضی به سران رژیم پهلوی ها نکرد، بلکه همه جا با احترام با آنها برخورد کردند. همین جامعه جهانی اما بدنبال دستگیری عده ای سران تروریست جمهوری اسلامی است. ضمنا اگر در مقاله من جای هیتلر و رضاشاه را عوض کنید متوجه خواهید شد که وی آنقدر سرش به مسائل مدرن کردن جامعه ایران و مشکلات یک جامعه عقبمانده گرم میشد که حتا نوه اش هم فرصت اندیشیدن به برتری "نژاد پاک آریایی" پیدا نمی کرد.

آزادیخواه

عدم رعایت حقوق بشر در رژیم پهلوی

آقای کردی، شاید آنچه که نوشته اید، دیکتاتوری رضاشاه را واقعا توجیه کند. اما طرح مساله بدین گونه، و اینکه نلسون ماندلا بعنوان رئیس دادگاه در دادگاهی کارگزاران نظام پیشین را تبرئه کند، دادن برگ برائت به دیکتاتورها و دشمنان آزادی نیست؟ به نظر من ما باید بهرحال چه توجیه شده و چه توجیه نشده عدم رعایت حقوق بشر را گوشزد کنیم و آنها که به هر دلیلی، حتا اضطرار آنگونه که شما مطرح کرده اید حقوق بشر را رعایت نکرده اند را تقبیح کنیم. این بیشتر به نفع جامعه بشری است تا دفاع از اینکه کدام کمتر گناه کرده اند.من از تقبیه در مطلب شما اثری ندیدم. آیا شما هیچ انتقادی به رژیم پهلوی دارید یا برای کلیه اعمال قابل انتقاد آن همیشه توجیهی وجود دارد؟ آیا نمونه ای می توانید سراغ کنید که بدون جر و بحث معتقد باشید که در اینجا یا آنجا پهلوی ها اشتباه کردند یا عالمانه و آگاهانه عدالت را و حقوق بشر را زیر پا نهادند و عملشان به نفع جامعه و یا مردم ما نبود؟ نسبت به مسائل مالی آنها هیچ انتقادی ندارید اشکالی نمی بینید؟ خیلی دلم میخواهد از قلم شما که در مقابل مخالفان تا حد زیادی انصاف را رعایت می کنید بخوانم که انتقاد کسی مثل شما به رژیم قبلی که با رژیم پهلوی جنگ مسلحانه هم داشته است چیست. با سپاس

حبیب تبریزیان

شرکت غیردمکراتیک فدائیان خلق اکثریت در کارزار انتخاباتی

برغم همه عیوبش این انتخاباتهای ادورای و نمایشی در کشور اسلامی ما این خوبی را دارد که خیلی ها را از کُمادرآورده و به اجرای وظیفه ادواریشان که همان داغ کردن این تنور است ، وامیدارد.

28 سال است که این تقسیم وظیفه رعایت شده و این دوره هم خواهد شد. خمیر گیر ، شاطر و نانوا اصولگران و محافظه کاران هستند و هیزم کش هم، همه آن نیروهائی که از گردونه و مدار قدرت به حاشیه و یا دره نیستی سیاسی پرتاب شده اند و هنوز امیدوارند که گذشته دوباره برگردد!!

باروی ساختار حقیقی قدرت برای نمای زشت، زمخت و غیر انسانی خود محتاج نماسازانی( sceograph) است که مشاطه اش کنند!

از رفقای اکثریت می پرسم در کنار نسخه پیچی های ادواری طرح مطالبات سیاسی و مدنی که حرفی در آنها نیستـ البته اگر درست و سازمانیافته طرح شون ـ چه نسخه ای تا بحال برای وحدت عمل نیروهای دموکرات، سکولار و.. ارائه داده اند تا بتوان این مطالباط را برابر آن نیروهائی گذاشت که ادعای دررست کردن اوضاع را دارند، اگربر گزیده شوند؟

اینبار، ائتلافی از: رئیس جمهوری که تا واپسین ساعات ریاست جمهوریش وعده میداد حقایق را با مردم در میان میگذارد و تا بحال نگذاشته است و رئیس جمهوری که رآس و مدیرریت گروه و کمیته ترور را به عهده داشته است و ریاست مجسلی که چند دوره بر مچلس اسلامی ریاست کردو سابقه اش نشان میدهد که مرد تر از خواجه حرمسرای ولایت فقیه نوده است، قصد نجات اوضاع را دارند؟ نجات کی و کدام اوضاع؟

محسن کردی

گفتا ز که نالیم که ....

با خواندن مطلب شما لبخند تاییدی به لبم نشست. خوشبختانه وضع وقت شناسی و احترام به حقوق دیگری درمیان ایرانیان سوئد به آن مشکلی آنجا نیست. اوایل این مشکل در میان ما نیز بود اما خوشبختانه امروز بسیار کمتر شده و برنامه های سیاسی معمولا سر وقت آغاز میشود. اما برنامه های هنری که مردم پول بلیط گران هم میدهند معمولا با تاخیر آغاز می شود و این نشان دهنده تغییر رفتار دستکم در میان ایرانیان سیاسی است. آنها در سخنرانی ها معمولا وقت صحبت را رعایت می کنند و اگر کسی فراتر از زمان تعیین شده ادامه دهد به او تذکر میدهند. حتا افراد سرشناس نیز تاکید می کنند که تمام شدن وقت به آنها گوشزد شود و این نشانه خوبی است. اما تصور نمی کنم به هنگام کار جمعی سیاسی بتوانند کارنامه ای درخشان تر از سایر هم میهنان در سراسر جهان بدست آورند. آنچه شما نوشته اید مشت نمونه خروار یک جامعه ای است که خوی استبدادی و اهمیت نداشتن حقوق انسان کنار دستی در رگ و ریشه اش جا دارد. تفاوت ندارد از میان ماها کی یا کدام گروه حکومت را بدست بگیرد، ما به کمتر از همه قدرت و فراهم شدن بیشترین رضایت اول برای خودما قائل نیستیم. از همین روست که بارها گفته ام ما ملت هنوز تا پایان رنسانس مان راه زیاد داریم. تنها خمینی بود که فرصتی بسیار درخشان در مقطع انقلاب بدست آورد که ناجی رهایی انسان ایرانی از خلق و خوی استبداد آسیایی اش بشود که نه فهمی از مسائل جوامع انسانی داشت و نه شعور اعمال سیاستهایی در جهت تغییر روش و منش میلیونها مردمی که هرچه می گفت با جان و دل می پذیرفتند. برآمد آنچه از خمینی و خمینیزم بر سر کشور ما آمد چیزی بجز گسترش افسار گسیخته جنبه های منفی استبداد آسیاسی به ضرر اندک نکات مثبت فرهنگی اش از قبیل اعتماد و اطمینان مردمان به یکدیگر نبود.

سام قندچي

ghandchi@yahoo.com

آيا سوسياليسم عادلانه تر است؟

دوست عزيز،

لطف کنيد تناقض ها را نشان دهيد ممنون ميشوم. آنقدر که نشان داديد تناقض نبود. تملک دولت با ماليت گرفتن دولت فرق دارد. در آمريکا دولت مالکيت بر نفت ندارد ولي از شرکت هاي نفتي ماليات ميکيرد. ضمناً اين بحث به انگليسي نيز ندوين شده است و استناد هاي روشن آمده و در سايت هاي بين المللي آکادميک بحث شده است. لطفاً بجاي پلميک بحث مشخص ارائه کنيد و سطح بحث هاي اين فوروم را پائين نياوريد. پيشنهاد ميکنم حداقل نوشته هاي کارل پاپر و جان رالز را قبلاً مظالعه کنيد تا بهتر بتوانيد بحث را متوجه شويد. در رابطه با بحث اقتصادي نوشتار زير من هم بهتر به درک بحث ماليات کمک ميکند:

http://www.ghandchi.com/427-AlternativeIncome.htm

با احترام

دوست اصفهانی

چه اين کنيد و چه آن، بوش می خواهد بمبارانتان کند!

