رفتن به محتوای اصلی

جعل گزارش تحليلی خبرگزاری مهر در باره تسخیر سفارت امریکا توسط چریک های فدایی
05.09.2013 - 10:03

گزارش تحليلی خبرگزاری مهر از چگونگی تسخير سفارت آمريکا در ۲۵ بهمن ۵۷ توسط چريک های فدايی خلق

خبرگزاری مهر - سرويس سياسی - روايت مشهور و تاريخی از تسخير سفارت آمريکا در ۱۳ آبان ۱۳۵۸ توسط دانشجويان خط امام در حالی است که قبل از آن يک بار ديگر سفارت امريکا تسخيره شده اما کمتر به آن پرداخته شده است.
يعقوب توکلی، محقق و کارشناس مسائل سياسی و عباس سليمی نمين، رئيس پژوهشکده تاريخ معاصر در گفتگو با مهر به تشريح ابعاد تسخير بار اول سفارت آمريکا در ايران توسط چريک های فدايی خلق در ۲۵ بهمن ۵۷ و دستور امام خمينی (ره) برای خروج تسخير کنندگان توسط ابراهيم يزدی پرداختند.
روايت مشهور تاريخی از ماجرای اشغال سفارت ايالات متحده آمريکا به اين شرح است:
تسخير سفارت آمريکا در ايران در سال ۱۳۵۸ در حالی رخ داد که تنها ۹ ماه پس از پيروزی انقلاب اسلامی ايران، دانشجويان پيرو خط امام با حمله به سفارت آمريکا در خيابان تخت جمشيد سابق که بعدها طالقانی نام گرفت آن را تصرف کردند.
تصرف سفارت آمريکا در تهران و به گروگان گرفتن ۶۶ ديپلمات آمريکايی که از ۱۳ آبان ۱۳۵۸ تا ۳۰ دی ۱۳۵۹ ادامه داشت با پذيرش قرارداد الجزاير از سوی دولت‌های ايران و آمريکا به پايان رسيد و سرانجام گروگانهای آمريکايی در بند دانشجويان آزاد شدند.
در جريان اشغال سفارت، کارمندان سفارت تلاش کردند مدارک و اطلاعات محرمانه را از بين ببرند، اما دانشجويان پيرو خط امام توانستند بخش اعظمی از اين اطلاعات را بازيافت کرده و حدود ۷۰ سند محرمانه که نشان دهنده خباثت های دولت آمريکا عليه ملت ايران و فعاليت های مخفی سازمان اطلاعاتی آمريکا در ايران بود را فاش کنند، بعدها امام خمينی (ره) از اين اقدام دانشجويان به عنوان انقلاب دوم ياد کردند.
اما چند روز قبل ميشل ستبون عکاس معروف فرانسوی که سابقه فراوانی در ثبت لحظات تاريخی سالهای ابتدايی پيروزی انقلاب اسلامی داشت در خبرگزاری مهر حضو يافت و در جريان اين حضور به برخی حوادث مهم در جريان انقلاب اسلامی پرداخت که از جمله آن تسخير سفارت آمريکا در ايران بود. ميشل ستبون عنوان کرد که به خاطر دارد پس از پيروزی انقلاب اسلامی، سفارت آمريکا در ايران ۲ بار تسخير شد، بار اول توسط کسانی که وی هيچ شناختی از آنها نداشته و نمی دانست چه گروهی هستند و بار دوم دانشجويان پيرو خط امام توانستند سفارت آمريکا را تسخير کنند.
وی اين را هم گفت که از تسخير سفارت آمريکا برای بار نخست عکاسی کرده ولی زمانی که دانشجويان لانه جاسوسی را تسخير کردند وی در فرانسه بوده و موفق نشده که تصويری از اين واقعه ثبت کند.
به اين بهانه با دو تن از کارشناسان تاريخی کشور به گفتگو نشستيم تا ابعاد مختلف اين واقعه را مورد بررسی قرار دهيم.
