رفتن به محتوای اصلی

این اصطلاح "خلق حاکم" دیگر چه صیغه ای ست؟
20.09.2008 - 13:08

سامان باربد

این فدرالیسم چیست که وحشت در دل برتری طلبان ایجاد نموده؟!

آقای مرادی. این اصطلاح "خلق حاکم" که شما بکار می برید دیگر چه صیغه ای ست؟ به یک جمله ی خود که با علامت تعجب ختم شده نگاه کنید:" باید پذیرفته شود که پلیس مشهدی در کردستان و پلیس آذری در شیراز و یا شمالی در بلوچستان و کرمانی در اهواز خدمت نمایند!" اگر به جای کلمه ی پلیس کلمه ی پزشک را بگذاریم، آنوقت اساس نظریه ی شما به هم نمی ریزد؟ چه اشکالی دارد که مثلا یک پزشک شمالی در بلوچستان کار کند؟

هدف شما مقابله با ستمگری ست؟ پس چرا همه ی مردم(خلق) را هم حکومت کننده هم ستمگر می بینید و فقط پلیس به نظرتان می آید؟ می پرسیدچرا شما خود را ملت فارس نمی خوانید؟ فارسی زبانان افغانستان هم خود را ملت فارس نمی خوانند. فارسی زبانان تاجیکستان هم خود را ملت فارس نمی خوانند. آنان خود را بخشی از ملت افغانستان و یا تاجیکستان می دانند. چه اشکالی دارد که یک شیرازی خود را بخشی از ملت ایران بداند و "ملت فارس" به نظرش بی معنی باشد؟ بسیاری از کسان که با شما هم عقیده نیستند به خلاف نظر شما نه عوامفریبند نه نادان. برای جلوگیری از ستم، اتحاد همه ی انسانهای برابر ایرانی را می خواهند نه اتحاد میان "خلق حاکم" با "خلق محکوم"، که تعریف شما فدرالیسم است.

گلمراد مرادی

Dr.GolmoradMoradi@t-online.de

هموطن عزیز آقای سامان باربد، تقاضادارم قبل ازاینکه بخواهید مطلبی را درج فرمائید، اگرمنظور طرف را نفهمیدید یا یارو قادر نبوده مطلب را طوری بیان کند که شماآن راآسان بقهمید،حتما با یکی ازاطرافیان مشورت کنید. بدون شک بسود خودتان خواهد بود. منظور بنده ازپلیس مشهدی در ... اداره امور هر منطقه فدرالی به دست مردم بومی آن منطقه باشد. معلوم است یک مریض می تواند به زبان مادری درد خودرا برای پزشک هم زبانش بهتر شرح دهد. خواهش می کنم ایرادهای وقت گیر مطرح نکنید که فقط ایراد گرفته باشید!

مزدک

این فدرالیسم چیست که وحشت در دل برتری طلبان ایجاد نموده؟!

شما دوتا دروغ درمورد من گفته اید.1هم اروپارا دارد و هم ایران 2من هرگز چپ به آن معنی که شما درنظردارید نبوده ام و تقریبا میتوانم بگویم از کسانی بوده ام که اغلب آزاد و بدون وابستگی گروهی قلم و قدم زده ام اینهم دروغ دوم!.3من اقوام ایرانی رادهاتی نامیده ام .شما جناب با اینهمه صغرا و کبرا معنی یک ضرب المثل ساده را یا درک

نکرده اید و یا مغرضانه برداشت عوضی کرده اید.چون درآن ضربالمثل یا بهتر بگویم جوک ساده اگر قرارباشد دهاتی بودن به کسی اطلاق شود به گوینده برمیگردد و نه به دیگران چون من پرسش کننده هستم نه دیگران.درثانی آن جناب حسین از اتراک است و وطن پرستیش هم به اندازه خودت می باشد!تازه اگرهم باشد برداشتی احمقانه و ناشیانه کرده.و بخیال خود کشفی کرده.بگذریم موضوعاتی را که مطرح کرده اید خط قدیمی اعوان حزب دمکرات همان رفقای توده ایست.درمورد فدرالیسم هم اگر ریگی درکفش ندارید چرا اینهمه برفدرالیسم اتنیکی و زبانی که چیزی جز نژادپرستی و جدایی طلبی نیست پافشاری می کنید؟فدرالیسم یک نوع تقسیمات کشوریست و تنها روش کشورداری هم نیست.آیا بهتر نیست که این مهم را دریک جوآزاد و دمکراتیک وبا حضورتمامی مردم حل کنیم و از بهانه های بنی اسراییلی وباجگیریها پرهیزکنیم؟درضمن برای آن دروغهایی که گفته اید در یک جو دمکراتیک می توانستم بدادگاه بکشانمت !ولی خب وقتی ادبیات هنوز مربوط به دوران قاضی محمد و استالین است بنابراین از سرتقصیرت میگذرم!

گلمراد مرادی

Dr.GolmoradMoradi@t-online.de

آقای مزدک عزیز،

بنده امیدوارم قادر باشم افرادی مانند شما را از توهین کردن و از جملات اهانت آمیز نوشتن بر حذر دارم که این یک کار موفق خواهد بود. البته با کمک سر دبیران محترم سایتها که آنها نیز ازدرج برخی از توهین ها و دشنامها خودداری می کنند. اگر واقعا شما مطمئن هستید که بنده بشما دروغ بسته ام، بسیار خوشحال می شدم که شما علیه بنده شکایت می کردید. شما که مشخصات کامل بنده را هم دارید. ادامه دارد

اما چیزی که شما را از این کار باز می دارد دو نکته است: یکی اینکه من حرف خودتان را تکرار کرده ام واگر دروغ باشد، پس خودتان توهین کرده اید و دروغ فرموده اید. دوم اینکه شما از آن وحشت دارید که هویتتان افشا شود و حرفهای بنده درست از آب در آیند. شما خودتان خوب می دانید که واژه اتنیکی (راسیستی) را زیر یک نام دگر بکار گرفته اید. متأسفانه چون فراموش کرده اید، در اینجا خودتان را لو داده اید! بهر حال من هیچ دشمنی با شخص سرکار را ندارم، اما با افکار ناسیونالیستی افراطی همیشه مخالف بوده و هستم. موفق باشید. از سردبیر محترم سایت ایران گلوبال خواهش می کنم این مطلب را زیر نوشته بنده و آنجائی که آقای مزدک کامنتشان را نوشته اند، بگذارند.

جمال

نوشته‌ آقای گلمرادی و کامنت مزدک بار دیگر باعث شد که‌من در رابطه‌ با کامنت مزدک دخالت کنم هرچند بحث با انسانی که‌ حالی نیست و دنیا انسان و انسانگرائی را از دریچه‌ی تنگ تنها یک فرهنگ و آن هم فرهنگ ایرانی و معلوم نیست این ایرانی چه‌ هویتی دارد و تعریف آن چیست و ازمیان آن هم تنها به ساخته‌ و پرداخته‌ تراوشات فکر استاد خود جمالی و خزعبلات سیمرغ و زن خدا ، تجزیه‌ و تحلیل میکند کار ساده‌ ای نیست ولی ایشان باید جدأ جواب بی مسئولیتی و فحاشی خود را نیز بگیرد

کافیست هر انسانی چند بار به‌ این سایت ایران گلوبال و قسمت اظهار نظر مراچعه‌ کند که‌ فورأ متوجه‌ فحاشیهای این جناب شود ایشان در ضمن در هر بحثی به‌ خیال بی سواد خودشان کامنت میگذارند و متخصص هر چیزی و هر بحثی نیز میشوند . متخصص سرطان شناسی، متخصص مذاهب، متخصص ایران شناسی ، متخصص فدرالیزم، متخصص نظامی، متخصص شناخت احزاب ، هیچ مقاله‌ای نبوده‌ که‌ این جناب نظرات به‌ پایه‌ و مضحک خود را چاشنی

آن نکند و در تمام این کامنتها نیز ایشان چند کلمه‌ بیشتر استفاده‌ نمیکنند ( ارازل و اوباش ، حرامیان اسلامی ) محمد پدوفیل این جناب شعور خوانندگان ایران گلوبال را کم گرفته‌اند چندی است قسمت ایران گلوبال روال یک بخش عادی و جالب بحث را به‌ خود گرفته‌ ولی این جناب با کامنتها و بحثای بغایت مسخره‌ سعی در کشاندن خوانندگان قسمت اظهارنظر ایران گلوبال به‌ بحثهای بی سرنجام پیشین و دعوا مرافعه‌هامیکنند

بس کنید آقا کامنتهای شما استفراغ همه‌ را بالا آورده‌

در همین رابطه‌ من در آخرین اظهار نظر ایشان که‌ قازی محمد را در کنار استالین قرار داده‌اند چند نکته‌ را لازم دیدم تذکر دهم این جناب حتمأ در مورد استالین چیزهای شنیدند که‌ استالین حتی به‌ رفقای کمیته‌ مرکزی خود نیز رحم نکردند و اطمینان دارم که‌ در مورد کشتارها و تبعید گاهای کار اجبار استالین در سیبری خبر دارند ولی این جناب کوچکترین اطلاعی در مورد قازی محمد ندارند و قرار دادن قازی محمد در کنار استالین فقط از مغز بیمار یک انسان نادان باید تراوش کند این جناب نمیدانند که‌ قازی محمد تنها 11 ماه در کردستان حکومت کردند و در عرض این 11 ماه کردستان آرامترین جای خاور میانه‌ بود در این 11 ماه حکومت قازی محمد تنها یک نفر کشته‌ شد و آن نیز زمانی بود که‌ اسلحه‌ خود را تمیز میکرد در 11 ماه حکومت قازی محمد زندانی چه‌ سیاسی چه‌ غیر سیاسی وجود نداشته‌ و تنها آنهم یک نفر زندانی بوده‌ که‌ مرتکب قتل شده‌بوده‌ در تمام این مدت حتی یک مورد دزدی نیز گذارش نشده‌ مردم خود به‌ نوبت در شهرها نگهبانی میدادند بدون مأموران دولتی حکومت کردستان

جناب مزدک تجزیه‌ طلبی جرم نیست انکار حقوق دیگران جرم است و آن چیزی است که‌ امسال شما مرتکب میشوید

مهران

هشدار! فاجعه به چند قدمی پادگان اشرف رسيده است

با یکی از مجاهدین صحبت میکردم که چرا رهبر و ماه تابان خودشان در مکان امن تشریف دارند و این ٣٥٠٠ نفر در عراق؟ میگفت ارتش ازادیبخش باید ایران را ازاد بکند!! پرسیدم اخوی این ٣٥٠٠ تا پیر و پاتال بدتر از من اخه چه جوری وقتی قادر به حفاظت از خودشان هم نیستند و میخواهند امریکا از انها حمایت کند. گفت تو داری حرفهای رژیم رو میزنی. راحتتان کنم من سر اخر نفهمیدم این بابا چی میگه. ولی متوجه شدم اگر اینها از تظاهرات و تحصن نتیجه نگیرد باید منتطر صحنه های خودسوزی و....... بود. در هرصورت میگفت رهبر و ماه تابان با هم میریم به تهران!! خداوند اخر عاقبت همه رو به خیر بکند امین

انتقال اشرفی ها به خارج آسان است

تغییر دادن دین، امری است محال و غیر ممکن !