چقدر مجاهدين از اصفهانی می ترسند!

تمام چماقدار هايشان را بسيج کرده اند که در زير هر مطلبی از او فحش بنويسند و اتهام بزنند.

از جمله در زير همين ترجمه جديدش «چه این کنيد و چه آن، بوش می خواهد بمبارانتان کند!" در حالی که اين ترچمه فقط در مخالفت با جنگ است و هیچ اسمی هم از مجاهدین در آن برده نشده است.

مجاهدين تا زمانی که به جاسوسی برای آمريکا و اسراييل ادامه می دهند و تا زمانی که رهبرشان و اخيرا شورايشان هم رسما اعلام کرده اند که تهديد جهان نه جنگ بلکه «نه جنگ" است، بايد از هر ايرانی شرافتمندی بترسند.

دو ماه است که شبانه روز در سايت ها و نشرياتشان به اصفهانی فحش می دهند. این يعنی چه؟ يعنی اصفهانی به خال زده است!

به همه توصيه می کنم که مطلب او را در باره ی چگونگی ترک شورا تحت نام «مردم ! خودتان قضاوت کنيد!" در همين سايت ايران گلوبال و يا سايت خودش بخوانيد.

خوش به حال اصفهانی که سازمانی با آن همه هارت و پورت، اينچنين از او می ترسد!

کریم

استاندارد دوگانه بی بی سی فارسی در انعکاس اخبار حقوق بشری (2)

اقای ایدین تبریزی لطفا به چند دلیل زیر توجه بفرمایید

1.اگر بی بی سی فعلا ترکیه را زیر ذره بین قرار داده است بدین دلیل است که این کشور ادعای اروپایی شدن می کند نه جمهوری اسلامی بنا بر این طبیعی است که انتظارات از ترکیه بیشتر باشد که متاسفانه عکس این را شاهد هستیم همین پریروز هواپیماهای ترکیه به یک روستا در کردستان جنوبی حمله کرده و چهار زن و یک بچه شیر خواره در این حمله کشته شدند و تعدادی خانه خراب شد.همچین رفتاری را حتی جمهوری اسلامی و شاه هم نداشتند.

2.تا انجایی که ما می دانیم و در تاریخ ثبت است این دولت کمالیستی و پان ترکیستی ترکیه و حتی قبل از ان خلفای عثمانی بودند که قتل عام و ژنوساید ارمنیها و کردها را شروع کردند در سالهای 1908 تا 1917 وپس از ان اعمال وحشیانه بود که بیش از یک میلیون ارمنی و پانصد هزار کرد نابود شدند و کردان چاره ای جز دست بردن به اسلحه برای بقای خود نداشتند ونه انگونه که شما تفسیر میکنید!لطفا در تفسیرهایتان به تقدم و تاخر رویدادهای تاریخی توجه داشته باشید تا نگویید که دولت ترکیه از خود دفاع میکند!

3.اگر شما یک فعال مدرن حقوق بشری هستید و اروپایی شده اید و برایتان کرد و ترک فرق نمی کنند چرا در نوشته هایتان اشاره نمی کنید که در قانون اساسی ترکیه بیش از بیست میلیون کرد را ترکهای کوهی خوانده اند در حالی که زبان هندو اروپایی انها هیچ نسبتی با زبان ترکی-مغولی ندارد چرا تا همین چند سال پیش بیش از نیم قرن کردان به ازای هر کلمه کردی صحبت شده سه ماه در زندان بودند به راستی ایا چنین قوانینی حتی در انگولا و زئیر وجود دارد!!!