براساس برخی اسناد منتشر شده و کتاب خاطرات برخی ديپلمات های آمريکايی از جمله ويليام ساليوان، آخرين سفير آمريکا در ايران، چند ماه قبل از تسخير لانه جاسوسی توسط دانشجويان، سفارت آمريکا توسط چريک های فدايی خلق ايران (مارکسيست های انقلاب) نيز تسخير شده بود اما...
تسخير اول لانه جاسوسی توسط چريک های فدايی خلق/ ابراهيم يزدی خاتمه دهنده ماجرا
صبح روز ۲۵ بهمن سال ۱۳۵۷ يک گروه مسلح از سازمان چريک های فدايی خلق ايران به سفارت آمريکا حمله کرد، ويليام ساليوان سفير وقت آمريکا با دولت موقت تماس گرفت و از آنها کمک خواست. ترس کارکنان سفارت از اين واقعه موجب شد که آنها در اتاق گنبدی شکل مخابره خبر جمع شده و اقدام به از بين بردن اسناد موجود در سفارت کنند.
به رغم آنکه با اين اقدام چريک های فدايی خلق، سفارت از کنترل ديپلمات های آمريکايی خارج شد اما دقايقی بعد و پس از آنکه خبر اين حمله به گوش امام خمينی (ره) رسيد، وی اين اقدام را تاييد نکرده و دستور دادند بلافاصله مهاجمان از سفارت خارج شوند و برای اين منظور ابراهيم يزدی، وزير امور خارجه دولت موقت موظف شد تا به نمايندگی از دولتش، به اين تنش پايان دهد.
پس از گذشت دو ساعت، نيروهای کميته انقلاب به همراه يزدی وارد درگيری شده و موفق شدند چريک‌ها را به ترک سفارت ترغيب کنند، به اين ترتيب در ساعت دوازده ظهر آن روز، کنترل سفارت آمريکا به دست مقامات دولت موقت افتاد. همان روز، روزنامه اطلاعات در صفحه اول خود اينگونه تيتر زد که «سفارت آمريکا سقوط کرد» و در زير اين تيتر نوشت: «سرانجام سفارت آمريکا به تصرف ارتش انقلاب و چريک‌ها درآمد.»
از اين رو برای بررسی ابعاد اين واقعه مهم تاريخ انقلاب با يعقوب توکلی محقق، مورخ، مدرس و کارشناس مسائل سياسی به گفتگو نشستم تا از چگونگی تسخير لانه جاسوسی را برای اولين بار و توسط چريک های فدايی خلق ايران و اينکه چرا امام خمينی (ره) تسخير اول لانه جاسوسی را تاييد نکرده اما چند ماه بعد ضمن تاييد تسخير دوم لانه جاسوسی توسط دانشجويان آن را به انقلاب دوم جمهوری اسلامی ايران تعبير کردند مطلع شويم.
دکتر يعقوب توکلی در تبيين اين واقعه تاريخی بعد از پيروزی انقلاب اسلامی، گروگانگيری را يکی از منطق های گروه های مبارز سياسی دانست که آمريکا و اسرائيل به دليل عملکرد خود در منطقه آن را به راهکار مبارزه برای اين گروه ها تبديل کرده بودند. 
مهر: چگونه تسخير سفارت آمريکا توسط چريک های فدايی خلق اتفاق افتاد.
توکلی: چريکی های فدايی خلق بودند که تقريبا اواخر سال ۵۷ وارد لانه جاسوسی شده و آنجا را گرفتند، اما به سرعت امام(ره) دستور داد که اينها را از سفارت بيرون کنيد. در خاطرات آقای ساليوان اشاره شده که گروهی از چريک های فدايی خلق ايران به سفارت آمريکا حمله کرده و برای چند ساعت آن جا را در تصرف خود قرار دادند. بعد از اطلاع کميته انقلاب از ماجرای حمله چريک های فدايی خلق به سفارت آمريکا به دستور امام خمينی، ابراهيم يزدی وزير امور خارجه دولت موقت و ماشاءالله قصاب که مسئول کميته انقلاب بود وارد عمل شده و کمک کردند تا تسخيرکنندگان سفارت را از آنجا بيرون کنند.