اين همه اعضای مجاهدين و کادر های اصلی و نيمه اصلی و بالا وخیلی بالای آن ها حتی مريم رجوی در اروپا و فرانسه که جزو اتحاديه اروپاست بهترين دليل بر دروغ بودن ادعای شارلاتان هايی است که می خواهند وانمود کنند که امکان خارج کردن افراد پادگان اشرف از عراق وجود نداشت یا ندارد.بسياری از افراد اصلی مجاهدين که در اروپا ساکنند کسانی هستند که بعد از جدی شدن خطر حمله آمريکا به عراق، از آنجا فرار کردند تا در اروپا بنشينند و شاهد رنج شبانه روزی افراد اشرف باشند و با خيال راحت و در امن و امان و با شکم سير در ستايش «اشرف نشينان» مقاله بنويسند و سخنرانی کنند و به هرکسی که بر سياست اصرار بی معنای نگاهداری افراد اشرف در عراق اعتراض می کند بتازند و به او فحاشی کنند و تهمت بزنند. (اين هم يکی از هزاران ثمره انقلاب ايدئولوژیک مريم و مسعود است.)

بسياری از افراد اشرف از خارج از ايران و در حالی که تمام مدارک قانونی پناهندگی و اقامت را در اختيار داشتند به عراق رفته اند. مجاهدين در لحظه ورود به عراق تمام اين مدارک را همراه با کيف پولشان از آن ها گرفته اند. اين يک قاعده عمومی است و در مورد همه تازه واردان به منطقه انجام می شود. مشکل افرد تيف هم غالبا همين بود. مجاهدين در مورد افرادی که بخواهند، يعنی کادر های اصليشان، يا هر کسی که مورد نظر باشد، هميشه قبل از سر رسيدن تاريخ آن اسناد قانونی، آن اسناد را به روز می کنند. يا با بردن موقت آن فرد به کشوری که از آن آمده است و برگردانيدن او بعد از انجام فرماليته لازم در آن کشور به عراق. يا از طريق وکيل. چند نفر معدودی از افراد قديمی سازمان که در عراق نگاه داشته شده اند يا هيچ کاره اند مثل سيدی کاشانی يا برای انجام وظايف «مخصوص» در آن جا هستند و موقعيتشان امن است!

نامسلمان

هشدار! فاجعه به چند قدمی پادگان اشرف رسيده است

آقای محترم . شما که مسلمان اید حتماً میدانید که تکیه کلام مسلمان هاودر مذهب شمامسلمان ها «از توحرکت از خدا برکت» است . اگر کسی جانش در خطر است چرا هیچ حرکتی برای نجات خودش نمی کند ؟ آیا شما تا کنون نامه و یا بیانیه ای از ساکنان "قلعه اشرف" در عراق دیده اید که این مجاهدان مسلمان و فدائیان مریم و مسعود رجوی از کسی درخواست کمک کرده باشند ؟ آقای محترم ! مگر شما نمی دانید که فلفسه این فرقه مافیائی مانند فلسفه فرقه خمینی فلسفه "شهادت" است و تا به قدرت نرسیده اند معتقد اند که "خون بر شمشیر پیروز است " بعد هم که به قدرت رسیدند تمام مخالفین خود را از دم شمشیر میگذرانند . کسانی که پس از آن همه داستانهای این فرقه مافیائی برای مریم و مسعود رجوی حاضر اند خود را آتش بزنند حتی لایق دلسوزی هم نیستند و کسانی هم که این روزها برای آنان به صحنه سازی کربلا با نقاب حقوق بشر مشغول اند در واقع گروه خون شان به این فرقه مافیائی میخورد .

آزاده سپهری

azadeh_sepehri@hotmail.com

مجاهدین و پایبندان به رعایت حقوق بشر

آقای رضا اسدی، فکر نکنم انتشار مطلب تان در کیهان تهران، نشان از "بیان واقعیت" در مطلب شما داشته باشد، بلکه بیشتر نشانه همسویی و همفکری شما با کیهان تهران در رابطه با مجاهدین است.

