14 ژاویه 2012 نویسندگان ایرانی مصطفی مستور، ترکان اورمولو( Türkan Urmulu)، اولکر اوجقار(Ölker Ucqar)، درکافه کتاب علی و نینو(Ail ve Nino)، واقع در باکو، از سوی اهل فرهنگ و هنر مورد استقبال گرمی قرار گرفتند.
آثار این نویسندگان و همینطور رقیه کبیری که از طرف انتشارات معتبر قانون -در مدت کوتاهی- منتشر شده بود به دوستاران کتاب عرضه شد:
مصطفی مستور :روی ماه خدا را ببوس - 33 بار چاپ در ایران؛ ترکان اورمولو: غبار غریبه ( Özgə Toz)؛ اولکر اوجقار: ماهیگیر(Balıqçı) ؛ رقیه کبیری(Ürəyim ağrıyır): "دلم درد میکند" داستان .
در این دیدار مصطفی مستور( داستان نویس) گفت: مردم اینجا شاد هستند.
ترکان اورمولو( سراینده) : اینجا احساس وطن برایم دست داد.
اولکر اوجقار( سراینده): انتشار کتاب [درایران] یک ونیم تا دو سال طول میکشد.
این دیدار را در لینک های زیر ببینید:
http://www.azadliq.org/content/article/24447345.html
http://www.youtube.com/watch?v=w3GFr8NAQfY
**
Ölker Ucqar
Səndən sürgünəm
Əllərindən sürgün
Əllərinə yasaq
Qurbətdə çıxacaq canım
Qəribsəyəcək damarlarımda
Damla damla darıxan
Qan fışqırağı
Və gündə
Bir dəqiqə
Saçlarım qaraya çalacaq
Səndən sürgünəm
Köksündən sürgün
Köksünə yasaq
Bağrına yasaq
Qoynuna yasaq
ətim yolların sümüklərim sənin
ətim cavanlığımın cəsarətsiz arzularının
sümüklərim sənin
ətim məni içdən budamaq istəyən
bu naqqa balığın
...sümüklərim
Daş kimi ağırlaşacaq sümüklərim
Və daş kimi hamının olacaq
Nə iyələnməyə gərəkəcək
nə evə aparmağa
Daş kimi yoğrulub da bərkiyəcək
Bərkiyib
Ağır-ağır baxacaq dünyanın üzünə
sənin bu sümüklər
Sənin
unutduduğnu untmağa çalışdığın
Bu sümüklər
.Və içlərindəki dustaq al arvadı
İndi
yaman
Çöl-bayırda ovçuları bağrıma basıb
Körpələri çalmağım gəlir
İndi
səndən sürgünəm
sümüklərim isə
hələ də
.sümük
90.6.26
***********
برگردان: آ.ائلیار
از تو تبعید شده ام
تبعید ازدستان تو
ممنوع به دستان تو.
در غربت خواهم مرد!
صدای حریان
در دلتنگی قطره قطره ی
خون رگهایم
احساس غربت خواهد کرد؛
و هر روز یک دقیقه گیسوانم به سیاهی خواهد زد.
ازتو تبعید شده ام
تبعید از بسترت
ممنوع به قلبت
ممنوع به آغوشت.
گوشتم از آن جاده ها!
استخوانهایم از آن تو!
گوشتم از آن آرزوهای بی جسارت جوانی ام
گوشتم از آن نهنگی که از درون مرا تکه پاره میکند
استخوانهایم...
استخوانهایم
بمانند سنگ
سنگینی خواهد کرد
بمانند سنگ
از آن همه خواهد شد.
نه نیازی
به تصاحب شدن خواهد داشت
و نه به خانه بردن.
بسان سنگ
فشرده و محکم خواهد شد
و سخت چشم در چشم جهان خواهد دوخت.
از آن تو
این استخوانها.
از آن تو
تلاش به فراموشی سپردن
فراموشی
استخوانها
و دردرون
توی زندان
این زن ِ«آل » .