مهر: ورود کميته انقلاب به ماجرا موجب مقاومت چريک های فدايی خلق يا واکنش نشان دادن به آنها نشد.
توکلی: البته بعدها و پس از پايان اين ماجرا چريک های فدايی خلق ماشاءالله قصاب را که مسئول کميته انقلاب بود به شدت مورد حمله قرار گرفت.
سفير آمريکا در چاپ های اول کتاب خاطراتش، عکس های قصاب را هم منتشر کرده است. خاطرم هست که روزنامه های چپ هم در آن زمان تعدادی از عکس های کسانی را که چريکی های فدايی خلق را از سفارت بيرون کردند در صفحات خود منتشر کردند.
مهر: چرا امام تسخير اول لانه جاسوسی را تاييد نکردند و بلافاصله بعد از مطلع شدن از اين ماجرا دستور خروج را به تسخير کنندگان دادند.
توکلی: ابومسلم خراسانی برای امام صادق(ع) نامه ای نوشت و گفت حاضرم با شما بيعت کنم. امام صادق (ع) در اتاقی نشسته بودند که کوره ای از آتش در آن روشن بود، امام(ع) نامه را در آتش انداخت و بلافاصله آن را روی دست خود نگه داشت، قاصد ابومسلم خطاب به امام صادق(ع) گفت پاسخ شما چيست؟ امام(ع) فرمودند: پاسخ من همين است؛ به ابومسلم بگو تو نه آدم من هستی، نه در راه من و نه برای من هستی.
وقتی يک عمليات از سوی کسی که آدم شما نيست و تعلقی به شما ندارد، انجام می شود، نشان می دهد که او فقط می خواهد موجی ايجاد کرده و خود از آن موج بهره بگيرد، در زمانی که انقلاب نوپا بود اين اقدام باعث می شد که در مسير انقلاب، بحران ايجاد شود، چنانچه اقدام سازمان چريکی های فدايی خلق برای قدرت بخشيدن به سازمان چريکی ها بود.
ممکن نبود چريکی های فدايی خلق که در کردستان عليه نيروهای ما می جنگيدند و قاعده ترکمن صحرا را برای تجزيه کشور ايجاد می کردند، بخواهند سفارت آمريکا را در مسير انقلاب تسخير کنند، قطعا اين اقدامات در مسير منافع انقلاب نبود و اين هوشمندی امام خمينی(ره) است که اجازه نداد هر کسی کشور را به سمت بحران ببرد.
سازمان چريکی های فدايی خلق در آن زمان حتی مساله ارتش خلقی را مطرح کرده بود تا ارتش منحل شود و به واسطه ارتش خلقی کشور را اداره کنيم، اما اين ارتش خلقی که آنها ادعا می کردند به اين معنی بود که ارتش و نظام کشور بدست چريکی های خلق بيافتد، وقتی شاخه نظامی يک کشور بدست افراد اين چنينی می افتاد، در کشور بحران‌آفرينی می شود، به همين خاطر هر چقدر تلاش کردند امام(ره) زير بار منحل کردن ارتش نرفت، اين نشان‌دهنده هوشمندی امام(ره) در تشخيص مسائل بود که کاملا هم درست عمل کردند.
مهر: تسخير چند دو ساعته سفارت آمريکا در آن دوره ناشی از چه بود و چه بازخوردهای بين المللی داشت.