آیدین تبریزی

استاندارد دوگانه بی بی سی فارسی در انعکاس اخبار حقوق بشری (2)

آیا این عجیب نیست که حتی یک نفر هموطن کرد به نوشته های من اعتراضی نمی کند و هیچ یک از دهها نویسنده شناخته شده کرد ایرانی به انتقاد از نوشته های من نمی پردازند؟! و فقط این دایه های مهربانتر از مادر هستند که در دفاع از کردها سینه می درند؟! وقتی که جمهوری اسلامی بی هیچ ملاحظه ای بدون آنکه به کسی هم پاسخگو باشد روستاهای کرد را گلوله باران می کرد، این عده کجا بودند؟! آنها اول بروند برادریشان را با کردها ثابت کنند بعد تقاضای ارث و میراث کنند! آنها که زبان ترکی نمی دانند بدیهی است که از استفاده رسمی از عنوان "کرد" در رسانه های ترکیه و توسط مقامات ترکیه در اشاره به مسائل کردستان ترکیه بی اطلاعند. این در حالیست که حتی پس از اعتراضات سرتاسری در آذربایجان که شعار اصلی اش فریاد "هارای، هارای، من ترکم!" در اعتراض به لفظ جعلی "آذری" بود، هنوز هم هیچ رسانه ای در داخل ایران و بسیاری از رسانه های اپوزوسیون خارج نشین اجازه انتشار عنوان "ترک" را برای آذربایجانیهای ایران نمی دهند!؟

ناصر مستشار

چپ، مرغ عروسی و عزا

از نويسنده ائي مانند شما بسيار بعيد بنظر مي رسد که از تغيير "ژن" سخن به ميان بياورد! جامعه و نيروهاي سياسي ايران در حال حاضر اگر اتفاق خاصي پيش نيايد وجنگ رخ ندهد در گذار به فصل نويني از تاريخ خود قدم مي گذارد و در نبرد کنوني انديشه هاي کهنه آغشته به خرافات ومذهب و تفکرنوين که به مصاف يکديگر مي روند، در درون خود وابسته به "ژن هاي" گوناگون نمي باشند ! خانم بقراط! اي کاش از اصطلاح ژنتيک که بوي ضد انساني را به مشام آدمي نزديک مي سازد، در عرصه بحث هاي نظري استفاده نمي کرديد!

سیامک ایرانی (غریبه ی آشنا)

چپ، مرغ عروسی و عزا

جناب مستشار گرامی، خانم بقراط حق دارند از ژن سخن بگویند. آخر برخی ژن ها هم هستند که مانند دانه ای رازآمیز، هر اندازه نیز راست در زمین کاشته شوند، باز نیز در برابر گوهر درون شان سر فرو می آورند و با نخستین نرم باد از سوی باختر، سر بر می کشند و از زمین برون می رویند و چپ غنچه می کنند. ولی با چشم پوشی از چند و چون ژن های چپ-نهاد ایرانی، شاید نویسنده و هم-نگران ِ چپ-نگران اش بد نباشد روشن کنند که در ایران چه کس چپ نیست؟ آیا همه و بیشتر از آنچیزی که چپ از روز نخست می خواست پدیدار نشد؟ در ایران چه کس به راستی راست است؟ (تنها حزبی که با شرمگینی خود را راست میانه برمی شناسد، بنیادی ترین برنامه اش این است: از فرق سر تا نوک پا غربی شدن، بخوان غیر ایرانی شدن؛ چپ ها نیز با همه ی "ترقی خواهی ها" گاه در برابر این اندازه از فشار به سوی پوست اندازی و تخلیه ی تمدنی کم می آورند) در نهایت بیشینه ی ایرانیان دو شاخه اند از یک تنه: چپ های سیاه و چپ های سرخ. برنامه های مسلمانانی چون بازرگان و بنی صدر چیزی نبود جز رونویسی از آنچه که محافل پیشرو از پیش آماده کرده بودند. اینکه چپ های سیاه سر چپ های سرخ را زیر آب کردند، خود نشانی ست بر یک راستی: یک دعوای خانوادگی.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.