به خانم سپهری

مجاهدین و پایبندان به رعایت حقوق بشر

موضع آقای رضا اسدی مطلقأ قابل دفاع نيست. ايشان خواسته يا ناخواسته با نفی خطر واقعاً موجود پيرامون افراد اشرف، ضرورت محافظت از آن ها با تأکيد بر ضرورت انتقال سريعشان از عراق به نقاط امن جهان را انکار می کند. به قول يک نفر آدم چيزفهم: « بايد مراقب امنيت افراد پادگان اشرف باشيم. نبايد بگذاريم که آن ها را تحويل دولت عراق بدهند. و در همان حال بايد در هر حمايتی از جان اين افراد دو نکته را بگنجانيم: يکی: ضرورت خروج هر چه سريع تر اين افراد از خاک عراق. و ديگری: يادآوری مسئوليت آن زوج آدمسوز (مسعود و مريم رجوی) در صورت اتفاق افتادن وقايعی از نوع خودسوزی درميان هواداران». دو کامنت با تيتر های زير را هم بخوانيد: «انتقال اشرفی ها به خارج آسان است» و «مجاهدين می توانند ولی نمی کنند.»

انتقال اشرفی ها به خارج آسان است

تغییر دادن دین، امری است محال و غیر ممکن !

اين همه اعضای مجاهدين و کادر های اصلی و نيمه اصلی و بالا وخیلی بالای آن ها حتی مريم رجوی در اروپا و فرانسه که جزو اتحاديه اروپاست بهترين دليل بر دروغ بودن ادعای شارلاتان هايی است که می خواهند وانمود کنند که امکان خارج کردن افراد پادگان اشرف از عراق وجود نداشت یا ندارد.بسياری از افراد اصلی مجاهدين که در اروپا ساکنند کسانی هستند که بعد از جدی شدن خطر حمله آمريکا به عراق، از آنجا فرار کردند تا در اروپا بنشينند و شاهد رنج شبانه روزی افراد اشرف باشند و با خيال راحت و در امن و امان و با شکم سير در ستايش «اشرف نشينان» مقاله بنويسند و سخنرانی کنند و به هرکسی که بر سياست اصرار بی معنای نگاهداری افراد اشرف در عراق اعتراض می کند بتازند و به او فحاشی کنند و تهمت بزنند. (اين هم يکی از هزاران ثمره انقلاب ايدئولوژیک مريم و مسعود است.)

بسياری از افراد اشرف از خارج از ايران و در حالی که تمام مدارک قانونی پناهندگی و اقامت را در اختيار داشتند به عراق رفته اند. مجاهدين در لحظه ورود به عراق تمام اين مدارک را همراه با کيف پولشان از آن ها گرفته اند. اين يک قاعده عمومی است و در مورد همه تازه واردان به منطقه انجام می شود. مشکل افرد تيف هم غالبا همين بود. مجاهدين در مورد افرادی که بخواهند، يعنی کادر های اصليشان، يا هر کسی که مورد نظر باشد، هميشه قبل از سر رسيدن تاريخ آن اسناد قانونی، آن اسناد را به روز می کنند. يا با بردن موقت آن فرد به کشوری که از آن آمده است و برگردانيدن او بعد از انجام فرماليته لازم در آن کشور به عراق. يا از طريق وکيل. چند نفر معدودی از افراد قديمی سازمان که در عراق نگاه داشته شده اند يا هيچ کاره اند مثل سيدی کاشانی يا برای انجام وظايف «مخصوص» در آن جا هستند و موقعيتشان امن است!

رضا اسدی

asadir@casema.nl

مجاهدین و پایبندان به رعایت حقوق بشر

در جواب آقای کامران از مجاهدین انتظار عکس العملی بهتر از این نمیشود داشت. خوب است که شما از هواداران مودب آنها هستید. و راجه به چاپ این مقاله در کیهان بهتر است بدانید که نویسنده بدنبال مقاله راه نمی افتد که ببیند چه کسی آن را چاپ کرده و یا نمیکند. اگر یک چنین مقاله ای مورد توجه طیف های مختلف قرار بگیرد و نشریات و سایت هابا عقاید مختلف آن را در معرض دید عموم قرار بدهند نشان از بیان واقعیت دارد و این چیزی است که مردم تشنه شنیدنش میباشند و برای مجاهدین تلخ است. اگر نبود که سرنوشتشان به اینجاها نمیکشید.

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

ایران گلوبال

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.