توکلی: مساله گروگانگيری چيزی بود که آمريکا و اسرائيل خودشان برای منطقه به ارمغان آورده بودند، آنها همه راه های مبارزه را برای گروه های سياسی بخصوص جنبش فلسطين بسته بودند. هيچ راهی برای تظاهرات يا راهپيمايی نبود. با خشونت شديدی که اسرائيل و آمريکا در منطقه ايجاد کرده بودند تنها يک راه برای گروه های مبارز باقی مانده بود، گروه های مبارز فلسطينی می توانستند يک آمريکايی يا اسرائيلی را گروگان گرفته و به واسطه آن زندانيان خود را آزاد کنند؛ هيچ فرايند حقوقی مبتنی بر عدالتی وجود نداشت. ظلم حداکثری که اسرائيل و غرب در منطقه ايجاد کرده بودند کار را بجايی رساند که هر نيروی انقلابی برای اينکه بتواند حق خود را از دولت آمريکا يا اسرائيل بگيرد تنها به گروگانگيری فکر می کرد، وقتی اين شيوه بين گروه های فلسطينی به عنوان يک منطق جا افتاد، اين منطق در جاهای ديگر هم بکار گرفته شد.
آمريکا و اسرائيل ادبيات گروگانگيری را به منطق مبارزات سياسی تبديل کرد
در حقيقت عملکرد آمريکا و اسرائيل باعث شد که ادبيات گروگانگيری در جريان مبارزات سياسی به عنوان يک روش جا بيافتد. از طرفی غرب و يهوديان به دليل اينکه در برابر موضع گروگانگيری نقطه ضعف داشتند، اين مساله تحريک بيشتری را برای کسانيکه می خواستند دست به اين کار بزنند ايجاد می کرد و يک عامل موثرتری به نظر می رسيد از اين رو همه گروه هايی که دست به اسلحه بودند يا می خواستند در برابر زورگويی های غرب اقدام موثری انجام دهند، بدون شک يکی از شيوه هايی که به آن فکر می کردند مساله گروگانگيری بود.
اين چيزی بود که غرب در ترويج آن در منطقه موثر بود، هر کسی که می خواست به غرب و اسرائيل ضربه بزند چون نمی توانست دست به يک اقدام مسلحانه يا اقدام حقوقی در مجامع بين المللی بزند، به چنين شيوه ای متوصل می شد.
البته اينکه گروگانگيری تبديل به منطق مبارزه شده بود، حکايت از اين داشت که غرب در برابر اين مساله آسيب‌پذير بود و نسبت به آن واکنش نشان می داد، همين مساله می توانست برای گروه های مبارز تلقی مثبت داشته باشد، از اين رو بخش گسترده ای از عمليات های انقلابی، عمليات های گروگانگيری يا شبه گروگانگيری بود.
مهر: در تسخير اول لانه جاسوسی اسنادی هم از سفارت آمريکا کشف شد.
توکلی: چون کميته بلافاصله وارد عمل شد و چريکی ها را از سفارت بيرون کرد بنابريان فکر نمی کنم سندی کشف شده باشد.
مهر: تسخير دوم لانه جاسوسی چرا مورد تاييد امام خمينی قرار گرفت و موجب شد که امام آن را به انقلاب دوم تعبير کنند.
توکلی: وقتی بحث تسخير دوم سفارت آمريکا مطرح می شود، می توان پی به ميزان دخالت های آمريکا در ايران برد، در آن دوره آمريکايی ها به شدت با گروه های مختلف سياسی ضد انقلاب و تجزيه طلب همکاری کرده و ارتش آزاد ايران با پول سازمان سياه عليه انقلاب کار می کند، يعنی در کشور شرايطی را ايجاد کردند که از هر جناح دخالت و حضور آمريکايی ها مشهود بود.
در چند ماه اخير وقتی ماجراهای مصر و محمد مرسی پيش آمد، درک و فهم برخی اتفاقات در دوران انقلاب که ناشی از دخالت های آمريکا بود برايمان راحت‌تر شد؛ در مصر تعلل دولت مرسی از تجزيه ارتش از عوامل غرب و همراهی آنها با آمريکا باعث شد که انقلاب مردم مصر اگرچه ناقص بود دوباره تصاحب و تبديل به ضد خود شود.
تسخير لانه جاسوسی عملا صفحه رادار فرماندهی آمريکا را در ايران سياه کرد و باعث شد ديدگاه های اطلاعاتی آنها در کشور ما تاريک شد، چون نيروها و شبکه های نظامی خود را از دست دادند.
دولت آمريکا عنوان می کند که بعد از ماجرای تسخير سفارت با چه دشواری هايی مجبور شد با توسل به برخی سياستمداران و خبرنگاران خبرکی از داخل ايران بدست بياورند.
در فيلم "آرگو" علی‌رغم اينکه در حق ملت ايران بی ادبی های بسياری انجام شد، اما به خوبی نشان داده شد که در ايران نسبت به دشمن آمريکايی حساسيت وجود دارد، در حقيقت بعد از تسخير لانه جاسوسی، ايران ديگر ايالت آمريکا محسوب نبود و مستقل شد.
وقتی سفارت آمريکا در ايران تعطيل و شبکه راداری آمريکا برای مبارزه با انقلاب سياه شد، آنها ديگر نتوانستند اهداف خود را بخوبی مديريت کنند، از اين رو عرصه را به ميدان ديگری بردند که البته اين عرصه ديگر خطری برای اصل انقلاب محسوب نشد.
مهر: پس به اعتقاد شما تسخير دوم لانه جاسوسی چون شبکه ارتباطی آمريکا را از ايران قطع کرد مورد تاييد امام (ره) قرار گرفت.
توکلی: در حقيقت در انقلاب اول محمدرضا به عنوان مزدور از کشور بيرون شد و در انقلاب دوم نقطه نفوذ آمريکا در ايران کور شد، يعنی اول نوکر و بعد ارباب از کشور بيرون شدند؛ در جريان تسخير دوم لانه جاسوسی، امام(ره) آمريکا را از منطقه بيرون کرد، وقتی آمريکا از منطقه بيرون شد، اسرائيل نيز در جنوب لبنان علی رغم قدرت گسترده ديگر بلاپشتوانه شد.
از ديگر سو دکتر عباس سليمی نمين رئيس دفتر مطالعات و تدوين تاريخ معاص ايران نيز در تببين ابعاد اين حادثه تاريخی بر اقدامات آمريکا و اسرائيل در منطقه و تاثير آن بر گروه های مبارز سياسی نسبت به گروگانگيری و توجه به اين امر به اين عنوان يک منطق بر مبارزات خود تاکيد کرد.
مهر: چرا در وقايع تاريخی پس ار انقلاب کمتر به تسخير سفارت آمريکا قبل از اينکه توسط دانشجويان تسخير شود پرداخته شده است.
سليمی نمين: اين رخداد در همه آثاری که راجع به تحرکات سفارت آمريکا بعد از انقلاب منتشر شده مورد اشاره قرار گرفت است. چريکی های فدايی خلق چند روز بعد از پيروزی انقلاب اسلامی يعنی در اواخر سال ۵۷ در يک اقدام غافلگيرانه وارد سفارت آمريکا شده و بلافاصله دولت موقت با رجوع به سفارت با رهبری ابراهيم يزدی کسانی را که وارد سفارت شده بودند را بيرون کردند و از آن به بعد کميته ای در سفارت ايجاد کردند که اين کميته سفارت را محافظت می کرد.
از آنجايی که جريان چريک های فدايی خلق يک جريان وابسته به بيگانه بود نه پايگاه اجتماعی داشت و نه مورد حمايت قرار می گرفت ضمن اينکه در آن مقطع مشخص نبود که سفارت آمريکا چه موضعی را در قبال حرکت ملت ايران دنبال خواهد کرد.
مهر: چرا تسخير لانه جاسوسی برای بار دوم و توسط دانشجويان مورد حمايت مردم قرار گرفت اما تسخير سفارت برای بار اول چندان مورد توجه قرار نگرفت.
سليمی نمين: حرکت دانشجويان که مورد حمايت مردم قرار گرفت برای زمانی است که عامه مردم و اهل سياست به اين جمع بندی رسيده بود که سفارت آمريکا در ايجاد اغتشاش، تجزيه و مسائل اين چنينی نقش محوری دارد، گرچه سندی برای اثبات اين برداشت خود نداشتند اما متوجه اين مسئله بودند که گروههايی که در کردستان، سيستان و بلوچستان، خوزستان و آذربايجان دست به حرکت های ضد منافع ملی می زنند از يک مرکزی حمايت می شوند و يک کانون قدرت آنها را تغذيه می کند.
گرچه گروههای چپ گرا مانند کردهای کومله که ترور و اقدامات ضد انسانی را اولويت کارهای خود قرار می دادند اما ماهيت غربگرا داشتند يعنی حرکت های عوام فريبانه را تحت گرايش به چپ و زير لوای چپگرايی و در جهت منافع آمريکا دنبال می کردند.
اخلال گری آمريکا برای انجام کودتا در اذهان ملت خودنمايی می کرد 
امام خمينی (ره) گفت اينها چپ آمريکايی هستند، جامعه هم اين را پذيرفت. البته در تاريخ ساير ملت ها نيز اين مسئله صادق است، در شيلی هم جريانات اين چنينی را شکل دادند تا از طريق آن کودتا انجام دهند بنابراين در ذهن ملت ها اين مسئله که آمريکا در تمام دنيا ايجاد اخلال کرده تا کودتا کند خودنمايی می کرد.
در جريان ملی شدن صنعت نفت حزب توده گرايش نزديک به شوروی داشت اما انگليسی ها توانستند از آن استفاده کرده و عناصری با عنوان چپ بسازند تا با توهين به مقدسات و برخی اقدامات ديگر موجب وحشت ملت ايران شود که مبادا روس ها بر ايران حاکم شوند، آنها اين کار را برای ترس جامعه ايران انجام دادند تا از ادامه مبارزه ملت ايران عليه انگليس جلوگيری کنند به همين دليل حرکت چريک های فدايی خلق نمی توانست از حمايت ملت ايران برخوردار باشد.
بسياری تصور می کردند ملت ايران آمريکايی ها را از کشور بيرون کردند و اين کار باعث ندامت آمريکا خواهد بود بنابراين اقدامات ضد ايرانی خود را دنبال نخواهد کرد ولی وقتی ديدند سفارت آمريکا همچنان به اقدامات خود ادامه می دهد از تسخير لانه جاسوسی توسط دانشجويان حمايت کردند.
مهر: در مدت زمانی که چريک های فدايی خلق در سفارت بودند اسنادی هم از آنجا کشف شد.
سليمی نمين: اين اقدام بيشتر از دو ساعت دوام نداشت از آنجا که چند روز بيشتر از پيروزی انقلاب نگذشته بود برخی تصور می کردند اين کار را وابستگان به يک قدرت بيگانه انجام دادند تا بهانه و انگيزه لازم را برای کودتا به آمريکايی ها بدهند ضمن اينکه حرکتی که بيگانگان در آن حضور دارند به طور حتم نزد ملت ايران به عنوان يک حرکت عليه مصالح ملت تشخيص داده می شود.
اگر چريک های فدايی خلق موفق می شدند اسنادی را از سفارت خارج کنند اين باعث می شد که روس ها بر ملت تسلط پيدا کنند. چنانچه در جريان نهضت ملی شدن صنعت نفت، مظفر بقايی به همراه اردشير زاهدی به محل نگهداری اسناد مرکز ملی نفت رفته و اين اسناد را از آنجا بيرون آورده اند اما تمام اسناد اين مرکز را در خدمت ملت ايران قرار ندادند، بقايی يک عنصر وابسته به آمريکا بود اگر چه برخی اسناد را در اختيار مصدق قرار داد و برخی هم بعدها به صورت کتاب منتشر شد اما اسنادی که مشخص می کرد چه کسانی از تاراج اموال ملت حقوق و مزايا دريافت می کنند به طور کامل مشخص نشد.
تسخير سفارت آمريکا توسط چريک های فدايی خلق اشراف شوروی را بر معادلات ايران بيشتر می کرد
تسخير سفارت آمريکا توسط چريک های فدايی خلق می توانست اشراف شوروی را بر معادلات ايران بيشتر کند. بنابراين هيچ سندی در جريان اين اقدام از سفارت آمريکا خارج نشد چون در همان دقايقی اوليه نيروهای وابسته به کميته انقلاب وارد سفارت شده و ضمن درگيری با تسخير کنندگان لانه جاسوسی، آنها را از سفارت بيرون کردند.
مهر: نقش ماشاا... قصاب بعد از اين جريانات چه بود.
سليمی نمين: ماشاءالله قصاب بعد از تسخير سفارت آمريکا توسط چريک ها فدايی خلق از سوی ابراهيم يزدی به عنوان رئيس کميته مستقر در سفارت منصوب شد. وی اقدامات بسياری انجام داد تا آمريکايی ها اسناد بسياری را از کشور خارج کنند و باعث شد که بعدها آمريکايی ها به کمک امين اعتزام اسناد بسياری را تحت پوشش اين کميته از کشور خارج کردند.
کميته مستقر در سفارت قطعا از آمريکايی ها حفاظت می کرد و بعدها مشخص شد ويليام ساليوان آخرين سفير آمريکا در ايران با ماشاءالله قصاب ارتباط تنگاتنگی داشت.
مهر: چرا امام خمينی (ره) بلافاصله بعد از اطلاع از ورود چريک های فدايی خلق به داخل سفارت دستور خروج آنها را داد.
سليمی نمين: طبيعی بود که امام و ملت نسبت به اين اتفاق حساسيت شديدی داشته باشند چرا که ملت ايران همواره معتقد است ما با هر بيگانه ای، بيگانه هستيم، فرقی نمی کند که بيگانه آمريکا باشد يا شوروی؛ قطعا فعال بودن وابستگان شوروی را هم عليه منافع خود می پنداشتند.
در فصل نوينی که بعد از انقلاب اسلامی ايران در سال ۵۷ آغاز شده بود ملت ايران بايد دلايل قانع کننده مطرح می کرد تا اثبات شود سفارت آمريکا را در ايران حرکت ضد انقلابی انجام می دهد که در زمان تسخير لازنه جاسوسی توسط دانشجويان، اين فرصت برای افکار عمومی فراهم شد که مشخص شود آمريکا نه تنها نسبت به گذشته خود نادم نيست بلکه برای در هم شکستن خيزش مردم همچنان اقدامات ضد انسانی خود را دنبال می کند. وقتی اين مسئله مشخص شد امام خمينی و ملت ايران از حرکت دانشجويان در ۱۳ آبان ۵۸ حمايت کردند
 
 

پاسخ فرخ نگهددار دبیراول سابق چریک های فدایی

 بعد از پیروزی انقلاب بارها تا کنون نوشته ام و گفته ام که نسبت دادن حمله به سفارت امریکا در ۲۵ بهمن ۵۷ به چریک های فدایی دروغ محض است. این داستان ساخته دست کسانی است که آن روزها از این داستان می خواستند بهره بگیرند. این جعلیات راه باز کرد که کنترل امنیتی سفارت دست «ماشاالله قصاب» بیافتد. 

حسین اخوان توحیدی در وب لاگ خود می نویسد: 
«ماشاله قصاب درتهران خیابان خراسان روبروی خیابان زیبا قصابی داشت. یکی از چاقو کش های محله بود ومردم از او می ترسیدند. رقیب او محمد گاوی در میدان خراسان بود. ماشاالله قصاب بعد از انقلاب به سفارت آمریکا رفت و یک باند مسلح به راه انداخت. مهدوی کنی رئیس وقت کمیته ها گفته بود کمیته سفارت آمریکا زیرنظر ما نیست. اين حرف در مطبوعات همان زمان هم منتشر شد. » 

من از صحت و سقم این خبر اطلاع ندارم. 

اما به گزارش سایت تاریخ ایرانی ماشاالله قصاب دستگیر کننده محمد رضا سعادتی بوده و این کار را در رابطه با یک مامور اداره هشتم ضد جاسوسی ساواک انجام داده بوده است. 
در سایر سایت ها هم هست که مشاالله قصاب شخصی مورد اعتماد مقامات ساواک و سفارت امریکا بوده و بعدها هم توسط انان از کشور خارج شده. من از سرنوشت این شخص خبر ندارم. 
متاسفانه هیچ ترتیب معینی برای آزاد سازی اسناد و مدارک حکومتی ایران وجود ندارد. معلوم نیست برای چند سال این اسناد «محرمانه» تلقی می شوند. 
به نظر من افشای اطلاعات در باره کارنامه و سرنوشت ماشاالله قصاب پرده از اسرار زیادی که به دوران انقلاب مربوط اند بر می دارد.

توجه کنیم که کشاکش میان آقای رجایی و اسدالله لاجوردی بر سر اعدام یا عدم اعدام محمدرضا سعادتی که سرسخت ترین منقد مسعود رجوی در پیگیری مبارزه مسلحانه علیه حکومت بوده است، با هاله های انبوهی از ابهام که حول کشمیری و سرنوشت او وجود دارد گره خورده است. 
نسبت دادن حمله روز ۲۵ بهمن به چریک های فدایی خلق - که هیچ یک از آنها روحشان از این حمله خبر نداشته است - و بعد - جا انداختن ماشاالله قصاب در سفارت و بعد هم دستگیری محمد رضا سعادتی و بعد هم اعدام ناجوانمردانه محمد رضا، در روند فزاینده تنش میان مجاهدین و حکومت، سلسله رویدادهایی است که نمی توان آنها را بی ارتباط با هم تحلیل کرد.
این را هم اضافه کنم که بر حرف های کسانی چون عباس سلیمی نمین و یعقوب توکلی باید واقعا گریست که حالا پس از ۳۵ سال از آن واقعه به جای اندیشیدن دوباره بر توطئه ای که در پس «حمله به سفارت امریکا» پنهان بوده است به کوبیدن چریک ها به اتهام «وابستگی به اجنبی» پرداخته اند و هنوز هم از خاک پاشیدن در چشم ملت دست برنداشته اند. طرز فکر این گونه افراد واقعا رقت انگیز است.
از دوستان فیس بوکی ام ممنون خواهم شد هرگاه اگر اطلاعی از سرنوشت کشمیری، کلاهی و ماشاالله قصاب دارند آن را در این جا به اشتراک بگذارند.
 

دیدگاه‌ و نظرات ابراز شده در این مطلب، نظر نویسنده بوده و لزوما سیاست یا موضع ایرانگلوبال را منعکس نمی‌کند.

کیانوش توکلی

فیسبوک - تلگرامفیسبوک - تلگرامصفحه شما

توجه داشته باشید کامنت‌هایی که مربوط به موضوع مطلب نباشند، منتشر نخواهند شد! 

افزودن دیدگاه جدید

لطفا در صورتیکه درباره مقاله‌ای نظر می‌دهید، عنوان مقاله را در اینجا تایپ کنید

متن ساده

  • تگ‌های HTML مجاز نیستند.
  • خطوط و پاراگراف‌ها بطور خودکار اعمال می‌شوند.
  • Web page addresses and email addresses turn into links automatically.

لطفا نظر خودتان را فقط یک بار بفرستید. کامنتهای تکراری بطور اتوماتیک حذف می شوند و امکان انتشار آنها وجود ندارد.

CAPTCHA
لطفا حروف را با خط فارسی و بدون فاصله وارد کنید CAPTCHA ی تصویری
کاراکترهای نمایش داده شده در تصویر را وارد کنید.