اکنون
خیلی دلم می خواهد
در دشت و صحرا
شکارچیان را در آغوش بگیرم
و نوزادان را بربایم
اکنون
از تو تبعید شده ام
اما
استخوانهایم
هنوز هم
استخوان است.
***
زن «آل» Al Arvadı : در افسانه های آذربایجان : زن جوان افسانه ایست که غریب و بیکس
در دشت و صحرا زندگی میکند و به هنگام زایمان برای ربودن نوزادن به آبادیها میاید.در شعر چهره مثبت دارد.
***
برگردان : اولکر اوجقار
از تو در تبعیدم
از دستانت در تبعید
و برای دستهای تو ممنوع
در غربت جان خواهم داد
و قطرات جاری خونی که دلتنگ است
احساس غربت خواهد کرد
و روزی یک دقیقه گیسوانم
به سیاهی خواهد زد
از تو در تبعیدم
از آغوشت در تبعید
و برای آغوشت ممنوع
برای بازوانت ممنوع
برای بسترت ممنوع
گوشت تنم از آن راهها، استخوانهایم از آن تو
گوشت تنم از آن آرزوهای بی جسارت جوانی ام
استخوانهایم از آن تو
گوشت تنم از آن این نهنگ
که می خواهد از درون ببلعدم و
استخوانهایم...
همچون سنگ سنگین خواهد شد استخوانهایم
و همچون سنگ از آن همه خواهد بود
نه نیازی به تصاحب کردن
نه نیازی به اینکه به خانه ببریش.
همچون سنگ شکل خواهد گرفت و محکم خواهد شد
و سنگین سنگین در چشمان دنیا نگاه خواهد کرد
این استخوانها که از آن تو
این استخوانها که میکوشی فراموش کنی و فراموششان کردی
این استخوانها و زن آل [1]که دورنشان زندانیست.
حالا چقدر دلم می خواهد
در دشت و صحرا شکارچیهارا در آغوش بگیرم
و نوزادان را بربایم
حالا،
از تو در تبعیدم و استخوانهایم هنوز
استخوان.
-------
[1] زن آل: یکی از اسطوره های مشترک ملل ترک، زنی با گیسوان نارنجی و پستانهایی که تا کمرش می رسند، نماد زایندگی و پناه دادن به شکارچیان راه گم کرده و در عین حال نماد مرگ و میر نوزادان است.
لینک وبلاگ اولکر اوجقار:
http://ucqar.blogfa.com/
Türkan Urmulu
Şuxluq götürməz
Bu mənim gözlərimdir
Muşşatələr əlini gerə çevirmiş
Gözəllik örnəyi
Uca bir zirvə
Görkəminə toxunmayın
...Eeey
Savalan boyu savaşmaya
Gücünüz yox ikən
Zirvələri görməyə çalışmayın
***
شعرهای ترکان اورمو را با صدای خود سراینده
در نوشته زیر مطالعه کنید:
ترکان اورمولو- آ.ائلیار
جان شیفه - قسمت اول تا پنجم
http://iranglobal.info/v2/node/415
جان شیفته (6-10)
http://iranglobal.info/v2/node/2022
***
رقیه کبیری
به هیچکس نخواهم گفت
تنها ماهیان گل آلود دیدند که من
دستها و لبهای "صمد " را بوسیدم .
_____
منبع: بوراسی اولکر اوجقار
صمد: صمد بهرنگی
چؤره یینی مندن آلیرسان آل
هاوانی مندن آلیرسان آل
یالنیز گولوشلرینی مندن آلما
پابلو نرودا
برگردان فارسی: آ. ائلیار
میخواهی نانت را از من بگیری
بگیر!
هوا را از من بگیری
بگیر!
تنها لبخند هایت را از من
نگیر !
پابلو نرودا
دیدگاه و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمیکند.
توجه داشته باشید کامنتهایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد!